confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|- | |- | ||
|آثار | |آثار | ||
|مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر( | |مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر(صلی الله علیه) (ترجمه)المغازی • كتاب الرّدة مع نبذة من فتوح العراق و ذكر المثنی بن حارثة الشیبانی | ||
|- | |- | ||
|فوت | |فوت | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== اقامت واقدی در بغداد در سال 180 == | == اقامت واقدی در بغداد در سال 180 == | ||
روایت آمدن وی به بغداد باید با داستان دیگری شرح داده شود. واقدی از زمانی که در مدینه بود، به خاطر اتفاق خاصی با ها[[هارون|رون]] و [[یحیی بن خالد برمکی]] آشنا شد. عبدالله بن عبیدالله گوید: واقدی به من گفت: هارون به [[حج]] آمد، وارد مدینه شد و به یحیی بن خالد گفت: کسی را که با مدینه و مشاهد آن آشنا باشد برای من پیدا کن. این که [[جبرئیل]] کجا بر [[پیغمبر ( | روایت آمدن وی به بغداد باید با داستان دیگری شرح داده شود. واقدی از زمانی که در مدینه بود، به خاطر اتفاق خاصی با ها[[هارون|رون]] و [[یحیی بن خالد برمکی]] آشنا شد. عبدالله بن عبیدالله گوید: واقدی به من گفت: هارون به [[حج]] آمد، وارد مدینه شد و به یحیی بن خالد گفت: کسی را که با مدینه و مشاهد آن آشنا باشد برای من پیدا کن. این که [[جبرئیل]] کجا بر [[پیغمبر (صلی الله علیه)]] فرود آمد، و نیز قبور شهداء کجاست. یحیی برمکی دراینباره پرس و جو کرده و همه او را به من راهنمائیش کرده بودند. دنبالم فرستادند، و من رفتم. این بعد از [نماز] عصر بود. یحیی به من گفت: یا شیخ! امیر المومنین میخواهد [[نماز]] عشاء را در [[مسجد]] بخواند، و سپس به دیدن مشاهد برویم وآنجا توقف کنیم، همین طور در موضعی که جبرئیل فرود آمده است. تو همین نزدیک باش. بعد از نماز عشای دوم، من با شمع بیرون آمدم. ، آنها دو نفر با الاغ بودند! یحیی پرسید: مرد کجاست؟ گفتم: من هستم. با هم به مسجد رفتیم و من گفتم: این موضعی است که جبرئیل بر [[پیامبر(صلی الله علیه)]] فرود میآمد. | ||
آنها از الاغ پایین آمده، دو رکعت نماز خواندند و ساعتی [[دعا]] کردند. سپس سوار شدند و من هم میان آنها حرکت میکردم. هر موضع و مشهدی [در مدینه] بود به آنجا رفتیم. آنها نماز میخواندند و دعا میخواندند. همین طور بود تا آنکه به مسجد برگشتیم که فجر طلوع کرد و مؤذن [[اذان]] گفت. وقتی به قصر رفت، یحیی بن من گفت: ای شیخ! بمان. من [[نماز صبح]] را در مسجد خواندم. آنها هم آماده رفتن به مکه بودند. صبح یحیی بن خالد به من اجازه ورود دارد. [وقتی رفتم] مرا کنار خود نشاند و گفت: امیرالمؤمنین همچنان مشغول گریه است و از آنچه تو او را بدان راهنمایی کردی، شگفت زده. دستور داده تا ده هزار درهم به تو بدهم. بعدهم درآورد و داد. سپس به من گفت: یا شیخ! اینها را بگیر که برای تو مبارک باشد. ما امروز عازم سفر هستیم. هارون رفت، و من به منزل آمدم، در حالی که این پول را همراه داشتم. با آن، بدهی که داشتم پرداخت کردم. برخی از فرزندانم را تزویج کردم و زندگی ما وسعت یافت. <ref>طبقات الکبری، ج 5 ص 493ـ 494</ref> وی سپس از سفرش به بغداد و رفتن به رقه برای تماس گرفتن با یحیی برمکی یاد کرده و این که ابتدا موفق نشده تا آن که در بازگشت یک زبیری دوباره او را راهی و همراهی میکند و میتواند با یحیی تماس بگیرد. بدین ترتیب بود که واقدی در بغداد ماند و 27 سال پایان عمرش را در آنجا سپری کرد. | آنها از الاغ پایین آمده، دو رکعت نماز خواندند و ساعتی [[دعا]] کردند. سپس سوار شدند و من هم میان آنها حرکت میکردم. هر موضع و مشهدی [در مدینه] بود به آنجا رفتیم. آنها نماز میخواندند و دعا میخواندند. همین طور بود تا آنکه به مسجد برگشتیم که فجر طلوع کرد و مؤذن [[اذان]] گفت. وقتی به قصر رفت، یحیی بن من گفت: ای شیخ! بمان. من [[نماز صبح]] را در مسجد خواندم. آنها هم آماده رفتن به مکه بودند. صبح یحیی بن خالد به من اجازه ورود دارد. [وقتی رفتم] مرا کنار خود نشاند و گفت: امیرالمؤمنین همچنان مشغول گریه است و از آنچه تو او را بدان راهنمایی کردی، شگفت زده. دستور داده تا ده هزار درهم به تو بدهم. بعدهم درآورد و داد. سپس به من گفت: یا شیخ! اینها را بگیر که برای تو مبارک باشد. ما امروز عازم سفر هستیم. هارون رفت، و من به منزل آمدم، در حالی که این پول را همراه داشتم. با آن، بدهی که داشتم پرداخت کردم. برخی از فرزندانم را تزویج کردم و زندگی ما وسعت یافت. <ref>طبقات الکبری، ج 5 ص 493ـ 494</ref> وی سپس از سفرش به بغداد و رفتن به رقه برای تماس گرفتن با یحیی برمکی یاد کرده و این که ابتدا موفق نشده تا آن که در بازگشت یک زبیری دوباره او را راهی و همراهی میکند و میتواند با یحیی تماس بگیرد. بدین ترتیب بود که واقدی در بغداد ماند و 27 سال پایان عمرش را در آنجا سپری کرد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
عمده دانش واقدی، به دلیل تربیت او در مدینه و تأثر او از مکتب تاریخنگاری مدینه، در مغازی و دوره اسلامی بود، به طوری که ابراهیم حربی گفته است: او آگاهترین مردم به اخبار دوره اسلامى بوده و از [[جاهلیت]] چیزى نمى دانسته است. <ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 215</ref> از میان آثار متفاوتش، کتاب مهم برجاى مانده او المغازى است که نشانه کار گسترده وى و تتبع بسیار در [[روایات]] دوران از [[هجرت]] تا رحلت است. این کتاب به همت مارسدن جونز در سال 1966 با مقدمهای مفصل در شرح حال واقدی و تاریخ سیره نویسی منتشر شد. <ref>مارسدن جونز [1920 ـ 1992] از شرق شناسان بنام است و اخیرا هم کتابی با عنوان Arab and Islamic Studies in Honor of Marsden Jones توسط ثابت عبدالله به نام وی توسط انتشارات توریث منتشر شد.</ref> اثر یاد شده در سه مجلد به فارسى ترجمه شده است. | عمده دانش واقدی، به دلیل تربیت او در مدینه و تأثر او از مکتب تاریخنگاری مدینه، در مغازی و دوره اسلامی بود، به طوری که ابراهیم حربی گفته است: او آگاهترین مردم به اخبار دوره اسلامى بوده و از [[جاهلیت]] چیزى نمى دانسته است. <ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 215</ref> از میان آثار متفاوتش، کتاب مهم برجاى مانده او المغازى است که نشانه کار گسترده وى و تتبع بسیار در [[روایات]] دوران از [[هجرت]] تا رحلت است. این کتاب به همت مارسدن جونز در سال 1966 با مقدمهای مفصل در شرح حال واقدی و تاریخ سیره نویسی منتشر شد. <ref>مارسدن جونز [1920 ـ 1992] از شرق شناسان بنام است و اخیرا هم کتابی با عنوان Arab and Islamic Studies in Honor of Marsden Jones توسط ثابت عبدالله به نام وی توسط انتشارات توریث منتشر شد.</ref> اثر یاد شده در سه مجلد به فارسى ترجمه شده است. | ||
[[خطیب بغدادی]]، از شهرت فوقالعاده وی درباره مغازی و سیر و طبقات و اخبار رسول ( | [[خطیب بغدادی]]، از شهرت فوقالعاده وی درباره مغازی و سیر و طبقات و اخبار رسول (صلی الله علیه) یاد کرده است. <ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 213</ref> همانجا از محمد بن سلام جمحی نقل کرده که میگفت: واقدی عالم روزگار خویش است. <ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 214</ref> مقایسه متن مغازی با سیره ابن اسحاق، دامنه و وسعت کتاب واقدى را بخوبى آشکار مىکند، آنگونه که از نظر ارائه جزئیات و حوادث ریز و درشت، در بخش مغازی، به مراتب بر سیره ابن اسحاق ترجیح دارد. واقدى با استفاده از تمامى منابع شفاهى و مکتوب به تحقیق درباره مغازى [[رسول خدا (صلی الله علیه)]] پرداخت و شخصا با رفتن به مناطقى که در آنها نبردهای عصر رسول (صلی الله علیه) صورت گرفته، و نیز گرفتن آگاهیهایى از نسب شناسان قبائل و نوادگان از نسل [[صحابه]]، اطلاعات خود را تکمیل کرده است. | ||
از واقدی نقل شده است که درباره خودش گفت: من به منطقه مُریسیع رفتم و آنجا را دیدم. [[غزوه]]<nowiki/>ای را نشناختم، جز آن که به محل آن رفتم تا از نزدیک ببینم. <ref>تاریخ بغداد، ج 3 ص 215 (دارالکتب العلمیه، 1417)</ref> | از واقدی نقل شده است که درباره خودش گفت: من به منطقه مُریسیع رفتم و آنجا را دیدم. [[غزوه]]<nowiki/>ای را نشناختم، جز آن که به محل آن رفتم تا از نزدیک ببینم. <ref>تاریخ بغداد، ج 3 ص 215 (دارالکتب العلمیه، 1417)</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
نقل شده که شخصى واقدى را دید که ظرف آبى برداشت عازم سفر بود. از وى پرسید: عازم کجا هستی؟ گفت: تصمیم دارد به منطقه [[حنین]] برود و نقطهای را که نبرد حنین در آن رخ داده از نزدیک ببینم. <ref>نکـ: مقدمه کتاب الرده</ref> نمونهای از دقتهای تاریخی ـ جغرافیایی وی اطلاعاتی است که درباره میدان نبرد در [[احد]] بدست میدهد، آگاهیهایی که نشانگر دقت او در تبیین میدان نبرد است و نظیر آن را در هیچ منبع دیگری نمیتوان یافت. <ref>المغازی، ج 1، ص 224 ـ 225 و برای تحلیل آن اطلاعات بنگرید: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 385 ـ 387 (چاپ 1391)</ref> | نقل شده که شخصى واقدى را دید که ظرف آبى برداشت عازم سفر بود. از وى پرسید: عازم کجا هستی؟ گفت: تصمیم دارد به منطقه [[حنین]] برود و نقطهای را که نبرد حنین در آن رخ داده از نزدیک ببینم. <ref>نکـ: مقدمه کتاب الرده</ref> نمونهای از دقتهای تاریخی ـ جغرافیایی وی اطلاعاتی است که درباره میدان نبرد در [[احد]] بدست میدهد، آگاهیهایی که نشانگر دقت او در تبیین میدان نبرد است و نظیر آن را در هیچ منبع دیگری نمیتوان یافت. <ref>المغازی، ج 1، ص 224 ـ 225 و برای تحلیل آن اطلاعات بنگرید: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 385 ـ 387 (چاپ 1391)</ref> | ||
ابراهیم حربی گوید: مسیبی میگفت: روزی واقدی را دیدیم که در [[مسجد النبی ( | ابراهیم حربی گوید: مسیبی میگفت: روزی واقدی را دیدیم که در [[مسجد النبی (صلی الله علیه)]] به اسطوانهای تکیه داده و تدریس میکرد. گفتیم: چه تدریس میکرد؟ گفت: دو جزء از مغازی را. یک روز به او گفتیم: چرا [[احادیث]] افراد را داخل هم کرده یک متن از آن درست میکنی؟ اگر حدیث تک تک آنها را میگفتید بهتر بود. واقدی گفت: طول میکشد. گفتیم: ما راضی هستیم. یک [[جمعه]] نیامد، بعد [[غزوه احد]] را آورد که در بیست جلد بود. ما گفتیم: به همان روش اول برگردیم. <ref>تاریخ بغداد، ج 3 ص 216، سیر اعلام النبلاء، ج 9، ص 460</ref> در متن موجود مغازی، بیش از همه درباره [[جنگ بدر]] بحث شده که از صفحه 20 تا 179 را شامل میشود. | ||
برخى از سندهاى المغازى نشان مى دهد که وى از منابع رسمى و احتمالا مکتوب استفاده کرده است؛ مانند آنچه وى از زهرى نقل مىکند. همچنین به نقل از شیخ خود عبدالله بن ابی سبره، از منابع مکتوب مدنی مانند مغازی موسی بن عقبه و اخبار دیگر او استفاده کرده است. اما در مواردى از اطلاعات خانوادگى استفاده کرده است. مانند: «حدثنى محمد بن الحسن بن اسامة بن زید عن بعض اهله...». وى باید این خبر را از اعقاب اسامة بن زید گرفته باشد. چنین چیزى در زندگى قبایلى عرب بعید نیست، چه سنت تاریخنگارى عرب از جاهلیت حفظ اخبار اجداد میان نسلهاى بعد بوده است. نکته شگفت آن که واقدى با این دانش خود را از مدینه گرفته و به عراق نیز آمده، در بخش مغازى از ابن اسحاق چیزى نقل نکرده است. <ref>نشأة علم التاریخ عند العرب، ص 31</ref> | برخى از سندهاى المغازى نشان مى دهد که وى از منابع رسمى و احتمالا مکتوب استفاده کرده است؛ مانند آنچه وى از زهرى نقل مىکند. همچنین به نقل از شیخ خود عبدالله بن ابی سبره، از منابع مکتوب مدنی مانند مغازی موسی بن عقبه و اخبار دیگر او استفاده کرده است. اما در مواردى از اطلاعات خانوادگى استفاده کرده است. مانند: «حدثنى محمد بن الحسن بن اسامة بن زید عن بعض اهله...». وى باید این خبر را از اعقاب اسامة بن زید گرفته باشد. چنین چیزى در زندگى قبایلى عرب بعید نیست، چه سنت تاریخنگارى عرب از جاهلیت حفظ اخبار اجداد میان نسلهاى بعد بوده است. نکته شگفت آن که واقدى با این دانش خود را از مدینه گرفته و به عراق نیز آمده، در بخش مغازى از ابن اسحاق چیزى نقل نکرده است. <ref>نشأة علم التاریخ عند العرب، ص 31</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
=ابن ندیم: واقدی شیعه بود و تقیه میکرد!= | =ابن ندیم: واقدی شیعه بود و تقیه میکرد!= | ||
[[ابن ندیم]] [که خود شیعه [[معتزلی]] است] او را [[شیعه]] دانسته و نوشته است که او [[تقیه]] مى کرده و باورش این بوده که [[على علیه السلام]] [[معجزه]] پیامبر ( | [[ابن ندیم]] [که خود شیعه [[معتزلی]] است] او را [[شیعه]] دانسته و نوشته است که او [[تقیه]] مى کرده و باورش این بوده که [[على علیه السلام]] [[معجزه]] پیامبر (صلی الله علیه) است. <ref>الفهرست، ص 111؛ المغازى الاولى و مؤلفوها، صص 124، 126</ref> اما جز او کسى این احتمال را نداده و معلوم نیست که ابن ندیم با توجه به موضع روشن وى در پذیرش دیدگاههاى [[تسنن]] چگونهاین اتهام را مطرح کرده است؟ جونز در مقدمه مغازی، احتمال داده است که مقصود ندیم و اشاره او به تشیع واقدی، به خاطر کتابهای واقدی با عنوان مولد الحسن و الحسین و مقتل الحسین باشد. <ref>المغازی، مقدمه، ص 16</ref> روشن است که وجود این کتابها نیز دلیل بر تشیع نیست. جونز شاهد دیگرش تعابیر عادی واقدی از خلفای اولیه است که از آنها با عبارات شایسته یاد نمیکند، چنان که خبر فرار [[عثمان]] در [[جنگ احد]] آورده است. | ||
به نظر میرسد برخی به حق گفتهاند که این هم دلیل بر تشیع او نیست، چرا که اگر چنین باشد، باید بخاری را هم که روایت فرار عثمان را آورده، شیعه بدانیم. <ref>الواقدی و کتابه المغازی، ج 1 ص 138 ـ 139 بنگرید: بخاری، ج 4 ص 203</ref> اما این که تقیه میکرده، دقیقا معنای آن نوعی پنهان کاری است، با این حال حتی در این صورت هم باید به نوعی این مسأله در برخی از نقلها آشکار میشد. طبیعی است کسانی که علاقهمند هستند بگویند اهل اخبار، همگی متشیع بودند، به راحتی از این سخن ندیم برای نسبت دادن تشیع به واقدی و رد کردن برخی از اخبار او، استفاده میکنند. | به نظر میرسد برخی به حق گفتهاند که این هم دلیل بر تشیع او نیست، چرا که اگر چنین باشد، باید بخاری را هم که روایت فرار عثمان را آورده، شیعه بدانیم. <ref>الواقدی و کتابه المغازی، ج 1 ص 138 ـ 139 بنگرید: بخاری، ج 4 ص 203</ref> اما این که تقیه میکرده، دقیقا معنای آن نوعی پنهان کاری است، با این حال حتی در این صورت هم باید به نوعی این مسأله در برخی از نقلها آشکار میشد. طبیعی است کسانی که علاقهمند هستند بگویند اهل اخبار، همگی متشیع بودند، به راحتی از این سخن ندیم برای نسبت دادن تشیع به واقدی و رد کردن برخی از اخبار او، استفاده میکنند. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
محمد بن سعد نویسنده کتاب عظیم طبقات الکبری، کاتب وى شمرده شده و درباره او نوشته است: او عالم به مغازى، سیر، فتوح و اختلاف مردم در حدیث و احکام بوده است. <ref>طبقات الکبرى، ج 5، ص 422</ref> وى کتابى درباره [[جنگ جمل]] داشته که [[سید رضى]]، خطبه اى از امام على علیه السلام را به نقل از کتاب الجمل واقدى آورده است. <ref>نهج البلاغه، خطبه 231</ref> فقرات فراوانى از کتاب الجمل واقدى در کتاب الجمل شیخ مفید آمده است. <ref>نکـ: الجمل، مفید، ص 574. شیخ مفید در ص 131 به کتابى که واقدى درباره «حرب البصرة» تصنیف کرده، اشاره کرده است.</ref> | محمد بن سعد نویسنده کتاب عظیم طبقات الکبری، کاتب وى شمرده شده و درباره او نوشته است: او عالم به مغازى، سیر، فتوح و اختلاف مردم در حدیث و احکام بوده است. <ref>طبقات الکبرى، ج 5، ص 422</ref> وى کتابى درباره [[جنگ جمل]] داشته که [[سید رضى]]، خطبه اى از امام على علیه السلام را به نقل از کتاب الجمل واقدى آورده است. <ref>نهج البلاغه، خطبه 231</ref> فقرات فراوانى از کتاب الجمل واقدى در کتاب الجمل شیخ مفید آمده است. <ref>نکـ: الجمل، مفید، ص 574. شیخ مفید در ص 131 به کتابى که واقدى درباره «حرب البصرة» تصنیف کرده، اشاره کرده است.</ref> | ||
کتابى هم تحت عنوان فتوح الشام به او منسوب و چاپ شده است (بیروت، دارالجیل در دو جلد، چاپ شده به نام ابوعبدالله بن عمر واقدى!) این اثر، بیشتر حماسى و در بسیارى از موارد فاقد سند بوده و اگر سندی هم دارد، معمولا نامأنوس است، لذا و به درستی، در نسبت آن به واقدى تردید شده است. بروکلمان نوشته است در جریان [[جنگهاى صلیبى]]، کتابهاى فتوحى را که حماسى نوشته شده بوده به او نسبت مى دادهاند تا مردم به وى اطمینان کنند. <ref>نکـ: تاریخ الادب العربى، ج 3، ص 422</ref> برخی از این کتابهای داستانی، مانند مولد النبی ( | کتابى هم تحت عنوان فتوح الشام به او منسوب و چاپ شده است (بیروت، دارالجیل در دو جلد، چاپ شده به نام ابوعبدالله بن عمر واقدى!) این اثر، بیشتر حماسى و در بسیارى از موارد فاقد سند بوده و اگر سندی هم دارد، معمولا نامأنوس است، لذا و به درستی، در نسبت آن به واقدى تردید شده است. بروکلمان نوشته است در جریان [[جنگهاى صلیبى]]، کتابهاى فتوحى را که حماسى نوشته شده بوده به او نسبت مى دادهاند تا مردم به وى اطمینان کنند. <ref>نکـ: تاریخ الادب العربى، ج 3، ص 422</ref> برخی از این کتابهای داستانی، مانند مولد النبی (صلی الله علیه) که در کتابخانه ظاهریه (ش 74، 75) به واقدی منسوب شده، یا از ابوالحسن بکری [نویسندهای داستانسرا از قرن پنجم] است یا از قصه گویان دیگر که آن را به واقدی نسبت دادهاند، این همان روشی است که بر اساس آن، مختارنامههای جعلی دورههای بعد به ابومخنف منسوب شده است. | ||
کتاب دیگرى با عنوان کتاب الرده در سالهای از وى به چاپ رسیده [به کوشش محمد حمیدالله، پاربس، 1989] و شباهت زیادى به آنچه در فتوح ابن اعثم درباره «رده» آمده دارد. این مى تواند بدان معنا باشد که ابن اعثم حوادث رده را از کتاب واقدى استفاده کرده است. باید این حال نگاهى به سند نخست کتاب الرده و نیز وضعیت عمومى کتاب و مقایسه آن با سبک المغازى واقدى، تردیدى را در صحت انتساب این کتاب به واقدى ایجاد مىکند. در این صورت کسى ممکن است بخشى از فتوح ابن اعثم را در جایى دیده و به واقدى نسبت داده باشد! ممکن است کتاب الرده، ترکیبی از روایات ابن اسحاق و واقدی و حتی دیگران درباره رد باشد. <ref> بنگرید به مقدمه المغازی، ص 15</ref> به هر حال از واقدی نیست و گویا بخشی از فتوح ابن اعثم است که در بخشهایی از آن دستبرده شده است. | کتاب دیگرى با عنوان کتاب الرده در سالهای از وى به چاپ رسیده [به کوشش محمد حمیدالله، پاربس، 1989] و شباهت زیادى به آنچه در فتوح ابن اعثم درباره «رده» آمده دارد. این مى تواند بدان معنا باشد که ابن اعثم حوادث رده را از کتاب واقدى استفاده کرده است. باید این حال نگاهى به سند نخست کتاب الرده و نیز وضعیت عمومى کتاب و مقایسه آن با سبک المغازى واقدى، تردیدى را در صحت انتساب این کتاب به واقدى ایجاد مىکند. در این صورت کسى ممکن است بخشى از فتوح ابن اعثم را در جایى دیده و به واقدى نسبت داده باشد! ممکن است کتاب الرده، ترکیبی از روایات ابن اسحاق و واقدی و حتی دیگران درباره رد باشد. <ref> بنگرید به مقدمه المغازی، ص 15</ref> به هر حال از واقدی نیست و گویا بخشی از فتوح ابن اعثم است که در بخشهایی از آن دستبرده شده است. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
== منبع == | == منبع == | ||
[https://www.khabaronline.ir/news/330106/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%BA%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%B5 برگرفته از سایت واقدی بزرگترین متخصص در تاریخ غزوات رسول ( | [https://www.khabaronline.ir/news/330106/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%BA%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%B5 برگرفته از سایت واقدی بزرگترین متخصص در تاریخ غزوات رسول (صلی الله علیه) - خبرآنلاین] | ||
[[رده:تاریخنگاران]] | [[رده:تاریخنگاران]] |