۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ایات ' به ' آیات ') |
جز (جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان ') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از جمله مباحث برجسته و گرانسنگ در نظامات حقوقی- قطع نظر از مذهب و مرام خاص - مساله حقوق طبیعی انسانهاست. ادمیان بدلیل برخورداری از نعمت وجود و نیز استعدادهای گوناگونی که افریدگار جهان در آنها به ودیعت نهاده است طبعا از سلسله حقوقی که مقتضای طبیعی امکانات مذکوراست برخوردار خواهند بود. | از جمله مباحث برجسته و گرانسنگ در نظامات حقوقی- قطع نظر از مذهب و مرام خاص - مساله حقوق طبیعی انسانهاست. ادمیان بدلیل برخورداری از نعمت وجود و نیز استعدادهای گوناگونی که افریدگار جهان در آنها به ودیعت نهاده است طبعا از سلسله حقوقی که مقتضای طبیعی امکانات مذکوراست برخوردار خواهند بود. | ||
بدیهی است این حقوق با حقوق قانونی و قراردادی که توسط حاکمان در راستای نظم اجتماعی تشریع میگردد متفاوت خواهد بود چون اولا منشا پیدایش حقوق طبیعی اصل خلقت ادمیان و استعدادهای تعبیه شده در وجود | بدیهی است این حقوق با حقوق قانونی و قراردادی که توسط حاکمان در راستای نظم اجتماعی تشریع میگردد متفاوت خواهد بود چون اولا منشا پیدایش حقوق طبیعی اصل خلقت ادمیان و استعدادهای تعبیه شده در وجود آنان بوده در حالی که منشا پیدایش حقوق قانونی، اعتبار و جعل حاکمان و سیاستمداران جوامع میباشد. | ||
ثانیا حقوق طبیعی انسانها اموری جهانی بوده و اداب و رسوم خاص جوامع بشری در اثبات، اصلاح یا نفی ان دخالت ندارد در حالی که حقوق قانونی و اعتباری بوسیله سیستمهای خاص اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه اعطا شده و قابلیت اصلاح یا سلب را داراست. نکته اساسی در مساله حقوق طبیعی ان است که برغم اتفاق همه مکاتب و مذاهب – دینی و غیردینی – در پذیرش اصل این حقوق، نسبت به برخی از موارد و مصادیقش بین | ثانیا حقوق طبیعی انسانها اموری جهانی بوده و اداب و رسوم خاص جوامع بشری در اثبات، اصلاح یا نفی ان دخالت ندارد در حالی که حقوق قانونی و اعتباری بوسیله سیستمهای خاص اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه اعطا شده و قابلیت اصلاح یا سلب را داراست. نکته اساسی در مساله حقوق طبیعی ان است که برغم اتفاق همه مکاتب و مذاهب – دینی و غیردینی – در پذیرش اصل این حقوق، نسبت به برخی از موارد و مصادیقش بین آنان اختلافاتی دیده میشود که از جمله آنها حق بازگشت میباشد. | ||
در این مقاله به تبیین دو دیدگاه حقوقی "اسلام و حقوق بین الملل "در زمینه حق بازگشت بعنوان یکی از مصادیق حقوق طبیعی انسانها خواهیم پرداخت. اما قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به تبیین مفهوم و جایگاه حقوق بین الملل پرداخته شود: | در این مقاله به تبیین دو دیدگاه حقوقی "اسلام و حقوق بین الملل "در زمینه حق بازگشت بعنوان یکی از مصادیق حقوق طبیعی انسانها خواهیم پرداخت. اما قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به تبیین مفهوم و جایگاه حقوق بین الملل پرداخته شود: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند. | ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند. | ||
== ب) هرکس میتواند هر کشوری را که بخواهد، من جمله کشور خود را ترک کندو میتواند به کشور خود باز گردد. <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf</ref>== | == ب) هرکس میتواند هر کشوری را که بخواهد، من جمله کشور خود را ترک کندو میتواند به کشور خود باز گردد. <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf</ref>== | ||
بر این اساس ادمیان ازادند در هر کجا که بخواهند اقامت داشته و انرا موطن خویش قرار دهند. هیچکس نمیتواند انانرا از موطنی که برگزیدهاند اخراج نموده و یا مانع بازگشت | بر این اساس ادمیان ازادند در هر کجا که بخواهند اقامت داشته و انرا موطن خویش قرار دهند. هیچکس نمیتواند انانرا از موطنی که برگزیدهاند اخراج نموده و یا مانع بازگشت آنان به موطن اصلی شان گردد. | ||
== نیرنگ صهیونیزم در تصویب " قانون بازگشت"== | == نیرنگ صهیونیزم در تصویب " قانون بازگشت"== | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
3-گناه اخراج انسانها از موطنشان معادل کشتن و ریختن خون | 3-گناه اخراج انسانها از موطنشان معادل کشتن و ریختن خون آنان میباشد. | ||
4- از فقره وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ بدست میآید که سلب حق طبیعی دیگران مستلزم سلب حق خویش نیز خواهد بود بدلیل آنکه جامعه انسانی وجودی مستقل از افراد داشته و افراد هر جامعه از روحی واحد و جمعی برخوردارند از اینرو هر نوع ظلم به دیگران در واقع ظلم به خویشتن – ظلم کننده - خواهد بود بهمین جهت اخراج انسانها از موطن خود در واقع ظلم به همه افراد جامعه – که از روح واحدی برخوردارند- از جمله ظلم به نفس اخراج کنندگان نیز خواهد بود. | 4- از فقره وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ بدست میآید که سلب حق طبیعی دیگران مستلزم سلب حق خویش نیز خواهد بود بدلیل آنکه جامعه انسانی وجودی مستقل از افراد داشته و افراد هر جامعه از روحی واحد و جمعی برخوردارند از اینرو هر نوع ظلم به دیگران در واقع ظلم به خویشتن – ظلم کننده - خواهد بود بهمین جهت اخراج انسانها از موطن خود در واقع ظلم به همه افراد جامعه – که از روح واحدی برخوردارند- از جمله ظلم به نفس اخراج کنندگان نیز خواهد بود. | ||
5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج | 5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج آنان از وطنشان برخلاف طبیعت و ضد ارزش میباشد. | ||
ایه دوم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref> | ایه دوم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست میآید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمیکنند درزمره کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به آنها وعده نصرت داده است. بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار میباشد که در نتیجه چنین عملی سبب تقرب مجاهدان به حضرت حقتعالی خواهد بود. | 4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست میآید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمیکنند درزمره کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به آنها وعده نصرت داده است. بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار میباشد که در نتیجه چنین عملی سبب تقرب مجاهدان به حضرت حقتعالی خواهد بود. | ||
5- بازگشت به وطن امری ذاتی و طبیعی است: از مجموع ایه مذکور بدست میآید که بازگشت به وطن حق طبیعی انسانها بوده و اخراج | 5- بازگشت به وطن امری ذاتی و طبیعی است: از مجموع ایه مذکور بدست میآید که بازگشت به وطن حق طبیعی انسانها بوده و اخراج آنان از موطنشان امری قبیح، ظلمی اشکارو عمل ضد ارزشی میباشد. | ||
ایه سوم: | ایه سوم: | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛<ref>آیات 8 و 9 سوره ممتحنه</ref> | لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛<ref>آیات 8 و 9 سوره ممتحنه</ref> | ||
در این ایه نیز همانند آیات پیشین طبق نقل مفسرین مخاطبین ان مهاجرینی هستند که بزور از دیارشان - مکه – رانده شده و در مدینه اقامت گزیدند<ref>المیزان ج 13ص 334- الکشف و البیان ج 9ص 294</ref> اما شکی نیست که مفاد ان همه کسانی را که ظالمانه در اخراج انسانها از دیارشان اقدام میکنند شامل میگردد. سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن به این تعمیم تصریح کرده و معتقد است ایه مذکور بیانگر لزوم نفی رابطه مودت امیز و ولایت پذیری با کسانی است که با مسلمانان بجهت عقائد دینی شان پیکار نموده و | در این ایه نیز همانند آیات پیشین طبق نقل مفسرین مخاطبین ان مهاجرینی هستند که بزور از دیارشان - مکه – رانده شده و در مدینه اقامت گزیدند<ref>المیزان ج 13ص 334- الکشف و البیان ج 9ص 294</ref> اما شکی نیست که مفاد ان همه کسانی را که ظالمانه در اخراج انسانها از دیارشان اقدام میکنند شامل میگردد. سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن به این تعمیم تصریح کرده و معتقد است ایه مذکور بیانگر لزوم نفی رابطه مودت امیز و ولایت پذیری با کسانی است که با مسلمانان بجهت عقائد دینی شان پیکار نموده و آنان را از سرزمین شان اخرا ج نمودهاند.<ref>فی ظلال القرآن ج 6ص 3545</ref> | ||
برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور- یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی میداند که به حمایت از اشغالگران فلسطین اقدام نمودند: | برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور- یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی میداند که به حمایت از اشغالگران فلسطین اقدام نمودند: | ||
باید از وجدان بشریت معاصر پرسید: امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و | باید از وجدان بشریت معاصر پرسید: امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و آنان را از دیارشان اخراج نمودهاند ؟چه کسانی از اشغالگران فلسطین در جهت نابودی مسلمانان و مردم فلسطین حمایت میکنند...در چنین شرائطی بر هر انسان دینداری لازم است به ایه «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» که دستور مبارزه با متجاوزین را میدهد عمل نماید.<ref>تفسیر الکاشف، ج7، ص: 304-305 نقل از کتاب الدین فی خدمة الشعب، - المطبوع سنة 1963</ref>، | ||
نکات: | نکات: | ||
1-از تقارن فقرات قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ بدست میآید اخراج مردم از موطنشان معادل جنگ اعتقادی با | 1-از تقارن فقرات قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ بدست میآید اخراج مردم از موطنشان معادل جنگ اعتقادی با آنان میباشد. | ||
2- از فقره ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست میآید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج | 2- از فقره ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست میآید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج آنان از دیارشان ادمی را در ردیف کسانی قرار خواهد داد که نقش اصلی را در اخراج انسانها از خانه و کاشانه شان داشتهاند. | ||
3- مسلمانان مامور به اجتناب از ولایت پذیری، رابطه محبت امیز و همکاری با هر دو گروه- اخراج کنندگان و حامیانشان - گردیدهاند -...وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ. - | 3- مسلمانان مامور به اجتناب از ولایت پذیری، رابطه محبت امیز و همکاری با هر دو گروه- اخراج کنندگان و حامیانشان - گردیدهاند -...وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ. - | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
تبیین : | تبیین : | ||
در ایه مذکور از زبان گروهی از بنی اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش خواستند تا فرماندهی برای | در ایه مذکور از زبان گروهی از بنی اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش خواستند تا فرماندهی برای آنان جهت پیکار با اشغالگران سرزمین شان تعیین نماید به آنان ابلاغ شد که ایا در نبرد با متجاوزین مصمم هستید؟ آنان گفتند: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ چگونه با دشمنانمان پیکار ننمائیم درحالی که آنان ما را از دیار و فرزندانمان جدا نموده و سرزمین مان را اشغال نمودهاند. | ||
در ایه مذکور اخراج ظالمانه بنی اسرائیل از سرزمین شان" وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا" علت وجوب پیکار | در ایه مذکور اخراج ظالمانه بنی اسرائیل از سرزمین شان" وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا" علت وجوب پیکار آنان با متجاوزین شمرده شده است "وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ" بنابراین از تقارن ایندو - علت و معلول - بدست میآید که اقامت در وطن و بازگشت بدان ازجمله حقوق طبیعی و قطعی ادمیان میباشد از اینرو هیچ قدرتی حق سلب آنها را داشته و طبق ایه مذکور پیکار با سلب کنندگان این حقوق واجب خواهد بود. | ||
نکات: | نکات: | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج نمودن انسانها از موطنشان میباشد وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ. بجهت آنکه صدمه ای که بر اخراج انسانها از اوطانشان مترتب میگردد بمراتب بیشتر از صدمه قتالی است که در ماه حرام تحقق می یابد. | مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج نمودن انسانها از موطنشان میباشد وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ. بجهت آنکه صدمه ای که بر اخراج انسانها از اوطانشان مترتب میگردد بمراتب بیشتر از صدمه قتالی است که در ماه حرام تحقق می یابد. | ||
طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت آنکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده و به | طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت آنکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده و به آنان میگفتند که حرمت ماه حرام توسط شما شکسته شد. با نزول ایه مذکور پیامبراکرم در پاسخ آنان اظهار داشت که هر چند عمل برخی مسلمانان در کشتن یکی از مشرکین گناه بزرگی است اما گناه شما در اخراج نمودن مسلمانان از مکه بمراتب بزرگتر از گناه آنان میباشد. <ref>المیزان ج 2ص 167-166؛ الدرالمنثور ج 1ص 250</ref> | ||
بر این اساس میتوان از ایه مذکور استنباط نمود که اقامت در وطن از جمله حقوقی است که خداوند به انسانها موهبت نموده بگونهای که سلب چنین حقی از | بر این اساس میتوان از ایه مذکور استنباط نمود که اقامت در وطن از جمله حقوقی است که خداوند به انسانها موهبت نموده بگونهای که سلب چنین حقی از آنان بزرگترین گناه محسوب میگردد. | ||
ایات دیگری که حق طبیعی بازگشت از آنها استنباط میگردد: | ایات دیگری که حق طبیعی بازگشت از آنها استنباط میگردد: | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
بر این اساس می گوئیم مفاد روایت مذکور و استعمال وطن در معنای متعارف منطبق با معیارهای متنی در سنجش روایات بوده و هیچ معنای منفی بر ان مترتب نمیباشد بدلیل آنکه اولا میل ادمیان به مکان اقامت و زادگاهشان امری طبیعی و غریزی بوده و با معارف اسلام که بر اساس فطرت انسانی بنا شده است منافاتی ندارد. ثانیا ایاتی که در زمینه اثبات حق بازگشت به وطن در بخش نخست مقاله مطرح گردید - نظیر ایاتی که دفاع از وطن در برابر اشغالگران را امری لازم میداند- موید مضمون ان میباشد. در نتیجه بین ایمان به شریعت و عشق به وطن و زادگاه تضادی نخواهد بود. | بر این اساس می گوئیم مفاد روایت مذکور و استعمال وطن در معنای متعارف منطبق با معیارهای متنی در سنجش روایات بوده و هیچ معنای منفی بر ان مترتب نمیباشد بدلیل آنکه اولا میل ادمیان به مکان اقامت و زادگاهشان امری طبیعی و غریزی بوده و با معارف اسلام که بر اساس فطرت انسانی بنا شده است منافاتی ندارد. ثانیا ایاتی که در زمینه اثبات حق بازگشت به وطن در بخش نخست مقاله مطرح گردید - نظیر ایاتی که دفاع از وطن در برابر اشغالگران را امری لازم میداند- موید مضمون ان میباشد. در نتیجه بین ایمان به شریعت و عشق به وطن و زادگاه تضادی نخواهد بود. | ||
لازم به ذکر است که وطن دوستی غیر از وطن پرستی است که امری مذموم میباشد بدلیل آنکه وطن پرستی ناشی از تعصب بوده که سبب فاصله گرفتن از اصول و حقائق انسانی و دینی میگردد بدین معنا که چه بسا دفاع تعصب امیز از وطن مستلزم اشغال سرزمین دیگران و پایمال نمودن حقوق | لازم به ذکر است که وطن دوستی غیر از وطن پرستی است که امری مذموم میباشد بدلیل آنکه وطن پرستی ناشی از تعصب بوده که سبب فاصله گرفتن از اصول و حقائق انسانی و دینی میگردد بدین معنا که چه بسا دفاع تعصب امیز از وطن مستلزم اشغال سرزمین دیگران و پایمال نمودن حقوق آنان میباشد. | ||
2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان میداند نظیر روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفینه البحار ج 10ص 375</ref> | 2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان میداند نظیر روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفینه البحار ج 10ص 375</ref> | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
4- روایاتی که امر به لزوم دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان میکند: ألا وإنی قد دعوتکم إلی قتال (حرب) هؤلاء القوم لیلا ونهارا، وسرا وإعلانا، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا، فتواکلتم وتخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref> | 4- روایاتی که امر به لزوم دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان میکند: ألا وإنی قد دعوتکم إلی قتال (حرب) هؤلاء القوم لیلا ونهارا، وسرا وإعلانا، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا، فتواکلتم وتخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref> | ||
در این سخن امام ع علاوه بر اینکه مردم را در دفاع از وطنشان تحریک نموده و از | در این سخن امام ع علاوه بر اینکه مردم را در دفاع از وطنشان تحریک نموده و از آنان میخواهدمانع نفوذ و تجاوز بیگانگان به سرزمینشان گردند. باید گفت این گفتارحضرت نیز بیانگر طبیعی بودن میل ادمی به وطن خویش میباشد. | ||
5- روایاتی که بی تفاوتی و عدم پیکار با متجاوزین به مکان اقامت را مبغوض الهی میداند: | 5- روایاتی که بی تفاوتی و عدم پیکار با متجاوزین به مکان اقامت را مبغوض الهی میداند: | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بیشتر اهل سنت به روایات تابعین و صحابه نیزحدیث اطلاق میگردد.</ref> : إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسیر القرآن العظیم ج2 386</ref> | از قتاده در تفسیر ایه شریفه وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ امده است <ref>لازم به ذکر است از منظر بیشتر اهل سنت به روایات تابعین و صحابه نیزحدیث اطلاق میگردد.</ref> : إخراج محمد و أصحابه من مکة، أکبر عند الله من القتال فی الشهر الحرام.<ref>تفسیر القرآن العظیم ج2 386</ref> | ||
و از ابن عباس نیز نقل شده است که: و اخراج اهله منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ یعنی: أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلی الله علیه و سلم.<ref>همان</ref> | و از ابن عباس نیز نقل شده است که: و اخراج اهله منه أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ یعنی: أکبر من القتال الذی أصاب أصحاب محمد صلی الله علیه و سلم.<ref>همان</ref> | ||
از مجموع روایات ذکر شده بدست میآید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها بوده و اخراج | از مجموع روایات ذکر شده بدست میآید که اقامت در وطن و زادگاه از حقوق طبیعی انسانها بوده و اخراج آنان از اوطانشان ظلمی بزرگ خواهد بود. | ||
نتیجه: در مقاله حاضر حق بازگشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی اسلام تبیین گردید. هر چند در نظام بین الملل حقوق انسانها از جمله حق بازگشت به رسمیت شناخته شده اما بدلیل تناقض این حقوق با مبانی فکری تدوین کنندگان غربی ان - نگرش مادی به انسان و جهان - تصویب این حقوق نتوانسته است امنیت جهانی را تامین کند درحالی که در نظام حقوقی اسلام که بر مبنای نگرش توحیدی و کرامت انسانی بنا گردیده است این حق همانند سائر حقوق طبیعی ضمانت اجرائی داشته و بین مبانی و حقوق مذکور تناقضی وجود نخواهد داشت. و السلام | نتیجه: در مقاله حاضر حق بازگشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی اسلام تبیین گردید. هر چند در نظام بین الملل حقوق انسانها از جمله حق بازگشت به رسمیت شناخته شده اما بدلیل تناقض این حقوق با مبانی فکری تدوین کنندگان غربی ان - نگرش مادی به انسان و جهان - تصویب این حقوق نتوانسته است امنیت جهانی را تامین کند درحالی که در نظام حقوقی اسلام که بر مبنای نگرش توحیدی و کرامت انسانی بنا گردیده است این حق همانند سائر حقوق طبیعی ضمانت اجرائی داشته و بین مبانی و حقوق مذکور تناقضی وجود نخواهد داشت. و السلام |