۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - ' ترین' به 'ترین') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
پدیدهاستعمار و پس از آن کشمکش اعراب و اسرائیل، عامل نیرومندی از نظر تاریخی، جهت وادار کردن مسلمانان به بازسازی اوضاع داخلی خود به نفع این کشمکش استراتژیکی گردیدهاست به گونهای که یکی از گامهای بلند روشنفکران مسلمان مذاهب گوناگون هم اکنون اندیشیدن به بازسازی روابط مذهبی میانشان و خارج شدن از آن حالت تصادم تند و یا تقاطع حاد است که جهت بازسازی و فشردن صفها در مقابله با دشمنی که به سوی سرزمین و خانه و کاشانه ما حرکت کرده و بدون شفقت و زحمتی در صدد بلعیدن آنها است به حالت آتش بس رسیدهاند.<br> | پدیدهاستعمار و پس از آن کشمکش اعراب و اسرائیل، عامل نیرومندی از نظر تاریخی، جهت وادار کردن مسلمانان به بازسازی اوضاع داخلی خود به نفع این کشمکش استراتژیکی گردیدهاست به گونهای که یکی از گامهای بلند روشنفکران مسلمان مذاهب گوناگون هم اکنون اندیشیدن به بازسازی روابط مذهبی میانشان و خارج شدن از آن حالت تصادم تند و یا تقاطع حاد است که جهت بازسازی و فشردن صفها در مقابله با دشمنی که به سوی سرزمین و خانه و کاشانه ما حرکت کرده و بدون شفقت و زحمتی در صدد بلعیدن آنها است به حالت آتش بس رسیدهاند.<br> | ||
چنین نیازی در پی فروپاشی اردوگاه شرق در اواخر دهه هشتاد قرن بیستم به طور محسوس دو چندان گشته و غرب جهان اسلام را اکنون تنها یافته و اسلام در حسابهای غرب به عنوان دشمن اول قرار گرفته و سخن از وقوع تصادم حتمی میان فرهنگ اسلامی شرقی و آن فرهنگ مسیحی غربی آهنگ شدیدتری به خود گرفتهاست تا جایی کهاین صدا بر ادبیات سیاسی غرب در پی اعلام نظر خود در در کتاب برخورد فرهنگها توسط ساموئل هنتیگتون غالب گردیدهاست.<br> | چنین نیازی در پی فروپاشی اردوگاه شرق در اواخر دهه هشتاد قرن بیستم به طور محسوس دو چندان گشته و غرب جهان اسلام را اکنون تنها یافته و اسلام در حسابهای غرب به عنوان دشمن اول قرار گرفته و سخن از وقوع تصادم حتمی میان فرهنگ اسلامی شرقی و آن فرهنگ مسیحی غربی آهنگ شدیدتری به خود گرفتهاست تا جایی کهاین صدا بر ادبیات سیاسی غرب در پی اعلام نظر خود در در کتاب برخورد فرهنگها توسط ساموئل هنتیگتون غالب گردیدهاست.<br> | ||
شکی نیست که عنصر سیاسی کهانگیزه شکل پذیری اندیشه تقریب بودهاست ـ به گونهای که متون تقریب از همه طرف شاهد آن است ـ همچنان تا امروز و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم خلیج فارس و در پی از دست دادن اندلس درگذشته به خاطر تفرقه و اختلاف همچنان به قوت خود باقی است. ولی این بهاین معنا نیست کهاین انگیزه میتواند به عنوان انگیزهای ثابت باشد که پروژه تقریب را در زندگی مسلمانان در روشهای زندگی آنها پایدار بدارد. علت آن این است که تکیه بر عامل سیاسی باعث میشود پروژه تقریب حالت نوسانی پیدا کند و سرنوشت آن به نوسان بیآرام اوضاع سیاسی بستگی یابد و همه ما میدانیم ایدلوژی سعی مینماید بر آن جنبهارام و اصولی دهد. این بدین معنا است که | شکی نیست که عنصر سیاسی کهانگیزه شکل پذیری اندیشه تقریب بودهاست ـ به گونهای که متون تقریب از همه طرف شاهد آن است ـ همچنان تا امروز و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم خلیج فارس و در پی از دست دادن اندلس درگذشته به خاطر تفرقه و اختلاف همچنان به قوت خود باقی است. ولی این بهاین معنا نیست کهاین انگیزه میتواند به عنوان انگیزهای ثابت باشد که پروژه تقریب را در زندگی مسلمانان در روشهای زندگی آنها پایدار بدارد. علت آن این است که تکیه بر عامل سیاسی باعث میشود پروژه تقریب حالت نوسانی پیدا کند و سرنوشت آن به نوسان بیآرام اوضاع سیاسی بستگی یابد و همه ما میدانیم ایدلوژی سعی مینماید بر آن جنبهارام و اصولی دهد. این بدین معنا است که سادهترین تحول در اوضاع سیاسی میتواند آن صدای خاموش را برای ضرورت موقت به صحنه بیاورد، چون کسی کهاو را از صحنه کنار زدهاست به بازسازی جامعهاسلامی با وحدت و تقریب قناعت نمیکند بلکهاین ضرورت به خاطر ضرورتهای مرحلهای است که ماهیت مقابلهان را ایجاب کردهاست. بدین معنا تحقق این پروژه (تقریب) برای خود این موضوع نبوده بلکه برای چیز دیگری بودهاست و آن چه برای چیز دیگری باشد تابع آن چیز دیگر در دگرگونیهایش خواهد بود، و از آن جایی که زندگی سیاسی حالت دگرگونی دارد هیچ چیز در آن نمیتواند بقای اوضاع امت را بهاین حالت تضمین کند، و این طور مینماید که خود این پروژه ثابت نیست، و این خطر بزرگی است که بقا و ادامهان را تهدید مینماید. <br> | ||
به تعلیق در آوردن حالت اختلاف منفی به معنای ریشه کنی آن نیست، چون تکیه بر پروژه سیاسی اختلاف منفی را به تعلیق در میآورد ولی از نظر اصولی آن را بر مشروعیت خود باقی میگذارد و زمینه را به هنگام تحول اوضاع برای دوباره مطرح شدن فراهم میکند.<br> | به تعلیق در آوردن حالت اختلاف منفی به معنای ریشه کنی آن نیست، چون تکیه بر پروژه سیاسی اختلاف منفی را به تعلیق در میآورد ولی از نظر اصولی آن را بر مشروعیت خود باقی میگذارد و زمینه را به هنگام تحول اوضاع برای دوباره مطرح شدن فراهم میکند.<br> | ||
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جای راههای ریشهای دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونههای آن بودهایم. <br> | یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جای راههای ریشهای دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونههای آن بودهایم. <br> |