confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رفته اند' به 'رفتهاند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبدالله''' (یا عبیدالله) بن مکحول بصری، ملقب به علاف از بزرگترین متکلمین قرن دوم و سوم و از نخستین پیشوایان [[معتزله]] بود. وی که محمد شهرستانی از او با عنوان «ابوالهذیل حمدان بن هذیل علاف» یاد میکند در حوالی سال 130 هجری قمری زاده شده و بیشتر عمر خود را در [[بصره]] گذرانده است. | '''ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبدالله''' (یا عبیدالله) بن مکحول بصری، ملقب به علاف از بزرگترین متکلمین قرن دوم و سوم و از نخستین پیشوایان [[معتزله]] بود. وی که محمد شهرستانی از او با عنوان «ابوالهذیل حمدان بن هذیل علاف» یاد میکند در حوالی سال 130 هجری قمری زاده شده و بیشتر عمر خود را در [[بصره]] گذرانده است. | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
وی در دوره [[مأمون]] که دوره بلوغ و نشاط اعتزال است، در گسترش آراء خویش بسیار کوشا بوده است. سفرها و مناظرات بسیار وی با دانشمندان مرجئه جبریه، [[امامیه]] و حتی دیگر متکلمان معتزله نمونه گویای این تلاش است. ابوهذیل در سالهای آخر عمر به کوری دچار شده و در سال 226 یا 227 و یا 235 هجری قمری در [[سامرا]] درگذشت. وی که نسبت به [[بنی هاشم]] گرایش داشته، صراحتاً [[علی (ع)]] را بر [[عثمان]] برتری میداده است. جالب اینجاست که [[نماز میت]] بر جنازه وی بنابر مذهب امامیه، با پنج تکبیر بوده است. از ابوهذیل بیش از 1200 کتاب که قریب به اتفاق آنها در ردّ بر مخالفین نگاشته شده، نقل شده است. | وی در دوره [[مأمون]] که دوره بلوغ و نشاط اعتزال است، در گسترش آراء خویش بسیار کوشا بوده است. سفرها و مناظرات بسیار وی با دانشمندان مرجئه جبریه، [[امامیه]] و حتی دیگر متکلمان معتزله نمونه گویای این تلاش است. ابوهذیل در سالهای آخر عمر به کوری دچار شده و در سال 226 یا 227 و یا 235 هجری قمری در [[سامرا]] درگذشت. وی که نسبت به [[بنی هاشم]] گرایش داشته، صراحتاً [[علی (ع)]] را بر [[عثمان]] برتری میداده است. جالب اینجاست که [[نماز میت]] بر جنازه وی بنابر مذهب امامیه، با پنج تکبیر بوده است. از ابوهذیل بیش از 1200 کتاب که قریب به اتفاق آنها در ردّ بر مخالفین نگاشته شده، نقل شده است. | ||
=مکان و زمان تولد و مرگ= | == مکان و زمان تولد و مرگ == | ||
او در آغاز خلافت عباسیان در سال 131 هـ، یا 134 هـ <ref>ابن خلکان، همان، ج4، ص 266</ref> و یا 135 هـ <ref>خطیب بغدادی، همان، ج 3، ص 370</ref> در شهر بصره به دنیا آمده و بزرگ شده و پرورش یافته و دانش آموخته، و تا سال 204 هـ، در آنجا بوده است. اما در همین سال، در عصر خلافت مأمون، شاید به دعوت وی وارد بغداد شده <ref> الغرابی، ابوالهذیل علاف، ص 14</ref> و حداقل حدود 17 سال در این شهر اقامت گزیده و پس از آن به سُرَّمَن رَای (نام سامره و سامرا) رفته و در سال 226 هـ یا 227 هـ، اواخر خلافت معتصم یا در ایام خلافت واثق <ref>نک:خطیب بغدادی، همان جا:ابن خلکان، همان، ج4، ص 267</ref> در میان سالهای 227 هـ تا 232 هـ و یا در سال 235 هـ در آغاز خلافت متوکّل(11) در همان شهر، مرده، و ابوعبدالله احمد بن ابی داود(و:240 هـ) ادیب، فقیه و متکلم معتزلی با پنج تکبیر، یعنی برابر فقه شیعه بر جنازه وی نمازگزارده است. <ref> خطیب بغدادی، همان جا</ref> | او در آغاز خلافت عباسیان در سال 131 هـ، یا 134 هـ <ref>ابن خلکان، همان، ج4، ص 266</ref> و یا 135 هـ <ref>خطیب بغدادی، همان، ج 3، ص 370</ref> در شهر بصره به دنیا آمده و بزرگ شده و پرورش یافته و دانش آموخته، و تا سال 204 هـ، در آنجا بوده است. اما در همین سال، در عصر خلافت مأمون، شاید به دعوت وی وارد بغداد شده <ref> الغرابی، ابوالهذیل علاف، ص 14</ref> و حداقل حدود 17 سال در این شهر اقامت گزیده و پس از آن به سُرَّمَن رَای (نام سامره و سامرا) رفته و در سال 226 هـ یا 227 هـ، اواخر خلافت معتصم یا در ایام خلافت واثق <ref>نک:خطیب بغدادی، همان جا:ابن خلکان، همان، ج4، ص 267</ref> در میان سالهای 227 هـ تا 232 هـ و یا در سال 235 هـ در آغاز خلافت متوکّل(11) در همان شهر، مرده، و ابوعبدالله احمد بن ابی داود(و:240 هـ) ادیب، فقیه و متکلم معتزلی با پنج تکبیر، یعنی برابر فقه شیعه بر جنازه وی نمازگزارده است. <ref> خطیب بغدادی، همان جا</ref> | ||
=نام و شهرت= | == نام و شهرت == | ||
ابوالهذیل، محمد بن الهذیل بن عبدالله مکحول عبدی <ref>ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج4، ص 265</ref> معروف به علّاف، یا حَمْدان بن هـذیل علّاف <ref> شهرستانی، ملل و نحل، ج1، ص 49</ref> و یا محمد بن هـذیل بن عبدالله بن مکحول، <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص 366</ref> آزاد عبدالقیس، قبیله ای از قبایل [[بحرین]] است. <ref>ابن خلکان، همان جا</ref> طبق نوشته ی قدما او علّاف نبوده، ولی چون در بازار علّافان [[بصره]] ساکن بوده، به علّاف مشهور شده است. <ref>نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44</ref> اما بعضی از پژوهندگان جدید بر این باورند که او پیشه علّافی داشته و مانند برخی دیگر از معتزلیان، همچون غزّال، نظّام، فُوطی، اسکافی و غیره به حرفه و پیشه اش شهرت یافته است. <ref>نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44</ref> | ابوالهذیل، محمد بن الهذیل بن عبدالله مکحول عبدی <ref>ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج4، ص 265</ref> معروف به علّاف، یا حَمْدان بن هـذیل علّاف <ref> شهرستانی، ملل و نحل، ج1، ص 49</ref> و یا محمد بن هـذیل بن عبدالله بن مکحول، <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص 366</ref> آزاد عبدالقیس، قبیله ای از قبایل [[بحرین]] است. <ref>ابن خلکان، همان جا</ref> طبق نوشته ی قدما او علّاف نبوده، ولی چون در بازار علّافان [[بصره]] ساکن بوده، به علّاف مشهور شده است. <ref>نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44</ref> اما بعضی از پژوهندگان جدید بر این باورند که او پیشه علّافی داشته و مانند برخی دیگر از معتزلیان، همچون غزّال، نظّام، فُوطی، اسکافی و غیره به حرفه و پیشه اش شهرت یافته است. <ref>نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44</ref> | ||
=تبار ابوالهذیل علاف= | == تبار ابوالهذیل علاف == | ||
احتمال ایرانی بودنش هست، آشنایی وی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، این احتمال را تقویت میکند. ملطی، آنجا که درباره ی ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصمّ سخن میگوید، مینویسد: ابوالهذیل وی را به فارسی، «خرامان» ملقّب می ساخت. <ref> ملطفی شافعی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، ص 42</ref> از حکایت ابوحیّان توحیدی <ref> نک:ابوحیان توحیدی، البصائر و الذّخائر، ص 178</ref> و حُصری قیروانی <ref>نک:حُصری قیروانی، جمع الجواهر فی الملح و النوادر، ص 74</ref> نیز برمیآید که او با زبان و فرهنگ ایرانی و کتاب جاویدان خرد آشنایی داشته است. | احتمال ایرانی بودنش هست، آشنایی وی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، این احتمال را تقویت میکند. ملطی، آنجا که درباره ی ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصمّ سخن میگوید، مینویسد: ابوالهذیل وی را به فارسی، «خرامان» ملقّب می ساخت. <ref> ملطفی شافعی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، ص 42</ref> از حکایت ابوحیّان توحیدی <ref> نک:ابوحیان توحیدی، البصائر و الذّخائر، ص 178</ref> و حُصری قیروانی <ref>نک:حُصری قیروانی، جمع الجواهر فی الملح و النوادر، ص 74</ref> نیز برمیآید که او با زبان و فرهنگ ایرانی و کتاب جاویدان خرد آشنایی داشته است. | ||
=استادان و مشایخ= | == استادان و مشایخ == | ||
ابوالهذیل، اعتزال را در بصره از ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل، شاگرد واصل بن عطا و عمرو بن عبید و فرستاده واصل به آرمینیّه <ref>نک:قاضی عبدالجبار، همان، ص 164، 251؛ ابن المرتضی، همان، ص 44؛ حمیری، الحور العین، ص 208؛ شهرستانی، همان جا، جرجانی، شرح مواقف، ج8، ص 379؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج4، ص 165</ref> و بشربن سعید و ابوعثمان زعفرانی، مصاحبان واصل <ref> ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> آموخته، و به روایت خیاط در مجلس ابوموسی مردار (و:226 هـ) نیز حضور یافته و از مقالات وی درباره ی عدل و سایر مسایل کلامی بهرهمند شده و تحت تأثیرش قرار گرفته و مجلسش را ستوده است.<ref> خیاط، الانتصار، ص 119-118</ref> ابوالهذیل از غیاث بن ابراهیم قاضی، سلیمان بن مریم و جز آنان هم به نقل روایت پرداخته است.<ref> ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج5، ص 413</ref> گفتنی است خیاط، واصل و عمرو را از شیوخ علّاف به شمار آورده <ref> خیاط، همان، ص 119</ref> که قطعاً درست نیست، زیرا او آنها را ندیده است، اما به کتابهای واصل دست یافته است. قاضی عبدالجبّار مینویسد:«ابوالهذیل، پیش زن واصل رفت؛ او دو صندوق از کلام واصل را به وی داد و شاید کلّ کلامش از آن باشد». <ref> قاضی عبدالجبار، همان، ص 241</ref> | ابوالهذیل، اعتزال را در بصره از ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل، شاگرد واصل بن عطا و عمرو بن عبید و فرستاده واصل به آرمینیّه <ref>نک:قاضی عبدالجبار، همان، ص 164، 251؛ ابن المرتضی، همان، ص 44؛ حمیری، الحور العین، ص 208؛ شهرستانی، همان جا، جرجانی، شرح مواقف، ج8، ص 379؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج4، ص 165</ref> و بشربن سعید و ابوعثمان زعفرانی، مصاحبان واصل <ref> ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> آموخته، و به روایت خیاط در مجلس ابوموسی مردار (و:226 هـ) نیز حضور یافته و از مقالات وی درباره ی عدل و سایر مسایل کلامی بهرهمند شده و تحت تأثیرش قرار گرفته و مجلسش را ستوده است.<ref> خیاط، الانتصار، ص 119-118</ref> ابوالهذیل از غیاث بن ابراهیم قاضی، سلیمان بن مریم و جز آنان هم به نقل روایت پرداخته است.<ref> ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج5، ص 413</ref> گفتنی است خیاط، واصل و عمرو را از شیوخ علّاف به شمار آورده <ref> خیاط، همان، ص 119</ref> که قطعاً درست نیست، زیرا او آنها را ندیده است، اما به کتابهای واصل دست یافته است. قاضی عبدالجبّار مینویسد:«ابوالهذیل، پیش زن واصل رفت؛ او دو صندوق از کلام واصل را به وی داد و شاید کلّ کلامش از آن باشد». <ref> قاضی عبدالجبار، همان، ص 241</ref> | ||
=شاگردان= | == شاگردان == | ||
شاگردان برجسته و سرشناس علّاف، خواهرزاده اش، ابراهیم بن سیّار نظّام، متکلّم نامدار معتزلی و ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن اسحق شَحّام (و:223 هـ) است که در عصر خود به ریاست معتزله بصره رسیده و در رد مخالفان و تفسیر قرآن و فن جدل از احذق مردم بوده است.<ref> ابن المرتضی، همان، ص 72-71</ref> ابوعبدالله دبّاغ، یحیی بن بشر ارجائی (یا ارجانی)، ابوعلی بن قائد اَسواری (و:200 هـ)، ابوجعفر بن مبشر و ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصم نیز از شاگردان او به شمار رفتهاند.<ref>همان، ص 78؛ نشار، همان، ج1، ص 451</ref> به روایت ملطی، احمد بن ابی دواد وزیر نیز از شاگردان وی بوده است.<ref>ملطی شافعی، همان، ص 44</ref> عیسی بن محمد کاتب، ابوالعیناء و دیگران از وی روایت کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، همان جا؛ خطیب بغدادی، همان، ج3، ص 366</ref> | شاگردان برجسته و سرشناس علّاف، خواهرزاده اش، ابراهیم بن سیّار نظّام، متکلّم نامدار معتزلی و ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن اسحق شَحّام (و:223 هـ) است که در عصر خود به ریاست معتزله بصره رسیده و در رد مخالفان و تفسیر قرآن و فن جدل از احذق مردم بوده است.<ref> ابن المرتضی، همان، ص 72-71</ref> ابوعبدالله دبّاغ، یحیی بن بشر ارجائی (یا ارجانی)، ابوعلی بن قائد اَسواری (و:200 هـ)، ابوجعفر بن مبشر و ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصم نیز از شاگردان او به شمار رفتهاند.<ref>همان، ص 78؛ نشار، همان، ج1، ص 451</ref> به روایت ملطی، احمد بن ابی دواد وزیر نیز از شاگردان وی بوده است.<ref>ملطی شافعی، همان، ص 44</ref> عیسی بن محمد کاتب، ابوالعیناء و دیگران از وی روایت کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، همان جا؛ خطیب بغدادی، همان، ج3، ص 366</ref> | ||
=تالیفات علاف= | == تالیفات علاف == | ||
او کثیرالتألیف بوده و کتب و رسالات بسیاری در ردّ مخالفان، و نیز شرح و بیان برخی از مسائل کلامی-[[فلسفی]] و [[کلامی]] محض نوشته است. به روایت ملطی هزار و دویست کتاب در رد مخالفان و نقض کتابهایشان نگاشته و فقط کتاب الحجج را در [[اصول]]، وضع کرده است. <ref>ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> ابن المرتضی از یحیی بن بشر حکایت میکند که ابوالهذیل در رد مخالفان در مسائل دقیق و جلیل کلام، شصت کتاب نوشت. <ref> ابن المرتضی، همان، ص 44</ref> ابن حجر نیز او را مولف کتابهای کثیری در مذهب اعتزال می شناسد. <ref>ابن حجر عسقلانی، همان جا</ref> در بعضی از نسخ الفهرست ابن ندیم، کتب ذیل به نام وی ثبت شده است: | او کثیرالتألیف بوده و کتب و رسالات بسیاری در ردّ مخالفان، و نیز شرح و بیان برخی از مسائل کلامی-[[فلسفی]] و [[کلامی]] محض نوشته است. به روایت ملطی هزار و دویست کتاب در رد مخالفان و نقض کتابهایشان نگاشته و فقط کتاب الحجج را در [[اصول]]، وضع کرده است. <ref>ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> ابن المرتضی از یحیی بن بشر حکایت میکند که ابوالهذیل در رد مخالفان در مسائل دقیق و جلیل کلام، شصت کتاب نوشت. <ref> ابن المرتضی، همان، ص 44</ref> ابن حجر نیز او را مولف کتابهای کثیری در مذهب اعتزال می شناسد. <ref>ابن حجر عسقلانی، همان جا</ref> در بعضی از نسخ الفهرست ابن ندیم، کتب ذیل به نام وی ثبت شده است: | ||
# | # | ||
# کتاب الامامة علی هشام | # کتاب الامامة علی هشام | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۱: | ||
# کتاب فی الصوت ما هو. <ref> ابن ندیم، الفهرست، ص 296</ref> | # کتاب فی الصوت ما هو. <ref> ابن ندیم، الفهرست، ص 296</ref> | ||
# | # | ||
[[ابن خلکان]] نوشته است:«ابوالهذیل را کتابی است معروف به میلاس؛ میلاس، مجوسی بوده؛ ابوالهذیل را با جماعتی از ثنویّه گرد آورده و ابوالهذیل، ثنویّه را مجاب کرده و میلاس [[اسلام]] آورده است». <ref> ابن خلکان، همان، ج4، ص 266</ref> در منابع دیگر کتابهایی به وی نسبت داده شده که برخی از آنها در ثبت ابن ندیم مذکور است، از جمله: | [[ابن خلکان]] نوشته است:«ابوالهذیل را کتابی است معروف به میلاس؛ میلاس، مجوسی بوده؛ ابوالهذیل را با جماعتی از ثنویّه گرد آورده و ابوالهذیل، ثنویّه را مجاب کرده و میلاس [[اسلام]] آورده است». <ref> ابن خلکان، همان، ج4، ص 266</ref> در منابع دیگر کتابهایی به وی نسبت داده شده که برخی از آنها در ثبت ابن ندیم مذکور است، از جمله: | ||
# رساله ای که در آن از [[عدل]]، [[توحید]] و وعید برای عامه سخن رانده است؛ ملطی به گونهای به تحسین این رساله پرداخته <ref>ملطی شافعی، همان جا</ref> که گویا آن را دیده است. | |||
# کتاب الحُجَج؛ در این کتاب از فنای مقدورات [[خداوند]] سخن گفته است. <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 124</ref> | |||
# کتاب القوالب؛ در این کتاب، بابی است که در ردّ دهریّه است. او در این کتاب، قول دهریّه را ذکر کرده که به موحّدین گفتهاند: وقتی که جایز شد بعد از هر حرکتی، حرکتی جز آن و بعد از هر حادثی، حادثی جز آن باشد تا بی نهایت، پس چرا درست نیست قول کسانی که میگویند:حرکتی نیست مگر اینکه پیش از آن، حرکتی است و حادثی نیست مگر آنکه پیش از آن حادثی است تا بی نهایت؟ او از این الزام، جواب داده و آنها را برابر دانسته و گفته است: همچنان که حوادث را آغازی است که پیش از آن حادثی نبوده، همچنین آنها را آخری است که بعد از آن حادثی نخواهد بود و لذا قایل به فنای مقدورات الهی شده است. <ref>همان جا</ref> | |||
# الرّد علی النّظام <ref>همان، ص 132</ref> | |||
# کتابی در ردّ بر نظام در خصوص اعراض، انسان و جز لایتجزّی <ref> همان جا</ref> | |||
# الاصول الخمسه که آن را در زمان [[هارون الرشید]] نگاشته است. <ref>نسفی، بحرالکلام به نقل از:رسایل العدل و التوحید، ج1، ص 461</ref> | |||
# کتاب الحجّة، در اصول <ref>ملطی شافعی، همان جا</ref> به احتمال قوی، [[اصول فقه]] | |||
2 | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
[https://rasekhoon.net/article/show/790418/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%B0%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%81-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87-1 برگرفته از سایت راسخون] | [https://rasekhoon.net/article/show/790418/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%B0%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%81-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87-1 برگرفته از سایت راسخون] | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:معتزله]] | [[رده:معتزله]] |