حر بن یزید ریاحی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
در [[روز عاشورا]] حر پس از آن که مشاهده کرد کوفیان بر کشتن امام حسین (علیه السلام) اصرار دارند به امام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و به [[شهادت]] رسید. حر به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین(علیه السلام) نزد [[شیعیان]] حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن می‌دانند.
در [[روز عاشورا]] حر پس از آن که مشاهده کرد کوفیان بر کشتن امام حسین (علیه السلام) اصرار دارند به امام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و به [[شهادت]] رسید. حر به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین(علیه السلام) نزد [[شیعیان]] حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن می‌دانند.


=نسب حرّ=
== نسب حرّ ==
 
حرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعْنَب بن عَتّاب ‌بن حارث بن عمرو بن هَمّام بن بنو ریاح بن یربوع بن حَنْظَلَه، از تیره‌های قبیله تمیم منتسب است<ref> ابن‌کلبی، ج ۱، ص ۲۱۳، ۲۱۶؛ دواداری، ج ۴، ص ۸۷، ۸۹ نام وی را جَریربن یزید، یافعی، ج ۱، ص ۱۰۸ حارث‌بن یزید و ابن‌عماد، ج ۱، ص ۶۷</ref> و از این‌رو وی را ریاحی، یربوعی، حَنظَلی و تمیمی خوانده‌اند. <ref>بلاذری، ج ۲، ص ۴۷۲، ۴۷۶، ۴۸۹؛ دینوری، ص ۲۴۹؛ طبری، ج ۵، ص ۴۲۲ </ref>.
حرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعْنَب بن عَتّاب ‌بن حارث بن عمرو بن هَمّام بن بنو ریاح بن یربوع بن حَنْظَلَه، از تیره‌های قبیله تمیم منتسب است<ref> ابن‌کلبی، ج ۱، ص ۲۱۳، ۲۱۶؛ دواداری، ج ۴، ص ۸۷، ۸۹ نام وی را جَریربن یزید، یافعی، ج ۱، ص ۱۰۸ حارث‌بن یزید و ابن‌عماد، ج ۱، ص ۶۷</ref> و از این‌رو وی را ریاحی، یربوعی، حَنظَلی و تمیمی خوانده‌اند. <ref>بلاذری، ج ۲، ص ۴۷۲، ۴۷۶، ۴۸۹؛ دینوری، ص ۲۴۹؛ طبری، ج ۵، ص ۴۲۲ </ref>
خاندان حرّ در [[جاهلیت|زمان جاهلیت]] و در دوره [[اسلام]] از بزرگان بودند<ref>به سماوی، ص ۲۰۳</ref> درباره سن حرّ سخنی به میان نیامده و کسی از نام مادر او یاد نکرده است. نام پدرش همراه نامش شهرت دارد; (یزید بن ناجیه). چون از قبیله بنی ریاح بود او را ریاحی می گفتند.
خاندان حرّ در [[جاهلیت|زمان جاهلیت]] و در دوره [[اسلام]] از بزرگان بودند. <ref>به سماوی، ص ۲۰۳</ref> درباره سن حرّ سخنی به میان نیامده و کسی از نام مادر او یاد نکرده است. نام پدرش همراه نامش شهرت دارد; (یزید بن ناجیه). چون از قبیله بنی ریاح بود او را ریاحی می گفتند.


== نسل حر ==
== نسل حر ==
درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ دو خاندان به حر منسوب بوده‌اند: خاندان مستوفیان قزوین <ref>حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۸۱۱، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵</ref> که [[حمدالله مستوفی]] تاریخ نگار مشهور از ایشان است <ref>تاریخ‌گزیده، متن، ص:۷۹۴ ص:۸۱۲</ref> و آل حر در منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] که یکی از مشهور‌ترین ایشان [[شیخ حر عاملی]] صاحب کتاب مشهور [[وسائل الشیعه]] است. <ref>حمد حسینی، مقدمه بر امل الآمل حر عاملی، ج۱، ص۸-۱۰، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵</ref>
درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ دو خاندان به حر منسوب بوده‌اند: خاندان مستوفیان قزوین <ref>حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۸۱۱، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵</ref> که [[حمدالله مستوفی]] تاریخ نگار مشهور از ایشان است<ref>تاریخ‌گزیده، متن، ص:۷۹۴ ص:۸۱۲</ref> و آل حر در منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] که یکی از مشهور‌ترین ایشان [[شیخ حر عاملی]] صاحب کتاب مشهور [[وسائل الشیعه]] است<ref>حمد حسینی، مقدمه بر امل الآمل حر عاملی، ج۱، ص۸-۱۰، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵</ref>.


== زندگی پیش از واقعه عاشورا==
== زندگی پیش از واقعه عاشورا==
حرّ در سال ۶۰هجری یکی از مشهورترین جنگاوران کوفه بود.<ref>طبری، ج ۵، ص ۳۹۲، ۴۲۷؛ ابن‌کثیر، ج ۸، ص ۱۹۵</ref> در برخی منابع به اشتباه از وی با عنوان صاحب شرطه|شُرطه عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه یاد شده است. <ref> ابن‌ جوزی، ج ۵، ص ۳۳۵؛ ابن‌وردی، ج ۱، ص .۲۳۱</ref> با این حال انتصاب وی به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی [[عبیدالله بن زیاد|عبیداللّه بن زیاد]] (که از قبایل تمیم و [[همْدان]] بودند) برای مواجهه با امام حسین(علیه السلام) <ref>طبری، ج۵، ص۴۲۲</ref> و نیز انضباط نظامی و پایبندی‌اش به اجرای دقیق فرمان‌های حکومتی<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۳؛ دینوری، ص۲۵۲؛ طبری، ج۵، ص۴۰۲ـ۴۰۳</ref> حضور او را به عنوان صاحب منصبی نظامی (نه لزوماً صاحب [[شرطه]]) در دستگاه حکومتی ابن زیاد تأیید می‌کند.
حرّ در سال ۶۰هجری یکی از مشهورترین جنگاوران کوفه بود.<ref>طبری، ج ۵، ص ۳۹۲، ۴۲۷؛ ابن‌کثیر، ج ۸، ص ۱۹۵</ref> در برخی منابع به اشتباه از وی با عنوان صاحب شرطه|شُرطه عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه یاد شده است. <ref> ابن‌ جوزی، ج ۵، ص ۳۳۵؛ ابن‌وردی، ج ۱، ص .۲۳۱</ref> با این حال انتصاب وی به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی [[عبیدالله بن زیاد|عبیداللّه بن زیاد]] (که از قبایل تمیم و [[همْدان]] بودند) برای مواجهه با امام حسین(علیه السلام)<ref>طبری، ج۵، ص۴۲۲</ref> و نیز انضباط نظامی و پایبندی‌اش به اجرای دقیق فرمان‌های حکومتی<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۳؛ دینوری، ص۲۵۲؛ طبری، ج۵، ص۴۰۲ـ۴۰۳</ref> حضور او را به عنوان صاحب منصبی نظامی (نه لزوماً صاحب [[شرطه]]) در دستگاه حکومتی ابن زیاد تأیید می‌کند.


این احتمال به ویژه از آن رو تقویت می‌شود که وی ظاهراً با سیاست میانه‌ای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حرّ یا موضع‌گیری سیاسی‌اش در اوضاع پر تنش کوفه در سال ۶۰ سخنی به میان نیامده، فقط [[بلعمی]]، در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که [[تشیع]] خود را مخفی می‌کردند. <ref>ج ۴، ص۷۰۴</ref>  
این احتمال به ویژه از آن رو تقویت می‌شود که وی ظاهراً با سیاست میانه‌ای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حرّ یا موضع‌گیری سیاسی‌اش در اوضاع پر تنش کوفه در سال ۶۰ سخنی به میان نیامده، فقط [[بلعمی]]، در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که [[تشیع]] خود را مخفی می‌کردند<ref>ج ۴، ص۷۰۴</ref>.


== ندایی که حر شنید ==
== ندایی که حر شنید ==
خط ۳۸: خط ۳۷:


او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(علیه السلام) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(علیه السلام) به او فرمودند:
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(علیه السلام) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(علیه السلام) به او فرمودند:
تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای. <ref>مثیرالاحزان، ص۴۴ </ref> <ref> نفس المهموم، ص۲۳۱ </ref>
تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای.<ref>مثیرالاحزان، ص۴۴ </ref> <ref> نفس المهموم، ص۲۳۱ </ref>.


== توبه حر در روز عاشورا ==
== توبه حر در روز عاشورا ==
حرّ اگرچه اقدامی سخت گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار با اشاره به حرمت خاص [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه( سلام الله علیها)]] در روز دهم محرّم لشکرش را رها کرد و به امام حسین(علیه السلام) پیوست. <ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی می‌داند</ref>
حرّ اگرچه اقدامی سخت گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار با اشاره به حرمت خاص [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه( سلام الله علیها)]] در روز دهم محرّم لشکرش را رها کرد و به امام حسین(علیه السلام) پیوست<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی می‌داند</ref>.


در روز عاشورا [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمربن سعد]] لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمربن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(علیه السلام) گردید.
در روز عاشورا [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمربن سعد]] لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمربن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(علیه السلام) گردید.
خط ۵۱: خط ۵۰:
حر گفت: «‌بدرستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌‏بینم و به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد». حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.
حر گفت: «‌بدرستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌‏بینم و به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد». حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.


گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش [[استغفار]] نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی. <ref>لاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی می‌داند. </ref> حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(علیه السلام) وارد شد.
گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش [[استغفار]] نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی<ref>لاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی می‌داند.</ref>. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(علیه السلام) وارد شد.


او خدمت امام حسین(علیه السلام) آمد و عرض کرد:
او خدمت امام حسین(علیه السلام) آمد و عرض کرد:
فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دوچارتان کنند، به خدا قسم اگر می‌دانستم کار به این جا می‌کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم، و من اکنون از آن چه انجام داده‏ام به سوی خدا توبه می‌کنم، آیا توبه من پذیرفته است؟
فدایت شوم یابن رسول الله(صلی الله علیه) من آن کسی هستم که تو را از بازگشت(به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دوچارتان کنند، به خدا قسم اگر می‌دانستم کار به این جا می‌کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم، و من اکنون از آن چه انجام داده‏ام به سوی خدا توبه می‌کنم، آیا توبه من پذیرفته است؟
امام حسین(علیه السلام) فرمود: آری خداوند توبه تو را می‌‏پذیرد.  
امام حسین(علیه السلام) فرمود: آری خداوند توبه تو را می‌‏پذیرد.  


== دلایل توبه ==
== دلایل توبه ==
تغییر موضعِ این فرمانده ارشد سپاه ابن زیاد چنان شگفت آور بود که برخی در تبیین علت آن، به عواملی چون بشارت سروش غیبی به حرّ یا رویای صادقه او متوسل شده‌اند، <ref>ابن بابویه، ص۲۱۸؛ ابن نما، ص۵۹؛ حائری خراسانی، ص۹۶</ref> که البته چنین وجهی صرف نظر از صحت و سقم آن از ارزش انتخاب حساس و دشوار حرّ نمی‌کاهد. <ref>بیضون، ج۱، ص۶۷۸ـ ۶۷۹، که تربیت صحیح حرّ را مؤثرترین عامل در تصمیم‌گیری او دانسته است</ref>
تغییر موضعِ این فرمانده ارشد سپاه ابن زیاد چنان شگفت آور بود که برخی در تبیین علت آن، به عواملی چون بشارت سروش غیبی به حرّ یا رویای صادقه او متوسل شده‌اند<ref>ابن بابویه، ص۲۱۸؛ ابن نما، ص۵۹؛ حائری خراسانی، ص۹۶</ref>، که البته چنین وجهی صرف نظر از صحت و سقم آن از ارزش انتخاب حساس و دشوار حرّ نمی‌کاهد<ref>بیضون، ج۱، ص۶۷۸ـ ۶۷۹، که تربیت صحیح حرّ را مؤثرترین عامل در تصمیم‌گیری او دانسته است</ref>.


برخی سخنان وی در آستانه پیوستن به امام نیز بر انتخابی بودن کار او صحه می‌گذارد، از جمله اینکه گفته بود خود را میان بهشت و جهنم مخیر می‌بینم و به خدا اگر پاره پاره‌ام کنند و بسوزانند چیزی را بر بهشت نمی‌گزینم. <ref>مفید، ج۲، ص۹۹؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲</ref>
برخی سخنان وی در آستانه پیوستن به امام نیز بر انتخابی بودن کار او صحه می‌گذارد، از جمله اینکه گفته بود خود را میان بهشت و جهنم مخیر می‌بینم و به خدا اگر پاره پاره‌ام کنند و بسوزانند چیزی را بر بهشت نمی‌گزینم<ref>مفید، ج۲، ص۹۹؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲</ref>.


== نحوه شهادت حر ==
== نحوه شهادت حر ==
زمان توبه حرّ تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنابر روایتی حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده‌امام اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد. <ref>ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۳</ref>
زمان توبه حرّ تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنابر روایتی حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده‌امام اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد<ref>ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۳</ref>.


وی بلافاصله پس از پیوستن به امام راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بی‌نتیجه با عمربن سعد و بیان سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام پس از چندین نوبت نبرد به شهادت رسید. <ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۶، ۴۸۹، ۴۹۴، ۵۱۷؛ طبری، ج۵، ص۴۲۸ـ۴۲۹، ۴۳۴ـ۴۳۵، ۴۳۷، ۴۴۰ـ ۴۴۱؛ مفید، ج۲، ص۱۰۲ـ۱۰۴</ref>
وی بلافاصله پس از پیوستن به امام راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بی‌نتیجه با عمربن سعد و بیان سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام پس از چندین نوبت نبرد به شهادت رسید<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۷۶، ۴۸۹، ۴۹۴، ۵۱۷؛ طبری، ج۵، ص۴۲۸ـ۴۲۹، ۴۳۴ـ۴۳۵، ۴۳۷، ۴۴۰ـ ۴۴۱؛ مفید، ج۲، ص۱۰۲ـ۱۰۴</ref>.


او شجاعانه می‌جنگید و با این که اسبش زخمی شده بود و از گوش‌ها و پیشانی آن خون جاری شده بود، همواره رجز می‌خواند و سواره با دشمنان پیکار می‌کرد. تا این که چهل و چند نفر از دشمنان را به هلاکت رساند.
او شجاعانه می‌جنگید و با این که اسبش زخمی شده بود و از گوش‌ها و پیشانی آن خون جاری شده بود، همواره رجز می‌خواند و سواره با دشمنان پیکار می‌کرد. تا این که چهل و چند نفر از دشمنان را به هلاکت رساند.
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲

ویرایش