جنگ نهروان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'می کنم' به 'می‌کنم'
جز (جایگزینی متن - 'آیه ای' به 'آیه‌ای')
جز (جایگزینی متن - 'می کنم' به 'می‌کنم')
خط ۶۱: خط ۶۱:
حرقوص بن زهیر سرانجام در جنگ نهروان کشته شد. <ref>ـ اسدالغابه، ج 1، ص 475</ref> عبداللّه بن وهب راسبی «عبداللّه بن وهب» از سران خوارج بود و در ابتدای امر جلسه های خوارج در منزل او برقرار می شد. در حالات او نوشته‌اند که از کثرت [[سجده]] و [[عبادت]]، پیشانی اش همانند زانوی شتر پینه بسته بود و به او «ذوالثفتات» می‌گفتند. در جلسه‌ای که در منزل او برپا شد، برای خوارج سخنرانی کرد و با ترغیب آنان به زهد در دنیا، از [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] برایشان سخن گفت. خوارج در این جلسه به این نتیجه رسیدند که باید برای خود رهبر انتخاب کنند. ابتدا به «زید بن حصین الطایی» و «حرقوص بن زهیر» پیشنهاد کردند که آنان نپذیرفتند.  
حرقوص بن زهیر سرانجام در جنگ نهروان کشته شد. <ref>ـ اسدالغابه، ج 1، ص 475</ref> عبداللّه بن وهب راسبی «عبداللّه بن وهب» از سران خوارج بود و در ابتدای امر جلسه های خوارج در منزل او برقرار می شد. در حالات او نوشته‌اند که از کثرت [[سجده]] و [[عبادت]]، پیشانی اش همانند زانوی شتر پینه بسته بود و به او «ذوالثفتات» می‌گفتند. در جلسه‌ای که در منزل او برپا شد، برای خوارج سخنرانی کرد و با ترغیب آنان به زهد در دنیا، از [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] برایشان سخن گفت. خوارج در این جلسه به این نتیجه رسیدند که باید برای خود رهبر انتخاب کنند. ابتدا به «زید بن حصین الطایی» و «حرقوص بن زهیر» پیشنهاد کردند که آنان نپذیرفتند.  


در نهایت به «عبداللّه بن وهب» پیشنهاد کردند او پذیرفت و چنین گفت: «آگاه باشید، به خدا [[سوگند]] که به خاطر دنیا (ریاست) آن را نپذیرفتم و از ترس مرگ نیز آن را رها نمی کنم». سپس جمعیت با او بیعت کردند. او نامه‌ای به خوارج بصره نوشت و تقاضا کرد که به ایشان ملحق شوند. آنان نیز پاسخ مثبت دادند. عبداللّه بن وهب در جنگ نهروان به دست حضرت علی(علیه السلام) کشته شد. <ref>ـ الکامل، ج 2، ص 398</ref> ذوالثدیه بعضی اعتقاد دارند که «ذوالثدیه» همان «حرقوص بن زهیر» می‌باشد، ولی اینان دو نفر بودند که داستانی شبیه به یکدیگر داشته‌اند؛ زیرا ذوالثدیه نیز به پیامبر اعتراض کرد و گفت: «ای محمد! عدالت کن» شباهت این دو جریان بعضی را به اشتباه انداخته است که این دو در حقیقت یک شخص بوده‌اند. به هر حال ذوالثدیه در جنگ نهروان به قتل رسید. او را «ذوالثدیه» می نامیدند. چون یک تکه گوشت زاید که قابلیت ارتجاعی داشت در بالای یکی از دستانش موجود بود.
در نهایت به «عبداللّه بن وهب» پیشنهاد کردند او پذیرفت و چنین گفت: «آگاه باشید، به خدا [[سوگند]] که به خاطر دنیا (ریاست) آن را نپذیرفتم و از ترس مرگ نیز آن را رها نمی‌کنم». سپس جمعیت با او بیعت کردند. او نامه‌ای به خوارج بصره نوشت و تقاضا کرد که به ایشان ملحق شوند. آنان نیز پاسخ مثبت دادند. عبداللّه بن وهب در جنگ نهروان به دست حضرت علی(علیه السلام) کشته شد. <ref>ـ الکامل، ج 2، ص 398</ref> ذوالثدیه بعضی اعتقاد دارند که «ذوالثدیه» همان «حرقوص بن زهیر» می‌باشد، ولی اینان دو نفر بودند که داستانی شبیه به یکدیگر داشته‌اند؛ زیرا ذوالثدیه نیز به پیامبر اعتراض کرد و گفت: «ای محمد! عدالت کن» شباهت این دو جریان بعضی را به اشتباه انداخته است که این دو در حقیقت یک شخص بوده‌اند. به هر حال ذوالثدیه در جنگ نهروان به قتل رسید. او را «ذوالثدیه» می نامیدند. چون یک تکه گوشت زاید که قابلیت ارتجاعی داشت در بالای یکی از دستانش موجود بود.


امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) قبل از ظهور خوارج بارها به [[اصحاب]] فرموده بود که گروهی این چنین قیام خواهند کرد و یکی از ایشان فردی است که در دستش یک زایده وجود دارد بعد از تمام شدن جنگ می‌گفتند که چنین فردی دیده نشده است. امام فرمود: «من دروغ نمی‌گویم و به من هم [[دروغ]] گفته نشده است». تا این که خبر رسید ذوالثدیه را پیدا کرده و در بدن او همان علامت را یافته‌اند. زمانی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) از کنار کشته شدگان نهروان گذر می‌کرد، فرمود:
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) قبل از ظهور خوارج بارها به [[اصحاب]] فرموده بود که گروهی این چنین قیام خواهند کرد و یکی از ایشان فردی است که در دستش یک زایده وجود دارد بعد از تمام شدن جنگ می‌گفتند که چنین فردی دیده نشده است. امام فرمود: «من دروغ نمی‌گویم و به من هم [[دروغ]] گفته نشده است». تا این که خبر رسید ذوالثدیه را پیدا کرده و در بدن او همان علامت را یافته‌اند. زمانی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) از کنار کشته شدگان نهروان گذر می‌کرد، فرمود:
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش