ابوجهل: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


== زندگی‌نامه ابوجهل ==
== زندگی‌نامه ابوجهل ==
ابوجهل: ابوالحکم، عمروبن هشام‌بن مغیره <ref>المحبّر، ص ۱۳۹</ref> از بزرگان [[مکّه]]، و‌از دشمنان سرسخت پیامبر<ref>المغازی، ج‌2، ص‌491</ref> وی از [[قبیله بنی مخزوم]] و به ابوجهل مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابن‌الحنظلیه]] <ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌623‌</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما اززمان ولادت و زندگی او پیش از [[ظهور اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را هم‌سن [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] <ref>دایرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌1، ص‌322. «ابوجهل»</ref> و برخی، هنگام ورود به دارالندوه (سال 584 م)، سی ساله دانسته‌اند <ref>دایرة‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی، ج5، ص305. «ابوجهل»</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیشتر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهمان‌نواز مکّه به شمار می‌رفت تا آن‌جا که قریش، مرگ او را برای خود تاریخ قرار داد. <ref> المحبّر، ص‌139</ref>
ابوجهل: ابوالحکم، عمروبن هشام‌بن مغیره <ref>المحبّر، ص ۱۳۹</ref> از بزرگان [[مکّه]]، و‌از دشمنان سرسخت پیامبر<ref>المغازی، ج‌2، ص‌491</ref> وی از [[قبیله بنی مخزوم]] و به ابوجهل مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابن‌الحنظلیه]]<ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌623‌</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما اززمان ولادت و زندگی او پیش از [[ظهور اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را هم‌سن [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]]<ref>دایرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌1، ص‌322. «ابوجهل»</ref> و برخی، هنگام ورود به دارالندوه (سال 584 م)، سی ساله دانسته‌اند<ref>دایرة‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی، ج5، ص305. «ابوجهل»</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیشتر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهمان‌نواز مکّه به شمار می‌رفت تا آن‌جا که قریش، مرگ او را برای خود تاریخ قرار داد<ref> المحبّر، ص‌139</ref>.


زیرکی، دانایی و هوشیاری او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف سنّت عرب جاهلی که عضویّت در دارالندوه، برای غیر [[بنی‌قصی]] را مشروط به چهل‌سالگی کرده بود، <ref>اخبار مکّه، ج‌2، ص‌253</ref> در نوجوانی که هنوز موی بر صورتش نروییده بود، <ref>عیون‌الاخبار، ج‌1، ص‌230</ref> یا نزدیک سی سالگی، <ref> الاشتقاق، ص‌155</ref> عضو آن شورا شود و در تصمیم‌گیری‌های سران، طرف مشورت قرار گیرد. <ref>یعقوبی، ج‌2، ص‌37؛ الاشتقاق، ص‌155</ref>
زیرکی، دانایی و هوشیاری او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف سنّت عرب جاهلی که عضویّت در دارالندوه، برای غیر [[بنی‌قصی]] را مشروط به چهل‌سالگی کرده بود<ref>اخبار مکّه، ج‌2، ص‌253</ref>، در نوجوانی که هنوز موی بر صورتش نروییده بود<ref>عیون‌الاخبار، ج‌1، ص‌230</ref>،یا نزدیک سی سالگی<ref> الاشتقاق، ص‌155</ref>، عضو آن شورا شود و در تصمیم‌گیری‌های سران، طرف مشورت قرار گیرد<ref>یعقوبی، ج‌2، ص‌37؛ الاشتقاق، ص‌155</ref>.


ابوجهل از بازرگانان ثروت‌مند و اشراف مکّه بود <ref>جامع‌البیان، مج‌11، ج‌20، ص‌119</ref> که چون دیگر هم‌ردیفان خویش، برای دست‌یابی به ریاست [[کعبه]] و در پی آن، ریاست‌ مکّه، با بنی‌هاشم نزاع داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل می‌کرد. او می‌گفت: ما و فرزندان [[عبدمناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ اطعام کردند، اطعام کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما پیامبری است که بر او [[وحی]] می‌شود! این را دیگر نفهمیدیم. به خدا سوگند! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد. <ref> السیر و المغازی، ص‌210</ref>
ابوجهل از بازرگانان ثروت‌مند و اشراف مکّه بود<ref>جامع‌البیان، مج‌11، ج‌20، ص‌119</ref> که چون دیگر هم‌ردیفان خویش، برای دست‌یابی به ریاست [[کعبه]] و در پی آن، ریاست‌ مکّه، با بنی‌هاشم نزاع داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل می‌کرد. او می‌گفت: ما و فرزندان [[عبدمناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ اطعام کردند، اطعام کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما پیامبری است که بر او [[وحی]] می‌شود! این را دیگر نفهمیدیم. به خدا سوگند! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد<ref> السیر و المغازی، ص‌210</ref>.


ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر و [[مسلمانان‌]]بود. تلاش و رفتار خشمگینانه و کینه توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیّه]] <ref>التعریف، ص‌172</ref> که به قتل این زن و شوهر انجامید، [[تهمت]] <ref>یعقوبی، ج‌2، ص‌28</ref> و افترا به آنان، <ref>التعریف، ص‌172</ref> جلوگیری از استماع قرآن، <ref>قرطبی، ج‌15، ص‌236</ref> و برقراری رابطه دیگران با پیامبر، <ref> اسباب‌النزول، ص‌381؛ مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌584</ref> کوشش برای انعقاد [[پیمان صحیفه]] مبنی بر یاری نرساندن به پیامبر(صلی الله علیه)و کوشش بر عدم نقض آن، <ref> السیر و المغازی، ص‌161 و 166</ref> طرّاحی قتل پیامبر، <ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌480؛ مجمع‌البیان، ج4، ص‌826</ref> به راه انداختن [[جنگ بدر]] <ref>الطبقات، ج‌2، ص‌9؛ یعقوبی، ج2، ص‌45</ref> و… آشکار است.  
ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر و [[مسلمانان‌]]بود. تلاش و رفتار خشمگینانه و کینه توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیّه]] <ref>التعریف، ص‌172</ref> که به قتل این زن و شوهر انجامید، [[تهمت]]<ref>یعقوبی، ج‌2، ص‌28</ref> و افترا به آنان<ref>التعریف، ص‌172</ref>، جلوگیری از استماع قرآن<ref>قرطبی، ج‌15، ص‌236</ref>، و برقراری رابطه دیگران با پیامبر<ref> اسباب‌النزول، ص‌381؛ مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌584</ref>، کوشش برای انعقاد [[پیمان صحیفه]] مبنی بر یاری نرساندن به پیامبر(صلی الله علیه)و کوشش بر عدم نقض آن<ref> السیر و المغازی، ص‌161 و 166</ref>، طرّاحی قتل پیامبر<ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌480؛ مجمع‌البیان، ج4، ص‌826</ref>، به راه انداختن [[جنگ بدر]]<ref>الطبقات، ج‌2، ص‌9؛ یعقوبی، ج2، ص‌45</ref> و… آشکار است.  


ابوجهل وقتی شنید که [[عیّاش ابن ابی‌ربیعه]] (برادر مادری‌اش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوه‌ای را برای بازگرداندن او به کارگرفت <ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌474</ref> و هنگامی که اندک ملایمت [[ولیدبن‌مغیره]] را به پیامبر دریافت، وی را با حیله بر آن داشت که کلام خداوند را [[سحر]] بخواند. <ref>مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌584</ref> (إن هـذا إلاّ سِحرٌ یُؤثَر إن هـذا إلاّ قَولُ البَشرِ) <ref> آیه 24 و 25 مدثر/ 74 </ref> بیان‌گر این واقعه است. <ref> اسباب النزول، ص‌381 و 382</ref>
ابوجهل وقتی شنید که [[عیّاش ابن ابی‌ربیعه]] (برادر مادری‌اش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوه‌ای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج‌2، ص‌474</ref> و هنگامی که اندک ملایمت [[ولیدبن‌مغیره]] را به پیامبر دریافت، وی را با حیله بر آن داشت که کلام خداوند را [[سحر]] بخواند<ref>مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌584</ref>. (إن هـذا إلاّ سِحرٌ یُؤثَر إن هـذا إلاّ قَولُ البَشرِ)<ref> آیه 24 و 25 مدثر/ 74 </ref> بیان‌گر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص‌381 و 382</ref>.


او برای تضعیف پیامبر و اسلام از هر راهی استفاده می‌کرد. وقتی آیاتِ «و‌ما أدرکَ ما سَقَرُ لاتُبقی وَ لاتَذَرُ لوّاحةٌ لِلبَشرِ عَلَیها تِسعَةَ عَشَرَ» <ref>مدثر/74، 27 ـ 30</ref> را شنید، به قرشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از غلبه بر یک نفر از گماشته‌های آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیش‌تر است؟ رفیق شما [پیامبر]خبر می‌دهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد. <ref> جامع‌البیان، مج14، ج29، ص199؛ مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌586</ref>
او برای تضعیف پیامبر و اسلام از هر راهی استفاده می‌کرد. وقتی آیاتِ «و‌ما أدرکَ ما سَقَرُ لاتُبقی وَ لاتَذَرُ لوّاحةٌ لِلبَشرِ عَلَیها تِسعَةَ عَشَرَ»<ref>مدثر/74، 27 ـ 30</ref> را شنید، به قرشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از غلبه بر یک نفر از گماشته‌های آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیش‌تر است؟ رفیق شما [پیامبر]خبر می‌دهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد<ref> جامع‌البیان، مج14، ج29، ص199؛ مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌586</ref>.


اصرار بیش از حد و جاهلانه او بر مخالفت با پیامبر و اسلام، حتّی موجب خشم دیگر سران مکّه شد <ref>السیر و المغازی، ص‌166</ref> و از سوی پیامبر به (ابوجهل) ملقّب گردید. <ref> الاشتقاق، ص‌147؛ انساب الاشراف ج‌1، ص‌141</ref> وی، در سال دوم هجری، در جنگ بدر که خود فرماندهی سپاه شرک را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه قلیب]] بدر مدفون شد. <ref>جامع‌البیان، مج‌5‌، ج‌7، ص‌240</ref> او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت <ref>جمهرة انساب العرب، ص‌145</ref> و [[ابتر]] ماند. عکرمه (فرزند او) پس از فتح مکّه مسلمان شد، و ‌پیامبر برای این‌که مسلمانی آزرده نشود، مسلمانان را از سبّ ابوجهل منع فرمود. <ref> العقدالفرید، ج۲، ص‌386</ref>
اصرار بیش از حد و جاهلانه او بر مخالفت با پیامبر و اسلام، حتّی موجب خشم دیگر سران مکّه شد<ref>السیر و المغازی، ص‌166</ref> و از سوی پیامبر به (ابوجهل) ملقّب گردید<ref> الاشتقاق، ص‌147؛ انساب الاشراف ج‌1، ص‌141</ref>. وی، در سال دوم هجری، در جنگ بدر که خود فرماندهی سپاه شرک را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه قلیب]] بدر مدفون شد<ref>جامع‌البیان، مج‌5‌، ج‌7، ص‌240</ref>. او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص‌145</ref> و [[ابتر]] ماند. عکرمه (فرزند او) پس از فتح مکّه مسلمان شد، و ‌پیامبر برای این‌که مسلمانی آزرده نشود، مسلمانان را از سبّ ابوجهل منع فرمود<ref> العقدالفرید، ج۲، ص‌386</ref>.


== نسبت ابوجهل با پیامبر ==
== نسبت ابوجهل با پیامبر ==
خط ۷۴: خط ۷۴:
|بنی بنانه||
|بنی بنانه||
|-
|-
|}<nowiki> </nowiki><ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref>
|}<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref>


ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[حضرت محمد (ص)|رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (صلی الله علیه) از تیره بنی‌هاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است <ref> ابن سعد، الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج ‏7، ص 413</ref> که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمی‌تواند عموی پیامیر اسلام (صلی الله علیه) باشد.
ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[حضرت محمد (ص)|رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (صلی الله علیه) از تیره بنی‌هاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است <ref> ابن سعد، الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج ‏7، ص 413</ref> که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمی‌تواند عموی پیامیر اسلام (صلی الله علیه) باشد.
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴

ویرایش