خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها'
جز (جایگزینی متن - 'پایه ریزی' به 'پایه‌ریزی')
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها')
خط ۴: خط ۴:


== توضیح نظریه ==  
== توضیح نظریه ==  
این نظریه در بیان این نکته است که اولا منشا صدور افعال عباد چیست و ثانیا تکلیف بندگان درباره افعالی که از آن ها صادر می‌شود، چگونه است. متکلمان [[مذاهب اسلامی]] هر کدام در‌این‌باره به تفصیل مطالبی را بیان کرده و به نظریه ای رسیده اند. [[متکلمان امامیه]] مطابق با تعالیم اهل بیت علیهم السلام امر بین الامرین و [[متکلمان اشعری]] و [[متکلمان ماتریدی]] کسب و اهل حدیث خلق افعال عباد را انتخاب کردند تا نشان دهند که انسان نسبت به افعالش مجبور نیست، بلکه در حالتی میان جبر و اختیار قرار دارد. با این بیان که در صدور فعل نه به طور مطلق مختار است آن گونه که [[معتزله]] به این موضوع اعتقاد دارند که تنها فاعلیت خود را درک می‌کند و نه به طور کامل مجبور است با این بیان که فقط خدا را فاعل افعال خود می‌داند، پس نسبت به افعالش پاسخگو نیست آن گونه که افرادی چون جهم بن صفوان و پیروانش چنین اعقتادی دارند. و اما چهار مذهب دیگر یعنی [[امامیه]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل حدیث]] معتقدند که انسان در افعالش نه به طور کامل مختار و نه به طور کامل مجبور است، بلکه افعالی که از وی سر می زند تلفیقی از جبر و اختیار است و متکلمان مذاهب یاد شده فهم خود را با ارایه نظریه های امر بین الامرین، کسب و خلق افعال عباد تبیین کردند.
این نظریه در بیان این نکته است که اولا منشا صدور افعال عباد چیست و ثانیا تکلیف بندگان درباره افعالی که از آنها صادر می‌شود، چگونه است. متکلمان [[مذاهب اسلامی]] هر کدام در‌این‌باره به تفصیل مطالبی را بیان کرده و به نظریه ای رسیده اند. [[متکلمان امامیه]] مطابق با تعالیم اهل بیت علیهم السلام امر بین الامرین و [[متکلمان اشعری]] و [[متکلمان ماتریدی]] کسب و اهل حدیث خلق افعال عباد را انتخاب کردند تا نشان دهند که انسان نسبت به افعالش مجبور نیست، بلکه در حالتی میان جبر و اختیار قرار دارد. با این بیان که در صدور فعل نه به طور مطلق مختار است آن گونه که [[معتزله]] به این موضوع اعتقاد دارند که تنها فاعلیت خود را درک می‌کند و نه به طور کامل مجبور است با این بیان که فقط خدا را فاعل افعال خود می‌داند، پس نسبت به افعالش پاسخگو نیست آن گونه که افرادی چون جهم بن صفوان و پیروانش چنین اعقتادی دارند. و اما چهار مذهب دیگر یعنی [[امامیه]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل حدیث]] معتقدند که انسان در افعالش نه به طور کامل مختار و نه به طور کامل مجبور است، بلکه افعالی که از وی سر می زند تلفیقی از جبر و اختیار است و متکلمان مذاهب یاد شده فهم خود را با ارایه نظریه های امر بین الامرین، کسب و خلق افعال عباد تبیین کردند.


اکنون به مناسبت عنوان بحث، به آرای متکلمان شاخص اهل حدیث در تفسیر خلق افعال عباد می پردازیم.
اکنون به مناسبت عنوان بحث، به آرای متکلمان شاخص اهل حدیث در تفسیر خلق افعال عباد می پردازیم.
خط ۲۲: خط ۲۲:
'''ابن تیمیه''' (احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی از مشاهیر [[اهل حدیث]] و صاحب آثار متعدد کلامی است. این شخصیت اهل حدیث بر خلاف تصوری که از وی وجود دارد در تفسیر [[جبر و اختیار]] جبر‌گرا نبوده و ضمن تاکید بر [[توحید در خالقیت]] علاوه بر این که خدا را منشأ تمام افعال هستی می‌داند، انسان را نیز مسئول افعالش می‌داند و بر همین اساس تفکر خود را پایه‌ریزی می‌کند. این نوع جهت‌گیری نشان می‌دهد که ابن تیمیه در این موضوع در مسیر تفکر [[امامیه]] که معتقد به [[امر بین الامرین]] هستند، گام بر می‌دارد. درستی ادعای ابن تیمیه بر اساس شواهد غیر قابل انکاری که از آثار وی به دست ما رسیده است ثابت شده است.  
'''ابن تیمیه''' (احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی از مشاهیر [[اهل حدیث]] و صاحب آثار متعدد کلامی است. این شخصیت اهل حدیث بر خلاف تصوری که از وی وجود دارد در تفسیر [[جبر و اختیار]] جبر‌گرا نبوده و ضمن تاکید بر [[توحید در خالقیت]] علاوه بر این که خدا را منشأ تمام افعال هستی می‌داند، انسان را نیز مسئول افعالش می‌داند و بر همین اساس تفکر خود را پایه‌ریزی می‌کند. این نوع جهت‌گیری نشان می‌دهد که ابن تیمیه در این موضوع در مسیر تفکر [[امامیه]] که معتقد به [[امر بین الامرین]] هستند، گام بر می‌دارد. درستی ادعای ابن تیمیه بر اساس شواهد غیر قابل انکاری که از آثار وی به دست ما رسیده است ثابت شده است.  


ابن تیمیه مکررا به این نکته اشاره می‌کند که [[افعال عباد]] به طور واقعی منسوب به خود آن ها است به این معنا که انسان‌ها به طور واقعی مسئول افعال خویش هستند. این ادعا را مطابق با مذهب اکثر [[اهل سنت و جماعت]] می‌داند و می‌نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459 </ref> واما سایر اهل سنت (به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آن ها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می‌دانند. بنابراین، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می‌دهد و می‌نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>ابن تیمیه. احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459</ref>یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن(از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا.
ابن تیمیه مکررا به این نکته اشاره می‌کند که [[افعال عباد]] به طور واقعی منسوب به خود آنها است به این معنا که انسان‌ها به طور واقعی مسئول افعال خویش هستند. این ادعا را مطابق با مذهب اکثر [[اهل سنت و جماعت]] می‌داند و می‌نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459 </ref> واما سایر اهل سنت (به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آنها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می‌دانند. بنابراین، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می‌دهد و می‌نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>ابن تیمیه. احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459</ref>یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن(از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا.


همچنین می‌گوید که اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می‌کنند. ابن تیمیه در ادامه می‌نویسد این همان اعتقاد [[حنفیه]] و جمهور [[مالکیه]]، [[شافعیه]] و [[حنبلیه]] است و بغوی می‌گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند. این متکلم اهل حدیث در جای دیگر می‌نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول [[جهم بن صفوان]] فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 31</ref>  
همچنین می‌گوید که اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می‌کنند. ابن تیمیه در ادامه می‌نویسد این همان اعتقاد [[حنفیه]] و جمهور [[مالکیه]]، [[شافعیه]] و [[حنبلیه]] است و بغوی می‌گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند. این متکلم اهل حدیث در جای دیگر می‌نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول [[جهم بن صفوان]] فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 31</ref>  
خط ۳۹: خط ۳۹:
ابن تیمیه به صراحت از [[عدل الهی]] دفاع و مستقیما آن را به مسئولیت انسان نسبت به افعال اختیاری اش و جزای عمل مرتبط می‌کند و می‌نویسد:«ان قول القایل ان الله اعدل من ان یظلم عبده و یواخذه بما لم یفعل فنحن نقول بموجبه فان الله لم یظلم عبده و لم یواخذه الا بما فعله العبد باختیاره و قوته لا بفعل غیره من المخلوقین و اما کون الرب خالق کل شی فذلک لا یمنع کون العبد هو الملوم علی ذلک کما ان غیره من المخلوقین یلومه علی ظلمه و عدوانه مع اقراره بان الله خالق افعال العباد» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 149</ref> ما نیز بر مبنای این سخن(عقیده) که خداوند عادل تر از آن است که به بنده‌اش ظلم و او را به دلیل فعلی که انجام نداده است مواخذه کند، می گوییم خداوند ظالم نیست که بدون جهت بنده‌اش را مواخذه کند، مگر آن که عبد فعل را با قدرت و اختیارش انجام داده باشد. علاوه، خالقیت مطلق الهی دلیل نمی‌شود که بنده بر آن چه(به خطا) انجام می‌دهد سرزنش نشود، همچنان که دیگر مخلوقات نیز به دلیل ظلم و دشمنی شان ملامت می‌شوند، با این که اقرار دارند که خدا خالق افعال عباد است.
ابن تیمیه به صراحت از [[عدل الهی]] دفاع و مستقیما آن را به مسئولیت انسان نسبت به افعال اختیاری اش و جزای عمل مرتبط می‌کند و می‌نویسد:«ان قول القایل ان الله اعدل من ان یظلم عبده و یواخذه بما لم یفعل فنحن نقول بموجبه فان الله لم یظلم عبده و لم یواخذه الا بما فعله العبد باختیاره و قوته لا بفعل غیره من المخلوقین و اما کون الرب خالق کل شی فذلک لا یمنع کون العبد هو الملوم علی ذلک کما ان غیره من المخلوقین یلومه علی ظلمه و عدوانه مع اقراره بان الله خالق افعال العباد» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 149</ref> ما نیز بر مبنای این سخن(عقیده) که خداوند عادل تر از آن است که به بنده‌اش ظلم و او را به دلیل فعلی که انجام نداده است مواخذه کند، می گوییم خداوند ظالم نیست که بدون جهت بنده‌اش را مواخذه کند، مگر آن که عبد فعل را با قدرت و اختیارش انجام داده باشد. علاوه، خالقیت مطلق الهی دلیل نمی‌شود که بنده بر آن چه(به خطا) انجام می‌دهد سرزنش نشود، همچنان که دیگر مخلوقات نیز به دلیل ظلم و دشمنی شان ملامت می‌شوند، با این که اقرار دارند که خدا خالق افعال عباد است.


باید گفت در بیان فوق، نشانه‌های واضح امر بین الامرین دیده می‌شود آن جا که می‌گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می‌کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی‌شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا باشند، چون آن ها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می‌تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.
باید گفت در بیان فوق، نشانه‌های واضح امر بین الامرین دیده می‌شود آن جا که می‌گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می‌کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی‌شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا باشند، چون آنها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می‌تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.


=== ادعای بزرگ ابن تیمه ===
=== ادعای بزرگ ابن تیمه ===
ابن تیمیه در جایی دیگر می‌نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم»<ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 150</ref>یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می‌دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و عقاب می‌شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است. وی در پاسخ به ادعای امامیه که می‌گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز [[توحید افعالی]] هستند، در این صورت، خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد پاسخ می‌دهد که در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می‌نویسد:«نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <refابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 12</ref>یعنی استناد [[رافضیه]](امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آن ها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا به آن چه شرع و عقل می‌گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می‌کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می‌کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی‌گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آن ها دارای تاثیر‌اند.
ابن تیمیه در جایی دیگر می‌نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم»<ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 150</ref>یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می‌دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و عقاب می‌شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است. وی در پاسخ به ادعای امامیه که می‌گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز [[توحید افعالی]] هستند، در این صورت، خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد پاسخ می‌دهد که در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آنها به آن معتقدند نیست. می‌نویسد:«نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <refابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 12</ref>یعنی استناد [[رافضیه]](امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آنها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا به آن چه شرع و عقل می‌گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می‌کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می‌کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی‌گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آنها دارای تاثیر‌اند.


واما در تایید مطالب پیشگفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می‌شود:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 236</ref> یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خداوند وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خداوند او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می‌کند و می‌نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 237</ref> پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل مختار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت، حق است.  
واما در تایید مطالب پیشگفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می‌شود:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 236</ref> یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خداوند وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خداوند او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می‌کند و می‌نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» <ref>ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 237</ref> پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل مختار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت، حق است.  
خط ۵۰: خط ۵۰:


=== اعتراف به عقیده وسط(امر بین الامرین) میان جبر و اختیار ===
=== اعتراف به عقیده وسط(امر بین الامرین) میان جبر و اختیار ===
سخن دیگر ابن تیمیه در تشبیه اهل سنت به [[فرقه ناجیه]] است. امتی که میان سایر امم هستند و در مواجهه با افعال الهی میان جبر و اختیار قرار دارند. این ادعا ثابت می‌کند که آن ها به غیر از راهی میان دو راه -که در نگاه ما امر بین الامرین است- معتقد نیستند. می‌نویسد:«فَإِنَّ الْفِرقْةَ النَّاجِیَةَ أَهْلَ السُّنَّةِ ... هُمُ الْوَسَطُ فِی فِرَقِ الأُمَّةِ؛ ... فَهُمْ وَسَطٌ فِی بَابِ صِفَاتِ اللهِ سبحَانَهُ وَتَعَالَی بین اهل التعطیل الجهیمه و بین اهل التمثیل المشبهه و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 112 و113</ref> یعنی فرقه ناجیه اهل سنت میان سایر فرقه‌های امت ها قرار دارند. عقیده آن ها درباره صفات خدای سبحان، میان اهل تعطیل [[جهمیه]] و اهل تمثیل [[مشبهه]] قرار دارد. علاوه، اهل سنت درباره افعال الهی بین قدریه و جبریه قرار دارند.
سخن دیگر ابن تیمیه در تشبیه اهل سنت به [[فرقه ناجیه]] است. امتی که میان سایر امم هستند و در مواجهه با افعال الهی میان جبر و اختیار قرار دارند. این ادعا ثابت می‌کند که آنها به غیر از راهی میان دو راه -که در نگاه ما امر بین الامرین است- معتقد نیستند. می‌نویسد:«فَإِنَّ الْفِرقْةَ النَّاجِیَةَ أَهْلَ السُّنَّةِ ... هُمُ الْوَسَطُ فِی فِرَقِ الأُمَّةِ؛ ... فَهُمْ وَسَطٌ فِی بَابِ صِفَاتِ اللهِ سبحَانَهُ وَتَعَالَی بین اهل التعطیل الجهیمه و بین اهل التمثیل المشبهه و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 112 و113</ref> یعنی فرقه ناجیه اهل سنت میان سایر فرقه‌های امت ها قرار دارند. عقیده آنها درباره صفات خدای سبحان، میان اهل تعطیل [[جهمیه]] و اهل تمثیل [[مشبهه]] قرار دارد. علاوه، اهل سنت درباره افعال الهی بین قدریه و جبریه قرار دارند.


ملاحظه می‌کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می‌نویسد:«و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 112 و113</ref>از چنین تصریحی بر می‌آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می‌کند و مهم‌تر آن ها را فرقه ناجیه می‌خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می‌کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می‌دهند و از این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم [[نماز]] خوان و [[روزه]] دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آن ها است. می‌نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 123</ref>
ملاحظه می‌کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می‌نویسد:«و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 112 و113</ref>از چنین تصریحی بر می‌آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می‌کند و مهم‌تر آنها را فرقه ناجیه می‌خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می‌کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می‌دهند و از این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم [[نماز]] خوان و [[روزه]] دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آنها است. می‌نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 123</ref>
در ادامه به فرقه‌هایی کنایه یا تعریض می‌زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می‌دانند. <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 123.</ref>با توجه به جملات ابن‌ تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می‌داند، نشانه‌های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می‌شود. بنابراین، نمی‌توان از صراحت این گونه جملات چشم‌پوشی کرد که می‌تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر کاملا با تفاسیر [[شیعه]] از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می‌نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می‌نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خداوند نیز خالق افعال وی است. یا می‌نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می‌توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می‌باشد، یافت!  
در ادامه به فرقه‌هایی کنایه یا تعریض می‌زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می‌دانند. <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، عربستان سعودی، نشر موسسه الدرر السنیه، سال 1433 هجری قمری، ص 123.</ref>با توجه به جملات ابن‌ تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می‌داند، نشانه‌های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می‌شود. بنابراین، نمی‌توان از صراحت این گونه جملات چشم‌پوشی کرد که می‌تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر کاملا با تفاسیر [[شیعه]] از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می‌نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می‌نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خداوند نیز خالق افعال وی است. یا می‌نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می‌توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می‌باشد، یافت!  


خط ۶۶: خط ۶۶:
عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر اهل حدیث بوده و به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است و نشان از استناد واقعی عمل به انسان دارد و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، خلق عمل مربوط به خدا و کسب آن مربوط به انسان است و همان طور که می‌دانیم عمل فعلی است که به دو شکل جوارحی و جوانحی تقسیم می‌شود. اهل حدیث با این تحلیل، نسبتی واقعی میان انسان و افعالش قایل اند و وی را در برابر فعل و عملی که انجام می‌دهد، مسئول می دانند.  
عمل مقبول و مردود از جمله مباحث مهم در منابع معتبر اهل حدیث بوده و به معنای ارزیابی مثبت و تلقی مقبول عمل است و نشان از استناد واقعی عمل به انسان دارد و گرنه اتصاف عمل به مقبول و مردود هیچ معنایی ندارد. علاوه، در نگاه این مکتب، خلق عمل مربوط به خدا و کسب آن مربوط به انسان است و همان طور که می‌دانیم عمل فعلی است که به دو شکل جوارحی و جوانحی تقسیم می‌شود. اهل حدیث با این تحلیل، نسبتی واقعی میان انسان و افعالش قایل اند و وی را در برابر فعل و عملی که انجام می‌دهد، مسئول می دانند.  
ابن قیم در‌این‌باره می‌نویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا كَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا كَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِكَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِيَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا يُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِكَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا يُحِبُّهَا، بَلْ يَمْقُتُهَا وَيَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم، إعلام الموقعين عن رب العالمين. بیروت: انتشارات دارالکتب العلمیه، جلد دوم ص 124</ref>  
ابن قیم در‌این‌باره می‌نویسد:«فَصْلٌ: أَعْمَالُ الْعِبَادِ أَرْبَعَةُ أَنْوَاعٍ، الْمَقْبُولُ مِنْهَا نَوْعٌ وَاحِدٌ وَقَوْلُهُ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مِنْ الْعِبَادِ إلَّا مَا كَانَ لَهُ خَالِصًا وَالْأَعْمَالُ أَرْبَعَةٌ، وَاحِدٌ مَقْبُولٌ وَثَلَاثَةٌ مَرْدُودَةٌ، فَالْمَقْبُولُ مَا كَانَ لِلَّهِ خَالِصًا وَلِلسُّنَّةِ مُوَافِقًا، وَالْمَرْدُودُ مَا فُقِدَ مِنْهُ الْوَصْفَانِ أَوْ أَحَدُهُمَا، وَ ذَلِكَ أَنَّ الْعَمَلَ الْمَقْبُولَ هُوَ مَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَرَضِيَهُ وَهُوَ سُبْحَانَهُ إنَّمَا يُحِبُّ مَا أَمَرَ بِهِ و َمَا عُمِلَ لِوَجْهِهِ، وَ مَا عَدَا ذَلِكَ مِنْ الْأَعْمَالِ فَإِنَّهُ لَا يُحِبُّهَا، بَلْ يَمْقُتُهَا وَيَمْقُتُ أَهْلَهَا» <ref>ابن قیم، إعلام الموقعين عن رب العالمين. بیروت: انتشارات دارالکتب العلمیه، جلد دوم ص 124</ref>  
یعنی فصل درباره اعمال عباد است که به چهار نوع تقسیم می‌شود و از این چهار نوع فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خدا از عباد (عمل) را قبول نمی‌کند مگر آن که خالص باشد و اعمال بر چهار قسم می‌باشد که یکی از آن ها مقبول و سه تای دیگر مردود است. عمل مقبول عملی است که خالصانه برای خدا و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خدا آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خدا انجام عملی را دوست می دارد که به آن امر کرده و آن عمل به نیت وجه الهی انجام شده باشد و اگر عملی این اوصاف را نداشته باشد، خدا عمل و اهلش را دشمن می‌پندارد. نویسنده در ادامه به آیه‌ای از کتاب خدا استشهاد کرده است که فرمود:«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. الملک(67) آیه 2 آن كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل می‏‌كنيد و او شكست ‏ناپذير و بخشنده است.» از جملات فوق نتیجه می‌گیریم که عمل مقبول و مردود هنگامی معنا دارد که فعل به طور واقعی به فاعل انسانی مستند شود و گرنه در انتساب مجازی، بحث از مقبول و مردود بودن عمل، بحثی بی‌فایده وعبث است.  
یعنی فصل درباره اعمال عباد است که به چهار نوع تقسیم می‌شود و از این چهار نوع فقط یک نوع آن مقبول است. به درستی که خدا از عباد (عمل) را قبول نمی‌کند مگر آن که خالص باشد و اعمال بر چهار قسم می‌باشد که یکی از آنها مقبول و سه تای دیگر مردود است. عمل مقبول عملی است که خالصانه برای خدا و موافق سنت باشد و عملی که این دو وصف یا یکی از آن را نداشته باشد، مردود است. پس عملی مقبول است که خدا آن را دوست داشته و به آن راضی باشد، زیرا خدا انجام عملی را دوست می دارد که به آن امر کرده و آن عمل به نیت وجه الهی انجام شده باشد و اگر عملی این اوصاف را نداشته باشد، خدا عمل و اهلش را دشمن می‌پندارد. نویسنده در ادامه به آیه‌ای از کتاب خدا استشهاد کرده است که فرمود:«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا. الملک(67) آیه 2 آن كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل می‏‌كنيد و او شكست ‏ناپذير و بخشنده است.» از جملات فوق نتیجه می‌گیریم که عمل مقبول و مردود هنگامی معنا دارد که فعل به طور واقعی به فاعل انسانی مستند شود و گرنه در انتساب مجازی، بحث از مقبول و مردود بودن عمل، بحثی بی‌فایده وعبث است.  


=== انکار قدر و جبر ===  
=== انکار قدر و جبر ===  
ابن قیم بعد از آن که به طور مفصل به اقوال قدریون و جبریون اشاره می‌کند، در رد قدر و جبر می‌نویسد:«و أهل السنة و حزب الرسول و عسكر الإيمان لا مع هؤلاء و لا مع هؤلاء، بل هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه و هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه، فكلّ حقّ مع طائفة من الطوائف، فهم يوافقونهم فيه، و هم براء من باطلهم، فمذهبهم جمع حقّ الطوائف»<ref>ابن قیم، (1417ق). شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت: انتشارات دار الجمیل، ص 143</ref>
ابن قیم بعد از آن که به طور مفصل به اقوال قدریون و جبریون اشاره می‌کند، در رد قدر و جبر می‌نویسد:«و أهل السنة و حزب الرسول و عسكر الإيمان لا مع هؤلاء و لا مع هؤلاء، بل هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه و هم مع هؤلاء فيما أصابوا فيه، فكلّ حقّ مع طائفة من الطوائف، فهم يوافقونهم فيه، و هم براء من باطلهم، فمذهبهم جمع حقّ الطوائف»<ref>ابن قیم، (1417ق). شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت: انتشارات دار الجمیل، ص 143</ref>
یعنی اهل سنت و پیروان پیامبر صلوات الله علیه و لشکر ایمان، نه(به طور کامل) با گروه قدر هستند و نه (به طور کامل) با گروه جبر، بلکه با حق در هر گروه، همراهی دارند. پس هر حقی از طوایف، مورد موافقت گروه ایمان و اهل سنت و پیروان پیامبر است و از باطل آن برائت جسته می‌شود. بنابراین، مذهب اهل سنت جمع حقوق طوایف است. ابن قیم در ادامه به مباحث مربوط به مشیت و قدرت الهی نسبت به همه موجودات می‌پردازد و در همان حال برای عباد نیز در حیطه فعل اختیاری شان قدرت و اراده ای حقیقی ترسیم می‌کند و می‌نویسد:«و يثبتون مع ذلك قدرة العبد و إرادته و اختياره و فعله حقيقة لا مجازا و هم متفقون علی أن الفعل غير المفعول كما حكاه عنهم البغويّ و غيره، فحركاتهم و اعتقاداتهم أفعال لهم حقيقة» <ref>ابن قیم، (1417ق). شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل. بیروت: انتشارات دار الجمیل، ص: 144</ref> و ثابت می‌کنند که عبد دارای قدرت و اراده و اختیار بوده و فاعلیتش حقیقی است نه مجازی. علاوه، گروه حق بر این نکته اجماع دارند که فعل غیر از مفعول است آن طور که بغوی و غیر او از گروه حق و اهل سنت این موضوع را حکایت می‌کند، پس حرکات و اعتقادات عباد، افعال واقعی آن ها است.
یعنی اهل سنت و پیروان پیامبر صلوات الله علیه و لشکر ایمان، نه(به طور کامل) با گروه قدر هستند و نه (به طور کامل) با گروه جبر، بلکه با حق در هر گروه، همراهی دارند. پس هر حقی از طوایف، مورد موافقت گروه ایمان و اهل سنت و پیروان پیامبر است و از باطل آن برائت جسته می‌شود. بنابراین، مذهب اهل سنت جمع حقوق طوایف است. ابن قیم در ادامه به مباحث مربوط به مشیت و قدرت الهی نسبت به همه موجودات می‌پردازد و در همان حال برای عباد نیز در حیطه فعل اختیاری شان قدرت و اراده ای حقیقی ترسیم می‌کند و می‌نویسد:«و يثبتون مع ذلك قدرة العبد و إرادته و اختياره و فعله حقيقة لا مجازا و هم متفقون علی أن الفعل غير المفعول كما حكاه عنهم البغويّ و غيره، فحركاتهم و اعتقاداتهم أفعال لهم حقيقة» <ref>ابن قیم، (1417ق). شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل. بیروت: انتشارات دار الجمیل، ص: 144</ref> و ثابت می‌کنند که عبد دارای قدرت و اراده و اختیار بوده و فاعلیتش حقیقی است نه مجازی. علاوه، گروه حق بر این نکته اجماع دارند که فعل غیر از مفعول است آن طور که بغوی و غیر او از گروه حق و اهل سنت این موضوع را حکایت می‌کند، پس حرکات و اعتقادات عباد، افعال واقعی آنها است.


=== اعتراف صریح به امر بین الامرین ===  
=== اعتراف صریح به امر بین الامرین ===  
خط ۹۴: خط ۹۴:


== نتیجه بحث ==
== نتیجه بحث ==
نتیجه مباحثی که بیان شد این است که متکلمان اهل حدیث(و همه متکلمان اهل سنت و جماعت) در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا از یک سو معتقدند خالق فقط خدای متعال است و هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض می‌کند و از سوی دیگر بیان می‌کنند که افعال عباد به طور حقیقی منسوب به خودشان است. با این حال اگر چه اهل حدیث در تفسیر جبر و اختیار به طور کلی با امامیه در جهت اصلی همسو هستند و انسان را مسئول افعالش می‌دانند اما در جهت فرعی از امامیه فاصله می‌گیرند با این توضیح که آن ها میان خلق و فعل امتیاز قایل اند و معتقدند که خالق فقط خداوند است و برای آن که در مخمصه جبر گرفتار نشوند، مسئله فاعلیت حقیقی و انتساب واقعی فعل به فاعل را با نظریه خلق افعال عباد مطرح کردند. اما امامیه معتقدند که انسان هم خالق است هم فاعل، هر چند در واقع خدای متعال خالق تمام افعال هستی است.  
نتیجه مباحثی که بیان شد این است که متکلمان اهل حدیث(و همه متکلمان اهل سنت و جماعت) در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا از یک سو معتقدند خالق فقط خدای متعال است و هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض می‌کند و از سوی دیگر بیان می‌کنند که افعال عباد به طور حقیقی منسوب به خودشان است. با این حال اگر چه اهل حدیث در تفسیر جبر و اختیار به طور کلی با امامیه در جهت اصلی همسو هستند و انسان را مسئول افعالش می‌دانند اما در جهت فرعی از امامیه فاصله می‌گیرند با این توضیح که آنها میان خلق و فعل امتیاز قایل اند و معتقدند که خالق فقط خداوند است و برای آن که در مخمصه جبر گرفتار نشوند، مسئله فاعلیت حقیقی و انتساب واقعی فعل به فاعل را با نظریه خلق افعال عباد مطرح کردند. اما امامیه معتقدند که انسان هم خالق است هم فاعل، هر چند در واقع خدای متعال خالق تمام افعال هستی است.  


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۶۶

ویرایش