confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== تولد علامه جزایری == | == تولد علامه جزایری == | ||
صباغیه یکی از جزایر پیرامون بصره، در حدود 1050 ق | صباغیه یکی از جزایر پیرامون بصره، در حدود 1050 ق<ref> نابغه فقه و حدیث، سید محمد جزایری، ص 10</ref>. شاهد تولد نوزادی بود که خانه سید عبدالله را در شادمانی فرو برد. سید عبدالله که از نوادگان [[موسی بن جعفر|امام کاظم(علیه السلام)]] به شمار میآمد<ref>تحفه العالم، عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، ص 53</ref> فرزند دلبند خویش را نعمت الله نامید و در نخستین فرصت به مکتب سپرد. | ||
== تحصیلات علامه جزایری == | == تحصیلات علامه جزایری == | ||
نعمت الله روزهای کودکی را شتابان پشت سر نهاد و با بهره گیری از دانشوران صباغیه، شط بنی اسد، حویزه و بصره به یازده سالگی رسید. در این هنگام همراه برادرش سید نجم الدین رهسپار [[شیراز]] شد و به یاری شیخ جعفر بحرانی در مدرسه منصور به اقامت گزید | نعمت الله روزهای کودکی را شتابان پشت سر نهاد و با بهره گیری از دانشوران صباغیه، شط بنی اسد، حویزه و بصره به یازده سالگی رسید. در این هنگام همراه برادرش سید نجم الدین رهسپار [[شیراز]] شد و به یاری شیخ جعفر بحرانی در مدرسه منصور به اقامت گزید<ref> الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 304 - 307</ref>. | ||
تهیدستی بسیار نعمت الله، سرانجام وی را از انزوای ویژه روزگار آغازین درس بیرون آورده، به نسخه برداری از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسی کشاند | تهیدستی بسیار نعمت الله، سرانجام وی را از انزوای ویژه روزگار آغازین درس بیرون آورده، به نسخه برداری از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسی کشاند<ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 304 - 307</ref>. فرزند سید عبدالله گاه تا بامداد کار میکرد، درس میخواند و پس از نماز صبح و مطالعه ویژه بامدادی سر بر کتاب نهاده، لحظه ای می آرامید. آنگاه تا نیمروز تدریس میکرد و پس از نماز ظهر به درس یکی از استادان می شتافت<ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref>. | ||
بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو میرفت که حتی توان خرید لقمه نانی را نداشت. در چنین موقعیت دشواری چراغ [[حجره]] اش به سبب بی روغنی خاموش میماند و سید نعمت الله را در اندوهی جانکاه فرو میبرد. او برای تحمل گرسنگی توان بسیار داشت ولی هرگز نمیتوانست به دلیل ناداری درس شامگاهی را ترک کند. بنابراین به مهتاب، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه میبرد | بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو میرفت که حتی توان خرید لقمه نانی را نداشت. در چنین موقعیت دشواری چراغ [[حجره]] اش به سبب بی روغنی خاموش میماند و سید نعمت الله را در اندوهی جانکاه فرو میبرد. او برای تحمل گرسنگی توان بسیار داشت ولی هرگز نمیتوانست به دلیل ناداری درس شامگاهی را ترک کند. بنابراین به مهتاب، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه میبرد<ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref>. | ||
سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری میکردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. | سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری میکردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. | ||
بیست روز پس از ازدواج در حالی که سید اندیشه شیراز را - دست کم برای مدتی - از خود دور ساخته بود، [[زیارت]] یکی از دانشوران جزایر و گفتار ارزنده وی اشتیاق مدرسه را در دل او بیدار ساخت. به گونهای که در همان محفل تصمیم به ادامه درس گرفت و چون از خانه آن دانشمند بیرون آمد بی آنکه کسی را آگاه سازد رهسپار شیراز شد | بیست روز پس از ازدواج در حالی که سید اندیشه شیراز را - دست کم برای مدتی - از خود دور ساخته بود، [[زیارت]] یکی از دانشوران جزایر و گفتار ارزنده وی اشتیاق مدرسه را در دل او بیدار ساخت. به گونهای که در همان محفل تصمیم به ادامه درس گرفت و چون از خانه آن دانشمند بیرون آمد بی آنکه کسی را آگاه سازد رهسپار شیراز شد<ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 308 - 310</ref>. | ||
ولی این بار اقامت در مدرسه منصوریه دیری نپایید. پس از مدتی خبر درگذشت پدر وی را در اندوه فرو برد <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 125</ref> و اندکی بعد دست حوادث مدرسه را به آتش کشید | ولی این بار اقامت در مدرسه منصوریه دیری نپایید. پس از مدتی خبر درگذشت پدر وی را در اندوه فرو برد <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 125</ref> و اندکی بعد دست حوادث مدرسه را به آتش کشید<ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4،ص 145</ref>. | ||
نابغه فقه و [[حدیث]]، ص 125 سید نعمت الله با خاطره استادان بزرگ شیراز: شیخ جعفر بحرانی (متوفای 1091 ق.) ابراهیم بن ملاصدرا، شاه ابوالولی بن شاه تقی الدین شیرازی، سید هشام بن حسین احسابی، <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 129</ref> شیخ صالح بن عبدالکریم کزکزانی(متوفای 1098 ق.) <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 129</ref> راه [[اصفهان]] را پیش گرفت. | نابغه فقه و [[حدیث]]، ص 125 سید نعمت الله با خاطره استادان بزرگ شیراز: شیخ جعفر بحرانی (متوفای 1091 ق.) ابراهیم بن ملاصدرا، شاه ابوالولی بن شاه تقی الدین شیرازی، سید هشام بن حسین احسابی، <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 129</ref> شیخ صالح بن عبدالکریم کزکزانی(متوفای 1098 ق.) <ref>نابغه فقه و حدیث، ص 129</ref> راه [[اصفهان]] را پیش گرفت. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
* هدیة المبین و تحفة الراغبین | * هدیة المبین و تحفة الراغبین | ||
* | * | ||
* و دهها اثر دیگری که به صورت حاشیه و شرح نوشته شده است | * و دهها اثر دیگری که به صورت حاشیه و شرح نوشته شده است<ref>چکیدهای از زندگانی سید جزایری، ص ۱۶، ۷۷</ref>. | ||
== در گذشت علامه جزایری == | == در گذشت علامه جزایری == | ||
مرجع 62 ساله جنوب آنگاه که به سمت [[خوزستان]] ادامه مسیر میداد به شدت بیمار شد کاروانیان چون به جایدر (منزلگاهی نزدیک پلدختر) رسیدند سید را فرو آوردند تا لختی | مرجع 62 ساله جنوب آنگاه که به سمت [[خوزستان]] ادامه مسیر میداد به شدت بیمار شد کاروانیان چون به جایدر (منزلگاهی نزدیک پلدختر) رسیدند سید را فرو آوردند تا لختی بیاساید<ref>نابغه فقه و حدیث، ص 225</ref>، لیکن در این وادی بیماری شدت یافت و سرانجام در شب جمعه 22 شوال 1112 ق<ref>فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص 81</ref>. دیدگانی که به برکت خاک [[مقبره]] [[ائمه|امامان معصوم(علیه السلام)]] فروغی آسمانی یافته بود، برای همیشه بسته شد. | ||
مسافران پاکدل شوشتری پیکر پاک مرجعشان را غریبانه در جایدر به خاک سپردند. نیکان آن سامان، که قدر گوهر رخشان جزایر را میدانستند، بر آرامگاهش ساختمانی سراسر عشق و اخلاص بنیاد نهادند و برای تامین مخارج قاریان و خدمتگزاران حرمش موقوفاتی در نظر گرفتند | مسافران پاکدل شوشتری پیکر پاک مرجعشان را غریبانه در جایدر به خاک سپردند. نیکان آن سامان، که قدر گوهر رخشان جزایر را میدانستند، بر آرامگاهش ساختمانی سراسر عشق و اخلاص بنیاد نهادند و برای تامین مخارج قاریان و خدمتگزاران حرمش موقوفاتی در نظر گرفتند<ref>کشف الاسرار، ج 1، ص 442 - 445</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |