زین الدین رفاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می شد' به ' می‌شد'
جز (جایگزینی متن - 'نامه ها' به 'نامه‌ها')
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' می‌شد')
خط ۲۴: خط ۲۴:
او دست به تألیف کتب ارجمند و نامه‌های فاخری زد که که در آن اسرار شرع مطهّره و طریقه رفاعی را بیان کرده است. در حلب اقامت داشت تا اینکه در سال (1739 م) از آنجا به استانبول پایتخت خلافت اسلامی نقل مکان کرد و در آنجا اقامت گزید. پس با خلیفه سلطان احمد سوم نشست داشت. او را نصیحت و راهنمایی می‌کرد و از او خواست که در رسیدگی به مصالح مسلمانان تلاش کند.
او دست به تألیف کتب ارجمند و نامه‌های فاخری زد که که در آن اسرار شرع مطهّره و طریقه رفاعی را بیان کرده است. در حلب اقامت داشت تا اینکه در سال (1739 م) از آنجا به استانبول پایتخت خلافت اسلامی نقل مکان کرد و در آنجا اقامت گزید. پس با خلیفه سلطان احمد سوم نشست داشت. او را نصیحت و راهنمایی می‌کرد و از او خواست که در رسیدگی به مصالح مسلمانان تلاش کند.
خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد.
خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد.
او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب می شد. سپس به بغداد بازگشت و مدتی در آنجا ماند و پس از انزوا و عبادت عازم بلدرو شد. در آنجا به عبادت پرداخت تا اینکه درگذشت. با جایگاهی که نزد خلیفه و حکومت داشت مغرور نبود.
او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب می‌شد. سپس به بغداد بازگشت و مدتی در آنجا ماند و پس از انزوا و عبادت عازم بلدرو شد. در آنجا به عبادت پرداخت تا اینکه درگذشت. با جایگاهی که نزد خلیفه و حکومت داشت مغرور نبود.
حاجت حاجت داران را به اندازه توانش برآورده می‌کرد و خانه‌اش چون کندوی عسل پر از زائران و حاجت طلبان حکومت و والیان بود. او سخاوتمندانه پول خرج می‌کرد تا مهمانان و بازدیدکنندگان خود را گرامی بدارد. هدایای مالی به کسانی می‌داد که از بین مسلمانان سزاوار آن باشند. پس نزد همه مسلمانان، مقربان، عزت و احترام داشت.
حاجت حاجت داران را به اندازه توانش برآورده می‌کرد و خانه‌اش چون کندوی عسل پر از زائران و حاجت طلبان حکومت و والیان بود. او سخاوتمندانه پول خرج می‌کرد تا مهمانان و بازدیدکنندگان خود را گرامی بدارد. هدایای مالی به کسانی می‌داد که از بین مسلمانان سزاوار آن باشند. پس نزد همه مسلمانان، مقربان، عزت و احترام داشت.
او را پسر عمویش علی ابن خی رالله الصیادی الرفاعی در حلب به عنوان نماینده طریقه رفاعیه برگزید.
او را پسر عمویش علی ابن خی رالله الصیادی الرفاعی در حلب به عنوان نماینده طریقه رفاعیه برگزید.
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش