۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انجا ' به ' آنجا ') |
جز (جایگزینی متن - 'برداشتها' به 'برداشتها') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
== مالک بن نبی وآرای قرآنی== | == مالک بن نبی وآرای قرآنی== | ||
توجه و اهتمام بننبی به قرآن بسیار زیاد است. نخستین کتاب وی، الظاهرة القرآنیة، که اصل آن به زبان فرانسوی است، نشاندهندة این دیدگاه وی است. وی در این کتاب و در کتابهای بعدی خود همواره میکوشد مبانی افکار خویش را از قرآن و سنّت نبوی استنباط کند. هدف اساسی بننبی از تألیف الظاهرة القرآنیة، ایجاد اصلاحی روششناختی در تفسیر قرآن و کمک به | توجه و اهتمام بننبی به قرآن بسیار زیاد است. نخستین کتاب وی، الظاهرة القرآنیة، که اصل آن به زبان فرانسوی است، نشاندهندة این دیدگاه وی است. وی در این کتاب و در کتابهای بعدی خود همواره میکوشد مبانی افکار خویش را از قرآن و سنّت نبوی استنباط کند. هدف اساسی بننبی از تألیف الظاهرة القرآنیة، ایجاد اصلاحی روششناختی در تفسیر قرآن و کمک به برداشتهای نوین قرآنی برای روشنفکران و تحصیلکردگان مسلمانی بود که در برابر فرهنگ غربی به دنبال پایگاهی محکم در میراث گذشتة خویش بودند. او در مقدمهای که بر ترجمة عربیِ این کتاب افزوده است به دو انگیزة اصلی خود اشاره میکند: ایجاد زمینه و فرصتی برای جوانان مسلمان تا به درستی در دین نظر کنند؛ و اصلاحی شایسته در شیوة سنّتی تفسیر قرآن<ref>ص 53</ref>. | ||
به نظر بننبی، بزرگترین خطری که فرهنگ و تفکر اسلامی را تهدید میکند استشراق است که مسلمانان هنوز حیلههای آن را درنیافته و تأثیر آن را در جایجایِ زندگیِ فرهنگی و شئون انسانی خود حسّ نکردهاند؛ بویژه آنکه اکنون این پدیده در لباس دانشگاهی و بر زبان و قلم پارهای از مشاهیر مسلمان جاری است. وقتی توجه کنیم که هر ساله دانشجویان سوری و مصری ـ یعنی اساتید آیندة فرهنگ عربی و بانیان نهضت اسلامی ـ تنها در دانشگاه پاریس رسالههای فراوانی عرضه میکنند و در آنها بر بسط و شرحِ آرای استادان غربی خویش پای میفشرند، بزرگی خطر را درمییابیم. همین جا او بر طهحسین به دلیل تألیف کتاب فیالشعر الجاهلی حمله میبرد و تبعیّت وی از مارگلیوث را نکوهش میکند که با تشکیک در وثاقت شعر جاهلی و درستی انتساب آن به شعرای جاهلیت راه را برای کمرنگ کردن اهمیت اعجاز قرآنی هموار میکنند (ص 54 ـ57). نخستین و مهمترین چالش ِ رویارویِ بننبی برای اثبات اعتبار و وثاقت قرآن، مسئلة اعجاز و غیربشری بودنِ این کتاب است. وی علیالاصول دیدگاه مفسّران سنتی را در زمانِ کنونی نمیپسندد که برای اثباتِ الوهیتِ منشأ و مصدرِ قرآن کریم به اعجاز بیانی و ادبی قرآن تمسّک میکنند و هنوز میکوشند فصاحت و اوجِ ادبی و بلاغی قرآن را دلیلِ اعجاز و مبنای تحدّی قرآن قرار دهند. این روش تنها برای نخبگانِ فرهنگی جوامعِ عرب کارآمد است. در غالبِ کشورهای اسلامی و بویژه در ممالک غیرعربی کمتر کسی یافت میشود که بتواند میان آیهای از قرآن و نظم یا نثری از ادبِ جاهلی مقایسه و داوری کند. مدتهاست که دیگر ما آن نبوغ زبانِ عربی را از دست دادهایم و در این باب صرفاً به باورهایی تقلیدی قناعت میکنیم<ref>ص 58 ـ59؛ برای نقد این دیدگاه و دفاع از اعجاز بیانی و بلاغی رجوع کنید به مقدمة محمود محمد شاکر بر همان کتاب، ص 15ـ 28</ref>. | به نظر بننبی، بزرگترین خطری که فرهنگ و تفکر اسلامی را تهدید میکند استشراق است که مسلمانان هنوز حیلههای آن را درنیافته و تأثیر آن را در جایجایِ زندگیِ فرهنگی و شئون انسانی خود حسّ نکردهاند؛ بویژه آنکه اکنون این پدیده در لباس دانشگاهی و بر زبان و قلم پارهای از مشاهیر مسلمان جاری است. وقتی توجه کنیم که هر ساله دانشجویان سوری و مصری ـ یعنی اساتید آیندة فرهنگ عربی و بانیان نهضت اسلامی ـ تنها در دانشگاه پاریس رسالههای فراوانی عرضه میکنند و در آنها بر بسط و شرحِ آرای استادان غربی خویش پای میفشرند، بزرگی خطر را درمییابیم. همین جا او بر طهحسین به دلیل تألیف کتاب فیالشعر الجاهلی حمله میبرد و تبعیّت وی از مارگلیوث را نکوهش میکند که با تشکیک در وثاقت شعر جاهلی و درستی انتساب آن به شعرای جاهلیت راه را برای کمرنگ کردن اهمیت اعجاز قرآنی هموار میکنند (ص 54 ـ57). نخستین و مهمترین چالش ِ رویارویِ بننبی برای اثبات اعتبار و وثاقت قرآن، مسئلة اعجاز و غیربشری بودنِ این کتاب است. وی علیالاصول دیدگاه مفسّران سنتی را در زمانِ کنونی نمیپسندد که برای اثباتِ الوهیتِ منشأ و مصدرِ قرآن کریم به اعجاز بیانی و ادبی قرآن تمسّک میکنند و هنوز میکوشند فصاحت و اوجِ ادبی و بلاغی قرآن را دلیلِ اعجاز و مبنای تحدّی قرآن قرار دهند. این روش تنها برای نخبگانِ فرهنگی جوامعِ عرب کارآمد است. در غالبِ کشورهای اسلامی و بویژه در ممالک غیرعربی کمتر کسی یافت میشود که بتواند میان آیهای از قرآن و نظم یا نثری از ادبِ جاهلی مقایسه و داوری کند. مدتهاست که دیگر ما آن نبوغ زبانِ عربی را از دست دادهایم و در این باب صرفاً به باورهایی تقلیدی قناعت میکنیم<ref>ص 58 ـ59؛ برای نقد این دیدگاه و دفاع از اعجاز بیانی و بلاغی رجوع کنید به مقدمة محمود محمد شاکر بر همان کتاب، ص 15ـ 28</ref>. |