۸۷٬۷۹۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی اعتنایی' به 'بیاعتنایی') |
جز (جایگزینی متن - '[[رسول اکرم' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) ') |
||
(۱۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
</div> | </div> | ||
عبرانیان یا یهودیان مانند اعراب آشوری از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شدهاند اصل آنها به یک جا میرسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ هر یک از این اقوام باید نظری هم به فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در | عبرانیان یا یهودیان مانند اعراب آشوری از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شدهاند اصل آنها به یک جا میرسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ هر یک از این اقوام باید نظری هم به فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در زبانهای عبری، سریانی و حبشی در کار خود موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. | ||
== عبرانیان (یهودیان) == | == عبرانیان (یهودیان) == | ||
[[یهودیان]] مانند اعراب و آشوریان، از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شدهاند اصل آنها به یک جا میرسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در | [[یهودیان]] مانند اعراب و آشوریان، از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شدهاند اصل آنها به یک جا میرسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در زبانهای عبری، سریانی و حبشی در کار خود موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد. | ||
از سابقه تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی دانشمندان معتقدند که نام “عبرانی “را که کنعانیان پس از ورود حضرت [[ابراهیم]] علیهالسلام به سرزمین کنعان به او دادهاند و وی را عبرانی خواندهاند که بعدها جزو القاب او شد و لقب مذکور در خاندان وی باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده “ع ب ر”به معنا گذر کردن از نهر میآید، به اعتبار این که حضرت ابراهیم علیهالسلام از ورود فرات عبور کرد و وارد کنعان شد. | از سابقه تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی دانشمندان معتقدند که نام “عبرانی “را که کنعانیان پس از ورود حضرت [[ابراهیم]] علیهالسلام به سرزمین کنعان به او دادهاند و وی را عبرانی خواندهاند که بعدها جزو القاب او شد و لقب مذکور در خاندان وی باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده “ع ب ر”به معنا گذر کردن از نهر میآید، به اعتبار این که حضرت ابراهیم علیهالسلام از ورود فرات عبور کرد و وارد کنعان شد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
نسب حضرت ابراهیم علیهالسلام تا حضرت [[آدم]] علیهالسلام در تورات آمده است. نسب نامههای تورات به کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است. | نسب حضرت ابراهیم علیهالسلام تا حضرت [[آدم]] علیهالسلام در تورات آمده است. نسب نامههای تورات به کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است. | ||
به عقیده اهل کتاب (در نتیجه | به عقیده اهل کتاب (در نتیجه جمعبندی حوادث [[کتاب مقدس]]) حضرت ابراهیم علیهالسلام حدود 2000 سال قبل از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر آور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنی پدر بلندمرتبه) نامیده میشد. خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام) تبدیل کرد. شهر آور نزدیک یک قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاک بیرون آمد و آثار باستانی بسیاری در آنجا یافت شد. | ||
به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام که "تارح" نامیده میشد، پسر خود ابراهیم علیهالسلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] علیهالسلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام که "تارح" نامیده میشد، پسر خود ابراهیم علیهالسلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] علیهالسلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | ||
پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام در [[تورات]] تارح خوانده میشود، ولی قرآن مجید وی را آزر بتپرست معرفی کرده است <ref>انعام: 74</ref>. پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام در سلسله اجداد حضرت [[ | پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام در [[تورات]] تارح خوانده میشود، ولی قرآن مجید وی را آزر بتپرست معرفی کرده است <ref>انعام: 74</ref>. پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام در سلسله اجداد حضرت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | ||
]] (ص) قرار میگیرد. | |||
علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم علیهالسلام یکتا پرست بودهاند، و به همین دلیل گفتهاند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در قرآن کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده میشود. | علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم علیهالسلام یکتا پرست بودهاند، و به همین دلیل گفتهاند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در قرآن کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده میشود. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
== اسرائیل == | == اسرائیل == | ||
حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است <ref>پیدایش 32: 24-32</ref>. اهل کتاب از | حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیهالسلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است <ref>پیدایش 32: 24-32</ref>. اهل کتاب از زمانهای قدیم گفتهاند که مقصود از [[خدا]] در این داستان، یکی از فرشتگان خداست <ref>رک. : هوشع 12:3-4</ref>. | ||
پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیهالسلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیهالسلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
به هر حال حضرت [[موسی]] علیهالسلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | به هر حال حضرت [[موسی]] علیهالسلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | ||
(5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی میگویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] | (5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی میگویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] دستهای خود را بر او نهاده بود و [[بنی اسرائیل]] او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه [[خداوند]] به [[موسی]] امر فرموده بود عمل کردند (10) و نبیی مثل [[موسی]] تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که [[خداوند]] او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتی که [[خداوند]] او را فرستاد تا آنها را در زمین [[مصر]] به [[فرعون]] و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که [[موسی]] در نظر همه [[اسرائیل]] نمود <ref>تثنیه 34: 5 - 12</ref>. | ||
== تأسیس یهودیت == | == تأسیس یهودیت == | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۶: | ||
== عهد عتیق == | == عهد عتیق == | ||
[[عهد عتیق]] نامی است که [[مسیحیان]] در مقابل [[عهد جدید]] به کتاب [[یهودیان]] دادهاند. [[مسیحیان]] به هر دو عهد عقیده دارند. [[عهد عتیق]] به زبان عبری و اندکی از آن به زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از | [[عهد عتیق]] نامی است که [[مسیحیان]] در مقابل [[عهد جدید]] به کتاب [[یهودیان]] دادهاند. [[مسیحیان]] به هر دو عهد عقیده دارند. [[عهد عتیق]] به زبان عبری و اندکی از آن به زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. کتاب تورات در آغاز [[عهد عتیق]] قرار دارد. | ||
همچنین نسخهای از [[عهد عتیق]] به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سبعینیه (یا ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود سال 258 ق. م. به امر بطلمیوس فیلادلفوس پادشاه [[مصر]]، توسط 72 تن انجام گرفته است. این نسخه | همچنین نسخهای از [[عهد عتیق]] به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سبعینیه (یا ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود سال 258 ق. م. به امر بطلمیوس فیلادلفوس پادشاه [[مصر]]، توسط 72 تن انجام گرفته است. این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنکه بخشها اپوکریفا 8 یعنی پوشیده، نام دارد و از قدیم الایام مورد شک بوده است، اما [[مسیحیان]] معمولاً آن را میپذیرفتهاند. حدود پنج قرن پیش، در جریان نهضت اصلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوءظن جدی [[مسیحیان]] پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال 1826 جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریکایی طبع و نشر [[کتاب مقدس]] به طور رسمی آنها را از [[کتاب مقدس]] کردند. کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذکور را بخشی از [[عهد عتیق]] میشمارند. | ||
اینک سخنی پیرامون ارجاع به [[کتاب مقدس]]: همه ما با شیوه ارجاع به [[قرآن]] کریم آشنا هستیم و میدانیم به جای ذکر صفحه از نام سوره و شماره آیه استفاده میشود. | اینک سخنی پیرامون ارجاع به [[کتاب مقدس]]: همه ما با شیوه ارجاع به [[قرآن]] کریم آشنا هستیم و میدانیم به جای ذکر صفحه از نام سوره و شماره آیه استفاده میشود. | ||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۴: | ||
2. کتاب مزامیر یعنی زبور داود (مجموعه 150 قطعه مناجات)؛ | 2. کتاب مزامیر یعنی زبور داود (مجموعه 150 قطعه مناجات)؛ | ||
3. کتاب امثال [[سلیمان]] نبی (کلمات | 3. کتاب امثال [[سلیمان]] نبی (کلمات حکمتآمیز)؛ | ||
4. کتاب (اسم مستعار حضرت [[سلیمان]]، مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان)؛ | 4. کتاب (اسم مستعار حضرت [[سلیمان]]، مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان)؛ | ||
خط ۳۲۹: | خط ۳۳۰: | ||
== اپوکریفای عهد عتیق == | == اپوکریفای عهد عتیق == | ||
اینک برای آشنایی با اپوکریفای [[عهد عتیق]] نامهای آن کتب را میآوریم. لازم است اشاره کنیم که نسخههایی از [[کتاب مقدس]] که دارای اپوکریفاست، هم از نظر تعداد کتب اپوکریفا و هم از نظر ترتیب، با یکدیگر اختلاف دارند. منبع بیشتر این کتابها ترجمه سبعینه است. تاکنون اپوکریفا به زبان فارسی دیده نشده است، اما نسخههایی از آن به عربی و انگلیسی و | اینک برای آشنایی با اپوکریفای [[عهد عتیق]] نامهای آن کتب را میآوریم. لازم است اشاره کنیم که نسخههایی از [[کتاب مقدس]] که دارای اپوکریفاست، هم از نظر تعداد کتب اپوکریفا و هم از نظر ترتیب، با یکدیگر اختلاف دارند. منبع بیشتر این کتابها ترجمه سبعینه است. تاکنون اپوکریفا به زبان فارسی دیده نشده است، اما نسخههایی از آن به عربی و انگلیسی و زبانهای دیگر وجود دارد. یک مجموعه اپوکریفا در 241 صفحه به زبان عربی، مشتمل بر 10 کتاب زیر است: | ||
1- طوبیا، | 1- طوبیا، | ||
خط ۳۷۶: | خط ۳۷۷: | ||
== خدا در یهودیت == | == خدا در یهودیت == | ||
یهودیت (مانند [[اسلام]] و [[مسیحیت]]) از آغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت [[موسی]] علیهالسلام تا انبیای پرشمار بعدی، با شرک مبارزه کردهاند. بدیهی است که پیروان ادیان توحیدی نیز در مواردی از دین خود غافل میشوند و به گونههایی از شرک روی میآورند. این مسأله هیچ گاه نظر | یهودیت (مانند [[اسلام]] و [[مسیحیت]]) از آغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت [[موسی]] علیهالسلام تا انبیای پرشمار بعدی، با شرک مبارزه کردهاند. بدیهی است که پیروان ادیان توحیدی نیز در مواردی از دین خود غافل میشوند و به گونههایی از شرک روی میآورند. این مسأله هیچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یک دین، از تحقیقات خود دانستهاند که ادیان دو گونهاند: | ||
الف) ادیانی که مردم را از شرک بر حذر میدارند، مانند ادیان ابراهیمی؛ | الف) ادیانی که مردم را از شرک بر حذر میدارند، مانند ادیان ابراهیمی؛ | ||
خط ۳۹۲: | خط ۳۹۳: | ||
[[یهودیان]] به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهای کلامی گستردهای دارند. همچنین برای نبوت معنای ویژهای قائلند که پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند. | [[یهودیان]] به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهای کلامی گستردهای دارند. همچنین برای نبوت معنای ویژهای قائلند که پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند. | ||
پیامبران بسیاری در کتاب [[عهد عتیق]] مطرح شدهاند.<ref>نام برخی از این پیامبران در دعای ام داود که در روز پانزدهم ماه رجب خوانده میشود، آمده است.</ref> اشعیا، ارمیا، عاموس با بیانات شیوای خود به [[بنی اسرائیل]] هشدار میدادند و آنان را از عاقبت کارهای زشت و ناروایشان بر حذر میداشتند و متذکر میشدند که اسارت | پیامبران بسیاری در کتاب [[عهد عتیق]] مطرح شدهاند.<ref>نام برخی از این پیامبران در دعای ام داود که در روز پانزدهم ماه رجب خوانده میشود، آمده است.</ref> اشعیا، ارمیا، عاموس با بیانات شیوای خود به [[بنی اسرائیل]] هشدار میدادند و آنان را از عاقبت کارهای زشت و ناروایشان بر حذر میداشتند و متذکر میشدند که اسارت ذلتباری در پیش دارند. اما آنان به این گفتارها کمترین توجهی نمیکردند و از سوی دیگر به قتل و حبس و آزار پیامبران خود کمر میبستند ([[قرآن]] مجید از این امور بسیار سخن گفته است). هفده کتاب پایان [[عهد عتیق]] که کتابهای نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگوییهاست. | ||
از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط میشوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]]. | از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط میشوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]]. | ||
خط ۴۰۲: | خط ۴۰۳: | ||
پس از حضرت [[موسی]] علیهالسلام، حضرت یوشع بن نون علیهالسلام به امر [[خدا]] به رهبری قوم برخاست. وی از رود اردن که از شمال به جنوب [[فلسطین]] کشیده شده است، گذشت و بلاد کنعان و حدود آن را فتح کرد. | پس از حضرت [[موسی]] علیهالسلام، حضرت یوشع بن نون علیهالسلام به امر [[خدا]] به رهبری قوم برخاست. وی از رود اردن که از شمال به جنوب [[فلسطین]] کشیده شده است، گذشت و بلاد کنعان و حدود آن را فتح کرد. | ||
به ادعای [[عهد عتیق]] سکنه بومی آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمین به [[بنی اسرائیل]] اختصاص یافت. جریان این | به ادعای [[عهد عتیق]] سکنه بومی آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمین به [[بنی اسرائیل]] اختصاص یافت. جریان این جنگها در ششمین کتاب عهد عتیق، به نام صحیفه یوشع موجود است. پس از حضرت یوشع علیهالسلام مردان بزرگی در [[بنی اسرائیل]] به رهبری مردم اشتغال داشتند که داوران [[بنی اسرائیل]] نامیده میشوند. آنان عموماً سمت پیامبری یا پادشاهی نداشتند. تاریخ این رهبران در سفر داوران آمده است. | ||
آخرین داور [[بنی اسرائیل]] حضرت سموئیل علیهالسلام دو پسر داشت که شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو، مردم از آن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع [[بنی اسرائیل]] در آن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیاد مردم، از طرف [[خدا]] جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد. | آخرین داور [[بنی اسرائیل]] حضرت سموئیل علیهالسلام دو پسر داشت که شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو، مردم از آن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع [[بنی اسرائیل]] در آن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیاد مردم، از طرف [[خدا]] جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد. | ||
خط ۴۴۴: | خط ۴۴۵: | ||
قبله یهود معبدسلیمان (مسجد اقصی) است. فقط سامریان قبله را کوه جرزیم در نزدیکی شهر نابلس میدانند. | قبله یهود معبدسلیمان (مسجد اقصی) است. فقط سامریان قبله را کوه جرزیم در نزدیکی شهر نابلس میدانند. | ||
آنان روزی سه بار نماز میخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. در صورتی که دست کم ده مرد در کنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار میشود و در این حال یک نفر که معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب میداند، جلو میایستد و | آنان روزی سه بار نماز میخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. در صورتی که دست کم ده مرد در کنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار میشود و در این حال یک نفر که معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب میداند، جلو میایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری میخواند و در مواردی رکوع میکنند. | ||
معروفترین عبارتی که خوانده میشود، شمع (یعنی بشنو) نام دارد که از تورات گرفته شده است: | معروفترین عبارتی که خوانده میشود، شمع (یعنی بشنو) نام دارد که از تورات گرفته شده است: | ||
(4) ای [[اسرائیل]] بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما <ref>تثنیه 6:4-5</ref>. | (4) ای [[اسرائیل]] بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما <ref>تثنیه 6:4-5</ref>. | ||
خط ۴۵۶: | خط ۴۵۷: | ||
در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات <ref>لاویان باب 26 و تثنیه باب 28</ref> دینداری و بی دینی در جلب نعمتهای این جهان و سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب [[تلمود]] از قیامت بسیار سخن گفته است. | در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات <ref>لاویان باب 26 و تثنیه باب 28</ref> دینداری و بی دینی در جلب نعمتهای این جهان و سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب [[تلمود]] از قیامت بسیار سخن گفته است. | ||
یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور | یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهشگران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان میگفتند در زمان آینده، پس از آنکه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان [[بنی اسرائیل]] وجود داشته و در چندین مورد از [[کتاب مقدس]] بدان اشاره شده است، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام [[مسیحا]] پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با [[قرآن]] مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت [[موسی]] علیهالسلام در اوایل سوره طه بروشنی میفهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است. | ||
== اعیاد یهود == | == اعیاد یهود == | ||
خط ۴۷۹: | خط ۴۸۰: | ||
9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمههای تیه در عصر حضرت [[موسی]] علیهالسلام مدت یک هفته در خیمه زندگی میکنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست. | 9. '''عید سایبانها:''' در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی کردن [[بنی اسرائیل]] در خیمههای تیه در عصر حضرت [[موسی]] علیهالسلام مدت یک هفته در خیمه زندگی میکنند نام این عید به زبان عبری سکوت یعنی سایبانهاست. | ||
10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده میشود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق. م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از | 10. '''عید گشایش:''' در عبری "حنوکا" نامیده میشود؛ یادبود پیروزی [[یهود]] بر استعمارگران یونانی در سال 168 ق. م. است. در این روز معبدسلیمان به دست [[یهود]] از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد. این عید یک هفته پس از عید سایبانهاست. | ||
11. '''عید قرعهها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد. | 11. '''عید قرعهها:''' در عبری "پوریم" نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام [[یهودیان]] به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است. شرح مفصل این ماجرا در کتاب استر در [[عهد عتیق]] آمده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد. | ||
خط ۴۸۵: | خط ۴۸۶: | ||
== فرقههای یهودی == | == فرقههای یهودی == | ||
همه دینها پس از اندک زمانی فرقههای متعدد پیدا میکنند. مسائل اجتماعی و تنوع | همه دینها پس از اندک زمانی فرقههای متعدد پیدا میکنند. مسائل اجتماعی و تنوع مشربها، فرقهها را پدید میآورد. برخی از این فرقهها نیرومند و برخی ناتوانند، همچنین فرقههایی پرجمعیت و فرقههایی کم جمعیت هستند. | ||
فرقههای شناخته شده [[یهود]] پس از بازگشت از بابل پدید آمدهاند و درباره فرقههای قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست. | فرقههای شناخته شده [[یهود]] پس از بازگشت از بابل پدید آمدهاند و درباره فرقههای قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست. | ||
خط ۴۹۳: | خط ۴۹۴: | ||
کلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است. این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تاکنون هم اکثریت [[یهود]] از آن هستند. | کلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است. این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تاکنون هم اکثریت [[یهود]] از آن هستند. | ||
اصل این فرقه به فرقه حسیدیم (به معنای پارسایان) بر میگردد. فرقه حسیدیم سه یا چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بتپرستی و انحراف میان [[یهودیان]] پدید آمد. آنان در | اصل این فرقه به فرقه حسیدیم (به معنای پارسایان) بر میگردد. فرقه حسیدیم سه یا چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بتپرستی و انحراف میان [[یهودیان]] پدید آمد. آنان در جنگهای مکابیان شرکت داشتند و در راه دین جانبازی کردند و شهید شدند. | ||
در قرن هجدهم نیز موج تازهای به نام حسیدیم میان [[یهودیان]] شرق اروپا پیدا شد که از این حرکت الهام میگرفت. | در قرن هجدهم نیز موج تازهای به نام حسیدیم میان [[یهودیان]] شرق اروپا پیدا شد که از این حرکت الهام میگرفت. | ||
خط ۵۹۴: | خط ۵۹۵: | ||
[[یهودیان]] پس از نخستین ویرانی شهر [[قدس]]، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم [[خدا]] را به عصر درخشان [[داود]] و سلیمان برگرداند. | [[یهودیان]] پس از نخستین ویرانی شهر [[قدس]]، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم [[خدا]] را به عصر درخشان [[داود]] و سلیمان برگرداند. | ||
شخصیت مورد انتظار "ماشیح" (مسح شده) خوانده میشد. ماشیح لقب پادشاهان [[بنی اسرائیل]] بود؛ زیرا بر اساس یک سنت، پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن بر سر آنان میمالیدند و بدین شویه نوعی قداست برای ایشان پدید میآمد. این لقب در | شخصیت مورد انتظار "ماشیح" (مسح شده) خوانده میشد. ماشیح لقب پادشاهان [[بنی اسرائیل]] بود؛ زیرا بر اساس یک سنت، پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن بر سر آنان میمالیدند و بدین شویه نوعی قداست برای ایشان پدید میآمد. این لقب در زمانهای بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد. | ||
دلهای [[بنی اسرائیل]] از عشق به مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل، حاکمان ستمگر همواره در کمین چنین رهبر رهایی بخشی بودند. در باب دوم انجیل متی میخوانیم که هیرودیس کبیر، پادشاه [[فلسطین]] پس از زاده شدن حضرت عیسی در صدد قتل او بر آمد، اما چون وی را به فرمان الهی به [[مصر]] بردند خطر را از سر گذراند. | دلهای [[بنی اسرائیل]] از عشق به مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل، حاکمان ستمگر همواره در کمین چنین رهبر رهایی بخشی بودند. در باب دوم انجیل متی میخوانیم که هیرودیس کبیر، پادشاه [[فلسطین]] پس از زاده شدن حضرت عیسی در صدد قتل او بر آمد، اما چون وی را به فرمان الهی به [[مصر]] بردند خطر را از سر گذراند. | ||
خط ۶۱۴: | خط ۶۱۵: | ||
== غلبه رومیان و انقراض یهود == | == غلبه رومیان و انقراض یهود == | ||
پس از نوسازی [[اورشلیم]] مستقر شدن [[یهودیان]] در آن مشکلاتی پدید آمد و مبارزه با پادشاهان ستمگر و بتپرست [[سوریه]] آغاز شد | پس از نوسازی [[اورشلیم]] مستقر شدن [[یهودیان]] در آن مشکلاتی پدید آمد و مبارزه با پادشاهان ستمگر و بتپرست [[سوریه]] آغاز شد جنگهای مکابیان با استعمارگران [[سوریه]] به پیروزی [[یهود]] انجامید که در کتابهای اپوکریفا شرح داده شده است. | ||
در این دوران غالباً [[بنی اسرائیل]] زیر فرمان مشرکان بودند و ظهور حضرت [[مسیح]] علیهالسلام نیز در همین دوران بود که شرح آن به طور مفصل خواهد آمد. همچنین در این عصر احکام و قوانینی از طرف علمای [[یهود]] صادر میشد و نمایندگان دول استعمارگر فرمان میراندند. علمای [[یهود]] در مجمعی به نام سنهدرین اجتماع میکردند و درباره امور مذهبی تصمیم میگرفتند. <ref>کلمه سنهدرین از واژه یونانی “سیندریون “به معنای مجمع میآید.</ref> | در این دوران غالباً [[بنی اسرائیل]] زیر فرمان مشرکان بودند و ظهور حضرت [[مسیح]] علیهالسلام نیز در همین دوران بود که شرح آن به طور مفصل خواهد آمد. همچنین در این عصر احکام و قوانینی از طرف علمای [[یهود]] صادر میشد و نمایندگان دول استعمارگر فرمان میراندند. علمای [[یهود]] در مجمعی به نام سنهدرین اجتماع میکردند و درباره امور مذهبی تصمیم میگرفتند. <ref>کلمه سنهدرین از واژه یونانی “سیندریون “به معنای مجمع میآید.</ref> | ||
خط ۶۳۸: | خط ۶۳۹: | ||
این دو تن در حدود سال 10 م. در گذشتند. در این دوره، یکی از دو زوج ناسی یعنی رئیس و دیگری آوبت دین یعین رئیس دادگاه نامیده میشد. تمام این قضایا میان فریسیان جریان داشت و صدوقیان با آن مخالف بودند و تنها به ظاهر [[تورات]] اهتمام میورزیدند. | این دو تن در حدود سال 10 م. در گذشتند. در این دوره، یکی از دو زوج ناسی یعنی رئیس و دیگری آوبت دین یعین رئیس دادگاه نامیده میشد. تمام این قضایا میان فریسیان جریان داشت و صدوقیان با آن مخالف بودند و تنها به ظاهر [[تورات]] اهتمام میورزیدند. | ||
هیلل و شمعی هر کدام مکتبی را بنیاد نهادند و شاگردان آنان در هفتاد سال اول تاریخ میلادی به نشر افکار و اندیشههای ایشان پرداختند و سرانجام، موفقیت نصیب هیلل شد. گفته میشود اختلافات این دو رهبر از 300 مورد تجاوز میکرد و شمعی در | هیلل و شمعی هر کدام مکتبی را بنیاد نهادند و شاگردان آنان در هفتاد سال اول تاریخ میلادی به نشر افکار و اندیشههای ایشان پرداختند و سرانجام، موفقیت نصیب هیلل شد. گفته میشود اختلافات این دو رهبر از 300 مورد تجاوز میکرد و شمعی در برداشتهای خود از هیلل سختگیرتر بود. هیلل اولین فرد از سلسله تنّائیم است. | ||
دومین فرد این سلسله که حلقه ارتباط بین هیلل و دانشمندان بعدی محسوب میشود، یوحانان بن زکای است. هنگامی که لشکر تیتوس در سال 70 م. به ویران کردن [[اورشلیم]] مشغول بود، یوحانان پیوسته [[یهودیان]] را به آرامش دعوت میکرد؛ زیرا از نابودی [[یهودیان]] نگران بود. [[یهودیان]] سخن او را نپذیرفتند؛ از این رو، وی به انتقال مرکز علمی و مذهبی اقدام کرد. | دومین فرد این سلسله که حلقه ارتباط بین هیلل و دانشمندان بعدی محسوب میشود، یوحانان بن زکای است. هنگامی که لشکر تیتوس در سال 70 م. به ویران کردن [[اورشلیم]] مشغول بود، یوحانان پیوسته [[یهودیان]] را به آرامش دعوت میکرد؛ زیرا از نابودی [[یهودیان]] نگران بود. [[یهودیان]] سخن او را نپذیرفتند؛ از این رو، وی به انتقال مرکز علمی و مذهبی اقدام کرد. | ||
خط ۶۴۴: | خط ۶۴۵: | ||
او برای این هدف، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده، به عنوان خاک سپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس (که بر دروازههای [[اورشلیم]] با سرنیزه جنازهها را آزمایش میکردند) به جسد وی کاری نداشتند. | او برای این هدف، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده، به عنوان خاک سپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس (که بر دروازههای [[اورشلیم]] با سرنیزه جنازهها را آزمایش میکردند) به جسد وی کاری نداشتند. | ||
یوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده کل لشکر رساند و از او تقاضا کرد که شهرک یاونه در [[فلسطین]] را در اختیار وی قرار دهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا کار علمی خود را تعقیب کرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را | یوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده کل لشکر رساند و از او تقاضا کرد که شهرک یاونه در [[فلسطین]] را در اختیار وی قرار دهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا کار علمی خود را تعقیب کرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را بهنسلهای آینده انتقال داد. | ||
پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و کار عمده وی آن بود که هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژهای برخوردار است. این دانشمند بر [[تلمود]] حق بزرگی دارد. زیر بنای [[تلمود]] به شکلی که میبینیم تا اندازه زیادی مرهون زحمات اوست. | پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و کار عمده وی آن بود که هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژهای برخوردار است. این دانشمند بر [[تلمود]] حق بزرگی دارد. زیر بنای [[تلمود]] به شکلی که میبینیم تا اندازه زیادی مرهون زحمات اوست. | ||
خط ۶۸۵: | خط ۶۸۶: | ||
اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز ایتالیا صورت گرفت ([[تلمود]] بابلی در سالهای 3- 1520 و [[تلمود]] فلسطینی در سالهای 4- 1523). تعداد صفحات [[تلمود]] بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاع به آن کتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. | اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز ایتالیا صورت گرفت ([[تلمود]] بابلی در سالهای 3- 1520 و [[تلمود]] فلسطینی در سالهای 4- 1523). تعداد صفحات [[تلمود]] بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاع به آن کتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. | ||
[[تلمود]] به برخی | [[تلمود]] به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی، به نام گنجینهای از [[تلمود]] در سال 1350 ه. ش. در تهران انتشار یافته است. | ||
== قبالا (کابالا) == | == قبالا (کابالا) == | ||
خط ۶۹۸: | خط ۶۹۹: | ||
نزد [[یهودیان]] دو مراسم خونین وجود دارد که "[[یهوه]]" را راضی میگرداند؛ یکی از آنها عید نانهای آغشته به خون بشری -منظور همان [[عید فصح]] است- و دیگری مراسم ختنهکردن کودکان [[یهودی]] که خون آن را [[خاخام]] [[یهودی]] میخورد. | نزد [[یهودیان]] دو مراسم خونین وجود دارد که "[[یهوه]]" را راضی میگرداند؛ یکی از آنها عید نانهای آغشته به خون بشری -منظور همان [[عید فصح]] است- و دیگری مراسم ختنهکردن کودکان [[یهودی]] که خون آن را [[خاخام]] [[یهودی]] میخورد. | ||
خونریزی [[یهودیان]] موضوع تازهای مانند آنچه در سرزمینهای فلسطین اشغالی میگذرد، نیست. خوی درندگی و وحشیگری این قوم در طول تاریخ بوده است. با مرور سرگذشت قوم [[یهود]] در قرون گذشته، آشکار میشود که آنها اساسا و طبق آیین و آموزههای تحریفشدهشان، بر خونریزی و حتی خونخواری تأکید دارند. این سنتهای [[یهودیان]]، از مکیدن خون ختنهگاه نوزادان بلافاصله پس از ختنه تا قربانیکردن [[انسان]] برای یهوه و استفاده از خون قربانی در یک نوع شیرینی، را در خود جای داده است. | |||
[[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسانها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمیشوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار میشود و عید دوم، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده میشود که هر ساله در ماه آوریل انجام میگیرد. | [[یهودیان|یهودیان]] در دو عید مقدس خود جز با قربانی کردن انسانها و خوردن غذایی که با خون بشر آمیخته شده است، خوشحال و شادمان نمیشوند. اولین عید "[[پوریم|پوریم]]" نام دارد که هر ساله در ماه مارس برگزار میشود و عید دوم، [[عید فصح|عید فصح]] نامیده میشود که هر ساله در ماه آوریل انجام میگیرد. | ||
خط ۷۰۴: | خط ۷۰۵: | ||
قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب میشوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در میآورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه میدارند. اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل میدهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشکشدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط میکنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد. | قربانیان [[عید پوریم|عید پوریم]] معمولا از میان جوانان بالغ انتخاب میشوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتی در میآورند تا آنرا با خمیر فطیره (غذای روز عید) مخلوط کنند و اگر چیزی باقی بماند، برای عید سال آینده نگه میدارند. اما قربانیان [[عید فصح|عید فصح]] را غالبا کودکانی تشکیل میدهند که کمتر از 10 سال سن دارند. با خشکشدن خون قربانی آنرا با خمیر فطیره مخلوط میکنند البته ممکن است قبل از خشک شدن خون نیز این کار صورت بگیرد. | ||
برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راههای متفاوتی وجود دارد. یکی از این راهها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکهای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزنهای نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشتهشدن قربانی سوزنها در بدن فرد فرو میرود و بواسطه آن خون قربانی جاری میشود در این حال یهودیان با جمع کردن این | برای جاری کردن خون قربانی و گرفتن واستفاده از آن راههای متفاوتی وجود دارد. یکی از این راهها استفاده از بشکه سوزنی است. (بشکهای به اندازه بدن قربانی که تمام اطراف آن را سوزنهای نوک تیزی فراگرفته باشد) پس از کشتهشدن قربانی سوزنها در بدن فرد فرو میرود و بواسطه آن خون قربانی جاری میشود در این حال یهودیان با جمع کردن این خونها درظروف مخصوص، شادمانی خود را نیز ابراز میکنند. راه دیگر اینست که قربانی را مانند گوسفند ذبح کرده و خونش را در ظرفی ریخته و آن را پاک میکنند. راه دیگر اینست که رگهای قربانی را در جاهای متعددی قطع میکنند تا خون از آنجا بجوشد. سپس این خون را در ظرفی جمع کرده و در اختیار خاخامی که تهیه فطیر مقدس آغشته به خون [[انسان]] را بر عهده دارد، قرار میگیرد، تا الهه [[یهود|یهود]] "[[یهوه|یهوه]]، الههای که به ریختن خون بشر تشنه است!! " را از خود خشنود گردانند. | ||
زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع میکنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را میریزند، میدهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده است؛ میکند سپس انگشتانش را وارد دهان کودک کرده؛ به کودک چنین میگوید: زندگی تو به خون توست....» | زن و مرد در مراسم [[ازدواج]]، از شامگاه به بعد از خوردن هر چیزی امتناع میکنند تا اینکه خاخامی به آنها تخم مرغ آب پز فرو رفته در خاکستر ظرفی که در آن خون [[انسان]] را میریزند، میدهد. در مراسم ختنه نیز [[خاخام]] انگشتانش را در ظرفی که با [[شراب]] آغشته به خون پر شده است؛ میکند سپس انگشتانش را وارد دهان کودک کرده؛ به کودک چنین میگوید: زندگی تو به خون توست....» | ||
خط ۷۳۲: | خط ۷۳۳: | ||
در همان زمان، [[یهودیان]] [[اروپا]] و [[روسیه]] با نادیده گرفتن سنت انتظار، برای کسب استقلال و عزت برخاستند و [[صهیونیسم]] را بنیاد نهادند و به دنبال آن خطرناک دانستند و [[مسلمانان]] را از همکاری با مهاجران بر حذر داشتند. <ref>نمونهای از این هشدارها در تفسیر المنار، ذیل آیه 45 سوره نساء آمده است.</ref> [[مسلمانان]] هنگامی از عمق فاجعه آگاهی یافتند که راه چاره بسته شده بود. | در همان زمان، [[یهودیان]] [[اروپا]] و [[روسیه]] با نادیده گرفتن سنت انتظار، برای کسب استقلال و عزت برخاستند و [[صهیونیسم]] را بنیاد نهادند و به دنبال آن خطرناک دانستند و [[مسلمانان]] را از همکاری با مهاجران بر حذر داشتند. <ref>نمونهای از این هشدارها در تفسیر المنار، ذیل آیه 45 سوره نساء آمده است.</ref> [[مسلمانان]] هنگامی از عمق فاجعه آگاهی یافتند که راه چاره بسته شده بود. | ||
استکبار جهانی به سرکردگی [[انگلستان]] و [[آمریکا]] به پشتیبانی | استکبار جهانی به سرکردگی [[انگلستان]] و [[آمریکا]] به پشتیبانی همهجانبه برخاست. صهیونیسمها با اتکا به آن حمایتها و با بهرهبرداری از ضعف و زبونی رهبران [[کشورهای اسلامی]]، موقعیت خود را محکم کردند و وضعی را پیش آورند که اکنون با تلخکامی شاهد آن هستیم. | ||
در نیم قرنی که از تشکیل [[رژیم صهیونیستی]] میگذرد، غاصبان [[فلسطین]] از هیچ جنایتی فروگذار نکردهاند و با شیوههای گوناگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه دادهاند. همچنین آنان قطعنامهها و بیانیههای مجامع بینالمللی را به چیزی نگرفتهاند. کسانی هم که صلحطلبی صهیونیستها را باور کردهاند، در اندک زمانی به دورویی و ناجوانمردی آنان پی بردهاند. | در نیم قرنی که از تشکیل [[رژیم صهیونیستی]] میگذرد، غاصبان [[فلسطین]] از هیچ جنایتی فروگذار نکردهاند و با شیوههای گوناگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه دادهاند. همچنین آنان قطعنامهها و بیانیههای مجامع بینالمللی را به چیزی نگرفتهاند. کسانی هم که صلحطلبی صهیونیستها را باور کردهاند، در اندک زمانی به دورویی و ناجوانمردی آنان پی بردهاند. |