confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|تاریخ تولد | |تاریخ تولد | ||
| | |384 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|- | |- | ||
|[[مذهب]] | |[[مذهب]] | ||
|[[اسلام]] • [[ | |[[اسلام]] • [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
== نسبت میان راوی و خبر == | == نسبت میان راوی و خبر == | ||
نکتهای که در ارزیابیهای سندی افزون بر جرح و تعدیل اهمیت بسزائی دارد، «سنجش نسبت میان راوی و کیفیت خبر» است. برای مثال، ابنحزم وقتی روایت [[انس بن مالک|انس بن مالک]] و عبدالله بن عباس را در تعیین روز خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] در سفر [[ | نکتهای که در ارزیابیهای سندی افزون بر جرح و تعدیل اهمیت بسزائی دارد، «سنجش نسبت میان راوی و کیفیت خبر» است. برای مثال، ابنحزم وقتی روایت [[انس بن مالک|انس بن مالک]] و عبدالله بن عباس را در تعیین روز خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] در سفر [[حجة الوداع|حجةالودا]]ع بحث میکند، به دلیل آن که نمیتواند یکی از این دو [[صحابی]] را جَرْح کند، بررسی سندی را به شکل دیگری دنبال میکند. موقعیت انس در نقل خبر به گونهای است که در آن جا حاضر بوده است، اما در روایت [[ابن عباس|ابنعباس]] به کیفیتی نیست که وی در آنجا حاضر بوده است. در این صورت: و الحاضر أثبت بلاشکّ. <ref>حجة الوداع، ص252</ref> | ||
البته ابنعباس هم در این سفر بوده است، اما حالت روایت او به گونهای نیست که گویی در این [[نماز]] حضور داشته است. به نوشته ابنحزم، ابنعباس حدود سیزده سال داشته و چه بسا همراه زنان بوده و همین منشأ ورود وَهْم و خطا در روایت او شده است. | البته ابنعباس هم در این سفر بوده است، اما حالت روایت او به گونهای نیست که گویی در این [[نماز]] حضور داشته است. به نوشته ابنحزم، ابنعباس حدود سیزده سال داشته و چه بسا همراه زنان بوده و همین منشأ ورود وَهْم و خطا در روایت او شده است. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
== آثار ابن حزم == | == آثار ابن حزم == | ||
عناوین کتابها و رسایل ابن حزم گواه بر این است که وی نویسندهای بسیار پرکار بوده است. گزارشهای تاریخنگاران نیز نشان میدهد که نوشتههای وی به شمار شگفتانگیزی میرسیده است. مثلاً از پسرش ابورافع فضل (د 479ق/1086م) نقل میشود که شمار نوشتههای پدرش در [[فقه]]، [[حدیث|حدیث]]، [[اصول]]، نحو و لغت، [[ملل]] و [[نحل]]، تاریخ و نیز ردیّههایی که بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد میرسیده و نزدیک به 80 هزار برگ را در بر میگرفته است، بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با [[ | عناوین کتابها و رسایل ابن حزم گواه بر این است که وی نویسندهای بسیار پرکار بوده است. گزارشهای تاریخنگاران نیز نشان میدهد که نوشتههای وی به شمار شگفتانگیزی میرسیده است. مثلاً از پسرش ابورافع فضل (د 479ق/1086م) نقل میشود که شمار نوشتههای پدرش در [[فقه]]، [[حدیث|حدیث]]، [[اصول]]، نحو و لغت، [[ملل]] و [[نحل]]، تاریخ و نیز ردیّههایی که بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد میرسیده و نزدیک به 80 هزار برگ را در بر میگرفته است، بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با [[محمد بن جریر طبری]] نویسنده تاریخ مشهور مقایسه کردهاند. <ref>ابن صاعد، 76-77</ref> اما از همه این نوشتهها اکنون جز چند کتاب و تعدادی رساله باقی نمانده است. ما در اینجا عنوانهای کتب و رسایلی را میآوریم که دستنوشتههایی از آنها بر جای مانده و تاکنون چاپ و منتشر شدهاند. <ref>برای عناوین دیگر نوشتههای او نک: ذهبی، 18/193-197</ref> | ||
1. طوق الحمامة فی الا´لفة و الالاف، درباره عشق و عاشقان. تنها یک دست نوشته از آن در کتابخانه دانشگاه لیدن هلند موجود است. نخستین بار د. ک. پترف1 این کتاب را برپایه همان یگانه دست نوشته در 1914م در لیدن منتشر کرد. بار دیگر همین چاپ در 1934م در دمشق و در 1950م به کوشش حسن کامل الصیرفی در [[قاهره]] منتشر شد. سپس در 1949م برشه2 متن آن را همراه با ترجمه فرانسوی در [[الجزیره|الجزیره]] منتشر کرد. آخرین چاپ آن با مقدمه، تصحیحات و زیرنویسها به کوشش صلاحالدین القاسمی در 1985م در [[تونس]] منتشر شده است. این کتاب دوبار به زبان انگلیسی و نیز زبانهای روسی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی و جز آن ترجمه شده است. | 1. طوق الحمامة فی الا´لفة و الالاف، درباره عشق و عاشقان. تنها یک دست نوشته از آن در کتابخانه دانشگاه لیدن هلند موجود است. نخستین بار د. ک. پترف1 این کتاب را برپایه همان یگانه دست نوشته در 1914م در لیدن منتشر کرد. بار دیگر همین چاپ در 1934م در دمشق و در 1950م به کوشش حسن کامل الصیرفی در [[قاهره]] منتشر شد. سپس در 1949م برشه2 متن آن را همراه با ترجمه فرانسوی در [[الجزیره|الجزیره]] منتشر کرد. آخرین چاپ آن با مقدمه، تصحیحات و زیرنویسها به کوشش صلاحالدین القاسمی در 1985م در [[تونس]] منتشر شده است. این کتاب دوبار به زبان انگلیسی و نیز زبانهای روسی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی و جز آن ترجمه شده است. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
ابنحزم پیرامون مسائل اقتصادی زمانه خود بهطور کلی به چهار حوزه پرداخته وآنها را مورد بررسی قرار داده است؛ آنها عبارتند از: | ابنحزم پیرامون مسائل اقتصادی زمانه خود بهطور کلی به چهار حوزه پرداخته وآنها را مورد بررسی قرار داده است؛ آنها عبارتند از: | ||
# مسئله نیازهای اساسی و فقر؛ ابنحزم به چهار دسته از نیازها اشاره دارد که بهعقیده وی از نیازهای ضروری بشری بوده و بهعنوان استانداردهای زندگی مطرحاند. این نیازها عبارتند از: خوراک، پوشاک، نوشیدنی و سرپناه یا مسکن. | |||
ابنحزم دولت را مسئوول برآورده ساختن نیازهای اساسی میداند. وی همچنین برای اغنیا نیز وظیفهای خطیر مخصوصا در مناطق سکونت آنها قائل است و آنها را مسئول برآورده ساختن نیازهای فقرا میداند. <ref>غزالی، عیدیت؛ اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1385، چاپ اول، ص131</ref> | # ابنحزم دولت را مسئوول برآورده ساختن نیازهای اساسی میداند. وی همچنین برای اغنیا نیز وظیفهای خطیر مخصوصا در مناطق سکونت آنها قائل است و آنها را مسئول برآورده ساختن نیازهای فقرا میداند. <ref>غزالی، عیدیت؛ اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1385، چاپ اول، ص131</ref> | ||
# | |||
# [[زکات]]؛ ابنحزم در بحث پیرامون زکات به موقعیت ممتاز این نهاد و نقش طبقه غنی جامعه در از بین بردن فقر در میان فقرا و تهیدستان اشاره میکند. بهعقیده ابنحزم اگر کسانیکه توانایی پرداخت زکات را دارند از پرداخت آن خودداری کنند، بر دولت اسلامی لازم است که چه از طریق مسالمتآمیز و چه به طریق اجبار، این زکات را دریافت کند و چنانچه پرداختکننده زکات از آن اجتناب ورزد، حتی علیه او به جنگ برخیزد و اگر کسی ضرورت زکات را انکار نماید میتوان بهعنوان [[ارتداد|مرتد]] با وی برخورد کرد. ابنحزم بهاندازهای به پرداخت زکات اهمیت قائل میشود که معتقد است اگر شخصی در طول زندگی خود زکات را پرداخت نکند، لازم است که پس از مرگ وی از دارایی و ماترکش زکات را برداشت نمایند و اینچنین زکاتی در حقیقت نوعی بدهی به [[خداوند]] متعال است. <ref>غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ تاریخ اندیشههای اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، 1389، چاپ اول، ص60</ref> البته این بیشتر یک حکم فقهی است تا یک تأکید و توصیه اقتصادی؛ اما این حکم فقهی، آثار اقتصادی غیر قابل انکاری در جامعه اسلامیدارد. | |||
# | |||
# مالیاتها؛ ابنحزم بهشدت نگران مسئله [[عدالت]] در نظام مالیاتی بود. بهعقیده وی پیش از وضع هر نوع مالیاتی، باید مصالح مردم در نظر گرفته شود. همچنین این مصالح در جمعآوری مالیات نیز باید مدنظر قرار گیرد؛ زیرا این مردم هستند که پرداختکننده مالیاتاند؛ برای همین هر نوع ضرر و زیانی که بر مردم وارد گردد، در نهایت اثر خود را بر کل نظام و بالتبع، جمعآوری مالیات خواهد گذاشت. "میل به پرداخت مالیات" در تئوریهای مالیه عمومی بههمین معنا است. <ref>غزالی، عیدیت، پیشین، ص133</ref> | |||
# | |||
# نظریه نظامهای ارضی؛ ابنحزم در میان فقهای بزرگ اسلامی تنها فقیهی است که اجاره دادن زمینهای زراعی را ممنوع دانسته است. <ref>صدیقی، نجاتالله، بررسی کوششهای اخیر پیرامون مطالعه تاریخ تفکر اقتصادی در اسلام، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1385، چاپ اول، ص87</ref> وی معتقد است کارگری که در زمین زراعی مشغول بهکار است، همانند صاحب ملک مورد احترام است. بهعقیده وی اجاره زمین، بهصورت تعیین سهمی از پیش تعیینشده محصول برای صاحب آن، غیر قانونی و [[حرام]] است و در این مورد، فرقی نمیکند که زمین در مقابل بخشی از محصول یا اینکه درمقابل پول و یا بهروشی مشابه اجاره داده شود. نقل شده است که ابنحزم در جایی گفته است «ضروری است که هر فرد در درجه اول، خود در زمین زراعیش بهکار بپردازد و اگر قادر به این کار نبود، باید آن زمین را بدون اخذ هرگونه اجاره بها و یا پولی به فرد دیگری واگذار کند و در نهایت، اگر انجام این عمل ممکن نبود باید زمین زراعی را بدون استفاده باقی بگذارد». <ref> غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص63</ref> | |||
== ابنحزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref> == | == ابنحزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref> == |