confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|حضور در جنگها | |حضور در جنگها | ||
|اکثر غزوات [[پیامبر( | |اکثر غزوات [[پیامبر(صلی الله علیه)]] | ||
|- | |- | ||
|دلیل شهرت | |دلیل شهرت | ||
|حضور در [[جنگ جمل]] بر ضد [[امام علی( | |حضور در [[جنگ جمل]] بر ضد [[امام علی(علیه السلام)]] | ||
|- | |- | ||
|دیگر فعالیتها | |دیگر فعالیتها | ||
|مخالفت با شورای سقیفه • خلفای سه گانه عضو شورای شش نفره • رأی به خلافت امام علی( | |مخالفت با شورای سقیفه • خلفای سه گانه عضو شورای شش نفره • رأی به خلافت امام علی(علیه السلام) • مشارکت در قتل [[عثمان]] • | ||
از سران جنگ جمل علیه امام علی( | از سران جنگ جمل علیه امام علی(علیه السلام) | ||
|- | |- | ||
|نحوه درگذشت | |نحوه درگذشت | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''زبیر بن عوام اسدی'''، پسر عمّه [[رسول خدا ( | '''زبیر بن عوام اسدی'''، پسر عمّه [[رسول خدا (صلی الله علیه)]]، از [[اصحاب]] رسول خدا (صلی الله علیه) و یکی از [[عشره مبشره]] از دیدگاه [[اهل سنت]] بود. از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و از [[مهاجران]] به [[حبشه]] است. در جریان [[سقیفه]]، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از خلافت [[امام علی (علیه السلام)]] دفاع کرد. زبیر از اعضاء شورای شش نفره بود و به نفع [[امام علی (علیه السلام)]] رأی داد. در ماجرای شورش بر علیه [[عثمان]] و قتل وی نقش مؤثری داشت. از خلافت امام علی (علیه السلام) دفاع کرد ولی چندی بعد به همراه [[طلحه]]، در مقابل امام علی (علیه السلام) ایستاد و [[جنگ جمل]] را به راه انداخت. | ||
== زبیر کیست == | == زبیر کیست == | ||
زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]] <ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد. <ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref> مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[حضرت محمد( | زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]] <ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد. <ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref> مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[حضرت محمد(صلی الله علیه)]] و [[حضرت علی(علیه السلام)]] بود. <ref>مقدسی، البدء والتاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۸۳</ref> برخی [[آل زبیر]] را مصریتبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل قریش را نمیپذیرند، این گروه به روایتی استناد میکنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر [[مصر]]، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست. <ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۶۷</ref> زبیر با اسماء دختر [[ابوبکر]] ازدواج کرد. <ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱، ص۲۱۷، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.</ref> | ||
== مسلمان شدن زبیر == | == مسلمان شدن زبیر == | ||
منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن ابوبکر نوشتهاند، بعضی گفتهاند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است. <ref> مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۳</ref> اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانستهاند. <ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲</ref> | منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن ابوبکر نوشتهاند، بعضی گفتهاند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است. <ref> مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۳</ref> اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانستهاند. <ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲</ref> | ||
<ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی ( | <ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی (علیه السلام) همسن بوده است. <ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۱، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> در این صورت نمیتواند در سن هشتسالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست مینماید. زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام میدانند. <ref> ابن سعد بغدادی، محمد، طبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref> | ||
=زبیر در زمان پیامبر == | =زبیر در زمان پیامبر == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=== پیمان برادری === | === پیمان برادری === | ||
یکی از اقداماتی که پیامبر( | یکی از اقداماتی که پیامبر(صلی الله علیه) پس از هجرت به [[مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین [[مسلمانان]] بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref> در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سَلَمَه بن سَلامَه بن وَقش]] یاد شده است. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳</ref> | ||
== حضور در غزوهها == | == حضور در غزوهها == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
== کشته شدن زبیر == | == کشته شدن زبیر == | ||
در [[کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی( | در [[کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی(علیه السلام)]] [[حدیث]] [[پیامبر(صلی الله علیه)]] را به یاد زبیر آورد؛ آن حدیثی که پیامبر(صلی الله علیه) به زبیر فرموده بود: «ای زبیر، تو به زودی با علی(علیه السلام) پیکار می کنی، درحالی که تو بر او ستمگری». | ||
زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد. <ref>دانش نامه امیرالمؤمنین ( | زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد. <ref>دانش نامه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، 1386، ج5،ص 167</ref> | ||
پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت. <ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref> وی سپس نزد [[حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref> پیامبر( | پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت. <ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref> وی سپس نزد [[حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref> پیامبر(صلی الله علیه) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است. <ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱</ref> | ||
امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیریهای زبیر در [[جنگهای صدر اسلام]] فرمود: این شمشیر بارها اندوه را از چهره [[رسول خدا]] زدود. <ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص ۷۸</ref> | امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیریهای زبیر در [[جنگهای صدر اسلام]] فرمود: این شمشیر بارها اندوه را از چهره [[رسول خدا]] زدود. <ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص ۷۸</ref> |