confirmed، مدیران
۳۶٬۸۳۲
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵ ↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوهریره.jpg |جایگزین=ابوهریره|ابوهریره]] | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
خط ۳۶: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
|مدینه | |[[مدینه]] | ||
|- | |- | ||
|قبیله | |قبیله | ||
خط ۴۸: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|نقشهای برجسته | |نقشهای برجسته | ||
|حکومت بر بحرین و یمن | |حکومت بر [[بحرین]] و [[یمن]] | ||
|- | |- | ||
|فعالیتها | |فعالیتها | ||
خط ۶۳: | خط ۴۱: | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
| | |۵۹ ق | ||
|- | |- | ||
|مدفن | |مدفن | ||
|شام • طبریه | |[[شام (شامات)|شام]] • طبریه | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوهریره''' در سن ۳۰ سالگی و در سال هفتم هجری با [[پیامبر(ص)]] [[بیعت]] کرد. او از معروفترین [[اصحاب صفه]] بود. در تاریخ چیزی از داده شدن مأموریت، حضور در جنگ و همراهی پیامبر(ص) در مواقع خاص نقل نشده است. او مجموعا سه سال پیامبر(ص) را درک کرد اما تعداد روایاتی که از ابوهریره در کتب [[اهل سنت]] نقل شده است بسیار بیشتر از روایات [[اصحاب]] پیامبر(ص)، همچون [[علی(ع)]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عایشه]] است. | '''ابوهریره''' در سن ۳۰ سالگی و در سال هفتم هجری با [[پیامبر(ص)]] [[بیعت]] کرد. او از معروفترین [[اصحاب صفه]] بود. در تاریخ چیزی از داده شدن مأموریت، حضور در جنگ و همراهی پیامبر(ص) در مواقع خاص نقل نشده است. او مجموعا سه سال پیامبر(ص) را درک کرد اما تعداد روایاتی که از ابوهریره در کتب [[اهل سنت]] نقل شده است بسیار بیشتر از روایات [[اصحاب]] پیامبر(ص)، همچون [[علی(ع)]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عایشه]] است. | ||
خط ۷۷: | خط ۵۴: | ||
نسب او به قبیله (الأزو اعظم) یکی از قبائل [[یمن]] میرسد. او پس از فتح [[خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آنجا به ظاهر [[اسلام]] آورد. | نسب او به قبیله (الأزو اعظم) یکی از قبائل [[یمن]] میرسد. او پس از فتح [[خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آنجا به ظاهر [[اسلام]] آورد. | ||
=وجه تسمیه ابوهریره= | == وجه تسمیه ابوهریره == | ||
وی با بچه گربه ای مانوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریره گفته میشود که مصغر الهرّ است و [[پیامبر]] با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید. ابوهریره به کنیهاش معروف است و با آن شناخته میشد و کنیهاش بر اسمش غالب آمده و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود. <ref> المستدرک، 3/506</ref> | وی با بچه گربه ای مانوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریره گفته میشود که مصغر الهرّ است و [[پیامبر]] با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید. ابوهریره به کنیهاش معروف است و با آن شناخته میشد و کنیهاش بر اسمش غالب آمده و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود. <ref> المستدرک، 3/506</ref> | ||
=معرفی ابوهریره= | == معرفی ابوهریره == | ||
عُمیر بن عامر بن ذی الشری <ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366 | عُمیر بن عامر بن ذی الشری <ref>سیر اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذیب الکمال، ج34، ص366 | ||
</ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سُکَین بن صخر و عامر بن عبدشمس. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref> میمونه / امیمه <ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref> دختر صُفیح / صبیح بن حارث، مادر او بود. <ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref> که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58ق. در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست. <ref>الاصابه، ج7، ص362</ref> | </ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش کنیهها آوردهاند. کتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت کردهاند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سُکَین بن صخر و عامر بن عبدشمس. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسدالغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref> میمونه / امیمه <ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref> دختر صُفیح / صبیح بن حارث، مادر او بود. <ref>المعارف، ص227؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref> که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا که وی به سال 58ق. در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست. <ref>الاصابه، ج7، ص362</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۶۳: | ||
وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref> این کنیه را پدرش به او داد. <ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> برخی بر آنند که [[رسول خدا]] این کنیه را به او داده است. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقب ها و نام های ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت.<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181</ref> او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند. <ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586</ref> | وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا که در جوانی گربهای را نگاه میداشت، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسدالغابه، ج5، ص320</ref> این کنیه را پدرش به او داد. <ref>تاریخ دمشق، ج67، ص298؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> برخی بر آنند که [[رسول خدا]] این کنیه را به او داده است. <ref>الاستیعاب، ج4، ص1770؛ البدایة و النهایه، ج8، ص103</ref> این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقب ها و نام های ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت.<ref>ربیع الابرار، ج3، ص227؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص181</ref> او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کردهاند. <ref>المعارف، ص278؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص586</ref> | ||
=ابوهریره از اصحاب صفه= | == ابوهریره از اصحاب صفه == | ||
ابوهریره جزء اصحاب صفه بود، چنانچه ابونعیم اصفهانی تصریح کرده است که ابوهریره شناختهترین فرد اهل صفه بوده و در طول عمر پیامبر(ص) از آنجا منتقل نشده و همه اهل صفّه را به خوبی میشناخت. | |||
ابوهریره جزء اصحاب صفه بود، چنانچه ابونعیم اصفهانی تصریح کرده است که ابوهریره شناختهترین فرد اهل صفه بوده و در طول عمر پیامبر(ص) از آنجا منتقل نشده و همه اهل صفّه را به خوبی میشناخت. | |||
ابوهریره در روایتی درباره خود چنین میگوید: از اهل صفه بودم و [[روزه]] دار. شب که فرا رسید از درد شکم به قصد قضای حاجت بیرون رفتم و هنگامی که برگشتم غذا تمام شده بود. گفتم حال که غذا تمام شده پیش چه کسی بروم؟ کسی گفت: برو پیش [[عمربن خطاب]] وقتی پیش عمر رفتم که او تسبیح پس از [[نماز]] میگفت وقتی فارغ گشت به او گفتم برایم [[قرآن]] بخوان در حالیکه چیزی جز غذا نمیخواستم آنگاه چند آیه از [[سوره آل عمران]] را خواند وقتی به خانه رسید مرا کنار در رها کرد و خود به درون رفت ولی دیر کرد با خود گفتم شاید لباسش را سبک میکند بعد فرمان میدهد که برایم غذا بیاورند ولی چیزی ندیدم بعد از معطلی زیاد برخاستم و راه افتادم و به [[رسول خدا(ص)]] برخوردم با او به راه افتادم تا به خانه رسید کنیزکی سیاه را که داشت فرا خواند و فرمود: آن ظرف را بیاور، او نیز ظرفی را که اندک غذایی در آن بود آورد گویا غذای جو بود که پس از خورده شدن اندکی در کنارههای ظرف مانده بود آنقدر از آن خوردم که سیر شوم. <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> | ابوهریره در روایتی درباره خود چنین میگوید: از اهل صفه بودم و [[روزه]] دار. شب که فرا رسید از درد شکم به قصد قضای حاجت بیرون رفتم و هنگامی که برگشتم غذا تمام شده بود. گفتم حال که غذا تمام شده پیش چه کسی بروم؟ کسی گفت: برو پیش [[عمربن خطاب]] وقتی پیش عمر رفتم که او تسبیح پس از [[نماز]] میگفت وقتی فارغ گشت به او گفتم برایم [[قرآن]] بخوان در حالیکه چیزی جز غذا نمیخواستم آنگاه چند آیه از [[سوره آل عمران]] را خواند وقتی به خانه رسید مرا کنار در رها کرد و خود به درون رفت ولی دیر کرد با خود گفتم شاید لباسش را سبک میکند بعد فرمان میدهد که برایم غذا بیاورند ولی چیزی ندیدم بعد از معطلی زیاد برخاستم و راه افتادم و به [[رسول خدا(ص)]] برخوردم با او به راه افتادم تا به خانه رسید کنیزکی سیاه را که داشت فرا خواند و فرمود: آن ظرف را بیاور، او نیز ظرفی را که اندک غذایی در آن بود آورد گویا غذای جو بود که پس از خورده شدن اندکی در کنارههای ظرف مانده بود آنقدر از آن خوردم که سیر شوم. <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> | ||
=کثرت نقل حدیث= | == کثرت نقل حدیث == | ||
با وجود اینکه ابوهریره دلیل مصاحبت با پیامبر(ص) را گرسنگی بیان کرده است، <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> اما کثرت روایات او در سه سال از تمامی صحابه بیشتر است. چنانکه خودش میگوید: «هیچیک از اصحاب پیامبر بیشتر از من نقل حدیث نکرده است مگر [[عبدالله بن عمرو بن العاص]] به دلیل اینکه او [[احادیث]] را مینوشت ولی من نمینوشتم.» <ref>اضواء علی السنه المحمدیه ص۲۰۱، محمود ابوریه، داراکتب اسلامی</ref> این در حالیست که تمامی احادیثی که از عبدالله بن عمرو نقل شده است، ۷۲۴ [[حدیث]] آن هم در باب [[دعا]] میباشد. [[بخاری]] هفت حدیث و [[مسلم]] ۲۱ حدیث از [[عبدالله بن عمرو]] نقل کرده است در حالیکه روایات منقوله از ابوهریره در مسانید و صحاح ۵۳۷۴ حدیث میباشد. در زیر به تعداد روایات نقل شده از برخی از صحابه بزرگ پیامبر اشاره میشود که با بررسی مشخص میشود، تعداد روایات ابوهریه از جمع روایات این اشخاص بیشتر است: | با وجود اینکه ابوهریره دلیل مصاحبت با پیامبر(ص) را گرسنگی بیان کرده است، <ref>حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۷۸، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه بیروت، ط اول، ۱۴۰۹ هـ، متوفای ۴۳۰</ref> اما کثرت روایات او در سه سال از تمامی صحابه بیشتر است. چنانکه خودش میگوید: «هیچیک از اصحاب پیامبر بیشتر از من نقل حدیث نکرده است مگر [[عبدالله بن عمرو بن العاص]] به دلیل اینکه او [[احادیث]] را مینوشت ولی من نمینوشتم.» <ref>اضواء علی السنه المحمدیه ص۲۰۱، محمود ابوریه، داراکتب اسلامی</ref> این در حالیست که تمامی احادیثی که از عبدالله بن عمرو نقل شده است، ۷۲۴ [[حدیث]] آن هم در باب [[دعا]] میباشد. [[بخاری]] هفت حدیث و [[مسلم]] ۲۱ حدیث از [[عبدالله بن عمرو]] نقل کرده است در حالیکه روایات منقوله از ابوهریره در مسانید و صحاح ۵۳۷۴ حدیث میباشد. در زیر به تعداد روایات نقل شده از برخی از صحابه بزرگ پیامبر اشاره میشود که با بررسی مشخص میشود، تعداد روایات ابوهریه از جمع روایات این اشخاص بیشتر است: | ||
خط ۱۰۵: | خط ۷۸: | ||
# | # | ||
=جعل حدیث= | == جعل حدیث == | ||
ابوهریره برای جمعی نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: «افضل الصدقات …» همه از ابوهریره سؤال کردند این را از رسول خدا(ص) شنیدید؟ ابوهریره در جواب سائلین گفت: نه این از برکت کیسه ابوهریره است <ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۲۰، رقم۲۶۹، دارالقلم بیروت، ط اول، ۱۴۰۷ق، بخاری</ref> ابوهریره با صراحت در مقابل جمع، اقرار به جعل حدیث میکند. با توجه به کثرت روایات و وضعیت اصحاب صفه، به نظر میرسد تعداد احادیث جعلی ابوهریه و نسبت احادیث جعلی به ایشان دور از ذهن نیست. | ابوهریره برای جمعی نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: «افضل الصدقات …» همه از ابوهریره سؤال کردند این را از رسول خدا(ص) شنیدید؟ ابوهریره در جواب سائلین گفت: نه این از برکت کیسه ابوهریره است <ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۲۰، رقم۲۶۹، دارالقلم بیروت، ط اول، ۱۴۰۷ق، بخاری</ref> ابوهریره با صراحت در مقابل جمع، اقرار به جعل حدیث میکند. با توجه به کثرت روایات و وضعیت اصحاب صفه، به نظر میرسد تعداد احادیث جعلی ابوهریه و نسبت احادیث جعلی به ایشان دور از ذهن نیست. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۸۷: | ||
بیشترین حدیث او در زمان حکومت معاویه و عثمان به تشویق مروان بن حکم و شخص معاویه صادر گردیده است. در روایتی ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل میکند که پیامبر فرمود: «خداوند سه کس را امین وحی خود قرار داده است: من و جبرئیل و معاویه را.»! <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۰</ref> | بیشترین حدیث او در زمان حکومت معاویه و عثمان به تشویق مروان بن حکم و شخص معاویه صادر گردیده است. در روایتی ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل میکند که پیامبر فرمود: «خداوند سه کس را امین وحی خود قرار داده است: من و جبرئیل و معاویه را.»! <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۰</ref> | ||
=ابوهریره از نگاه دیگران= | == ابوهریره از نگاه دیگران == | ||
[[شمسالدین ذهبی]]، از بزرگترین عالمان رجالی [[اهلسنت]] مینویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره میگفت: یا نقل حدیث از پیامبر (ص) را ترک میکنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید میکنم.» <ref>«عن السّائب بن یزید: سمع عمر یقول لأبی هریرة: لتترکنّ الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو لألحقنّک بأرض دوس.» تاریخ أبی رزعة الدمشقی، شیخ الشباب، دارالنشر، بیروت، ج 1، ص 73</ref> | [[شمسالدین ذهبی]]، از بزرگترین عالمان رجالی [[اهلسنت]] مینویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره میگفت: یا نقل حدیث از پیامبر (ص) را ترک میکنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید میکنم.» <ref>«عن السّائب بن یزید: سمع عمر یقول لأبی هریرة: لتترکنّ الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو لألحقنّک بأرض دوس.» تاریخ أبی رزعة الدمشقی، شیخ الشباب، دارالنشر، بیروت، ج 1، ص 73</ref> | ||