confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عامر بن عبدالله بن جراح''' معروف به ابوعبیده از طایفه بنی الحارث [[قبیله قریش]] بود. پدرش عبدالله در جنگ فجار از سرکردگان [[قریش]] و مادرش نیز از قریشیانی بود که بعدها [[اسلام]] آورد. ابوعبیده در سالهای نخست [[بعثت]] به همراه ارقم بن ارقم و عثمان بن مظعون نزد [[پیامبر اسلام (ع)]] آمد و اسلام آورد. | '''عامر بن عبدالله بن جراح''' معروف به ابوعبیده از طایفه بنی الحارث [[قبیله قریش]] بود. پدرش عبدالله در جنگ فجار از سرکردگان [[قریش]] و مادرش نیز از قریشیانی بود که بعدها [[اسلام]] آورد. ابوعبیده در سالهای نخست [[بعثت]] به همراه ارقم بن ارقم و عثمان بن مظعون نزد [[پیامبر اسلام (ع)]] آمد و اسلام آورد. | ||
نام وی جزو کسانی ذکر شده که به [[حبشه]] هجرت کردند. ابوعبیده پس از هجرت پیامبر به [[مدینه]]، از حبشه به [[مکه]] بازگشت و سپس به مدینه هجرت کرد. پیامبر بین او و [[سعد بن معاذ]] یا سالم مولی ابی حذیفه یا محمد بن مسلمه پیمان برادری بست. | نام وی جزو کسانی ذکر شده که به [[حبشه]] هجرت کردند. ابوعبیده پس از هجرت پیامبر به [[مدینه]]، از حبشه به [[مکه]] بازگشت و سپس به مدینه هجرت کرد. پیامبر بین او و [[سعد بن معاذ]] یا سالم مولی ابی حذیفه یا محمد بن مسلمه پیمان برادری بست. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۹: | ||
وی به همراه [[عمر بن خطاب]] در رساندن [[ابوبکر]] به خلافت نقش بسزایی داشت. همسویی وی با ابوبکر و عمر در این امر و نیز نقش گسترده اش در حوادث بعدی جای هیچ گونه انکار و تردید نیست. پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، ابوعبیده به اداره بیت المال مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهمترین عناصر استحکام ارکان [[خلافت]] بود. در سال 17 یا 18 قمری، بیماری طاعون [[شام]] را فراگرفت. | وی به همراه [[عمر بن خطاب]] در رساندن [[ابوبکر]] به خلافت نقش بسزایی داشت. همسویی وی با ابوبکر و عمر در این امر و نیز نقش گسترده اش در حوادث بعدی جای هیچ گونه انکار و تردید نیست. پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، ابوعبیده به اداره بیت المال مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهمترین عناصر استحکام ارکان [[خلافت]] بود. در سال 17 یا 18 قمری، بیماری طاعون [[شام]] را فراگرفت. | ||
=نسب= | == نسب == | ||
عامر بن عبدالله بن جراح مشهور به ابوعبیده جراح صحابی [[پیامبر(ص)]] و از تیره بنیحارث بن فهر از قریش بود جراح نام جد وی بوده <ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۵؛ تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۴۴۳؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۵</ref> اما دلیلی برای آن ذکر نشده است. درباره پدر او سخنان متناقضی نقل شده است. بر پایه نقلی او [[پیامبر اسلام]] را درک کرد و به وی [[ایمان]] آورد <ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۵</ref> اما بر پایه گزارشی دیگر از مخالفان پیامبر بود و ایشان را سب میکرد. ابوعبیده در [[جنگ بدر]] سر او را برید و نزد رسول خدا آورد. <ref> البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۷</ref> البته برخی با استناد به مرگ وی پیش از [[اسلام]]، در صحت این گزارش تردید کردهاند<ref>المحبر، ص۱۷۰؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۶</ref> و برخی این داستان را در جهت فضیلتتراشی برای [[صحابه]] دانستهاند.<ref> دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۳۶؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۸۱۷</ref> مادر او امیمه بنت غنم بن جابر از تیره بنیحارث قریش بود و بعدها اسلام آورد.<ref> المعارف، ص۲۴۷؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۵</ref> برخی منابع [[شیعی]] شأن نزول آیات ۹۰ سوره مائده، <ref> البرهان، ج۲، ص۳۶۰</ref> ۵۱ قلم، <ref> الکافی، ج۴، ص۵۶۶-۵۶۷</ref> ۷۴ توبه، <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۱</ref> ۱۰۸ نساء، <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۷۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۳۴. ۷۹-۸۰</ref> زخرف، <ref> الکافی، ج۱، ص۴۲۱. ۲۵-۲۶</ref>[[محمد]] <ref> الکافی، ج۱، ص۴۲۱؛ البرهان، ج۴، ص۸۸۴</ref> را در نکوهش او دانستهاند. | عامر بن عبدالله بن جراح مشهور به ابوعبیده جراح صحابی [[پیامبر(ص)]] و از تیره بنیحارث بن فهر از قریش بود جراح نام جد وی بوده <ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۵؛ تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۴۴۳؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۵</ref> اما دلیلی برای آن ذکر نشده است. درباره پدر او سخنان متناقضی نقل شده است. بر پایه نقلی او [[پیامبر اسلام]] را درک کرد و به وی [[ایمان]] آورد <ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۵</ref> اما بر پایه گزارشی دیگر از مخالفان پیامبر بود و ایشان را سب میکرد. ابوعبیده در [[جنگ بدر]] سر او را برید و نزد رسول خدا آورد. <ref> البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۷</ref> البته برخی با استناد به مرگ وی پیش از [[اسلام]]، در صحت این گزارش تردید کردهاند<ref>المحبر، ص۱۷۰؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۶</ref> و برخی این داستان را در جهت فضیلتتراشی برای [[صحابه]] دانستهاند.<ref> دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۳۶؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۸۱۷</ref> مادر او امیمه بنت غنم بن جابر از تیره بنیحارث قریش بود و بعدها اسلام آورد.<ref> المعارف، ص۲۴۷؛ الاصابه، ج۳، ص۴۷۵</ref> برخی منابع [[شیعی]] شأن نزول آیات ۹۰ سوره مائده، <ref> البرهان، ج۲، ص۳۶۰</ref> ۵۱ قلم، <ref> الکافی، ج۴، ص۵۶۶-۵۶۷</ref> ۷۴ توبه، <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۱</ref> ۱۰۸ نساء، <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۷۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۳۴. ۷۹-۸۰</ref> زخرف، <ref> الکافی، ج۱، ص۴۲۱. ۲۵-۲۶</ref>[[محمد]] <ref> الکافی، ج۱، ص۴۲۱؛ البرهان، ج۴، ص۸۸۴</ref> را در نکوهش او دانستهاند. | ||
=هجرت به حبشه= | == هجرت به حبشه == | ||
در تاریخ نقل شده است که ابوعبیده یکی از دعوت کنندگان به اسلام بود <ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۱۲۳</ref> و نام او جزو کسانی ذکر شده که پیش از [[جعفر بن ابیطالب]] به حبشه هجرت کردند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص. ۱۷۷</ref> برخی نیز گفتهاند که او در مهاجرت دوم به حبشه رفت <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص. ۴۱۰ </ref> و برخی او را مهاجر هر دو هجرت دانستهاند. <ref>بلاذری، انساب، ۲/گ ۳۴۶ الف</ref> | در تاریخ نقل شده است که ابوعبیده یکی از دعوت کنندگان به اسلام بود <ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۱۲۳</ref> و نام او جزو کسانی ذکر شده که پیش از [[جعفر بن ابیطالب]] به حبشه هجرت کردند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص. ۱۷۷</ref> برخی نیز گفتهاند که او در مهاجرت دوم به حبشه رفت <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص. ۴۱۰ </ref> و برخی او را مهاجر هر دو هجرت دانستهاند. <ref>بلاذری، انساب، ۲/گ ۳۴۶ الف</ref> | ||
=هجرت به مدینه= | == هجرت به مدینه == | ||
ابوعبیده پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه از حبشه به مکه بازگشت و سپس به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>نک: ابن هشام، السیره النبوه، ج۱، ص۳۶۹؛ ابونعیم، معرفـه الصحابـه، ج۲، ص۲۰</ref> و پیامبر(ص) میان او و سعد بن معاذ بن نعمان <ref>ابن هشام السیره النبوه،، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱</ref> یا سالم، مولای ابی حذیفه <ref>ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰؛ قس: احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۱۵۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۷۱</ref> عقد برادری بست و با محمد بن مسلمه نیز به منظور برخورداری از میراث یکدیگر <ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۵</ref> پیمان برادری برقرار کرد. | ابوعبیده پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه از حبشه به مکه بازگشت و سپس به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>نک: ابن هشام، السیره النبوه، ج۱، ص۳۶۹؛ ابونعیم، معرفـه الصحابـه، ج۲، ص۲۰</ref> و پیامبر(ص) میان او و سعد بن معاذ بن نعمان <ref>ابن هشام السیره النبوه،، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱</ref> یا سالم، مولای ابی حذیفه <ref>ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰؛ قس: احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۱۵۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۷۱</ref> عقد برادری بست و با محمد بن مسلمه نیز به منظور برخورداری از میراث یکدیگر <ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۵</ref> پیمان برادری برقرار کرد. | ||
=نقش ابوعبیده در به خلافت رساندن ابوبکر= | == نقش ابوعبیده در به خلافت رساندن ابوبکر == | ||
روایاتی نشان میدهد که ابوعبیده به همراه [[عمر]] در رساندن [[ابوبکر]] به خلافت نقش داشته است؛ اگرچه نقش اصلی ابوعبیده در [[واقعه سقیفه]] چندان روشن نیست، اما نمیتوان همسویی او و ابوبکر و عمر را در این امر و همچنین نقش گستردهاش را در حوادث بعدی، صرفاً تصادفی تلقی کرد. هنگامی که ابوبکر و عمر شتابان به سوی سقیفه بنی ساعده روان بودند، به ابوعبیده برخوردند. <ref>.طبری، ج۳، ص۲۱۹</ref> و زمانی به سقیفه رسیدند که [[انصار]] برای انتخاب [[خلیفه]] در آنجا گرد آمده بودند. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۲؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۵۸۰ ـ ۵۸۱؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۳</ref> ابوبکر خواست با ابوعبید یا عمر بیعت کند <ref>زهری، المغازی النبویـه، ص۱۴۲؛ واقدی، الرّده، ص۲۳، ۲۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغـه، ج۶، ص۸، ۱۰، به نقل از جوهری</ref> و حتی گفتهاند عمر نیز نخست قصد بیعت با ابوعبیده را داشت. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۱؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۵</ref> | روایاتی نشان میدهد که ابوعبیده به همراه [[عمر]] در رساندن [[ابوبکر]] به خلافت نقش داشته است؛ اگرچه نقش اصلی ابوعبیده در [[واقعه سقیفه]] چندان روشن نیست، اما نمیتوان همسویی او و ابوبکر و عمر را در این امر و همچنین نقش گستردهاش را در حوادث بعدی، صرفاً تصادفی تلقی کرد. هنگامی که ابوبکر و عمر شتابان به سوی سقیفه بنی ساعده روان بودند، به ابوعبیده برخوردند. <ref>.طبری، ج۳، ص۲۱۹</ref> و زمانی به سقیفه رسیدند که [[انصار]] برای انتخاب [[خلیفه]] در آنجا گرد آمده بودند. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۶۲؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۵۸۰ ـ ۵۸۱؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۳</ref> ابوبکر خواست با ابوعبید یا عمر بیعت کند <ref>زهری، المغازی النبویـه، ص۱۴۲؛ واقدی، الرّده، ص۲۳، ۲۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغـه، ج۶، ص۸، ۱۰، به نقل از جوهری</ref> و حتی گفتهاند عمر نیز نخست قصد بیعت با ابوعبیده را داشت. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۱؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۵</ref> | ||
=بیعت گرفتن از مخالفان حکومت= | == بیعت گرفتن از مخالفان حکومت == | ||
وقتی ابوبکر به خلافت رسید، ابوعبیده نقش مهمی در بیعت گرفتن از مخالفان و خاصه [[حضرت علی(ع)]] بر عهده گرفت. <ref>واقدی، الرّده، ص۲۹</ref> ابوعبیده، همچنین به همراه ابوبکر وعمر و مغیرة بن شعبه در گرفتن بیعت از عباس عموی پیامبر(ص)، برای ابوبکر تلاش کرد <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغـه، ج۱، ص۱۲۹ ـ ۲۲۰</ref> و پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، به اداره [[بیت المال]] مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهمترین عناصر استحکام ارکان خلافت بود. <ref>خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ احمد بن حنبل، العلل، ج۳، ص۴۹۱؛ طبری، ج۳، ص۴۲۶</ref> | وقتی ابوبکر به خلافت رسید، ابوعبیده نقش مهمی در بیعت گرفتن از مخالفان و خاصه [[حضرت علی(ع)]] بر عهده گرفت. <ref>واقدی، الرّده، ص۲۹</ref> ابوعبیده، همچنین به همراه ابوبکر وعمر و مغیرة بن شعبه در گرفتن بیعت از عباس عموی پیامبر(ص)، برای ابوبکر تلاش کرد <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغـه، ج۱، ص۱۲۹ ـ ۲۲۰</ref> و پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، به اداره [[بیت المال]] مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهمترین عناصر استحکام ارکان خلافت بود. <ref>خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ احمد بن حنبل، العلل، ج۳، ص۴۹۱؛ طبری، ج۳، ص۴۲۶</ref> | ||
=ابوعبیده در شأن نزول= | == ابوعبیده در شأن نزول == | ||
با توجه به جایگاه ابوعبیده در [[تاریخ اسلام]] و نقشآفرینیهای وی در جریان خلافت ابوبکر و عمر در کتابهای تفسیری، نگاه شیعه و سنی درباره او همگون نیست. | با توجه به جایگاه ابوعبیده در [[تاریخ اسلام]] و نقشآفرینیهای وی در جریان خلافت ابوبکر و عمر در کتابهای تفسیری، نگاه شیعه و سنی درباره او همگون نیست. | ||
# | |||
# در ذیل آیه 172 سوره آل عمران/3 از ابنعباس آمده است: <ref> الدر المنثور، ج 2، ص 385</ref> پس از جنگ احد، وقتی پیامبر (ص) خواست با سپاهی از [[مسلمانان]] به تعقیب [[مشرکان]] برود، عدهای با وجود خستگی و آثار ناشی از شکست و نیز ترس و وحشت به آن حضرت پاسخ مثبت دادند و خداوند در وصف آنان فرمود: «الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِیمٌ». | |||
خداوند در این آیه به آنان که دعوت خدا و پیامبر را اجابت کرده و پرهیزکار و نیکوکار بودهاند، وعده پاداش بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین نام ابوعبیده نیز آمده است. | # خداوند در این آیه به آنان که دعوت خدا و پیامبر را اجابت کرده و پرهیزکار و نیکوکار بودهاند، وعده پاداش بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین نام ابوعبیده نیز آمده است. | ||
# | |||
# [[جلالالدین سیوطی|سیوطی]] به نقل از [[ابنعباس]]، بخشی از آیه 29 سوره فتح/48: «... سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ...» را اشاره به چند تن، از جمله ابوعبیده میداند؛ <ref>الدر المنثور، ج 7، ص 544</ref> اما نظر به دیگر مصادیقی که سیوطی در ذیل این آیه بیان میکند، آشکارا بدست میآید که ذکر این مصادیق از باب فضیلتسازی است. | |||
# | |||
# آیه 22 سوره مجادله/58: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ»؛ قومی را نَیابی که به خداوند و روز بازپسین [[ایمان]] داشته باشند و با کسانی که با خداوند و پیامبر او مخالفت میورزند، دوستی کنند؛ هر چند پدرانشان یا فرزندانشان یا خاندانشان باشند. | |||
ابن شوذب بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در جنگ بدر به ناچار کشت؛ <ref> المعجم الکبیر، ج 1، ص 155؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 352؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 86</ref> البته با توجه به آنچه از واقدی منقول است که پدر ابوعبیده پیش از ظهور اسلام از دنیا رفته بود، <ref> تاریخ دمشق، ج 25، ص 447؛ تهذیب التهذیب، ج 5، ص 67</ref> پذیرش سخن ابن شوذب ناموجه مینماید. | # ابن شوذب بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در جنگ بدر به ناچار کشت؛ <ref> المعجم الکبیر، ج 1، ص 155؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 352؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 86</ref> البته با توجه به آنچه از واقدی منقول است که پدر ابوعبیده پیش از ظهور اسلام از دنیا رفته بود، <ref> تاریخ دمشق، ج 25، ص 447؛ تهذیب التهذیب، ج 5، ص 67</ref> پذیرش سخن ابن شوذب ناموجه مینماید. | ||
# | |||
# ماوردی در ذیل آیه 9 سوره انسان/76، به نقلی چنین آورده است: این آیه به کسانی اشاره دارد که سرپرستی اسرای بدر را بر عهده گرفتند و ابوعبیده نیز از آنان بود: <ref> تفسیر ماوردی، ج 6، ص 167</ref> | |||
«إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»؛ ما فقط برای خشنودی خداوند شما را اطعام میکنیم؛ از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسی. اما با توجه به قبل آیه و سیاق مجموعه آیات و نیز آنچه مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] گفتهاند، شأن نزول آن [[نذر]] [[امام علی]] و [[حضرت فاطمه (س)]] و ایثارگریهای آنان است؛ <ref> تفسیر قمی، ج 2، ص 422؛ کشفالاسرار، ج 10، ص 320؛ الکشّاف، ج 4، ص 670</ref> بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی اسیران جنگ بدر ندارد. | # «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»؛ ما فقط برای خشنودی خداوند شما را اطعام میکنیم؛ از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسی. اما با توجه به قبل آیه و سیاق مجموعه آیات و نیز آنچه مفسران [[شیعه]] و [[سنی]] گفتهاند، شأن نزول آن [[نذر]] [[امام علی]] و [[حضرت فاطمه (س)]] و ایثارگریهای آنان است؛ <ref> تفسیر قمی، ج 2، ص 422؛ کشفالاسرار، ج 10، ص 320؛ الکشّاف، ج 4، ص 670</ref> بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی اسیران جنگ بدر ندارد. | ||
# | |||
# قتاده از حسن بصری نقل میکند که آیه 90 سوره مائده/5، پس از آن [[نازل]] شد که جمعی از جمله ابوعبیده جراح، در خانه سعد بن ابی وقاص گرد آمدند و پس از صرف غذا با [[شراب]] پذیرایی شدند و چون خبر به پیامبر (ص) رسید، این آیه نازل شد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ... رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ...» و بدین گونه از نوشیدن شراب نهی شدند. <ref> البرهان، ج 2، ص 360</ref> | |||
# | |||
# نقل است که آیه 51 سوره قلم/68 در شأن ابوعبیده و دوستانش نازل شده است؛ آنگاه که پس از نصب علی (ع) به [[امامت]] و خلافت در [[غدیرخم]] به یکدیگر میگویند: چشمان پیامبر را ببین که همچون چشمان دیوانگان میچرخد: <ref> الکافی، ج 4، ص 566ـ567؛ بحارالانوار، ج 37، ص 172</ref> «وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ هر چند با توجه به نزول آیه که پیش از هجرت بوده و نیز سیاق آن، این نقل را نمیتوان پذیرفت. | |||
# | |||
# آیه 74 سوره توبه/9: «یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ... »؛ اینان به خدا [[سوگند]] یاد میکنند که نگفتهاند؛ ولی به راستی سخن کفرآمیز را گفتهاند و پس از اسلام آورد نشان [[کافر|کافر]] شده و آهنگِ کاری را کردهاند که به آن دست نیافتند.. . به نقل از حذیفه و [[عمار]] آیه درباره عدهای از جمله ابوعبیده نازل شده که بر آن بودند پیامبر (ص) را بهگونهای از پای درآورند. <ref>بحارالانوار، ج 21، ص 222ـ223؛ البرهان، ج 2، ص 819</ref> | |||
# | |||
# از [[امام باقر]] و [[امام کاظم (ع)|امام کاظم (ع)]] نیز در ذیل آیه 108 سوره نساء/4: «إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ الْقَوْلِ» نقل شده که این آیه در شأن چند تن از جمله ابوعبیده است که در مجالس خود سخنانی برخلاف رضایت خدا بر زبان میآوردند. <ref> تفسیر عیاشی، ج 1، ص 275</ref> | |||
[[کلینی|کلینی]] از [[امام صادق (ع)]] نقل میکند که آیات 79ـ80 سوره زخرف/43: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ × أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم» در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از پیامبر (ص) نگذارند خلافت در [[بنیهاشم]] باشد، [۷۳] و در این معاهده، ابوعبیده نقش کاتب را داشته است. <ref> الکافی، ج 8، ص 179ـ180، بحارالانوار، ج 24، ص 325</ref> | [[کلینی|کلینی]] از [[امام صادق (ع)]] نقل میکند که آیات 79ـ80 سوره زخرف/43: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ × أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم» در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از پیامبر (ص) نگذارند خلافت در [[بنیهاشم]] باشد، [۷۳] و در این معاهده، ابوعبیده نقش کاتب را داشته است. <ref> الکافی، ج 8، ص 179ـ180، بحارالانوار، ج 24، ص 325</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۰: | ||
خداوند در این آیات سخن از توطئه آنان به میان آورده، میفرماید: آنان میپندارند ما اسرار پنهانشان را نمیدانیم. در همین [[روایت]] آیات 25ـ26 سوره محمد/47 نیز بر این افراد تطبیق شده <ref> الکافی، ج 1، ص 421؛ البرهان، ج 4، ص 884</ref> که پس از روشن شدن راه هدایت به گذشته جاهلی خویش بازگشته مرتد شدند. آیه 7 سوره مجادله/58 را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانستهاند:[۷۶] «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَاثَةٍ...». | خداوند در این آیات سخن از توطئه آنان به میان آورده، میفرماید: آنان میپندارند ما اسرار پنهانشان را نمیدانیم. در همین [[روایت]] آیات 25ـ26 سوره محمد/47 نیز بر این افراد تطبیق شده <ref> الکافی، ج 1، ص 421؛ البرهان، ج 4، ص 884</ref> که پس از روشن شدن راه هدایت به گذشته جاهلی خویش بازگشته مرتد شدند. آیه 7 سوره مجادله/58 را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانستهاند:[۷۶] «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَاثَةٍ...». | ||
=درگذشت= | == درگذشت == | ||
در ۱۷ یا ۱۸ق <ref>طبری، ج۴، ص۶۰</ref> بیماری طاعون [[شام]] را فراگرفت و گفتهاند عمر که از فرا رسیدن مرگ ابوعبیده بیمناک بود، وی را به مدینه فراخواند. ولی او سرباز زد <ref>طبری، ج۴، ص۵۸؛ محب طبری، الریاض النضره فی مناقب العشره، ج۳، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۸</ref> و سرانجام، همچون برخی دیگر از صحابه، بیمار شد و در ۱۷ یا ۱۸ق درگذشت. <ref>ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینـه دمشق، ص۳۱۹ ـ ۳۲۲</ref> گفتهاند که قبر او در [[اردن]] بوده است. <ref>ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ ابوزرعه، تاریخ، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۱، ص۳۱۱؛ ابونعیم، معرفـه الصحابـه، ج۲، ص۲۰. </ref> از ابوعبیده فرزندی بر جای نماند. <ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۲۴۷؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۱۷۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۸، به نقل از زبیر بن بکار</ref> | در ۱۷ یا ۱۸ق <ref>طبری، ج۴، ص۶۰</ref> بیماری طاعون [[شام]] را فراگرفت و گفتهاند عمر که از فرا رسیدن مرگ ابوعبیده بیمناک بود، وی را به مدینه فراخواند. ولی او سرباز زد <ref>طبری، ج۴، ص۵۸؛ محب طبری، الریاض النضره فی مناقب العشره، ج۳، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۸</ref> و سرانجام، همچون برخی دیگر از صحابه، بیمار شد و در ۱۷ یا ۱۸ق درگذشت. <ref>ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینـه دمشق، ص۳۱۹ ـ ۳۲۲</ref> گفتهاند که قبر او در [[اردن]] بوده است. <ref>ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ ابوزرعه، تاریخ، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۱، ص۳۱۱؛ ابونعیم، معرفـه الصحابـه، ج۲، ص۲۰. </ref> از ابوعبیده فرزندی بر جای نماند. <ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۲۴۷؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۱۷۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۸، به نقل از زبیر بن بکار</ref> | ||