تکفیری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'تعیین کننده' به 'تعیین‌کننده'
جز (جایگزینی متن - 'رده ها' به 'رده‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'تعیین کننده' به 'تعیین‌کننده')
خط ۱۴: خط ۱۴:
علاوه‎ بر افغانستان، یکی دیگر از مراکز رشد سلفی گری، لبنان است. جریان سلفی شام در دمشق توسط ناصرالدین الالبانی ظهور کرد. تفکر سلفی در اواخر دهه 50 توسط تعدادی از طلاب مراکز دینی عربستان به لبنان راه یافت. مهم‎ترین این افراد شیخ سالم الشهال و شیخ عبدالرزاق الزغبی بودند. این دو نفر طرابلس را به مرکز گسترش و ترویج تفکر سلفی در تمام مناطق لبنان تبدیل کردند. فعالیت سلفی‎ها در لبنان از طرابلس شروع شد. از سال 1977 سلفیه به نحو چشمگیری توسط افرادی که محورشان شیخ سالم الشهال بود، فعال شد. در سال 1981 به صورت تشکیلات منظم و سازمان یافته، فعالیت خود را شروع و جمعیت نواه الجیش اسلامی را بنیان‌گذاری کردند. این تشکیلات در کنار سایر تشکیلات و نیروهای اسلامی سنی که عرصه را تحت سیطره خود داشتند از جمله جنبش توحید اسلامی یا جماعت اسلامی حضور کم رنگی داشتند. با فروپاشی جنبش توحید اسلامی بعد از حوادث طرابلس در سال 1985 سلفی ها امکان توسعه و گسترش بیشتری یافتند و توانستند ویژگی ‎های عقیدتی خود را به عنوان یک جماعت مستقل ابراز کنند. حضور آنان به طور متمرکز و قوی در طرابلس و برخی مناطق شمال از جمله عکار و الضنیه به چشم می‎خورد. در کل، مناطق شمال به علت استقرار اکثر شخصیت‎ها و موسسات سلفی لبنانی برای سلفی‎ها اهمیت خاص دارد. همچنین حوادث سال‎های اخیر که در این مناطق بین دولت و سلفی ‎ها روی داده است مانند حوادث ظنیه، انفجار کلیساها و حمله به منافع غربی ‎ها و غیره و به تبع آن تحولات و اقدامات امنیتی دستگاه‎ های دولتی، شمال را به پایگاه و مرکز تجمع سلفی ‎ها تبدیل کرده است.
علاوه‎ بر افغانستان، یکی دیگر از مراکز رشد سلفی گری، لبنان است. جریان سلفی شام در دمشق توسط ناصرالدین الالبانی ظهور کرد. تفکر سلفی در اواخر دهه 50 توسط تعدادی از طلاب مراکز دینی عربستان به لبنان راه یافت. مهم‎ترین این افراد شیخ سالم الشهال و شیخ عبدالرزاق الزغبی بودند. این دو نفر طرابلس را به مرکز گسترش و ترویج تفکر سلفی در تمام مناطق لبنان تبدیل کردند. فعالیت سلفی‎ها در لبنان از طرابلس شروع شد. از سال 1977 سلفیه به نحو چشمگیری توسط افرادی که محورشان شیخ سالم الشهال بود، فعال شد. در سال 1981 به صورت تشکیلات منظم و سازمان یافته، فعالیت خود را شروع و جمعیت نواه الجیش اسلامی را بنیان‌گذاری کردند. این تشکیلات در کنار سایر تشکیلات و نیروهای اسلامی سنی که عرصه را تحت سیطره خود داشتند از جمله جنبش توحید اسلامی یا جماعت اسلامی حضور کم رنگی داشتند. با فروپاشی جنبش توحید اسلامی بعد از حوادث طرابلس در سال 1985 سلفی ها امکان توسعه و گسترش بیشتری یافتند و توانستند ویژگی ‎های عقیدتی خود را به عنوان یک جماعت مستقل ابراز کنند. حضور آنان به طور متمرکز و قوی در طرابلس و برخی مناطق شمال از جمله عکار و الضنیه به چشم می‎خورد. در کل، مناطق شمال به علت استقرار اکثر شخصیت‎ها و موسسات سلفی لبنانی برای سلفی‎ها اهمیت خاص دارد. همچنین حوادث سال‎های اخیر که در این مناطق بین دولت و سلفی ‎ها روی داده است مانند حوادث ظنیه، انفجار کلیساها و حمله به منافع غربی ‎ها و غیره و به تبع آن تحولات و اقدامات امنیتی دستگاه‎ های دولتی، شمال را به پایگاه و مرکز تجمع سلفی ‎ها تبدیل کرده است.


در اواسط دهه 90 جنبش سلفیه دستخوش بحران‎ها و حوادث تعیین کننده ای شد که به تضعیف فعالیت آن انجامید. زیرا دستگاه امنیتی لبنان به علت بمب گذاری‎ها و جنایات و ترورهایی که پیروان این جنبش مرتکب می‎شدند آنها را تحت فشار قرار داد. پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر در سال 2001 فشارهای امنیتی بر گروه‎های سلفی تشدید شد. با بررسی پراکندکی جمعیت ها، مدارس و مراکز آموزشی و دینی سلفیه و نیز ساخت مساجدی در روستاهای فقیر و استفاده از این مساجد برای تبلیغ مذهب سلفیه می‎توان به روند گسترش چشمگیر سلفی‎ها در شمال لبنان پی برد. حجم رشد و گسترش سلفیه را در این مناطق می‎توان با انجام مقایسه‎های ساده دریافت. برای مثال از مجموع هفتاد مسجد در شهر طرابلس، 16 مسجد متعلق به سلفی‎ها است در حالی که دارالافتاء با وجود انبوه امامان تابع خود فقط 13 مسجد و جنبش توحید و جماعت هر یک فقط 7 مسجد را در اختیار دارند. در عکار حدود 210 مسجد وجود دارد که در روستاها و شهرهای کوچک پراکنده اند. از این تعداد 27 مسجد متعلق به وهابی‎ها است که در آن به انجام وظایف نماز جماعت و تدریس می‎پردازند.
در اواسط دهه 90 جنبش سلفیه دستخوش بحران‎ها و حوادث تعیین‌کننده ای شد که به تضعیف فعالیت آن انجامید. زیرا دستگاه امنیتی لبنان به علت بمب گذاری‎ها و جنایات و ترورهایی که پیروان این جنبش مرتکب می‎شدند آنها را تحت فشار قرار داد. پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر در سال 2001 فشارهای امنیتی بر گروه‎های سلفی تشدید شد. با بررسی پراکندکی جمعیت ها، مدارس و مراکز آموزشی و دینی سلفیه و نیز ساخت مساجدی در روستاهای فقیر و استفاده از این مساجد برای تبلیغ مذهب سلفیه می‎توان به روند گسترش چشمگیر سلفی‎ها در شمال لبنان پی برد. حجم رشد و گسترش سلفیه را در این مناطق می‎توان با انجام مقایسه‎های ساده دریافت. برای مثال از مجموع هفتاد مسجد در شهر طرابلس، 16 مسجد متعلق به سلفی‎ها است در حالی که دارالافتاء با وجود انبوه امامان تابع خود فقط 13 مسجد و جنبش توحید و جماعت هر یک فقط 7 مسجد را در اختیار دارند. در عکار حدود 210 مسجد وجود دارد که در روستاها و شهرهای کوچک پراکنده اند. از این تعداد 27 مسجد متعلق به وهابی‎ها است که در آن به انجام وظایف نماز جماعت و تدریس می‎پردازند.


جریان مشکوک فتح الاسلام در لبنان و تحریکات نظامی این گروه در اردوگاه نهر البارد نیز ناشی از تلاش‎های جریان‌های افراطی اهل سنت برای تاثیرگذاری در تحولات منطقه به خصوص لبنان بود. گزارش‌ها حاکی از آن بود رهبری این جریان به عهده فردی بنام "ابوخالد العلمه " بود که سابقه عملیا ت تروریستی در عراق و همکاری با "ایمن الظواهری و زرقاوی " را داشت. وی بواسطه برخی اقدامات خرابکارانه علیه شیعیان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی نیز در سوریه زندانی شد.
جریان مشکوک فتح الاسلام در لبنان و تحریکات نظامی این گروه در اردوگاه نهر البارد نیز ناشی از تلاش‎های جریان‌های افراطی اهل سنت برای تاثیرگذاری در تحولات منطقه به خصوص لبنان بود. گزارش‌ها حاکی از آن بود رهبری این جریان به عهده فردی بنام "ابوخالد العلمه " بود که سابقه عملیا ت تروریستی در عراق و همکاری با "ایمن الظواهری و زرقاوی " را داشت. وی بواسطه برخی اقدامات خرابکارانه علیه شیعیان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی نیز در سوریه زندانی شد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش