۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیوه ای' به 'شیوهای') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== حدیث در اصطلاح == | == حدیث در اصطلاح == | ||
عالمان و محدثان حدیث را به صورتهای مختلف تعریف کردهاند. [[شهید ثانی]] (رضوانالله علیه) پسازآنکه میگوید خبر و حدیث مترادفند آورده است: | عالمان و محدثان حدیث را به صورتهای مختلف تعریف کردهاند. [[شیخ زینالدین علی عاملی|شهید ثانی]] (رضوانالله علیه) پسازآنکه میگوید خبر و حدیث مترادفند آورده است: | ||
مراد از خبر، حدیث است؛ اعم از اینکه قول | مراد از خبر، حدیث است؛ اعم از اینکه قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میباشد یا امام (علیهالسلام)، و قول صحابی باشد یا تابعی و یا عالمان و صالحان و همگنان آنان، و چنین است فعل و تقریر آنها. این معنا در استعمال این واژه مشهورتر است و با عموم معنای لغوی سازگارتر. <ref>شهید ثانی، علی بن احمد، الرعایة فی علم الدرایة، ص ۵۰. </ref> | ||
این تعریف حدیث، چنانکه تصریحشده است مستند است به معنای لغوی آن. عالمان و محدثان عامّه نیز غالباً حدیث را بدین گونه تعریف کردهاند و خبر را مترادف آن دانستهاند. [[سیوطی]] از عالمان و محدثان گزارش کرده است که آنان در تعریف حدیث میگفتهاند: حدیث یعنی فعل، قول و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، صحابیان و [[تابعین]] و... و خبر را عالمان فن حدیث، مترادف حدیث دانستهاند؛ بنابراین، خبر و حدیث، بر «مرفوع»، «موقوف» و «مقطوع» اطلاق میشود. (مرفوع حدیثی را گویند که منسوب به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باشد و موقوف آن است که از صحابی نقل شود، و مقطوع منقول از تابعی را گویند.) <ref>فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص ۲۸.</ref> | این تعریف حدیث، چنانکه تصریحشده است مستند است به معنای لغوی آن. عالمان و محدثان عامّه نیز غالباً حدیث را بدین گونه تعریف کردهاند و خبر را مترادف آن دانستهاند. [[جلالالدین سیوطی|سیوطی]] از عالمان و محدثان گزارش کرده است که آنان در تعریف حدیث میگفتهاند: حدیث یعنی فعل، قول و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، صحابیان و [[تابعین]] و... و خبر را عالمان فن حدیث، مترادف حدیث دانستهاند؛ بنابراین، خبر و حدیث، بر «مرفوع»، «موقوف» و «مقطوع» اطلاق میشود. (مرفوع حدیثی را گویند که منسوب به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باشد و موقوف آن است که از صحابی نقل شود، و مقطوع منقول از تابعی را گویند.) <ref>فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص ۲۸.</ref> | ||
البته در میان عالمان عامه تعاریف دیگری نیز برای حدیث یادشده است، و فرقهایی بین خبر و حدیث نهاده شده است. سیوطی در ادامه سخن پیشین میگوید: | البته در میان عالمان عامه تعاریف دیگری نیز برای حدیث یادشده است، و فرقهایی بین خبر و حدیث نهاده شده است. سیوطی در ادامه سخن پیشین میگوید: | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
این تعریف، بهنقد کشیده شده است. گفتهاند این تعریف نه جامع است و نه مانع. از یک سوی حدیثی که نقل به معنا شده باشد داخل در این تعریف نیست، پس جامع نیست؛ از سوی دیگر، عبارات بسیاری از فقیهان پیشین را که در آثار فقهی خود عین عبارتهای حدیث را با حذف سند و در قالب فتاوی میآوردند، فرا خواهد گرفت؛ مانند «شرایع» [[علی بن بابویه]]، «المقنع» و «الهدایه» صدوق، «النهایه» شیخ و... پس مانع نیست. | این تعریف، بهنقد کشیده شده است. گفتهاند این تعریف نه جامع است و نه مانع. از یک سوی حدیثی که نقل به معنا شده باشد داخل در این تعریف نیست، پس جامع نیست؛ از سوی دیگر، عبارات بسیاری از فقیهان پیشین را که در آثار فقهی خود عین عبارتهای حدیث را با حذف سند و در قالب فتاوی میآوردند، فرا خواهد گرفت؛ مانند «شرایع» [[علی بن بابویه]]، «المقنع» و «الهدایه» صدوق، «النهایه» شیخ و... پس مانع نیست. | ||
[[شیخ بهائی]] در وجیزه فرموده الحدیث کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره. سپس فرماید: و اما نفس الفعل و التقریر فیطلق علیهما اسم السنه لا الحدیث. و در پایان کلام خود آورده است که: بعید نیست که حدیث، «سخن» معصوم و یا «حکایت» سخن، فعل و تقریر معصوم باشد. <ref>شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزة فی الدرایة، ص ۴. </ref> | [[بهاءالدین محمد عاملی|شیخ بهائی]] در وجیزه فرموده الحدیث کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره. سپس فرماید: و اما نفس الفعل و التقریر فیطلق علیهما اسم السنه لا الحدیث. و در پایان کلام خود آورده است که: بعید نیست که حدیث، «سخن» معصوم و یا «حکایت» سخن، فعل و تقریر معصوم باشد. <ref>شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزة فی الدرایة، ص ۴. </ref> | ||
میرزای قمی (رضواناللهعلیه) در تعریف حدیث نوشته است: حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم را، حدیث گویند. <ref>میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد، قوانین الاصول، ص ۴۰۹. </ref> | میرزای قمی (رضواناللهعلیه) در تعریف حدیث نوشته است: حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم را، حدیث گویند. <ref>میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد، قوانین الاصول، ص ۴۰۹. </ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ولی معنی اصطلاحی و لغوی اثر یکی است. زیرا اثر چنانکه از موارد استعمال آن معلوم میشود به معنی بقیه و بازمانده شیئی است. در مجمع البحرین فرموده: قوله تعالی: «قالوا تالله لقد آثرک الله علینا <ref>یوسف/سوره ۱۲، آیه ۹۱. </ref> برادران یوسف بوی گفتند، به خدا سوگند پدرمان ترا بر ما مقدم میدارد.» ای فضلک من قولهم: له علیه اثره ای فضل. | ولی معنی اصطلاحی و لغوی اثر یکی است. زیرا اثر چنانکه از موارد استعمال آن معلوم میشود به معنی بقیه و بازمانده شیئی است. در مجمع البحرین فرموده: قوله تعالی: «قالوا تالله لقد آثرک الله علینا <ref>یوسف/سوره ۱۲، آیه ۹۱. </ref> برادران یوسف بوی گفتند، به خدا سوگند پدرمان ترا بر ما مقدم میدارد.» ای فضلک من قولهم: له علیه اثره ای فضل. | ||
ایضاً قوله تعالی، «ایتونی به کتاب من قبل هذا او | ایضاً قوله تعالی، «ایتونی به کتاب من قبل هذا او آثاره من علم؛ <ref>احقاف/سوره ۴۶، آیه ۴. </ref> یعنی ای رسول ما بهمشرکان بگو آیا از کتابهای پیشینیان دلیلی بر خدائی بتها دارید یا اثر و نشانی بر عقیده خویش دارید؟» | ||
ایضاً قوله تعالی: «انا نحن نحیی الموتی و نکتب ما قدموا و آثارهم ای ما سنوه بعدهم؛ ما مردگان را زنده نموده و آنچه را کرده و یا از خود سنت گذاردهاند در نامه عملشان مینویسیم.» | ایضاً قوله تعالی: «انا نحن نحیی الموتی و نکتب ما قدموا و آثارهم ای ما سنوه بعدهم؛ ما مردگان را زنده نموده و آنچه را کرده و یا از خود سنت گذاردهاند در نامه عملشان مینویسیم.» | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
خبر در لغت به معنی مخبر به (یعنی چیزی که از آن اخبار شده) میباشد. ولی در اصطلاح این فن مرادف حدیث استعمال شده است» [۱۸] | خبر در لغت به معنی مخبر به (یعنی چیزی که از آن اخبار شده) میباشد. ولی در اصطلاح این فن مرادف حدیث استعمال شده است» [۱۸] | ||
=== سنت === | === سنت === | ||
در لغت به معنی طریقه یا طریقه پسندیده است و در اینجا مراد از سنت همان گفتار(قول) و کردار(فعل) معصوم یا عمل شخص دیگری است که در حضور وی انجام شود و آن جناب به زبان یا به سکوت خود، آن را امضا فرماید. قسمت اخیر در اصطلاح، «تقریر» معصوم نامیده میشود. تقریر امام از آن جهت حجت است که معصوم، عمل منکری را تقریر و امضا نمیکند، مگر به عنوان تقیه که برای امام جایز است، بنابراین، سنت در مقابل کتاب الله، به نفس فعل و تقریر، و به عبارت دیگر به آنچه طریقه معصوم و منتسب به اوست گفته میشود لذا | در لغت به معنی طریقه یا طریقه پسندیده است و در اینجا مراد از سنت همان گفتار(قول) و کردار(فعل) معصوم یا عمل شخص دیگری است که در حضور وی انجام شود و آن جناب به زبان یا به سکوت خود، آن را امضا فرماید. قسمت اخیر در اصطلاح، «تقریر» معصوم نامیده میشود. تقریر امام از آن جهت حجت است که معصوم، عمل منکری را تقریر و امضا نمیکند، مگر به عنوان تقیه که برای امام جایز است، بنابراین، سنت در مقابل کتاب الله، به نفس فعل و تقریر، و به عبارت دیگر به آنچه طریقه معصوم و منتسب به اوست گفته میشود لذا پارهای از کتب حدیثی مهم عامه، «سنن» نامیده شده، مانند: سنن نسایی، سنن ابن ماجه، سنن بیهقی، چنان که در فقه، بیشتر به معنی دوم (مستحب) آمده. [۱۹] | ||
== روایت == | == روایت == | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
فقه الحدیث | فقه الحدیث | ||
== منابع حدیثی == | == منابع حدیثی == | ||
در عصر نبوی علی علیهالسلام و عدهای از صحابه احادیث پیامبر(ص) را مینوشتند. پس از رحلت پیامبر(ص) اوضاع کتابت حدیث در بین اهل سنت با شیعه تفاوت زیادی پیدا کرد. خلیفه اول و دوم و به دنبال آنها عثمان و تا زمان عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی حکومت مخالفت با نقل و کتابت و تدوین احادیث پیامبر(ص) بود تا جایی که تعداد زیادی از مکتوبات حدیثی را سوزاندند. عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی را تغییر داد و تدوین کتابهای روایی آغاز گشت اما منع تدوین حدیث آثار مخرب خود در اصالت منابع بعدی را به جای گذاشت. البته شیعیان از همان دوران رسول خدا و پس از ایشان در زمان ائمه معصومین(ع) تا غیبت صغری احادیث را مینوشتند. به مرور زمان در میان اهل سنت و شیعیان کتابهای حدیث و جوامع بزرگ روایی با ویژگیهای خاص خود شکل گرفتند | در عصر نبوی علی علیهالسلام و عدهای از صحابه احادیث پیامبر (ص) را مینوشتند. پس از رحلت پیامبر (ص) اوضاع کتابت حدیث در بین اهل سنت با شیعه تفاوت زیادی پیدا کرد. خلیفه اول و دوم و به دنبال آنها عثمان و تا زمان عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی حکومت مخالفت با نقل و کتابت و تدوین احادیث پیامبر (ص) بود تا جایی که تعداد زیادی از مکتوبات حدیثی را سوزاندند. عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی را تغییر داد و تدوین کتابهای روایی آغاز گشت اما منع تدوین حدیث آثار مخرب خود در اصالت منابع بعدی را به جای گذاشت. البته شیعیان از همان دوران رسول خدا و پس از ایشان در زمان ائمه معصومین(ع) تا غیبت صغری احادیث را مینوشتند. به مرور زمان در میان اهل سنت و شیعیان کتابهای حدیث و جوامع بزرگ روایی با ویژگیهای خاص خود شکل گرفتند | ||
== منابع مهم روایی اهل سنت == | == منابع مهم روایی اهل سنت == | ||
مهمترین | مهمترین نگاشتههای حدیثی اهل سنت 6 کتاب است که به صحاح سته معروف هستند. این 6 کتاب عبارتند از: صحیح بخاری, صحیح مسلم, سنن ابی داود, سنن ترمذی, سنن ابن ماجه, سنن نسائی. | ||
سه کتاب مهم دیگر در میان اهل سنت که بعد از صحاح سته قرار | سه کتاب مهم دیگر در میان اهل سنت که بعد از صحاح سته قرار میگیرند عبارتند از:موطأ مالک, مسند ابن حنبل , سنن دارمی. [۲۳] | ||
== منابع مهم روایی شیعه == | == منابع مهم روایی شیعه == | ||
اصول اربعمائه اولین | اصول اربعمائه اولین مجموعههای حدیثی در بین شیعیان بودند که برخی از آنها در حال حاضر موجود است. همچنین کتاب المحاسن تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی و تحف العقول تألیف ابن شعبه حرانی از اولین مجموعههای حدیثی شیعه به شمار میآید. و اما مهمترین جوامع حدیثی شیعه که بین سالهای 300 تا 450 هجری قمری تألیف شد و به کتب اربعه معروف است عبارتند از | ||
الکافی اثر محمد بن یعقوب کلینی | الکافی اثر محمد بن یعقوب کلینی | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
== طبقه بندی احادیث == | == طبقه بندی احادیث == | ||
تا زمانی که هدف از نوشتن حدیث، صرف ثبت و ضبط آن باشد، اهمیتی ندارد که این احادیث با چه منطقی ثبت شده باشند؛ این ویژگی درباره نخستین اصول حدیث که همین هدف را دنبال میکردند، کاملا وجود دارد. اما بزرگ شدن حجم نوشتههای حدیثی و تعدد چنین نوشتههایی به تدریج | تا زمانی که هدف از نوشتن حدیث، صرف ثبت و ضبط آن باشد، اهمیتی ندارد که این احادیث با چه منطقی ثبت شده باشند؛ این ویژگی درباره نخستین اصول حدیث که همین هدف را دنبال میکردند، کاملا وجود دارد. اما بزرگ شدن حجم نوشتههای حدیثی و تعدد چنین نوشتههایی به تدریج نگرانیهایی را از نظر دسترسی به احادیث ثبت شده ایجاد میکرد؛ این نگرانی هم برای خود محدثان وجود داشت که لازم بود دائما با این احادیث ممارست داشته باشند و هم برای عالمان دیگر به خصوص فقیهان و واعظان لطفی نداشت که نتوانند از ثمره کار محدثان برای اهداف خود بهره گیرند. این بود که از اواسط سده 2ق، مسئله طبقه بندی احادیث و پیشبینی کردن روشی برای بازیابی آنها به موضوعی مهم در حیطه حدیث مبدل شده بود. این تلاشها منجر به گونههای مختلف طبقه بندی احادیث شد | ||
== طبقه بندی موضوعی == | == طبقه بندی موضوعی == | ||
در این روش طبقه بندی احادیث بر اساس موضوعات مطرح شده در آنها انجام میشود بیشتر جوامع بزرگ روایی بر چنین مبنایی طبقه بندی شدهاند | در این روش طبقه بندی احادیث بر اساس موضوعات مطرح شده در آنها انجام میشود بیشتر جوامع بزرگ روایی بر چنین مبنایی طبقه بندی شدهاند | ||
== طبقه بندی سندی == | == طبقه بندی سندی == | ||
مسانید که از سده 3ق تألیف آنها آغاز شده بود، نوشتههایی بودند که نه به ترتیب موضوعی، بلکه به ترتیب صحابیانی مرتب شده بودند که نخستین ناقل حدیث از پیامبر (ص) شمرده | مسانید که از سده 3ق تألیف آنها آغاز شده بود، نوشتههایی بودند که نه به ترتیب موضوعی، بلکه به ترتیب صحابیانی مرتب شده بودند که نخستین ناقل حدیث از پیامبر (ص) شمرده میشدند. مرتب کردن احادیث یک کتاب بر اساس چهارده معصوم نیز شیوهای نزدیک به شیوه یاد شده است | ||
== ترتیب الفبایی مطلع == | == ترتیب الفبایی مطلع == | ||
در طی | در طی سدههای متمادی، شیوه دیگری برای بازیابی زمینه پیدایی طیفی از کتب شده است؛ در این شیوه، مطلع متن حدیث مبنای طبقه بندی بود و هدف ارائه احادیث با ترتیب الفبایی مطلع آنها بود. | ||
== تقسیمات حدیث == | == تقسیمات حدیث == | ||
در علوم حدیث دستهبندیهای متنوعی برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار میرود. این تقسیمات عبارتند از: | در علوم حدیث دستهبندیهای متنوعی برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار میرود. این تقسیمات عبارتند از: | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
== جعل حدیث == | == جعل حدیث == | ||
به موازات آنکه حدیث به عنوان منبعی برای فهم دین در قرنهای اول و دوم هجری موقعیت خود را به دست آورد، سوءاستفاده از این موقعیت نیز آغاز شد و کسانی دست اندرکار جعل حدیث شدند. پدیده جعل حدیث در همان زمان پیامبر(ص)آغاز شد تا آنجا که پیامبر خود نسبت به این پدیده شوم واکنش نشان داد. در منابع حدیثی، چندین حدیث وجود دارد که در آن از زبان خود پیامبر(ص) مردم به نقل احادیث آن حضرت ترغیب گردیده، و از دروغ بستن بر ایشان برحذر داشته شدهاند. | به موازات آنکه حدیث به عنوان منبعی برای فهم دین در قرنهای اول و دوم هجری موقعیت خود را به دست آورد، سوءاستفاده از این موقعیت نیز آغاز شد و کسانی دست اندرکار جعل حدیث شدند. پدیده جعل حدیث در همان زمان پیامبر (ص) آغاز شد تا آنجا که پیامبر خود نسبت به این پدیده شوم واکنش نشان داد. در منابع حدیثی، چندین حدیث وجود دارد که در آن از زبان خود پیامبر (ص) مردم به نقل احادیث آن حضرت ترغیب گردیده، و از دروغ بستن بر ایشان برحذر داشته شدهاند. | ||
علی(ع) نیز در خطبهای در واکنش نسبت به رواج «احادیث بدعت آمیز» یادآور شد که «در دست مردم (از احادیث پیامبر(ص) حق و باطل و راست و دروغ است» و سپس ناقلان حدیث پیامبر(ص) را ۴ گروه دانسته است: منافقانی که عامدانه بر پیامبر(ص) دروغ میبندند، کسانی که سخنی از پیامبر(ص) شنیدهاند، اما آن را به درستی حفظ نکرده و دچار وهم شدهاند، کسانی که امر و نهیی از پیامبر(ص) شنیدهاند، ولی ناسخ آن را از آن حضرت درنیافتهاند، و چهارم کسانی که با امانت حدیث آن حضرت را حفظ نموده و به دیگران انتقال دادهاند. [۲۴] | علی(ع) نیز در خطبهای در واکنش نسبت به رواج «احادیث بدعت آمیز» یادآور شد که «در دست مردم (از احادیث پیامبر (ص) حق و باطل و راست و دروغ است» و سپس ناقلان حدیث پیامبر (ص) را ۴ گروه دانسته است: منافقانی که عامدانه بر پیامبر (ص) دروغ میبندند، کسانی که سخنی از پیامبر (ص) شنیدهاند، اما آن را به درستی حفظ نکرده و دچار وهم شدهاند، کسانی که امر و نهیی از پیامبر (ص) شنیدهاند، ولی ناسخ آن را از آن حضرت درنیافتهاند، و چهارم کسانی که با امانت حدیث آن حضرت را حفظ نموده و به دیگران انتقال دادهاند. [۲۴] | ||
عالمان حدیث برای حل این دو مشکل از دو علم رجال و درایه بهره میبرند و به این وسیله حدیث سره از ناسره را بازمیشناسند. | عالمان حدیث برای حل این دو مشکل از دو علم رجال و درایه بهره میبرند و به این وسیله حدیث سره از ناسره را بازمیشناسند. | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
حدیث ها دارای اقسامی هستند که بر اساس درجه اعتبار سندی دستهبندی میشوند که عبارتند از: | حدیث ها دارای اقسامی هستند که بر اساس درجه اعتبار سندی دستهبندی میشوند که عبارتند از: | ||
قوی، صحیح، حسن، حسن کالصحیح، حسن الاسناد، موثق، ضعیف. | قوی، صحیح، حسن، حسن کالصحیح، حسن الاسناد، موثق، ضعیف. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
العین, خلیلبن احمد، ج 2، ص 177، ذیل «حدث» | العین, خلیلبن احمد، ج 2، ص 177، ذیل «حدث» | ||
خط ۲۷۵: | خط ۲۷۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
1. دایره المعارف بزرگ اسلامی | 1. دایره المعارف بزرگ اسلامی | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۷۹: | ||
3. آشنایی با تاریخ و منابع حدیث, محمد کاظم طباطبایی, قم: نشر هاجر,1385 | 3. آشنایی با تاریخ و منابع حدیث, محمد کاظم طباطبایی, قم: نشر هاجر,1385 | ||
4.[http://pajoohe.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AA/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB/%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84__a-1331-31140-31289-31282.aspx سایت پژوهه، برگرفته از مقاله تدوین حدیث (قسمت اول)] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده:اصطلاحات |