۱٬۰۰۷
ویرایش
M.r.nastooh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
M.r.nastooh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
=کسب مقام اجتهاد= | =کسب مقام اجتهاد= | ||
با سختکوشی در کسب معرفت و دانش, سریعاً به درجهٔ [[اجتهاد]] رسید و در مقام یکی از استادان [[سطح عالی حوزه]] علمیه نجف قرار گرفت. شمس الدین به عنوان متفکر و پژوهشگر در میان حوزویان شناخته شده بود. از سوی دیگر وی ملازم مرجع تقلید مطلق آن زمان؛ یعنی آیت الله سید محسن حکیم بود. این موقعیت، زمینه مناسبی را فراهم میآورد تا وی بتواند استعدادهای ذاتی خود را به شکوفایی برساند و در کوران حوادث مختلف آبدیده گردد. | با سختکوشی در کسب معرفت و دانش, سریعاً به درجهٔ [[اجتهاد]] رسید و در مقام یکی از استادان [[سطح عالی حوزه]] علمیه نجف قرار گرفت. شمس الدین به عنوان متفکر و پژوهشگر در میان حوزویان شناخته شده بود. از سوی دیگر وی ملازم مرجع تقلید مطلق آن زمان؛ یعنی آیت الله سید محسن حکیم بود. این موقعیت، زمینه مناسبی را فراهم میآورد تا وی بتواند استعدادهای ذاتی خود را به شکوفایی برساند و در کوران حوادث مختلف آبدیده گردد. | ||
بعلاوه حضورش در بیت [[مرجعیت]] موجب آشنایی او با شخصیتهایی همچون سید موسی صدر, سید محمد باقر صدر, سید محمد باقر حکیم, سید مهدی حکیم, سید محمد تقی حکیم ـ که همگی به خانه [[ حکیم|آیت الله سید محسن حکیم]] رفت و آمد داشتند ـ گردید.<br> | بعلاوه حضورش در بیت [[مرجعیت]] موجب آشنایی او با شخصیتهایی همچون سید موسی صدر, سید محمد باقر صدر, سید محمد باقر حکیم, سید مهدی حکیم, سید محمد تقی حکیم ـ که همگی به خانه [[ حکیم|آیت الله سید محسن حکیم]] رفت و آمد داشتند ـ گردید.<br> | ||
=فعالیت در عراق،انتشار مجله الاضواء= | =فعالیت در عراق،انتشار مجله الاضواء= | ||
پیوستن او به تشکیلات مرجعیت [[خوئی|آیت الله سید ابوالقاسم خوئی]] پس از رحلت آیت الله [[سید محسن حکیم]], از وی شخصیت بارزتری ساخت. در نجف اشرف، جدا از تدریس و نویسندگی، در انتشار [[مجله الاضواء]] همکاری داشت. خودش بعدها آن مجله را همانند مجلههای [[مکتب اسلام]] و [[حوزه]], نشریات ویژهٔ [[حوزهٔ علمیه]] میدانست و از آنها به نیکی یاد میکرد. شمس الدین ساختار و عملکرد موجود حوزه را مطلوب و کارآمد نمیدانست؛ از این رو به اصلاح ساختار آموزشی و پرورشی حوزه میاندیشید و در جهت اصلاح شیوه تدریس و متون آموزشی طلّاب اقداماتی انجام داد.<br> | پیوستن او به تشکیلات مرجعیت [[خوئی|آیت الله سید ابوالقاسم خوئی]] پس از رحلت آیت الله [[سید محسن حکیم]], از وی شخصیت بارزتری ساخت. در نجف اشرف، جدا از تدریس و نویسندگی، در انتشار [[مجله الاضواء]] همکاری داشت. خودش بعدها آن مجله را همانند مجلههای [[مکتب اسلام]] و [[حوزه]], نشریات ویژهٔ [[حوزهٔ علمیه]] میدانست و از آنها به نیکی یاد میکرد. شمس الدین ساختار و عملکرد موجود حوزه را مطلوب و کارآمد نمیدانست؛ از این رو به اصلاح ساختار آموزشی و پرورشی حوزه میاندیشید و در جهت اصلاح شیوه تدریس و متون آموزشی طلّاب اقداماتی انجام داد.<br> | ||
شکی وجود ندارد که نظام حوزههای علمیه تا زمانهای متأخر، نظامی قاصر و به دور از هر گونه تجدد و پیشرفت و نوآوری بوده، به طوری که از پاسخ به نیازهای دینی امروز جوامع عاجز مانده است. <br> | شکی وجود ندارد که نظام حوزههای علمیه تا زمانهای متأخر، نظامی قاصر و به دور از هر گونه تجدد و پیشرفت و نوآوری بوده، به طوری که از پاسخ به نیازهای دینی امروز جوامع عاجز مانده است. <br> | ||
=اصلاح مراسم های عزاداری= | =اصلاح مراسم های عزاداری= | ||
یکی از اقدامات شمس الدین، اصلاح مراسم [[عزاداری حسینی]] بود، به گونهای که با اقتضائات این دوره سازگار باشد. [[جمعیهٔ منتدی النشر]] که [[محمد رضا مظفر]] و [[محمد تقی حکیم]] در رأس آن قرار داشتند و شمس الدین در آن فعالیت میکرد, اولین گروهی بود که با جدیت به اصلاح شکل عزاداریها پرداخت. این جمعیت پس از مدتی [[دانشکده فقه]] (کلیهٔ الفقه) را تأسیس کرد و شمس الدین یکی از اعضای هیئت علمی این دانشکده بود. جلسهای منظم از [[سید موسی صدر]], [[سید محمد باقر صدر]], [[سید محمد تقی فقیه]], محمد مهدی شمس الدین در نجف تشکیل میشد که در آن به بحث و بررسی مسائل حوزه و [[جهان اسلام]] میپرداختند.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/64521/%D9%82%D9%85%D9%87-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1 برگرفته از سایت]</ref> | یکی از اقدامات شمس الدین، اصلاح مراسم [[عزاداری حسینی]] بود، به گونهای که با اقتضائات این دوره سازگار باشد. [[جمعیهٔ منتدی النشر]] که [[محمد رضا مظفر]] و [[محمد تقی حکیم]] در رأس آن قرار داشتند و شمس الدین در آن فعالیت میکرد, اولین گروهی بود که با جدیت به اصلاح شکل عزاداریها پرداخت. این جمعیت پس از مدتی [[دانشکده فقه]] (کلیهٔ الفقه) را تأسیس کرد و شمس الدین یکی از اعضای هیئت علمی این دانشکده بود. جلسهای منظم از [[سید موسی صدر]], [[سید محمد باقر صدر]], [[سید محمد تقی فقیه]], محمد مهدی شمس الدین در نجف تشکیل میشد که در آن به بحث و بررسی مسائل حوزه و [[جهان اسلام]] میپرداختند.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/64521/%D9%82%D9%85%D9%87-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1 برگرفته از سایت]</ref> | ||
=ارتباط با امام موسی صدر و انجام فعالیت های اجتماعی= | =ارتباط با امام موسی صدر و انجام فعالیت های اجتماعی= | ||
پس از عزیمت [[سید موسی صدر]] به [[لبنان]], روابط آنها گسسته نشد و مکاتبات بین آنها ادامه یافت. در طول ۳۵ سال اقامت در [[عراق]]، علاوه بر فعالیتهای علمی و درسی، به کارهای اجتماعی مانند شرکت در حرکتهای مردمی علیه استکبار و استعمار, ساختن مساجد و کتابخانهها مشغول بود. با شروع [[انقلاب چهاردهم تموز ۱۹۵۸]] [[عراق]], وارد جرگه مبارزات سیاسی شد و خود از فعالیتهایش در این دوره میگوید. <br> | پس از عزیمت [[سید موسی صدر]] به [[لبنان]], روابط آنها گسسته نشد و مکاتبات بین آنها ادامه یافت. در طول ۳۵ سال اقامت در [[عراق]]، علاوه بر فعالیتهای علمی و درسی، به کارهای اجتماعی مانند شرکت در حرکتهای مردمی علیه استکبار و استعمار, ساختن مساجد و کتابخانهها مشغول بود. با شروع [[انقلاب چهاردهم تموز ۱۹۵۸]] [[عراق]], وارد جرگه مبارزات سیاسی شد و خود از فعالیتهایش در این دوره میگوید. <br> | ||
=انجام فعالیت های فرهنگی و ارتباط با مردم= | =انجام فعالیت های فرهنگی و ارتباط با مردم= | ||
بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۹ در منطقهٔ فرات میانه و بویژه شهر [[دیوانیه]]، میان مردم زیست و همراه آنها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مشارکت داشت. در این [[شهر]]، [[مرکز اسلامی]] و [[کتابخانه]] عمومی بزرگی تأسیس کرد. همچنین بالغ بر بیست مسجد در آن ساخت. وی نمایندهٔ تام الاختیار [[آیت الله محسن حکیم]] در این منطقه بود. دورهٔ اقامت او در [[عراق]] با حوادث بسیاری در جهان اسلام مانند موضوع اشغال [[فلسطین]] و درگیریهای شدید اعراب و [[اسرائیل]], انقلابها و جنبشهای گوناگون در [[خاور میانه]] مصادف بود.<br> | بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۹ در منطقهٔ فرات میانه و بویژه شهر [[دیوانیه]]، میان مردم زیست و همراه آنها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مشارکت داشت. در این [[شهر]]، [[مرکز اسلامی]] و [[کتابخانه]] عمومی بزرگی تأسیس کرد. همچنین بالغ بر بیست مسجد در آن ساخت. وی نمایندهٔ تام الاختیار [[آیت الله محسن حکیم]] در این منطقه بود. دورهٔ اقامت او در [[عراق]] با حوادث بسیاری در جهان اسلام مانند موضوع اشغال [[فلسطین]] و درگیریهای شدید اعراب و [[اسرائیل]], انقلابها و جنبشهای گوناگون در [[خاور میانه]] مصادف بود.<br> | ||
=پیشگام در عرصه تقریب مذاهب اسلامی= | =پیشگام در عرصه تقریب مذاهب اسلامی= | ||
او همراه با دیگر عالمان دینی [[نجف اشرف]] در جریان این حوداث قرار داشت. او با توجه به تجربه پیشتاز در قاهره و نیز تجربه روابط مستحکم مرحوم [[حسن البنا]] با علمای [[شیعه]] ، از گفتمان [[وحدت]] در اعتقادات و شریعت سخن به میان می آورد و تأکید می کند فراخوان به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و خدمتی به روند [[وحدت]] نمیکند. <br> | او همراه با دیگر عالمان دینی [[نجف اشرف]] در جریان این حوداث قرار داشت. او با توجه به تجربه پیشتاز در قاهره و نیز تجربه روابط مستحکم مرحوم [[حسن البنا]] با علمای [[شیعه]] ، از گفتمان [[وحدت]] در اعتقادات و شریعت سخن به میان می آورد و تأکید می کند فراخوان به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و خدمتی به روند [[وحدت]] نمیکند. <br> | ||
سپس بر این نکته تأکید میکند که ما باید تحقق [[تقریب]] میان همه [[مذاهب اسلامی]] را آن چنان که میان مذاهب مختلف [[اشعری]] صورت گرفت، هدف قرار دهیم.از جمله سیاست هایی که وی مطرح می سازد، مسئله منع [[تبشیر]] و [[تبلیغ]] در میان [[مسلمانان]] و واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خویش و پیروی از مذهب دیگر به شیوه تبشیری است.<br> | سپس بر این نکته تأکید میکند که ما باید تحقق [[تقریب]] میان همه [[مذاهب اسلامی]] را آن چنان که میان مذاهب مختلف [[اشعری]] صورت گرفت، هدف قرار دهیم.از جمله سیاست هایی که وی مطرح می سازد، مسئله منع [[تبشیر]] و [[تبلیغ]] در میان [[مسلمانان]] و واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خویش و پیروی از مذهب دیگر به شیوه تبشیری است.<br> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۶: | ||
=ویژگی های فکری و اندیشه ای= | =ویژگی های فکری و اندیشه ای= | ||
==استحکام علمی و روشمندی == | ==استحکام علمی و روشمندی == | ||
<ref>[https://hawzah.net/fa/Discussion/View/74098/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه ،مروری بر افکار محمد مهدی شمس الدین]</ref> | <ref>[https://hawzah.net/fa/Discussion/View/74098/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه ،مروری بر افکار محمد مهدی شمس الدین]</ref> | ||
اندیشههای [[شیخ محمد شمسالدین]] از نخستین روزهای حیات علمی و سیاسی تا آخرین لحظات وجود ایشان، شاهد تحولات چشمگیری بوده است. بااینحال، عامل مشترک میان همه این اندیشهها، مطالعات و پژوهشها، برخورداری آنها از ثبات، استحکام علمی و روشمندی است که ناشی از دریافتی آگاهانه و بینش دقیق و ژرفاندیشی ایشان نسبت به مسائل بود.<br> | اندیشههای [[شیخ محمد شمسالدین]] از نخستین روزهای حیات علمی و سیاسی تا آخرین لحظات وجود ایشان، شاهد تحولات چشمگیری بوده است. بااینحال، عامل مشترک میان همه این اندیشهها، مطالعات و پژوهشها، برخورداری آنها از ثبات، استحکام علمی و روشمندی است که ناشی از دریافتی آگاهانه و بینش دقیق و ژرفاندیشی ایشان نسبت به مسائل بود.<br> | ||
==نواندیشی== | ==نواندیشی== | ||
ویژگی قابلتحسین دیگر مرحوم شمسالدین که هر آشنای با افکار وی بدان اذعان دارد، تلاش پیوسته ایشان در نواندیشی، نوآوری و خلق ایدهها و اندیشههای بدیع بود. <br> | ویژگی قابلتحسین دیگر مرحوم شمسالدین که هر آشنای با افکار وی بدان اذعان دارد، تلاش پیوسته ایشان در نواندیشی، نوآوری و خلق ایدهها و اندیشههای بدیع بود. <br> | ||
==تکیه بر عقلانیت اصولی== | ==تکیه بر عقلانیت اصولی== | ||
سومین ویژگی، تکیه وی بر نوعی عقلانیت اصولی که شامل رویکرد فلسفی است در نگاه به امور و ارزیابیها بود، بهطوریکه در بررسی هر معنا و مفهومی، همواره ذهن اصولی و حوزوی خویش را به کار میگیرد و از عقل فلسفی نقاد خود بهره میبرد. <br> | سومین ویژگی، تکیه وی بر نوعی عقلانیت اصولی که شامل رویکرد فلسفی است در نگاه به امور و ارزیابیها بود، بهطوریکه در بررسی هر معنا و مفهومی، همواره ذهن اصولی و حوزوی خویش را به کار میگیرد و از عقل فلسفی نقاد خود بهره میبرد. <br> | ||
==به روز بودن در حل مسائل== | ==به روز بودن در حل مسائل== | ||
میتوان ویژگی دیگری را برای او شمرد و آن «بهروز بودن» است. او هنگام بررسی یک مسئلهی اجتماعی یا هر اندیشهی دیگر، همواره تلاش میکند اندیشهی اسلامی و هویت اسلامی را در قالب و پوشش بهروز ارائه کند که برآمده از عقلانیت پویا و مطابق با نیاز روز و معاصر مسلمان است.<br> | میتوان ویژگی دیگری را برای او شمرد و آن «بهروز بودن» است. او هنگام بررسی یک مسئلهی اجتماعی یا هر اندیشهی دیگر، همواره تلاش میکند اندیشهی اسلامی و هویت اسلامی را در قالب و پوشش بهروز ارائه کند که برآمده از عقلانیت پویا و مطابق با نیاز روز و معاصر مسلمان است.<br> | ||
==اعتقاد به بررسی تاریخ اندیشه ها== | ==اعتقاد به بررسی تاریخ اندیشه ها== | ||
ویژگی دیگر اینکه او همواره درصدد بررسی تاریخ اندیشهها و مسائل بود. بهعنوانمثال در پرداختن و بررسی حرکت [[امام حسین]] (ع)، به آن بهعنوان یک رویداد تاریخی نمینگرد، بلکه برخورد او با این موضوع بهعنوان مسئلهای است که میتواند مجرای تاریخپژوهی روشمند باشد. این رویکرد به تحقیقات تاریخی، یکی از اصول شمسالدین است. آنچه در مرحلهی نخست زندگی شیخ محمدمهدی شمسالدین، ذهن او را به خود اختصاص داد مسائل اجتماعی مردم و [[مسلمانان]] <ref>بود. | |||
ویژگی دیگر اینکه او همواره درصدد بررسی تاریخ اندیشهها و مسائل بود. بهعنوانمثال در پرداختن و بررسی حرکت [[امام حسین]] (ع)، به آن بهعنوان یک رویداد تاریخی نمینگرد، بلکه برخورد او با این موضوع بهعنوان مسئلهای است که میتواند مجرای تاریخپژوهی روشمند باشد. این رویکرد به تحقیقات تاریخی، یکی از اصول شمسالدین است. آنچه در مرحلهی نخست زندگی شیخ محمدمهدی شمسالدین، ذهن او را به خود اختصاص داد مسائل اجتماعی مردم و [[مسلمانان]] <ref>بود.https://hawzah.net/fa/Discussion/View/74098/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه ، مروری بر افکار محمد مهدی شمس الدین]</ref> | |||
==دغدغه ضرورت اسلام در زندگی مردم== | ==دغدغه ضرورت اسلام در زندگی مردم== | ||
البته این دغدغه در تمام همنسلان او مثل [[شهید سید محمدباقر صدر]] یا [[علامه سید محمدحسین فضلالله]] و اندیشمندان دیگر وجود داشت. چیزی که میتوان در میان اندیشمندان بزرگ [[اهل سنت]] نیز یافت. شاید نقطهی محوری این دغدغهها، ضرورت حضور [[اسلام]] در زندگی مردم و اندیشهی [[امت]] باشد. ابعاد اعتقادی و اندیشهی سیاسی امت، اداره، [[حکمرانی]]، [[انقلاب]]، بحرانهای سیاسی و اجتماعی از این موارد است.<ref>[https://hawzah.net/fa/Discussion/View/74098/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه ،مروری بر افکار محمد مهدی شمس الدین]</ref> | البته این دغدغه در تمام همنسلان او مثل [[شهید سید محمدباقر صدر]] یا [[علامه سید محمدحسین فضلالله]] و اندیشمندان دیگر وجود داشت. چیزی که میتوان در میان اندیشمندان بزرگ [[اهل سنت]] نیز یافت. شاید نقطهی محوری این دغدغهها، ضرورت حضور [[اسلام]] در زندگی مردم و اندیشهی [[امت]] باشد. ابعاد اعتقادی و اندیشهی سیاسی امت، اداره، [[حکمرانی]]، [[انقلاب]]، بحرانهای سیاسی و اجتماعی از این موارد است.<ref>[https://hawzah.net/fa/Discussion/View/74098/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه ،مروری بر افکار محمد مهدی شمس الدین]</ref> | ||
==توجه به بحث ملیت در مسائل== | ==توجه به بحث ملیت در مسائل== | ||
او در مراحل پایانی عمر بهعنوان مسئول و ناظر بر بسیاری از جنبشهای سیاسی وارد نبرد سیاسی شد. در اینجا میبینیم توجه به [[ملیت]]، جایگاه ویژهای در اندیشهی او یافت. میبینیم آن خط فکری که ممکن است در باطن و درون تمام [[جنبشهای مردمی]] باشد با خط فکری [[فقه]] و [[قانون]] در هم آمیخته شد. شاید بتوان اینچنین گفت که در بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی یا مسائل شخصی یا مسئلهی [[ولایت امت]] بر خود، بعد مردمی و ملی بر طرز تفکر او سایه انداخت. همچنین این تفکر در ارائه مفهوم [[دولت مدنی]] دیده میشود؛ اگرچه اجل مهلت نداد تا جزییات این نظریه را ارائه داده و تکمیل نماید؛ بنابراین ما شاهد تغییر و تحولی هستیم که به ایجاد فاصلهی زیادی با نظریهی [[ولایتفقیه]] از یکسو و با نظریهی [[وحدت امت]] بر اساس عقاید انجامید.<br> | او در مراحل پایانی عمر بهعنوان مسئول و ناظر بر بسیاری از جنبشهای سیاسی وارد نبرد سیاسی شد. در اینجا میبینیم توجه به [[ملیت]]، جایگاه ویژهای در اندیشهی او یافت. میبینیم آن خط فکری که ممکن است در باطن و درون تمام [[جنبشهای مردمی]] باشد با خط فکری [[فقه]] و [[قانون]] در هم آمیخته شد. شاید بتوان اینچنین گفت که در بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی یا مسائل شخصی یا مسئلهی [[ولایت امت]] بر خود، بعد مردمی و ملی بر طرز تفکر او سایه انداخت. همچنین این تفکر در ارائه مفهوم [[دولت مدنی]] دیده میشود؛ اگرچه اجل مهلت نداد تا جزییات این نظریه را ارائه داده و تکمیل نماید؛ بنابراین ما شاهد تغییر و تحولی هستیم که به ایجاد فاصلهی زیادی با نظریهی [[ولایتفقیه]] از یکسو و با نظریهی [[وحدت امت]] بر اساس عقاید انجامید.<br> | ||
==اعتقاد به رجحان نظریه وحدت امت بر نظریه ولایت فقیه == | ==اعتقاد به رجحان نظریه وحدت امت بر نظریه ولایت فقیه == | ||
او [[وحدت مسلمانان]] را بسان یکی از ارزشهای اخلاقی قلمداد کرد که چارهای جز تحقق آن نیست و به یک معنا میتواند به اصل [[امامت]] بازگردد؛ یعنی مسئلهای را مطرح کرد و آن اینکه میان دو گزینهی [[وحدت مسلمانان]] و اصل امامت کدام را بپذیریم؟ لذا او اندیشه [[وحدت مسلمانان]] را انتخاب کرد. [[وحدت امت]] بر اساس اعتقاد، ما را به اصل [[[امامت]] میرساند اما وقتی او امت را با بُعد سیاسی آن در مناطق یا کشورهای مختلف موردبررسی قرار داد، به اصل وحدت مسلمانان رسید و در اواخر عمر اندیشههای خود را بر آن مبتنی نمود. | او [[وحدت مسلمانان]] را بسان یکی از ارزشهای اخلاقی قلمداد کرد که چارهای جز تحقق آن نیست و به یک معنا میتواند به اصل [[امامت]] بازگردد؛ یعنی مسئلهای را مطرح کرد و آن اینکه میان دو گزینهی [[وحدت مسلمانان]] و اصل امامت کدام را بپذیریم؟ لذا او اندیشه [[وحدت مسلمانان]] را انتخاب کرد. [[وحدت امت]] بر اساس اعتقاد، ما را به اصل [[[امامت]] میرساند اما وقتی او امت را با بُعد سیاسی آن در مناطق یا کشورهای مختلف موردبررسی قرار داد، به اصل وحدت مسلمانان رسید و در اواخر عمر اندیشههای خود را بر آن مبتنی نمود. | ||
=تقریب مذاهب و گفت وگوی ادیان و تمدن ها= | =تقریب مذاهب و گفت وگوی ادیان و تمدن ها= | ||
همچنان که به گشودگی فقهی در سطح مطالعه و [[پژوهش]] و [[اجتهاد]] از طریق تأسیس هیئتی ویژه مسائل [[وحدت]] و [[تقریب]] و انتشار مجله ای جهانی به زبان های زنده فرا می خواند و آنگاه بر تهیه میثاقی مبتنی بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری با یاری گرفتن از روند گفت وگوی ادیان و تمدن ها تأکید نموده و به حل اختلاف های سیاسی با ریشه های فرقه ای و فتواهای تعصب آمیز دعوت می کند و علم کلام جدیدی را بر اساس در نظر گرفتن حقایق زیر مطرح می سازد: | همچنان که به گشودگی فقهی در سطح مطالعه و [[پژوهش]] و [[اجتهاد]] از طریق تأسیس هیئتی ویژه مسائل [[وحدت]] و [[تقریب]] و انتشار مجله ای جهانی به زبان های زنده فرا می خواند و آنگاه بر تهیه میثاقی مبتنی بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری با یاری گرفتن از روند گفت وگوی ادیان و تمدن ها تأکید نموده و به حل اختلاف های سیاسی با ریشه های فرقه ای و فتواهای تعصب آمیز دعوت می کند و علم کلام جدیدی را بر اساس در نظر گرفتن حقایق زیر مطرح می سازد: | ||
خط ۹۴: | خط ۱۱۱: | ||
=عزیمت به لبنان= | =عزیمت به لبنان= | ||
در ۱۹۶۹ یعنی پس از تأسیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان]] و ضرورت حضور شمس الدین, وی به [[لبنان]] عزیمت کرد تا از نزدیک به همکاری با [[سید موسی صدر]] مشغول گردد. با هجرت به [[لبنان]], عصر جدیدی در زندگانی و فعالیتهای وی گشوده شد. مؤسسهها و مراکز مختلف اجتماعی و فرهنگی را تأسیس و اداره کرد. نام برخی از این مراکز بدین قرار است: [[المعهد الفنّی الإسلامی]], [[معهد الشهید الأول للدراسات السلامیهٔ]], [[مدرسهٔ الضّحی]], [[معهد الغدیر]] و [[الجمعیهٔ الخیریهٔ الثقافیهٔ]]. <br> | در ۱۹۶۹ یعنی پس از تأسیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان]] و ضرورت حضور شمس الدین, وی به [[لبنان]] عزیمت کرد تا از نزدیک به همکاری با [[سید موسی صدر]] مشغول گردد. با هجرت به [[لبنان]], عصر جدیدی در زندگانی و فعالیتهای وی گشوده شد. مؤسسهها و مراکز مختلف اجتماعی و فرهنگی را تأسیس و اداره کرد. نام برخی از این مراکز بدین قرار است: [[المعهد الفنّی الإسلامی]], [[معهد الشهید الأول للدراسات السلامیهٔ]], [[مدرسهٔ الضّحی]], [[معهد الغدیر]] و [[الجمعیهٔ الخیریهٔ الثقافیهٔ]]. <br> | ||
==انتخاب به عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان=== | ==انتخاب به عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان=== | ||
شمس الدین از سوی [[آیت الله خوئی]] وکالت تام در امور اداری و مالی این [[مؤسسه]] داشت. پس ازمفقود شدن [[سید موسی صدر]]، به ریاست [[مجلس اعلای شیعیان لبنان]] انتخاب شد و بدین وسیله رهبری شیعیان لبنان را بر عهده گرفت و به عنوان یک شخصیت سیاسی در صحنه لبنان حضور یافت. فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی او همگام با پیشرفتهای علمی و فنآوری روز بود. | شمس الدین از سوی [[آیت الله خوئی]] وکالت تام در امور اداری و مالی این [[مؤسسه]] داشت. پس ازمفقود شدن [[سید موسی صدر]]، به ریاست [[مجلس اعلای شیعیان لبنان]] انتخاب شد و بدین وسیله رهبری شیعیان لبنان را بر عهده گرفت و به عنوان یک شخصیت سیاسی در صحنه لبنان حضور یافت. فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی او همگام با پیشرفتهای علمی و فنآوری روز بود. | ||
==بهره گیری از علوم روز== | ==بهره گیری از علوم روز== | ||
با بهرهگیری از اطلاع رسانی روی اینترنت , سایتی راهاندازی کرد و شخصا ًبه سؤالات فقهی و کلامی افراد پاسخ میگفت. اخبار سیاسی, اجتماعی و فرهنگی مربوط به او, همچنین سخنرانیهای او در این سایت درج میشد.<br> | با بهرهگیری از اطلاع رسانی روی اینترنت , سایتی راهاندازی کرد و شخصا ًبه سؤالات فقهی و کلامی افراد پاسخ میگفت. اخبار سیاسی, اجتماعی و فرهنگی مربوط به او, همچنین سخنرانیهای او در این سایت درج میشد.<br> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۲۵: | ||
=دارای آثاری فاخر= | =دارای آثاری فاخر= | ||
برخی آثار او در [[عراق]], اعجاب بزرگانی نظیر [[سید محمد باقر صدر]] را برانگیخت. آثار وی به چند طبقهٔ آثار چاپی, آثار چاپ نشده, مقالات نشریات, مقالات ارائه شده به کنگرهها, سخنرانیها و بالاخره آثار در بارهٔ او طبقه بندی و معرفی میگردد. یکی از ویژگیهای مهم آثار او, اتکا بر میراث فرهنگی تشیع و وفاداری به آنهاست.<br> | برخی آثار او در [[عراق]], اعجاب بزرگانی نظیر [[سید محمد باقر صدر]] را برانگیخت. آثار وی به چند طبقهٔ آثار چاپی, آثار چاپ نشده, مقالات نشریات, مقالات ارائه شده به کنگرهها, سخنرانیها و بالاخره آثار در بارهٔ او طبقه بندی و معرفی میگردد. یکی از ویژگیهای مهم آثار او, اتکا بر میراث فرهنگی تشیع و وفاداری به آنهاست.<br> | ||
همانند برخی تجدد گرایان پشت به گذشته اسلام ننمود، بلکه سنت و تجدد را با هم میخواست و سعی در ایجاد هماهنگی بین آنها داشت. از این رو به نهج البلاغه علاقه وافر داشت به طوری که چهار اثر در بارهٔ مسائل نهج البلاغه نوشت.<br> | همانند برخی تجدد گرایان پشت به گذشته اسلام ننمود، بلکه سنت و تجدد را با هم میخواست و سعی در ایجاد هماهنگی بین آنها داشت. از این رو به نهج البلاغه علاقه وافر داشت به طوری که چهار اثر در بارهٔ مسائل نهج البلاغه نوشت.<br> |
ویرایش