تقلید: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۲۰: خط ۲۰:
البته پیروی از دیگری به صورت كلی و بر حسب شرایط گوناگون ممكن است پسندیده یا ناپسند باشد و افراد با توجه به شناخت خود از موقعیت و هدفی كه دارند، ابزار تقلید را به كار می‌برند كه می‌تواند به نفع یا ضرر آنان باشد. از منظر دین، تقلیدی می‌تواند مفید باشد كه آگاهی انسان را افزایش داده و عملكرد او را در مسیر عقلانیت بهبود بخشد و اگر عقلانیت دینی و حركت در مسیر عمل به تكالیف الهی به تقلید وابسته باشد؛ وجوب شرعی نیز پیدا می‌كند.
البته پیروی از دیگری به صورت كلی و بر حسب شرایط گوناگون ممكن است پسندیده یا ناپسند باشد و افراد با توجه به شناخت خود از موقعیت و هدفی كه دارند، ابزار تقلید را به كار می‌برند كه می‌تواند به نفع یا ضرر آنان باشد. از منظر دین، تقلیدی می‌تواند مفید باشد كه آگاهی انسان را افزایش داده و عملكرد او را در مسیر عقلانیت بهبود بخشد و اگر عقلانیت دینی و حركت در مسیر عمل به تكالیف الهی به تقلید وابسته باشد؛ وجوب شرعی نیز پیدا می‌كند.


از دیرباز چنین مرسوم بوده كه [[شیعیان]] برای آگاهی از احكام دینی و عمل به آنها، هنگامی كه به [[معصوم|معصوم(علیه السلام)]] دسترسی نداشتند، به راویان [[حدیث]] و به فقها مراجعه می‌كردند و احكام دینی را از این طریق به دست می‌آوردند و چنین كاری را «تقلید» می‌نامیدند؛ اما مشروعیت و پسندیده بودن این تقلید نیز از گذشته محل گفت‌وگو بوده و امروزه این مباحث به مدد رسانه‌ها و فضای مجازی، شیوع بیشتری یافته است و آثار گوناگونی در‌این‌باره نگاشته شده است كه ممكن است مسیر دستیابی آنان به سعادت را مسدود كند.
از دیرباز چنین مرسوم بوده كه [[شیعیان]] برای آگاهی از احكام دینی و عمل به آنها، هنگامی كه به [[معصوم|معصوم(علیه‌السلام)]] دسترسی نداشتند، به راویان [[حدیث]] و به فقها مراجعه می‌كردند و احكام دینی را از این طریق به دست می‌آوردند و چنین كاری را «تقلید» می‌نامیدند؛ اما مشروعیت و پسندیده بودن این تقلید نیز از گذشته محل گفت‌وگو بوده و امروزه این مباحث به مدد رسانه‌ها و فضای مجازی، شیوع بیشتری یافته است و آثار گوناگونی در‌این‌باره نگاشته شده است كه ممكن است مسیر دستیابی آنان به سعادت را مسدود كند.


در این میان، برخی افراد تقلید فقهی را به جهت «ظنی» بودن آن مردود دانسته و شبهاتی بر آن وارد كرده‌اند. این نوشتار با بررسی ادله و كتاب‌های فقهی و اصولی، جواز شرعی تقلید را اثبات كرده و به برخی از مهم‌ترین شبهات پاسخ می‌گوید.
در این میان، برخی افراد تقلید فقهی را به جهت «ظنی» بودن آن مردود دانسته و شبهاتی بر آن وارد كرده‌اند. این نوشتار با بررسی ادله و كتاب‌های فقهی و اصولی، جواز شرعی تقلید را اثبات كرده و به برخی از مهم‌ترین شبهات پاسخ می‌گوید.
خط ۷۲: خط ۷۲:
از این‌رو، لزوم رجوع به متخصص كه مقوله‌ای است عقلانی، با این آیه مورد تأیید، بلكه الزام شرعی قرار گرفته و [[خداوند]] متعال مراجعه افراد را در صورت جهل به متخصص واجب شمرده است.
از این‌رو، لزوم رجوع به متخصص كه مقوله‌ای است عقلانی، با این آیه مورد تأیید، بلكه الزام شرعی قرار گرفته و [[خداوند]] متعال مراجعه افراد را در صورت جهل به متخصص واجب شمرده است.


2. شأن نزول و مصداق بیان شده برای لفظ «اهل ذكر»، دانشمندان اهل كتاب بوده و در برخی روایات به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت(علیه السلام)]] ‌‌تفسیر شده است. در كتاب‌های تفسیری و فقهی نیز، معانی گوناگونی برای «اهل ذكر» بیان گشته، از این جهت هم ممكن است نتوان به ‌صراحت آن را به معنای علمای دین دانست؛ اما قطعاً موارد ذكر شده در شأن نزول و روایات، تنها مصادیقی برای آیه هستند و آیۀ شریفه صرف نظر از اختلاف‌ها و با توجه به اینكه زمان و شرایط خاصی در آیه مورد نظر نبوده، این نكته را به‌ روشنی ثابت می‌كند كه رجوع جاهل به عالم، به‌عنوان قاعده‌ای فراگیر در همه جا، از جمله در رجوع به علمای دین، مطلوب خداوند است.
2. شأن نزول و مصداق بیان شده برای لفظ «اهل ذكر»، دانشمندان اهل كتاب بوده و در برخی روایات به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت(علیه‌السلام)]] ‌‌تفسیر شده است. در كتاب‌های تفسیری و فقهی نیز، معانی گوناگونی برای «اهل ذكر» بیان گشته، از این جهت هم ممكن است نتوان به ‌صراحت آن را به معنای علمای دین دانست؛ اما قطعاً موارد ذكر شده در شأن نزول و روایات، تنها مصادیقی برای آیه هستند و آیۀ شریفه صرف نظر از اختلاف‌ها و با توجه به اینكه زمان و شرایط خاصی در آیه مورد نظر نبوده، این نكته را به‌ روشنی ثابت می‌كند كه رجوع جاهل به عالم، به‌عنوان قاعده‌ای فراگیر در همه جا، از جمله در رجوع به علمای دین، مطلوب خداوند است.


3. علمی كه بعد از سؤال پیدا می‌شود، به هر اندازه كه باشد برای عمل، حجیت خواهد داشت؛ حال چه رجوع به فقیه به علم فقاهت منجر شود و انسان را، گرچه جزئاً به شیوه استنباط عالم كند و چه این رجوع تنها برای اطلاع از فتوای [[فقیه]] باشد، نه شیوۀ رسیدن به آن كه در همین حد حجیت داشته و بر اساس آن، عمل به [[فتوا]] شكل می‌گیرد و تقلید از مشروعیت برخوردار می‌گردد.
3. علمی كه بعد از سؤال پیدا می‌شود، به هر اندازه كه باشد برای عمل، حجیت خواهد داشت؛ حال چه رجوع به فقیه به علم فقاهت منجر شود و انسان را، گرچه جزئاً به شیوه استنباط عالم كند و چه این رجوع تنها برای اطلاع از فتوای [[فقیه]] باشد، نه شیوۀ رسیدن به آن كه در همین حد حجیت داشته و بر اساس آن، عمل به [[فتوا]] شكل می‌گیرد و تقلید از مشروعیت برخوردار می‌گردد.
خط ۸۰: خط ۸۰:
در این موضوع چند نوع روایت وجود دارد:
در این موضوع چند نوع روایت وجود دارد:


• برخی روایات اهل‌بیت(علیه السلام) بر ارجاع به افراد مورد اعتماد مشتمل است تا در زمان حضور معصوم (علیه السلام) و عدم دسترسی به ایشان، یا در زمان‌های بعد (زمان غیبت معصومان(علیه السلام) بتوانند محل مراجعه افراد و اشخاص برای آگاهی از دین خود باشند؛ مانند روایت احمد‌بن‌اسحاق، كه می‌گوید: از [[امام هادی|امام‌هادی(علیه السلام)]] پرسیدم كه من از چه كسی باید مطالب دینی خود را دریافت كنم و سخن چه شخصی را بپذیرم؟!
• برخی روایات اهل‌بیت(علیه‌السلام) بر ارجاع به افراد مورد اعتماد مشتمل است تا در زمان حضور معصوم (علیه‌السلام) و عدم دسترسی به ایشان، یا در زمان‌های بعد (زمان غیبت معصومان(علیه‌السلام) بتوانند محل مراجعه افراد و اشخاص برای آگاهی از دین خود باشند؛ مانند روایت احمد‌بن‌اسحاق، كه می‌گوید: از [[امام هادی|امام‌هادی(علیه‌السلام)]] پرسیدم كه من از چه كسی باید مطالب دینی خود را دریافت كنم و سخن چه شخصی را بپذیرم؟!


امام(علیه السلام) فرمودند: «عَمری [=عثمان‌بن‌سعید] مورد اطمینان است. اگر چیزی را از طرف من به تو بدهد، یا بگوید از طرف من و سخن من خواهد بود. سخن او را بشنو و اطاعت كن كه او مورد اطمینان و امین است».
امام(علیه‌السلام) فرمودند: «عَمری [=عثمان‌بن‌سعید] مورد اطمینان است. اگر چیزی را از طرف من به تو بدهد، یا بگوید از طرف من و سخن من خواهد بود. سخن او را بشنو و اطاعت كن كه او مورد اطمینان و امین است».


همچنین بیان داشته است كه از [[امام حسن عسکری|امام حسن‌عسكری (علیه السلام)]] چنین سؤالی كردم؛ ایشان فرمودند: عَمری و پسر او [=محمد‌بن‌عثمان] مورد اطمینان هستند و آنچه از طرف من به تو بدهند، یا بگویند از من خواهد بود. سخن آن دو را بشنو و اطاعت كن كه هر دو مورد اطمینان و امین هستند!» <ref>عاملی، 1409ق، ج18، ص100</ref>.
همچنین بیان داشته است كه از [[امام حسن عسکری|امام حسن‌عسكری (علیه‌السلام)]] چنین سؤالی كردم؛ ایشان فرمودند: عَمری و پسر او [=محمد‌بن‌عثمان] مورد اطمینان هستند و آنچه از طرف من به تو بدهند، یا بگویند از من خواهد بود. سخن آن دو را بشنو و اطاعت كن كه هر دو مورد اطمینان و امین هستند!» <ref>عاملی، 1409ق، ج18، ص100</ref>.


در برخی روایات مثل این دو روایت، امام (علیه السلام) اشخاص معینی را نام برده و برای رجوع به آنها ایجاد اطمینان می‌كنند تا عموم مردم بتوانند برای دریافت معالم دین خود به آنها مراجعه كنند. در این روایات نیز سؤال راوی در خصوص اعتبار سنجی حدیث نیست، بلكه می‌پرسد: «عمن آخذ و قول من اقبل؟» و هم پاسخ امام، سخن از نقل عین حدیث نیست و نفرمودند: «فما روی الیك عنی فعنی یروی»، بلكه فرمودند: «فما ادّی الیك عنی فعنی یؤدّی». بنابراین ‌‌این دسته از روایات به اطلاق خود و با اتكا به اینكه در زمان حصر اهل‌بیت(علیهم السلام) و سختی ارتباط راویان و دریافت حدیث از آنان صادر شده‌اند، برداشت از احادیث و تطبیق بر موضوعات را هم شامل می‌شوند؛ مانند جایی كه امام، اصل و قاعده‌ای را بیان كردند و راوی مورد وثوق حضرت با تطبیق آن، یك فرع یا مصداق را نتیجه گرفته و آن را به امام (‌علیه‌السلام) منسوب می‌كند.
در برخی روایات مثل این دو روایت، امام (علیه‌السلام) اشخاص معینی را نام برده و برای رجوع به آنها ایجاد اطمینان می‌كنند تا عموم مردم بتوانند برای دریافت معالم دین خود به آنها مراجعه كنند. در این روایات نیز سؤال راوی در خصوص اعتبار سنجی حدیث نیست، بلكه می‌پرسد: «عمن آخذ و قول من اقبل؟» و هم پاسخ امام، سخن از نقل عین حدیث نیست و نفرمودند: «فما روی الیك عنی فعنی یروی»، بلكه فرمودند: «فما ادّی الیك عنی فعنی یؤدّی». بنابراین ‌‌این دسته از روایات به اطلاق خود و با اتكا به اینكه در زمان حصر اهل‌بیت(علیهم السلام) و سختی ارتباط راویان و دریافت حدیث از آنان صادر شده‌اند، برداشت از احادیث و تطبیق بر موضوعات را هم شامل می‌شوند؛ مانند جایی كه امام، اصل و قاعده‌ای را بیان كردند و راوی مورد وثوق حضرت با تطبیق آن، یك فرع یا مصداق را نتیجه گرفته و آن را به امام (‌علیه‌السلام) منسوب می‌كند.


در گروه‌های دیگری از [[روایات]] (كه در ادامه، برخی از آنها بیان می‌شوند) به جای فردی خاص، صفات و ویژگی‌های راویان معرفی می‌شوند تا روایات بر افراد بیشتری در طول زمان، خصوصاً در زمان ‌‌غیبت معصوم (علیه السلام) قابلیت تطبیق داشته باشند.
در گروه‌های دیگری از [[روایات]] (كه در ادامه، برخی از آنها بیان می‌شوند) به جای فردی خاص، صفات و ویژگی‌های راویان معرفی می‌شوند تا روایات بر افراد بیشتری در طول زمان، خصوصاً در زمان ‌‌غیبت معصوم (علیه‌السلام) قابلیت تطبیق داشته باشند.


در روایت دیگری (توقیع)، [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله فرجه)]] فرمودند:
در روایت دیگری (توقیع)، [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله فرجه)]] فرمودند:
خط ۹۴: خط ۹۴:
«اما در حوادثی كه اتفاق می‌افتد، به راویان احادیث ما رجوع كنید كه آنان حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدایم» <ref>طبرسی، 1403ق، ج‌2، ص469.</ref>
«اما در حوادثی كه اتفاق می‌افتد، به راویان احادیث ما رجوع كنید كه آنان حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدایم» <ref>طبرسی، 1403ق، ج‌2، ص469.</ref>


در این نامه و در پاسخ به سؤالاتی كه ابهام‌ها و مشكلاتی برای پرسشگر ایجاد كرده بود، به راویان احادیث ارجاع شده و نه به خود احادیث. این دو قرینه، یعنی عادی نبودن سؤال و ارجاع به راویان، این اطمینان را ایجاد می‌كند كه مراد امام (علیه السلام) تنها نقل حدیث نبوده و به نوعی [[اجتهاد]] و استفاده از اصول احادیث در حل مشكلات، مورد نظر بوده است و منظور از «راویان احادیث» معنای لغوی آن، یعنی صرفاً ناقلان احادیث قطعاً مراد نیست؛ چرا كه ناقلان حدیث از فهم و دلالت احادیث لزوماً بهره‌ای نداشته و ممكن است از دانش لازم برای تفكیك احادیث صحیح از غیر صحیح، برخوردار نباشند. بنابراین اینان نمی‌توانند محل ارجاع امام (علیه السلام) به صورت مطلق باشند.
در این نامه و در پاسخ به سؤالاتی كه ابهام‌ها و مشكلاتی برای پرسشگر ایجاد كرده بود، به راویان احادیث ارجاع شده و نه به خود احادیث. این دو قرینه، یعنی عادی نبودن سؤال و ارجاع به راویان، این اطمینان را ایجاد می‌كند كه مراد امام (علیه‌السلام) تنها نقل حدیث نبوده و به نوعی [[اجتهاد]] و استفاده از اصول احادیث در حل مشكلات، مورد نظر بوده است و منظور از «راویان احادیث» معنای لغوی آن، یعنی صرفاً ناقلان احادیث قطعاً مراد نیست؛ چرا كه ناقلان حدیث از فهم و دلالت احادیث لزوماً بهره‌ای نداشته و ممكن است از دانش لازم برای تفكیك احادیث صحیح از غیر صحیح، برخوردار نباشند. بنابراین اینان نمی‌توانند محل ارجاع امام (علیه‌السلام) به صورت مطلق باشند.


علاوه بر این، در برخی روایات دیگر كه بحث ارجاع به راویان احادیث مطرح شده است؛ مانند مقبوله عمر‌بن‌حنظله، با عطف تفسیری، راویان حدیث به معنای افرادی دانسته شده كه كارشناس هستند و احكام و [[حلال]] و [[حرام]] را می‌شناسند:
علاوه بر این، در برخی روایات دیگر كه بحث ارجاع به راویان احادیث مطرح شده است؛ مانند مقبوله عمر‌بن‌حنظله، با عطف تفسیری، راویان حدیث به معنای افرادی دانسته شده كه كارشناس هستند و احكام و [[حلال]] و [[حرام]] را می‌شناسند:


از [[امام جعفر صادق|امام صادق (علیه السلام)]] پرسیدم كه بین دو نفر از شیعیان در بدهی یا [[ارث]]، اختلافی به وجود آمده [چه كنند؟] فرمودند: جست‌وجو كنند و كسی را از میان خود بیابند كه حدیث ما را روایت كرده از حلال و حرام ما آگاهی دارد و احكام ما را می‌شناسد. پس به‌عنوان قاضی و حَكَم به او رضایت دهند؛ چرا كه من او را بر آنان حاكم قرار داده‌ام!». <ref>كلینی، 1407ق، ج‌1، ص67.</ref>
از [[امام جعفر صادق|امام صادق (علیه‌السلام)]] پرسیدم كه بین دو نفر از شیعیان در بدهی یا [[ارث]]، اختلافی به وجود آمده [چه كنند؟] فرمودند: جست‌وجو كنند و كسی را از میان خود بیابند كه حدیث ما را روایت كرده از حلال و حرام ما آگاهی دارد و احكام ما را می‌شناسد. پس به‌عنوان قاضی و حَكَم به او رضایت دهند؛ چرا كه من او را بر آنان حاكم قرار داده‌ام!». <ref>كلینی، 1407ق، ج‌1، ص67.</ref>


بنابراین معنای این دسته از روایات تنها رجوع برای دریافت پاسخ در قالب روایت نیست، بلكه به قرینه موجود در برخی از این روایات و نیز روایات دیگر و روایات القای اصول از طرف ائمه‌(علیه السلام) و تكلیف تفریع<ref>عن الصادق(‌علیه‌السلام): «إِنَّمَا عَلَینَا أَنْ نُلْقِی ‏إِلَیكُمُ ‏الْأُصُولَ‏ وَ عَلَیكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا» و امام رضا(‌علیه‌السلام): «عَلَینَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَیكُمْ وَ عَلَیكُمُ التَّفَرُّع»؛ (محمد‌بن‌إدریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (والمستطرفات)، ج‏3‌، ص575 و منذ لكما استطرفناه من جامع البزنطی صاحب الرضا‌‌ (‌علیه‌السلام) ... ص572).</ref> كه همان اجتهاد است و نیز سیرۀ عملی مسلمانانی (كه خصوصاً از زمان صادقین به بعد‌، به ائمه‌(علیه السلام) دسترسی نداشته‌اند)، دریافت فتوا از [[مجتهد]] را نیز شامل می‌گردد.
بنابراین معنای این دسته از روایات تنها رجوع برای دریافت پاسخ در قالب روایت نیست، بلكه به قرینه موجود در برخی از این روایات و نیز روایات دیگر و روایات القای اصول از طرف ائمه‌(علیه‌السلام) و تكلیف تفریع<ref>عن الصادق(‌علیه‌السلام): «إِنَّمَا عَلَینَا أَنْ نُلْقِی ‏إِلَیكُمُ ‏الْأُصُولَ‏ وَ عَلَیكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا» و امام رضا(‌علیه‌السلام): «عَلَینَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَیكُمْ وَ عَلَیكُمُ التَّفَرُّع»؛ (محمد‌بن‌إدریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (والمستطرفات)، ج‏3‌، ص575 و منذ لكما استطرفناه من جامع البزنطی صاحب الرضا‌‌ (‌علیه‌السلام) ... ص572).</ref> كه همان اجتهاد است و نیز سیرۀ عملی مسلمانانی (كه خصوصاً از زمان صادقین به بعد‌، به ائمه‌(علیه‌السلام) دسترسی نداشته‌اند)، دریافت فتوا از [[مجتهد]] را نیز شامل می‌گردد.


• برخی از روایات اهل‌بیت (علیه السلام) مشتمل بر دستور به افراد خاص برای فتوا دادن است؛ مانند: روایت ابان‌بن‌تغلب: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. همانا دوست دارم كه در میان شیعیانم، مانند تو دیده شوند»! «إجلس فی مسجد المدینة وأفت الناس، فإنی أحب أن یری فی شیعتی مثلك» <ref>رجال النجاشی، ج‌10، ص‌10</ref>
• برخی از روایات اهل‌بیت (علیه‌السلام) مشتمل بر دستور به افراد خاص برای فتوا دادن است؛ مانند: روایت ابان‌بن‌تغلب: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. همانا دوست دارم كه در میان شیعیانم، مانند تو دیده شوند»! «إجلس فی مسجد المدینة وأفت الناس، فإنی أحب أن یری فی شیعتی مثلك» <ref>رجال النجاشی، ج‌10، ص‌10</ref>


این روایت هم به‌روشنی به معنای فتوا دادن است، نه صرفاً بیان و نقل روایات. هر چند فتوا دادن در آن عصر، معمولاً ‌‌به صورت نقل روایات بوده؛ به دلایلی كه در قسمت قبلی بیان شد، نمی‌تواند به نقل روایت منحصر باشد و حتی اگر نقل روایت هم باشد، انتخاب یك روایت از میان روایات دیگر كه گاه متضاد هستند و بیان آن در مقام سؤال، طی برخی از مقدمات و لوازم در اصطلاح عصر حاضر ‌‌«اجتهاد» محسوب می‌گردد.
این روایت هم به‌روشنی به معنای فتوا دادن است، نه صرفاً بیان و نقل روایات. هر چند فتوا دادن در آن عصر، معمولاً ‌‌به صورت نقل روایات بوده؛ به دلایلی كه در قسمت قبلی بیان شد، نمی‌تواند به نقل روایت منحصر باشد و حتی اگر نقل روایت هم باشد، انتخاب یك روایت از میان روایات دیگر كه گاه متضاد هستند و بیان آن در مقام سؤال، طی برخی از مقدمات و لوازم در اصطلاح عصر حاضر ‌‌«اجتهاد» محسوب می‌گردد.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
«از میان فقها، آنانی كه مراقب خویش‌، نگهدار دین‌، مخالف با هوای نفس و تابع دستور شرع مقدس باشند؛ لازم است كه عوام از آنان تقلید كنند [=احكام دین را از آنان دریافت نمایند] و این ویژگی‌ها در برخی از فقهای شیعه است، نه در همه آنها‏».
«از میان فقها، آنانی كه مراقب خویش‌، نگهدار دین‌، مخالف با هوای نفس و تابع دستور شرع مقدس باشند؛ لازم است كه عوام از آنان تقلید كنند [=احكام دین را از آنان دریافت نمایند] و این ویژگی‌ها در برخی از فقهای شیعه است، نه در همه آنها‏».


هر چند ممكن است در سند روایات پیشین اشكالاتی مطرح باشد؛ در مجموع و با توجه به تأیید برخی از علما و تعدّد احادیث این موضوع با مضامین گوناگون كه توسط افراد مختلف از چندین امام معصوم (علیه السلام) نقل شده است؛ به این نوع احادیث اعتماد می‌شود.
هر چند ممكن است در سند روایات پیشین اشكالاتی مطرح باشد؛ در مجموع و با توجه به تأیید برخی از علما و تعدّد احادیث این موضوع با مضامین گوناگون كه توسط افراد مختلف از چندین امام معصوم (علیه‌السلام) نقل شده است؛ به این نوع احادیث اعتماد می‌شود.


[[آخوند خراسانی]] می‌گوید:
[[آخوند خراسانی]] می‌گوید:


«اگر چه نتوانیم حجیت همه این روایات را بپذیریم؛ ادعای قطعیت صدور از اهل‌بیت(علیه السلام)، حداقل دربارۀ برخی از این روایات، با توجه به تفاوت در محتوا و تعدد سندی‌شان؛ بعید نیست. از این‌رو، این روایات، دلیل محكمی بر جواز تقلید خواهند بود و می‌توانند دلایل عدم جواز تبعیت از غیر علم و مذمت تقلید در آیات و روایات دیگر را تخصیص بزنند»  
«اگر چه نتوانیم حجیت همه این روایات را بپذیریم؛ ادعای قطعیت صدور از اهل‌بیت(علیه‌السلام)، حداقل دربارۀ برخی از این روایات، با توجه به تفاوت در محتوا و تعدد سندی‌شان؛ بعید نیست. از این‌رو، این روایات، دلیل محكمی بر جواز تقلید خواهند بود و می‌توانند دلایل عدم جواز تبعیت از غیر علم و مذمت تقلید در آیات و روایات دیگر را تخصیص بزنند»  


در نتیجه و با توجه به آیات شریفه قرآن و این چند گروه از روایات و تأیید مشهور علمای شیعه و ادلۀ دیگری (كه به جهت اختصار از بیان آن چشم‌پوشی كردیم) هم جواز فتوا دادن و اجتهاد برای عده‌ای به اثبات می‌رسد و هم جواز تقلید برای دیگرانی كه چنین توانایی‌ای ندارند.
در نتیجه و با توجه به آیات شریفه قرآن و این چند گروه از روایات و تأیید مشهور علمای شیعه و ادلۀ دیگری (كه به جهت اختصار از بیان آن چشم‌پوشی كردیم) هم جواز فتوا دادن و اجتهاد برای عده‌ای به اثبات می‌رسد و هم جواز تقلید برای دیگرانی كه چنین توانایی‌ای ندارند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش