سکولاریسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' می شود' به ' می‌شود'
جز (جایگزینی متن - ' می توان' به ' می‌توان')
جز (جایگزینی متن - ' می شود' به ' می‌شود')
خط ۴: خط ۴:
نخستین گام در بحث مربوط به سکولاریسم تبیین واژه ها و مفاهیمی است که در زبان انگلیسی و زبان های دیگر در‌این‌باره به کار رفته است.
نخستین گام در بحث مربوط به سکولاریسم تبیین واژه ها و مفاهیمی است که در زبان انگلیسی و زبان های دیگر در‌این‌باره به کار رفته است.


واژه سکولار وصف است و [[انسان]]، جامعه، فرهنگ، حکومت، علم و غیره به آن توصیف شده و گفته می شود: انسان سکولار، جامعه سکولار، حکومت سکولار و….
واژه سکولار وصف است و [[انسان]]، جامعه، فرهنگ، حکومت، علم و غیره به آن توصیف شده و گفته می‌شود: انسان سکولار، جامعه سکولار، حکومت سکولار و….


دنیوی، مادی، غیرمذهبی، نادین مدار، بی اعتنا به امور مذهبی و معنوی، دنیایی، این جهانی، گیتی باور، دین گریز، از مردم عام (عامی)، کشیش بی فرقه، عرفی، خارج از صومعه، طرفدار دنیوی شدن امور، معانی و کاربردهایی است که در فرهنگ های لغت برای واژه سکولار گفته شده است<ref>فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسی – فارسی باطنی، فرهنگ کامل انگلیسی – فارسی آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانی آشوری.</ref>.
دنیوی، مادی، غیرمذهبی، نادین مدار، بی اعتنا به امور مذهبی و معنوی، دنیایی، این جهانی، گیتی باور، دین گریز، از مردم عام (عامی)، کشیش بی فرقه، عرفی، خارج از صومعه، طرفدار دنیوی شدن امور، معانی و کاربردهایی است که در فرهنگ های لغت برای واژه سکولار گفته شده است<ref>فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسی – فارسی باطنی، فرهنگ کامل انگلیسی – فارسی آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانی آشوری.</ref>.
خط ۲۳: خط ۲۳:
در فرهنگ های لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینی کردن، غیر مذهبی کردن، دنیوی کردن، دین زدایی، این جهانی گری، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهای غیر معنوی، جنبه دنیوی دادن به عقاید یا مقام کلیسایی، جداانگاری دین و دنیا، تعریف کرده‌اند<ref>ر. ک فرهنگ انگلیسی – فارسی باطنی، فرهنگ علوم انسانی آشوری، فرهنگ انگلیسی – فارسی آریانپور و غیره.</ref>.
در فرهنگ های لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینی کردن، غیر مذهبی کردن، دنیوی کردن، دین زدایی، این جهانی گری، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهای غیر معنوی، جنبه دنیوی دادن به عقاید یا مقام کلیسایی، جداانگاری دین و دنیا، تعریف کرده‌اند<ref>ر. ک فرهنگ انگلیسی – فارسی باطنی، فرهنگ علوم انسانی آشوری، فرهنگ انگلیسی – فارسی آریانپور و غیره.</ref>.


از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندی است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته می شود و جامعه سکولار می شود. این فرایند و جریان گاهی از روی قصد و آگاهی پدید می‌آید، و گاهی ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود.
از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندی است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته می‌شود و جامعه سکولار می‌شود. این فرایند و جریان گاهی از روی قصد و آگاهی پدید می‌آید، و گاهی ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود.


بریان ویلسون در‌این‌باره گفته است:
بریان ویلسون در‌این‌باره گفته است:
خط ۳۱: خط ۳۱:


اگر بخواهیم جداانگاری دین و دنیا را به اجمال تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم:
اگر بخواهیم جداانگاری دین و دنیا را به اجمال تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم:
«فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیت‌های دینی و نهادهای دینی اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهند، و این، بدان معناست که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده می شود و کار کردهای اساسی در عملکرد جامعه با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که اختصاصاً به امر ماوراء طبیعی عنایت دارند، عقلانی می شود.»<ref>فرهنگ و دین، صص ۱۲۷ – ۱۲۹.</ref>
«فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیت‌های دینی و نهادهای دینی اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهند، و این، بدان معناست که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده می‌شود و کار کردهای اساسی در عملکرد جامعه با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که اختصاصاً به امر ماوراء طبیعی عنایت دارند، عقلانی می‌شود.»<ref>فرهنگ و دین، صص ۱۲۷ – ۱۲۹.</ref>


از آنچه در تعریف سکولاریسم و سکولاریزاسیون گفته شد، تفاوت آن دو روشن می شود. سکولاریزاسیون جریان و فرایندی است اجتماعی که تحت تأثیر یک سلسله عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره شکل می گیرد، اگر چه هیچگونه قصد و نقشه ای برای چنین رخدادی در کار نباشد، ولی، سکولاریزم نظریه و ایدئولوژی ویژه ای است که برای سکولاریزکردن جامعه، طرح و برنامه دارد و در جهت نیل به آن تلاش می کند.
از آنچه در تعریف سکولاریسم و سکولاریزاسیون گفته شد، تفاوت آن دو روشن می‌شود. سکولاریزاسیون جریان و فرایندی است اجتماعی که تحت تأثیر یک سلسله عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره شکل می گیرد، اگر چه هیچگونه قصد و نقشه ای برای چنین رخدادی در کار نباشد، ولی، سکولاریزم نظریه و ایدئولوژی ویژه ای است که برای سکولاریزکردن جامعه، طرح و برنامه دارد و در جهت نیل به آن تلاش می کند.


ویلسون در‌این‌باره چنین گفته است:
ویلسون در‌این‌باره چنین گفته است:
«این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگری، که گاهی با آن مشتبه می شود، تفاوت دارد. جداانگاری دین و دنیا اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیت‌ها، باورها، روش‌های اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور، رخ می دهد، در حالی که دنیویگری یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژی است؛ قائلان و مبلغان این ایدئولوژی آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می کنند و از اصول غیر دینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمان اجتماعی حمایت می کنند.
«این مفهوم (سکولاریزاسیون) با دنیویگری، که گاهی با آن مشتبه می‌شود، تفاوت دارد. جداانگاری دین و دنیا اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیت‌ها، باورها، روش‌های اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً متلازم با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی، یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور، رخ می دهد، در حالی که دنیویگری یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژی است؛ قائلان و مبلغان این ایدئولوژی آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می کنند و از اصول غیر دینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمان اجتماعی حمایت می کنند.


این ایدئولوژی، احتمالاً تا حدودی به فرایندهای جداانگاری دین و دنیا مدد می رساند، ولی قراین و شواهد، حتی درباره جوامعی که همچون اتحاد شوروی (سابق) به طور رسمی به اصالت دنیا قایل بوده‌اند، نشان می دهد که این امر تنها به صورتی بسیار تدریجی و بسیار غیر بنیادی تر از تأثیری صورت می پذیرفته است که فرایندهای گسترده تر تحول ساختاری اجتماعی مانند صنعتی شدن و شهرنشینی بر جریان جدا انگاری دین و دنیا داشته است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۶.</ref>.
این ایدئولوژی، احتمالاً تا حدودی به فرایندهای جداانگاری دین و دنیا مدد می رساند، ولی قراین و شواهد، حتی درباره جوامعی که همچون اتحاد شوروی (سابق) به طور رسمی به اصالت دنیا قایل بوده‌اند، نشان می دهد که این امر تنها به صورتی بسیار تدریجی و بسیار غیر بنیادی تر از تأثیری صورت می پذیرفته است که فرایندهای گسترده تر تحول ساختاری اجتماعی مانند صنعتی شدن و شهرنشینی بر جریان جدا انگاری دین و دنیا داشته است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۶.</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می گذارند.
برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می گذارند.


بر این اساس، میان نظام سیاسی حاکم و باور دینی مردم تعارض و تنازع رخ می دهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده می شود. ولی سکولار وصف حکومت در جامعه ای است که فرهنگ عمومی آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگاری وجود ندارد.
بر این اساس، میان نظام سیاسی حاکم و باور دینی مردم تعارض و تنازع رخ می دهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده می‌شود. ولی سکولار وصف حکومت در جامعه ای است که فرهنگ عمومی آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگاری وجود ندارد.


ژان پل ویلم<ref>Jean – Paul Willaime</ref> در‌این‌باره چنین گفته است:
ژان پل ویلم<ref>Jean – Paul Willaime</ref> در‌این‌باره چنین گفته است:
خط ۵۴: خط ۵۴:
ژان بوبرو<ref>Jean Bauberot.</ref> سعی داشت تا با ایجاد یک لابراتوار اختصاصی «تاریخ و جامعه شناسی تفکر لائیک» نظر دهد که باید از لحاظ معنایی و مفهومی بین لائیک سازی (کوشش در جهت انفصال دین از سیاست) و سکولارسازی (دنیوی و ناسوتی ساختن دین) تفاوت گذاشت.
ژان بوبرو<ref>Jean Bauberot.</ref> سعی داشت تا با ایجاد یک لابراتوار اختصاصی «تاریخ و جامعه شناسی تفکر لائیک» نظر دهد که باید از لحاظ معنایی و مفهومی بین لائیک سازی (کوشش در جهت انفصال دین از سیاست) و سکولارسازی (دنیوی و ناسوتی ساختن دین) تفاوت گذاشت.


لائیک سازی به تنش‌های آشکار، بین نیروهای اجتماعی مختلف (دینی، فرهنگی، سیاسی، نظامی) مرتبط است که می‌توانند جنبه یک منازعه علمی به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومی برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعی و اداری راه حلی را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعی می شود، ارایه داده و یا حتی تحمیل کند.
لائیک سازی به تنش‌های آشکار، بین نیروهای اجتماعی مختلف (دینی، فرهنگی، سیاسی، نظامی) مرتبط است که می‌توانند جنبه یک منازعه علمی به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومی برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعی و اداری راه حلی را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعی می‌شود، ارایه داده و یا حتی تحمیل کند.


اما در سکولار سازی تغییر و تعویض های اقتصادی، سیاسی، دینی و علمی می‌توانند در هر زمینه ای تنش‌های درونی ایجاد کند، اما ناهنجاری های شدید و خطرناک بین تغییرات درونی دین و تغییرات اجتماعی دیگر وجود ندارد.
اما در سکولار سازی تغییر و تعویض های اقتصادی، سیاسی، دینی و علمی می‌توانند در هر زمینه ای تنش‌های درونی ایجاد کند، اما ناهنجاری های شدید و خطرناک بین تغییرات درونی دین و تغییرات اجتماعی دیگر وجود ندارد.
خط ۶۴: خط ۶۴:
دین اسلام، هر چند که انقلاب مصطفی کمال (آتاتورک) آن را به عنوان دین رسمی کشور لغو کرده است، هنوز هم نفوذ بسیار در زندگی اجتماعی آن سرزمین دارد.
دین اسلام، هر چند که انقلاب مصطفی کمال (آتاتورک) آن را به عنوان دین رسمی کشور لغو کرده است، هنوز هم نفوذ بسیار در زندگی اجتماعی آن سرزمین دارد.


به طور قطع، سکولار (دنیوی) سازی را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعی – فرهنگی، کلّی دانست که به محدودیت «نقش نهادی و فرهنگی دین» منجر می شود. دین مقدار زیادی از قدرت اجتماعی خویش را از دست می دهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبی است که کل جامعه را در برمی گیرد و در نهایت به نظام آن معنا می دهد.<ref>ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، صص ۱۴۱- ۱۴۲.</ref>
به طور قطع، سکولار (دنیوی) سازی را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعی – فرهنگی، کلّی دانست که به محدودیت «نقش نهادی و فرهنگی دین» منجر می‌شود. دین مقدار زیادی از قدرت اجتماعی خویش را از دست می دهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبی است که کل جامعه را در برمی گیرد و در نهایت به نظام آن معنا می دهد.<ref>ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، صص ۱۴۱- ۱۴۲.</ref>


=عَلمانی و عَلمانیه=
=عَلمانی و عَلمانیه=
خط ۸۵: خط ۸۵:
الف: الفرائد الدریّة که فرهنگ فرانسوی – عربی است و توسط دانشمندی شامی نگارش یافته است. این فرهنگ برای نخستین بار در سال ۱۸۸۳ میلادی در بیروت به چاپ رسیده است.
الف: الفرائد الدریّة که فرهنگ فرانسوی – عربی است و توسط دانشمندی شامی نگارش یافته است. این فرهنگ برای نخستین بار در سال ۱۸۸۳ میلادی در بیروت به چاپ رسیده است.


ب: فرهنگ لهجه عامیانه مصر نوشته سقراط سبیرو که در سال ۱۸۹۵ میلادی به طبع رسیده است. در این فرهنگ از واژه علمانی به عنوان کلمه ای که در استعمالات عامیانه مردم مصر یافت می شود – البته با کسر عین – یاد شده است.
ب: فرهنگ لهجه عامیانه مصر نوشته سقراط سبیرو که در سال ۱۸۹۵ میلادی به طبع رسیده است. در این فرهنگ از واژه علمانی به عنوان کلمه ای که در استعمالات عامیانه مردم مصر یافت می‌شود – البته با کسر عین – یاد شده است.


ج: الفوائد الأدبیّة نوشته شیخ یوسف یعقوب حبیش که در سال ۱۸۹۶ میلادی برای دومین بار چاپ شده است. در این فرهنگ کلمه علمانی بدون ضبط خاصی (کسره یا فتحه عین) آمده است.
ج: الفوائد الأدبیّة نوشته شیخ یوسف یعقوب حبیش که در سال ۱۸۹۶ میلادی برای دومین بار چاپ شده است. در این فرهنگ کلمه علمانی بدون ضبط خاصی (کسره یا فتحه عین) آمده است.
خط ۹۶: خط ۹۶:
تا این جا با تاریخ و اسباب پیدایش اصطلاح علمانی و علمانیه در فرهنگ و دنیای عرب آشنا شدیم. نخستین مطرح کننده این واژه، و دیگر فرهنگ هایی که پس از وی آن را به کار برده اند را نیز شناختیم.
تا این جا با تاریخ و اسباب پیدایش اصطلاح علمانی و علمانیه در فرهنگ و دنیای عرب آشنا شدیم. نخستین مطرح کننده این واژه، و دیگر فرهنگ هایی که پس از وی آن را به کار برده اند را نیز شناختیم.


اینک لازم است به ریشه شناسی این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخی، واژه علمانیت از واژه علم (دانایی) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنی علمی کردن اجتماع است، چنان که وقتی گفته می شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامی کردن علوم انسانی است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنی علمی کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنی علمی بودن یا علمی شدن را باید دقیق ترین ترجمه سکولاریسم دانست<ref>مجله کیان، شماره ۲۶، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، عبدالکریم سروش.</ref>.
اینک لازم است به ریشه شناسی این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخی، واژه علمانیت از واژه علم (دانایی) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنی علمی کردن اجتماع است، چنان که وقتی گفته می‌شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامی کردن علوم انسانی است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنی علمی کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنی علمی بودن یا علمی شدن را باید دقیق ترین ترجمه سکولاریسم دانست<ref>مجله کیان، شماره ۲۶، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، عبدالکریم سروش.</ref>.


ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ های معتبر عربی که این واژه را به کار برده اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آن ها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.
ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ های معتبر عربی که این واژه را به کار برده اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آن ها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
«ولکن کونوا ربّانیین»
«ولکن کونوا ربّانیین»


زمخشری گفته است: ربّانی منسوب است به رب با اضافه الف ونون، و ربانی به کسی گفته می شود که در تمسک به دین و پیروی از آن بسیار جدی و استوار است<ref>تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۳۳۱، طبع مصطفی حلبی، ۱۹۴۸.</ref>.
زمخشری گفته است: ربّانی منسوب است به رب با اضافه الف ونون، و ربانی به کسی گفته می‌شود که در تمسک به دین و پیروی از آن بسیار جدی و استوار است<ref>تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۳۳۱، طبع مصطفی حلبی، ۱۹۴۸.</ref>.


بنابراین، علمانی منسوب است به عالم و بر مبالغه دلالت می کند، یعنی کسی که به جای ایمان به خالق عالم و اهتمام به آن، به عالم توجه دارد و به آن اهتمام اکید دارد<ref>آنچه در تبیین واژه علمانی و علمانیة گفته شده برگرفته از دو مقاله از کتاب «جذور العلمانیة» تألیف دکتر سید احمد فرج است. ترجمه این دو مقاله توسط نگارنده در شماره ۳۸ مجله تخصصی کلام اسلامی منتشر شده است.</ref>.
بنابراین، علمانی منسوب است به عالم و بر مبالغه دلالت می کند، یعنی کسی که به جای ایمان به خالق عالم و اهتمام به آن، به عالم توجه دارد و به آن اهتمام اکید دارد<ref>آنچه در تبیین واژه علمانی و علمانیة گفته شده برگرفته از دو مقاله از کتاب «جذور العلمانیة» تألیف دکتر سید احمد فرج است. ترجمه این دو مقاله توسط نگارنده در شماره ۳۸ مجله تخصصی کلام اسلامی منتشر شده است.</ref>.
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
۳ – تفکیک و تمایز نهادهای اجتماعی: برخی از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادهای اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کرده‌اند، کارل دوبلار گفته است:
۳ – تفکیک و تمایز نهادهای اجتماعی: برخی از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادهای اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کرده‌اند، کارل دوبلار گفته است:


«نخستین سکولاریزاسیون عبارت از سکولار سازی در سطح کلان اجتماعی است که به تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادها و مؤسسه ها مربوط می شود<ref>جامعه شناسی ادیان، ص ۱۴۰.</ref>».
«نخستین سکولاریزاسیون عبارت از سکولار سازی در سطح کلان اجتماعی است که به تفکیک و تمایز ساختاری و عملکرد نهادها و مؤسسه ها مربوط می‌شود<ref>جامعه شناسی ادیان، ص ۱۴۰.</ref>».


اگرچه، تفکیک و تمایز ساختاری نهادهای اجتماعی، به ماهیت دین ارتباطی ندارد، و جنبه سکولاریستی ندارد، ولی از آن جا که، لازمه آن این است که نهادهای دینی، در کنار دیگر نهادهای اجتماعی قرار گرفته، و به صورت متمایز و مستقل از دیگر نهادهای اجتماعی عمل کنند، به سکولاریزه شدن جامعه خواهد انجامید.
اگرچه، تفکیک و تمایز ساختاری نهادهای اجتماعی، به ماهیت دین ارتباطی ندارد، و جنبه سکولاریستی ندارد، ولی از آن جا که، لازمه آن این است که نهادهای دینی، در کنار دیگر نهادهای اجتماعی قرار گرفته، و به صورت متمایز و مستقل از دیگر نهادهای اجتماعی عمل کنند، به سکولاریزه شدن جامعه خواهد انجامید.
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
گروهی نیز به این انگیزه که دین حق به مصلحت اندیشی های سیاسی آلوده نشود، و قداست آن خدشه دار نگردد، از آن طرفداری کردند. و در هر حال، اندیشه سکولاریسم دین را از عرصه حکومت بیرون راند<ref>مجله کیان، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، ص ۶.</ref>.
گروهی نیز به این انگیزه که دین حق به مصلحت اندیشی های سیاسی آلوده نشود، و قداست آن خدشه دار نگردد، از آن طرفداری کردند. و در هر حال، اندیشه سکولاریسم دین را از عرصه حکومت بیرون راند<ref>مجله کیان، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، ص ۶.</ref>.


۵ – جدایی دین از جامعه: در این معنا، دین هیچگونه نقش و رسالتی در عرصه حیات اجتماعی بشر ندارد. نه در عرصه سیاست و نه در دیگر عرصه‌های اجتماعی، از قبیل تعلیم و تربیت، خدمت به محرومان و مانند آن، حوزه فعالیت دین به زندگی فردی و معنوی انسان منحصر می شود.
۵ – جدایی دین از جامعه: در این معنا، دین هیچگونه نقش و رسالتی در عرصه حیات اجتماعی بشر ندارد. نه در عرصه سیاست و نه در دیگر عرصه‌های اجتماعی، از قبیل تعلیم و تربیت، خدمت به محرومان و مانند آن، حوزه فعالیت دین به زندگی فردی و معنوی انسان منحصر می‌شود.


شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است:
شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است:


«در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می نشیند و محدود به زندگی خصوصی می شود و خصلتی یکسره درونی پیدا می کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی از دست می دهد»<ref>جامعه شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>.
«در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می نشیند و محدود به زندگی خصوصی می‌شود و خصلتی یکسره درونی پیدا می کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی از دست می دهد»<ref>جامعه شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>.


۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است:
۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است:
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آن ها را در خدمت اهداف و آرمان های خود در آورد.
حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آن ها را در خدمت اهداف و آرمان های خود در آورد.


۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
  اسلام، به همه شوون حیات بشری اهتمام ورزیده، و برای هدایت بشر در همه زمینه ها برنامه و قانون دارد.
  اسلام، به همه شوون حیات بشری اهتمام ورزیده، و برای هدایت بشر در همه زمینه ها برنامه و قانون دارد.


خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
«در دیانت اسلام، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهی عموماً از وحی ریشه گرفته اند. قانون قرآن، ناظر به همه امور مسلمانان است. بنابراین، اسلام به انسان از نظر گاه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی هر دو، می نگرد.»<ref>همان ص ۲۴، جهت آگاهی بیشتر در‌این‌باره به کتاب «خاتمیت و کمال دین» از نگارنده رجوع نمایید.</ref>
«در دیانت اسلام، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهی عموماً از وحی ریشه گرفته اند. قانون قرآن، ناظر به همه امور مسلمانان است. بنابراین، اسلام به انسان از نظر گاه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی هر دو، می نگرد.»<ref>همان ص ۲۴، جهت آگاهی بیشتر در‌این‌باره به کتاب «خاتمیت و کمال دین» از نگارنده رجوع نمایید.</ref>


۶ – اعتقاد به امر مقدس از اصول و عناصر مشترک ادیان به شمار می رود، حتی در ادیانی که اعتقاد به خداوند وجود ندارد، نیز اعتقاد به امر مقدس یافت می شود.
۶ – اعتقاد به امر مقدس از اصول و عناصر مشترک ادیان به شمار می رود، حتی در ادیانی که اعتقاد به خداوند وجود ندارد، نیز اعتقاد به امر مقدس یافت می‌شود.


چنان که سودربلوم<ref>Soderblom (۱۸۶۶ – ۱۹۳۱) متکلم و دین‌شناس سوئدی.</ref> گفته است:
چنان که سودربلوم<ref>Soderblom (۱۸۶۶ – ۱۹۳۱) متکلم و دین‌شناس سوئدی.</ref> گفته است:
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش