۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان ') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
با مراجعه به کتب و آثار تفسیری [[فریقین]] روشن میگردد که از منظر مشهور بلکه اجماع بین الفریقین فهم کلی و عمومی قرآن و نیز فهم تخصصی ان حتی برای غیر معصومین نیز | با مراجعه به کتب و آثار تفسیری [[فریقین]] روشن میگردد که از منظر مشهور بلکه اجماع بین الفریقین فهم کلی و عمومی قرآن و نیز فهم تخصصی ان حتی برای غیر معصومین نیز فیالجمله امری ممکن میباشد. | ||
در این مرحله نخست به بیان تفصیلی دیدگاه فریقین در این زمینه پرداخته وانگاه ادله نقلی و عقلی امکان فهم پذیری | در این مرحله نخست به بیان تفصیلی دیدگاه فریقین در این زمینه پرداخته وانگاه ادله نقلی و عقلی امکان فهم پذیری فیالجمله قرآن را بیان میکنیم: | ||
== الف - گفتار مفسران فریقین و ادله آنان در امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن == | == الف - گفتار مفسران فریقین و ادله آنان در امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن == | ||
از گفتار بسیاری از مفسران فریقین بدست میآید که از منظر آنان فهم پذیری – عمومی و تخصصی – قرآن | از گفتار بسیاری از مفسران فریقین بدست میآید که از منظر آنان فهم پذیری – عمومی و تخصصی – قرآن فیالجمله امری ممکن است. اینک گفتار برخی از آنان را در این زمینه با ذکر مستندات شان بیان میکنیم: | ||
=== شیخ طوسی === | === شیخ طوسی === | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
=== طبرسی === | === طبرسی === | ||
ایشان نیز ضمن بیان اینکه ایاتی نظیر | ایشان نیز ضمن بیان اینکه ایاتی نظیر آیه -افلا یتدبرون، إنا جعلناه قرآنا عربیا – که مفادشان فهم پذیری قرآن در سطح عموم میباشد <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج 1ص۴0: «والقول فی ذلك أن الله سبحانه ندب إلی الاستنباط وأوضح السبيل إليه، ومدح أقواما عليه، فقال (لعلمه الذين يستنبطونه منهم) وذم آخرين علی ترك تدبره، والاضراب عن التفكر فيه، فقال (أفلا يتدبرون القرآن أم علی قلوب اقفالها) وذكر أن القرآن منزل بلسان العرب فقال: (إنا جعلناه قرآنا عربيا). وقال النبی 6: إذا جاءكم عنی حديث فاعرضوه علی كتاب الله، فما وافقه فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط».</ref> با اشاره به احادیثی نظیر حدیث ثقلین و احادیث عرض روایات به قرآن اظهار میدارد: وقتی مضمون احادیث مذکور، حجیت قرآن و بیان اینکه ملاک صحت و سقم روایات، عرضه آنها بر قرآن میباشد چگونه میتوان ادعای فهم ناپذیری قرآن را داشت.<ref>طبرسی، مجمع البیان ج 1ص۴0: «... فبيّن أن الكتاب حجة ومعروض عليه، وكيف يمكن العرض عليه وهو غير مفهوم المعنی؟».</ref> | ||
ایشان به رد | ایشان به رد برداشتهای ناصواب از روایات منع تفسیر به رای اشاره کرده و میگوید: این امور و امثال ان دلالت بر ان دارد که معنای صحیح روایات تفسیر به رای این است که تحمیل آراءشخصی به قرآن بدون شواهدی از قرآن حتی اگر منطبق با واقعیت باشد امری ناصواب است. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج 1ص۴0 ـ ۴1: «فهذا وأمثاله يدل علی أن الخبر متروك الظاهر، فيكون معناه أن صح: أن من حمل القرآن علی رآيه –اشاره به روایات تفسیر به رأی ـ، ولم يعمل بشواهد ألفاظه، فأصاب الحق فقد أخطأ الدليل»</ref> | ||
=== فیض کاشانی === | === فیض کاشانی === | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
ایشان در رد گفتار ملا امین استر ابادی که با تمسک به حدیث ثقلین فهم قرآن را منحصر به اهل بیت میداند میفرماید لازمه این گفتار عدم انتفاع از قرآن و عترت خواهد بود: | ایشان در رد گفتار ملا امین استر ابادی که با تمسک به حدیث ثقلین فهم قرآن را منحصر به اهل بیت میداند میفرماید لازمه این گفتار عدم انتفاع از قرآن و عترت خواهد بود: | ||
برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی - بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع میدانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین میباشد- تحقق خواهد یافت. بدلیل آنکه بدون تمسک به آنان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط آنان | برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی - بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع میدانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین میباشد- تحقق خواهد یافت. بدلیل آنکه بدون تمسک به آنان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط آنان آگاهی جامع به قرآن داشته و دیگران لازم است در این جهت به آنان مراجعه نمایند. <ref>همان: «قال بعض الفضلاء – ملا امین استرابادی ـ بعد نقل حديث الثقلين: ومعنی الحديث الشريف كما يستفاد من الأخبار المتواترة انه يجب التمسك بكلامهم :إذ حينئذ يتحقق التمسك بمجموع الامرين، والسر فيه انه لا سبيل إلی فهم مراد الله الا من جهتهم 7 لأنهم عارفون بناسخه ومنسوخه، والباقی منه علی الاطلاق والمؤول وغير ذلك دون غيرهم خصهم الله تعالی والنبی 6 بذلك».</ref> | ||
ایشان در رد سخنان مذکورمیفرماید: | ایشان در رد سخنان مذکورمیفرماید: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجهگیری مینویسد: | ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجهگیری مینویسد: | ||
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در | سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در آثار ائمه ع و ممارست در آنها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد میتواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع علی جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم علی حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلی فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالی بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref> | ||
مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با آیات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر آیات افلا یتدبرون القرآن و.... - ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات آنان برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود. | مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با آیات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر آیات افلا یتدبرون القرآن و.... - ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات آنان برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ایشان در تبیین نکته فوق میفرماید: | ایشان در تبیین نکته فوق میفرماید: | ||
کلمات قرآن بگونهای است که | کلمات قرآن بگونهای است که آگاه به زبان عربی بخوبی میتواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از آیات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با آنان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج میکند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که آنان معانی آیات را درک میکردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمیفهمند بیمعنا خواهد بود. <ref>همان: أما وضوحه فی دلالته علی معانيه فلأنای انسان عارف باللغة العربية بامكانه أن يدرك معنی الآيات الكريمة كما يدرك معنی كل قول عربی وبالإضافة إلی هذا نجد فی كثير من الآيات يخاطب طائفة خاصة كبنی إسرائيل والمؤمنين والكفار، وفی آيات منه يخاطب عامة الناس ويحاججهم ويتحداهم ليأتوا بمثله لوكانوا فی شك أنه من عند الله تعالی. وبديهی أنه لا يصح التكلم مع الناس بما لا مفهوم واضح له، كما لا يصح التحدی بما لا يفهم معناه</ref> | ||
ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و مینویسد: | ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و مینویسد: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
=== فخر رازی === | === فخر رازی === | ||
ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه آیات قرآن را بیان نموده و در این راستا نخست به ذ کر ادله قرآنی میپردازد.<ref> تفسیر الرازی ج 2ص 3 واعلم أن المتكلمين أنكروا هذا القول، وقالوا لا يجوز أن يرد فی كتاب الله تعالی ما لا يكون مفهوماً للخلق، واحتجوا عليه بالآيات والأخبار والمعقول.</ref> ایشان چهارده | ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه آیات قرآن را بیان نموده و در این راستا نخست به ذ کر ادله قرآنی میپردازد.<ref> تفسیر الرازی ج 2ص 3 واعلم أن المتكلمين أنكروا هذا القول، وقالوا لا يجوز أن يرد فی كتاب الله تعالی ما لا يكون مفهوماً للخلق، واحتجوا عليه بالآيات والأخبار والمعقول.</ref> ایشان چهارده آیه قرآن را که متکلمین در اثبات مدعای مذکور بدان استشهاد نمودهاند اینچنین تبیین میکند: | ||
حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر. | حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
=== قرطبی === | === قرطبی === | ||
ایشان در کتاب تفسیری خود با استناد به | ایشان در کتاب تفسیری خود با استناد به آیه " أفلا یتدبرون القرآن "در اثبات فهم پذیری قرآن مینویسد: | ||
ایه مذکور بیانگر ان است که تدبر در قرآن بدان جهت لازم است که درک معانی ان بدون تدبر ممکن نیست بنابراین ادعای اینکه قرآن بدون روایات قابل فهم نیست دور از واقعیت میباشد. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۵ص 290 ـ 292: «...ودلت هذه الآية وقوله تعالی: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ علی وجوب التدبر فی القرآن ليعرف معناه. فكان فی هذا رد علی فساد قول من قال: لا يؤخذ من تفسيره إلا ما ثبت عن النبی ص» | ایه مذکور بیانگر ان است که تدبر در قرآن بدان جهت لازم است که درک معانی ان بدون تدبر ممکن نیست بنابراین ادعای اینکه قرآن بدون روایات قابل فهم نیست دور از واقعیت میباشد. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۵ص 290 ـ 292: «...ودلت هذه الآية وقوله تعالی: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ علی وجوب التدبر فی القرآن ليعرف معناه. فكان فی هذا رد علی فساد قول من قال: لا يؤخذ من تفسيره إلا ما ثبت عن النبی ص» | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
ایشان در تبیین دلالت ایه(أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، ولَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً) بر فهم پذیری قرآن برای همه انسانها مینویسد: | ایشان در تبیین دلالت ایه(أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، ولَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً) بر فهم پذیری قرآن برای همه انسانها مینویسد: | ||
ایه مذکور همه انسانها را در طول زمان به تدبر و تامل در قرآن دعوت نموده است تا بدین طریق با معارف الهی اشنا شده و از طریق انقیاد نسبت به آنها به سعادت دنیا و | ایه مذکور همه انسانها را در طول زمان به تدبر و تامل در قرآن دعوت نموده است تا بدین طریق با معارف الهی اشنا شده و از طریق انقیاد نسبت به آنها به سعادت دنیا و آخرت نائل گردند. <ref>التفسیر الوسیط ج 3ص 23۴ ـ 23۵....فالآية الكريمة تدعو الناس فی كل زمان ومكان إلی تدبر القرآن الكريم وتأمل أحكامه، والانقياد لما اشتمل عليه من توجيهات وإرشادات وأوامر ونواه، ليسعدوا فی دنياهم وآخرتهم.</ref> | ||
=== شوکانی === | === شوکانی === | ||
ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین | ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین آیه شریفه (أفلا یتدبرون) مینویسد:ایه مذکور بیانگر لزوم تدبر در قرآن بوده و مفهوم حقیقی ان این است که اگر مردم در قرآن بمعنای واقعی اش تدبرنمایند انرا مجموعهای بهم پیوسته و هماهنگ دیده و به معانی عمیق ان پی میبرند مضافا به اینکه دراثر تدبر در قرآن انرا در بالاترین مرحله بلاغت خواهند یافت. <ref>فتح القدیر، ج 1ص ۴91: «الهمزة فی قوله «أفلا يتدبرون» للإنكار، والفاء للعطف علی مقدر: ای أيعرضون عن القرآن فلا يتدبرونه يقال تدبرت الشئ: تفكرت فی عاقبته وتأملته، ثم استعمل فی كل تأمل، والتدبير: أن يدبر الإنسان أمره كأنه ينظر إلی ما تصير إليه عاقبته، ودلت هذه الآية، وقوله تعالی «﴿﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾﴾» علی وجوب التدبر للقرآن ليعرف معناه. والمعنی: أنهم لو تدبروه حق تدبره لوجدوه مؤتلفا غير مختلف، صحيح المعانی، قوی المبانی، بالغا فی البلاغة إلی أعلی درجاتها: «ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» ای تفاوتا وتناقضا».</ref> | ||
از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که فهم قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه عموم مردم میتوانند با تدبر در آیات قرآن ازمعارفش بهرهمند گردند. | از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که فهم قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه عموم مردم میتوانند با تدبر در آیات قرآن ازمعارفش بهرهمند گردند. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
در اثبات فهم پذیری قرآن به آیات متعددی از قرآن میتوان استناد نمود:<ref>هر چند بیشتر ادله در اثبات فهمپذیری قرآن در ضمن بیان دیدگاه مفسران فریقین بیان گردید اما در این مرحله از بحث ضمن جمع¬بندی مجموع آنها به ادله دیگر نیز در این زمینه پرداخته میشود. </ref> | در اثبات فهم پذیری قرآن به آیات متعددی از قرآن میتوان استناد نمود:<ref>هر چند بیشتر ادله در اثبات فهمپذیری قرآن در ضمن بیان دیدگاه مفسران فریقین بیان گردید اما در این مرحله از بحث ضمن جمع¬بندی مجموع آنها به ادله دیگر نیز در این زمینه پرداخته میشود. </ref> | ||
الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه: «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – <ref>محمد | الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه: «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – <ref>محمد آیه 24-،</ref> أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا – <ref>نساء آیه 82-</ref> | ||
دقت در آیات مذکور و نظائر ان بیانگر نکاتی است: | دقت در آیات مذکور و نظائر ان بیانگر نکاتی است: | ||
1 - در آیات فوق ضمن بیان لزوم تدبر و تعقل در قرآن، به توبیخ کسانی میپردازد که بدون تدبر از کنار قرآن | 1 - در آیات فوق ضمن بیان لزوم تدبر و تعقل در قرآن، به توبیخ کسانی میپردازد که بدون تدبر از کنار قرآن میگذرند. بدیهی است این نکته بمعنای ان است که اصل فهم پذیری قرآن امری مسلم تلقی گردیده است. - مخاطبین آیه مذکور، کفار بوده که با لحن توبیخ امیز خطاب به آنان میفرماید: | ||
چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار میکنند؟ | چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار میکنند؟ | ||
بنابر این وقتی کفار اینچنین نسبت به تدبر در قرآن مورد خطاب قرار | بنابر این وقتی کفار اینچنین نسبت به تدبر در قرآن مورد خطاب قرار میگیرند بطریق اولی میتوان فهمید که قرآن کریم کتابی است که برای همگان فهم پذیر بوده و عقول بشری قابلیت درک محتوای انرا خواهند داشت. | ||
3- مفاد | 3- مفاد آیه " أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله" این است که اثبات هماهنگی و عدم تناقض در محتوای قرآن فقط از طریق تدبر ممکن خواهد بود: و لو کان من عند غیرالله..... | ||
ب- ایاتی که دعوت به تحدی در قرآن نموده و بشریت را عاجز از اوردن سورهای مثل ان میداند. | ب- ایاتی که دعوت به تحدی در قرآن نموده و بشریت را عاجز از اوردن سورهای مثل ان میداند. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
د – خطابات قرآنی: ایاتی که عموم مردم را مخاطب خویش دانسته و با آنان سخن میگوید نظیر ایاتی که با خطاب: یا معشر الجن و الانس یا ایها الناس یا.... در قرآن کریم وارد شده و نیز ایاتی که مخاطبینش را مومنان قرار داده است. | د – خطابات قرآنی: ایاتی که عموم مردم را مخاطب خویش دانسته و با آنان سخن میگوید نظیر ایاتی که با خطاب: یا معشر الجن و الانس یا ایها الناس یا.... در قرآن کریم وارد شده و نیز ایاتی که مخاطبینش را مومنان قرار داده است. | ||
علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری | علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فیالجمله قرآن کریم میباشد | ||
نتیجه: باید گفت بر اساس آیات ذکر شده فهم پذیری قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه همه انسانها به تناسب ظرفیت شان میتوانند از محتوای قرآن بهره گیرند و از | نتیجه: باید گفت بر اساس آیات ذکر شده فهم پذیری قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه همه انسانها به تناسب ظرفیت شان میتوانند از محتوای قرآن بهره گیرند و از آنجا که مراتب فهم و سطح تدبر انسانها متفاوت میباشد بنابراین هر قدر ظرفیت علمی و معنوی افراد بیشتر باشد به همان نسبت در مقایسه با دیگران قادر به بهرهبرداری بیشتر از قرآن کریم را خواهند داشت. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
...فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فإنه شافع مشفع وماحل مصدق – <ref>الکافی، ج 2ص 599.</ref> | ...فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فإنه شافع مشفع وماحل مصدق – <ref>الکافی، ج 2ص 599.</ref> | ||
تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن و پناه بردن به ان تنها راه خروج از فتنههائی است که در جوامع بشری اتفاق | تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن و پناه بردن به ان تنها راه خروج از فتنههائی است که در جوامع بشری اتفاق میافتد بنابراین اگر فهم محتوای قرآن برای انسانها ناممکن باشد امکان خروج از فتنههای زمان خویش را نخواهند داشت. | ||
3 – حدیث ثقلین که بیانگر متمکن بودن مسلمانان از بهرهگیری و تمسک به دو ثقل اکبر و اصغر در همه | 3 – حدیث ثقلین که بیانگر متمکن بودن مسلمانان از بهرهگیری و تمسک به دو ثقل اکبر و اصغر در همه زمانها ست. | ||
از أبی سعید الخدری نقل شده است که پیامبر ص فرمود: انی تارک فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی أهل بیتی وأنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض. <ref>مجمع الزوائد، ج 9ص 1۶3.</ref> | از أبی سعید الخدری نقل شده است که پیامبر ص فرمود: انی تارک فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی أهل بیتی وأنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض. <ref>مجمع الزوائد، ج 9ص 1۶3.</ref> | ||
طبق حدیث فوق که متواتر بین الفریقین است امکان و جوازتفسیر و فهم پذیری قرآن امری قطعی خواهد بود. بنابراین هر گاه قرآن کریم از دسترس فهم مسلمانان خارج گردد تمسک بدان که | طبق حدیث فوق که متواتر بین الفریقین است امکان و جوازتفسیر و فهم پذیری قرآن امری قطعی خواهد بود. بنابراین هر گاه قرآن کریم از دسترس فهم مسلمانان خارج گردد تمسک بدان که آخرینتوصیه نبی اکرم ص به مسلمانان است بی ثمر و لغو خواهد بود. | ||
4- روایاتی که قرآن و سنت را دو منیع اساسی شناخت دین مطرح نموده و معرفت صحیح دینی را مبتنی بر مراجعه به ان دو میداند: | 4- روایاتی که قرآن و سنت را دو منیع اساسی شناخت دین مطرح نموده و معرفت صحیح دینی را مبتنی بر مراجعه به ان دو میداند: | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
</ref> | </ref> | ||
تبیین: مفاد روایت مذکور این است که | تبیین: مفاد روایت مذکور این است که دینشناسی که امری لازم برای همه مسلمانهاست باید مستند به قرآن و سنت باشد بنابراین بر اساس روایت مذکور امکان اخذ دین از قرآن و سنت برای نوع مردم میسور است و هرگاه قرآن و سنت برای مردم فاقد قابلیت فهم باشد ندانیم قادر نیست مرجع مسلمانان در استنادات دینی شان قرار گیرد که لازمه این امر عدم تحقق معرفت صحیح دینی خواهد بود. | ||
نتیجه: مفاد روایات مذکور جواز تدبر در قرآن کریم و امکان تفسیر و فهم پذیری ان – اعم از فهم تخصصی و عمومی - میباشد. | نتیجه: مفاد روایات مذکور جواز تدبر در قرآن کریم و امکان تفسیر و فهم پذیری ان – اعم از فهم تخصصی و عمومی - میباشد. | ||
==3- دلیل عقلی فهم پذیری قرآن :دلیل عقلی در اثبات فهم پذیری قرآن را میتوان به | ==3- دلیل عقلی فهم پذیری قرآن :دلیل عقلی در اثبات فهم پذیری قرآن را میتوان به شیوههای مختلف تقریر نمود. == | ||
فخر رازی در تفسیر الکبیر تحت عنوان: الاحتجاج بالمعقول، در بیان دلائل عقلی قائلین به فهم پذیری قرآن سه تقریر را مطرح میکند: | فخر رازی در تفسیر الکبیر تحت عنوان: الاحتجاج بالمعقول، در بیان دلائل عقلی قائلین به فهم پذیری قرآن سه تقریر را مطرح میکند: | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
== مراتب فهم پذیری قرآن == | == مراتب فهم پذیری قرآن == | ||
بعد از اثبات اصل فهم پذیری قرآن از منظر قرآن و سنت و نیز اتفاق و اشتراک دیدگاه فریقین در این زمینه، اینک به مراتب فهم پذیری قرآن | بعد از اثبات اصل فهم پذیری قرآن از منظر قرآن و سنت و نیز اتفاق و اشتراک دیدگاه فریقین در این زمینه، اینک به مراتب فهم پذیری قرآن میپردازیم: | ||
الف - شکی نیست که مراتب فهم انسانها در موضوعات گوناگون متفاوت بوده و هر قدر سطح عقلانی و اندیشه انسانها قویتر باشد به همان میزان برداشتهای عالیتری از منابع معرفتی خواهند داشت. | الف - شکی نیست که مراتب فهم انسانها در موضوعات گوناگون متفاوت بوده و هر قدر سطح عقلانی و اندیشه انسانها قویتر باشد به همان میزان برداشتهای عالیتری از منابع معرفتی خواهند داشت. | ||
ب - از مختصات [[قرآن کریم]] - که قطعا یکی از ابعاد اعجاز آن نیز شمرده میشود – آن است که حقائق عالیه در این کتاب اسمانی بگونهای تنظیم شده است که برای تمامی زمانها و همه اقشار گوناگون انسانها- با همه | ب - از مختصات [[قرآن کریم]] - که قطعا یکی از ابعاد اعجاز آن نیز شمرده میشود – آن است که حقائق عالیه در این کتاب اسمانی بگونهای تنظیم شده است که برای تمامی زمانها و همه اقشار گوناگون انسانها- با همه تفاوتهائی که در سطوح فکری شان وجود دارد - قابلیت هدایگری داشته و معارف عالیه اش پاسخگوی تمامی نیازهای بشریت درهمه ادوار بشری میباشد. | ||
عمق معارف قرآنی بگونهای است که عجائب و شگفتیهای آن بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیز متمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی، سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | عمق معارف قرآنی بگونهای است که عجائب و شگفتیهای آن بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیز متمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی، سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
ج - در بیانات اهل بیت ع، قرآن، بعنوان مادبه الله شمرده شده است: آن هذا القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته <ref>ما استطعتم وسائل الشیعه ج 6ص 168</ref>، مفهوم این گفتار آن است که قرآن از ظرفیت گستردهای برخوردار بوده که هر یک از انسانها به تناسب استعداد و توانائی فکری شان میتوانند از آن بهره گیرند. | ج - در بیانات اهل بیت ع، قرآن، بعنوان مادبه الله شمرده شده است: آن هذا القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته <ref>ما استطعتم وسائل الشیعه ج 6ص 168</ref>، مفهوم این گفتار آن است که قرآن از ظرفیت گستردهای برخوردار بوده که هر یک از انسانها به تناسب استعداد و توانائی فکری شان میتوانند از آن بهره گیرند. | ||
تبصره: از | تبصره: از آنجا که مراتب فهم قرآن بحسب ظرفیتها و سطح علمی انسانها متفاوت میباشد این امر سبب پیدایش تفاسیر گوناگون ادبی، هنری، فلسفی، عرفانی و.... در سطوح مختلف گردیده است. | ||
سوال: چگونه ممکن است قرآن برای همه اعصار و همه اقشار انسانها در طول زمان قابل | سوال: چگونه ممکن است قرآن برای همه اعصار و همه اقشار انسانها در طول زمان قابل بهرهبرداری باشد؟ | ||
چگونه ممکن است حقائق و معارف قرآن در همه اعصار و برای همه انسانها قابلیت بهرهگیری داشته باشد؟ ایا این سخن بمعنای آن نیست که کلمات وترکیبات قرآنی دارای معانی متعدد بوده و بتدریج هر یک از آنها برای عدهای مکشوف میگردد و یا بمعنای آن نیست که یک حقیقت دارای معانی طولی است که بتدریج در استمرار زمان کشف میشود؟ | چگونه ممکن است حقائق و معارف قرآن در همه اعصار و برای همه انسانها قابلیت بهرهگیری داشته باشد؟ ایا این سخن بمعنای آن نیست که کلمات وترکیبات قرآنی دارای معانی متعدد بوده و بتدریج هر یک از آنها برای عدهای مکشوف میگردد و یا بمعنای آن نیست که یک حقیقت دارای معانی طولی است که بتدریج در استمرار زمان کشف میشود؟ | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
یکی از مباحثی که در زمینه مراحل فهم قرآن لازم است مورد بررسی قرار گیرد روایاتی است که بیانگر وجود معانی بطنی برای قرآن کریم میباشد. | یکی از مباحثی که در زمینه مراحل فهم قرآن لازم است مورد بررسی قرار گیرد روایاتی است که بیانگر وجود معانی بطنی برای قرآن کریم میباشد. | ||
در منابع روائی فریقین روایاتی وجود دارد که بیانگر آن است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری، مشتمل بر معانی باطنی نیز میباشد بگونهای که چنین معانی از دسترسی عموم خارج بوده و فقط خواص قادرند آگاهی از آن پیدا کنند. در اغاز روایات فریقین را دراینباره نقل نموده و | در منابع روائی فریقین روایاتی وجود دارد که بیانگر آن است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری، مشتمل بر معانی باطنی نیز میباشد بگونهای که چنین معانی از دسترسی عموم خارج بوده و فقط خواص قادرند آگاهی از آن پیدا کنند. در اغاز روایات فریقین را دراینباره نقل نموده و آنگاه دیدگاه مفسرین را نسبت به آن بیان میکنیم: | ||
== روایات بطون معانی قرآن == | == روایات بطون معانی قرآن == | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۰۳: | ||
وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی آنان نقل میکند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل میکند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم میباشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref> | وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی آنان نقل میکند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل میکند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم میباشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref> | ||
ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و مینویسد: از | ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و مینویسد: از آنجا که همه علوم زیرمجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابراین قرآن را میتوان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم آن میباشد. <ref>همان: وبالجملة فالعلوم کلها داخلة فی أفعال الله تعالی وصفاته، وفی القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله، فهذه الأمور تدل علی أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا، ومتسعا بالغا، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراک فیه بالنقل، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر، لیتقی به مواضع الغلط، ثم بعد ذلک یتسع الفهم ولاستنباط، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون کثیرة ....ومن ادعی فهم أسرار القرآن ولم یحکم التفسیر الظاهر، فهو کمن ادعی البلوغ إلی صدرالبیت قبل تجاوز الباب، فظاهر التفسیر یجری مجری تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم، وما لا بد فیها من استماع کثیر، لأن القرآن نزل بلغة العرب، فما کان الرجوع فیه إلی لغتهم، فلا بد من معرفتها أو معرفة أکثرها، إذ الغرض مما ذکرناه التنبیه علی طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref> | ||
ایشان به نقل از سهل بن عبدالله دربارة لایههای معنایی قرآن (بطون) میگوید: | ایشان به نقل از سهل بن عبدالله دربارة لایههای معنایی قرآن (بطون) میگوید: | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۳۰: | ||
=== شیخ طوسی در التبیان === | === شیخ طوسی در التبیان === | ||
ایشان در ذیل روایت نبوی و ائمه معصومین | ایشان در ذیل روایت نبوی و ائمه معصومین علیهمالسلام (ما نَزَلَ مِن القُرآنِ مِن آیَةٍ اٍّلا وَلَها ظَهرٌ وَ بطنٌ) چهار وجه را در معنای ظهر و بطن محتمل میداند: | ||
وجه اول: مقصود از ظاهر، قصص نابودی امتهای پیشین و مقصود از باطن، مواعظ و عبرتهایی است که از آن داستانها برای دیگران مانده است. | وجه اول: مقصود از ظاهر، قصص نابودی امتهای پیشین و مقصود از باطن، مواعظ و عبرتهایی است که از آن داستانها برای دیگران مانده است. | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۴۶: | ||
ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار میدارد در فهم معانی قرآن نباید به معانی ظاهری آن اکتفا نمود بلکه لازم است به حقائق معانی و لایههای باطنی آن نیز توجه داشت. تنها دراین صورت تناقضات بدوی در قرآن مرتفع شده و به اسرار قرآن میتوان نائل شد.<ref>ینبغی لمن أراد فهم معانی القرآن من الأخبار من دون توهم تناقض وتضاد، أن لا یجمد فی تفسیره ومعناه علی خصوص بعض الآحاد والأفراد، بل یعمم المعنی والمفهوم فی کل ما یحتمل الإحاطة والعموم، کما ورد فی بعض الآیات من الروایات. فإن وهم التناقض فی الأخبار المخصصة إنما یرتفع بذلک، وفهم أسرار القرآن یبتنی علی ذلک، وإن نظر أهل البصیرة إنما یکون علی الحقائق الکلیة، دون الأفراد الجزئیة. فما ورد فی بعض الأخبار من التخصیص، فإنما ورد للتنبیه علی المنزل فیه، أو الإشارة إلی أحد بطون معانیه، أو غیر ذلک. وذلک بحسب فهم المخاطب علی سبیل الاستئناس، إذ کان کلامهم مع الناس علی قدر عقول الناس </ref> | ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار میدارد در فهم معانی قرآن نباید به معانی ظاهری آن اکتفا نمود بلکه لازم است به حقائق معانی و لایههای باطنی آن نیز توجه داشت. تنها دراین صورت تناقضات بدوی در قرآن مرتفع شده و به اسرار قرآن میتوان نائل شد.<ref>ینبغی لمن أراد فهم معانی القرآن من الأخبار من دون توهم تناقض وتضاد، أن لا یجمد فی تفسیره ومعناه علی خصوص بعض الآحاد والأفراد، بل یعمم المعنی والمفهوم فی کل ما یحتمل الإحاطة والعموم، کما ورد فی بعض الآیات من الروایات. فإن وهم التناقض فی الأخبار المخصصة إنما یرتفع بذلک، وفهم أسرار القرآن یبتنی علی ذلک، وإن نظر أهل البصیرة إنما یکون علی الحقائق الکلیة، دون الأفراد الجزئیة. فما ورد فی بعض الأخبار من التخصیص، فإنما ورد للتنبیه علی المنزل فیه، أو الإشارة إلی أحد بطون معانیه، أو غیر ذلک. وذلک بحسب فهم المخاطب علی سبیل الاستئناس، إذ کان کلامهم مع الناس علی قدر عقول الناس </ref> | ||
ایشان در ادامه ضمن بیان اینکه ائمه | ایشان در ادامه ضمن بیان اینکه ائمه علیهمالسلام به مقدار عقول مردم سخن میگفتند به یکی از برداشتهای عمیق امام صادق ع از قرآن کریم اشاره کرده مینویسد: | ||
امام علیهالسلام آیهای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل آنکه نمیتوان آیه را مختص موردی که آیه در آن نازل شده است دانست بلکه قرآن کتابی است که از معانی باطنی عمیقی برخوردار است. <ref>تفسیر الاصفی ص 3-5 وقد عمم مولانا الصادق علیهالسلام الآیة التی وردت فی صلة رحم آل محمد | امام علیهالسلام آیهای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل آنکه نمیتوان آیه را مختص موردی که آیه در آن نازل شده است دانست بلکه قرآن کتابی است که از معانی باطنی عمیقی برخوردار است. <ref>تفسیر الاصفی ص 3-5 وقد عمم مولانا الصادق علیهالسلام الآیة التی وردت فی صلة رحم آل محمد علیهمالسلام صلة کل رحم، ثم قال: " ولا تکونن ممن یقول فی الشئ: إنه فی شئ واحد " .... فإنه-قرآن - " بحر لا ینزف ،ظاهره أنیق، وباطنه عمیق، لا تحصی عجائبه، ولا تبلی غرائبه ". کما ورد –انتهی-</ref> | ||
=== علامه طباطبائی در القرآن فی الاسلام === | === علامه طباطبائی در القرآن فی الاسلام === | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۶۳: | ||
ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه میفرماید: | ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه میفرماید: | ||
از | از آنجا که تعالیم عالی قرآن ناظر به مقام والای انسانیت بوده و او را قابل سیر در مدارج کمال میداند و از طرفی استعداد انسانها در فهم امور معنوی با یکدیگر متفاوت بوده و نمیتوان مسائل عالی را در یک سطح ارائه داد به همین دلیل قرآن کریم مسائل را بصورت ساده در اختیار بشریت گذاشته اما در باطن این معانی بظاهر ساده معارف عمیقی نهاده است که تنها اهل معرفت قادر به درک آنها میباشند. <ref>القرآن فی الاسلام ص 30-32 بعد تقدیم هذه المقدمات الثلاث نقول: ان القرآن الکریم ینظر فی تعالیمه القیمة إلی الانسانیة بما أنها انسانیة، ونعنی أنه یوسع تعالیمه علی الانسان باعتباره قابلا للتربیة والسیر فی مدارج الکمال .ونظرا إلی أن الأفهام والعقول تختلف فی ادراک المعنویات ولا یؤمن الخطر عند القاء المعارف العالیة کما أسلفنا . .. یستعرض القرآن الکریم تعالیمه بأبسط المستویات التی تناسب العامة ویتکلم فی حدود فهمهم ومدارکهم الساذجة. | ||
ایشان ادامه میدهد: ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقی الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلی حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالی: (انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون. وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام: (أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها) ویقول الرسول صلی الله علیه وآله فی حدیث مشهور: انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم. ونتیجة أخری لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلی البواطن، یعنی بالنسبة إلی المعارف الإلهیة التی هی أعلی مستوی من أفهام العامة </ref> | ایشان ادامه میدهد: ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقی الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلی حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالی: (انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون. وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام: (أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها) ویقول الرسول صلی الله علیه وآله فی حدیث مشهور: انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم. ونتیجة أخری لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلی البواطن، یعنی بالنسبة إلی المعارف الإلهیة التی هی أعلی مستوی من أفهام العامة </ref> | ||
خط ۳۷۷: | خط ۳۷۷: | ||
ایشان در ادامه مینویسد: | ایشان در ادامه مینویسد: | ||
از | از آنجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات آنان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون آن همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان علی أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر، وبواطن تجب التأویل، إلی أن یصل التأویل إلی نهایة المراتب السبع، وبل لکل آیة منه، وبل لکل حرف، وعلی هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتی یتحقق بعض هذا المعنی عندک وعند غیرک . ... ، وحیث إن کلام اللَّه تعالی وکلام أنبیائه وأولیائه (ع)، یجب أن یکون محتملا علی معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الکل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ کل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلی بعض العبید، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن، لیحصل المقصود فی الوسط </ref> | ||
انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - میپردازد. | انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - میپردازد. | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۹۱: | ||
ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی میباشد نقل میکند که از جمله آنها دو روایت ذیل میباشد: | ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی میباشد نقل میکند که از جمله آنها دو روایت ذیل میباشد: | ||
قال النبی ص: آن للقرآن ظهرا و بطنا و قد سئل الامام ابوجعفر الباقر ع عن تفسیر هذاالحدیث فقال: ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص33: التاویل بمعنی تبیین المفهوم العام للایه (البطن فی مقابل الظهر) و هذا هو المعنی الثانی للتاویل فی مصطلحهم یریدون به تبیین المفهوم العام الذی انطوت علیه الایه فی مدلولها الشامل و الذی یبدو خاصا حسب ظاهر التنزیل فان غالبیه الایات النازله حسب المناسبات المواتیه و المستدعیه لنزول | قال النبی ص: آن للقرآن ظهرا و بطنا و قد سئل الامام ابوجعفر الباقر ع عن تفسیر هذاالحدیث فقال: ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص33: التاویل بمعنی تبیین المفهوم العام للایه (البطن فی مقابل الظهر) و هذا هو المعنی الثانی للتاویل فی مصطلحهم یریدون به تبیین المفهوم العام الذی انطوت علیه الایه فی مدلولها الشامل و الذی یبدو خاصا حسب ظاهر التنزیل فان غالبیه الایات النازله حسب المناسبات المواتیه و المستدعیه لنزول آیه او آیات تبدو بحسب ظاهرها الاولی خاصه بموارد نزولها لاتتعداها ظاهریا و هذا یجعل من رساله القرآن عقیمه علی مدی الایام غیر ان النبی ص تدارک هذا الجانب الخطیر و اکد علی ضروره استخلاص الایه من ملابساتها لتصبح ذات رساله عامه و شامله لجمیع القوام و الاعصار</ref> | ||
=== دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون === | === دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون === | ||
ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی قرآن و نیز روایاتی که در این باب وارد شده است بیان میکند. سپس به سبب تعدد معانی باطنی قرآن از منظر متصوفه پرداخته و از منظر آنان مینویسد: | ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی قرآن و نیز روایاتی که در این باب وارد شده است بیان میکند. سپس به سبب تعدد معانی باطنی قرآن از منظر متصوفه پرداخته و از منظر آنان مینویسد: | ||
از | از آنجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابراین بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل قرآن مشتمل بر معانی باطنی میباشد مضافا به اینکه معانی باطنی نیز بدلیل اختلاف اهل معرفت در ظرفیتهای فکری و قلبی شان دارای مراتبی میباشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35قال جماعة من الصوفیة: ان للنصوص الشرعیة ظاهرا، وباطنا، والظاهر هو النص الجلی الواضح، تماما کالصورة المحسوسة الملموسة، والنص الخفی هو الدقیق الغامض کالأرواح المحجوبة عن العیان، وقد جاء فی الأحادیث النبویة ان للقرآن ظهرأ و بطنا، وان لبطنه سبعة ابطن، وفی حدیث آخر سبعین بطنا، اما السبب لتعدد البطون فهو ان أحوال الناس مختلفة متباینة، وعلی الحکیم ان یخاطب المستمعین حسب أفهامهم وواقعهم، فمنهم من یخاطب بالظاهر فقط، لأنه لا یفهم سواه، ومنهم من یخاطب بالباطن، لأنه یدرکه ویفهمه، ثم إن أهل الباطن علی مراتب فی عمق الفهم وبعد الادراک، فمنهم من یخترق ادراکه حجابا واحدا، ومنهم من یخترق أکثر من حجاب إلی سبعین، والمدیر الحکیم یخاطب کلا حسب ما بلغ الیه من درجات الفهم والادراک. - وأیضا ان الله سبحانه خلق عالمین: عالم الشهادة، وهو عالمنا هذا الذی نحیاه، ونعیش فیه، وعالم الغیب، وهو عالم ما وراء الطبیعة، وکل شئ فی عالم الشهادة، له أصل فی عالم الغیب، وهذا الأصل هو الروح والحقیقة واللب الموجود فی عالم الشهادة، وهذا الموجود هو قشر لذلک اللب، وجسد لتلک الروح، وکما أن القشر ظاهر، واللب باطن، کذلک الموجودات فی هذا العالم هی ظواهر وإشارات إلی الباطن الذی هو اللب والحقیقة، ومن اجل هذا قیل: ان الدنیا طریق الآخرة </ref> | ||
ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: | ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: | ||
خط ۴۰۵: | خط ۴۰۵: | ||
بنظر میرسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر آن وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد آن است که قرآن علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری از معانی باطنی هم برخوردار است دلیل این امر هم تعدد مراتب فهم و ظرفیت انسانهاست که حکمت الهی مقتضی آن است که هر یک به تناسب ظرفیتشان بتوانند از معارف و لطائف قرآن بهره گیرند گردد. | بنظر میرسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر آن وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد آن است که قرآن علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری از معانی باطنی هم برخوردار است دلیل این امر هم تعدد مراتب فهم و ظرفیت انسانهاست که حکمت الهی مقتضی آن است که هر یک به تناسب ظرفیتشان بتوانند از معارف و لطائف قرآن بهره گیرند گردد. | ||
بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت آن مورد تایید اغلب اندیشمندان قرآنی است اما ایراد مغنیه اشاره به | بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت آن مورد تایید اغلب اندیشمندان قرآنی است اما ایراد مغنیه اشاره به برداشتهای ناصوابی است که برخی از متصوفه از معانی باطنی قرآن نموده و معتقدند که تکالیف الهی از آنان بدلیل وصولشان به روح عبادت ساقط میگردد؛ بدیهی است چنین برداشتی نوعی تفسیربه رای بوده و مخالف مفاد بسیاری از آیات است که امر به عبودیت الهی نموده و هیچگاه کسی را معاف از آن نمیداند. | ||
== تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی قرآن == | == تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی قرآن == | ||
قبل از بررسی روایات مذکور لازم است بدانیم: درقرآن کریم آیات متعددی است که انسانها را دعوت به تفکر نموده و آنها را از | قبل از بررسی روایات مذکور لازم است بدانیم: درقرآن کریم آیات متعددی است که انسانها را دعوت به تفکر نموده و آنها را از سطحینگری درقرآن باز داشته است نظیر آیات: { أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – محمد ص، آیه 24} وَقَالَ تَعَالَی: { أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ – مومنون آیه 68 } وَقَالَ تَعَالَی: { أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافاً کَثِیراً –نساء آیه 82} | ||
بدیهی است مفاد آیات مذکور آن است که در جنب معانی ظاهری قرآن، معانی وجود دارد که جز با تفکر و تدبر نمیتوان به آنها دست یافت. | بدیهی است مفاد آیات مذکور آن است که در جنب معانی ظاهری قرآن، معانی وجود دارد که جز با تفکر و تدبر نمیتوان به آنها دست یافت. | ||
خط ۴۷۳: | خط ۴۷۳: | ||
[[پانویس]] | [[پانویس]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:علوم مقارن]] | [[رده:علوم مقارن]] | ||
[[رده:علوم قرآنی]] | [[رده:علوم قرآنی]] | ||
[[رده:مراتب فهم قرآن]] | [[رده:مراتب فهم قرآن]] |