۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زمانها' به 'زمانها') |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=ادله اختیاری بودن سهو= | =ادله اختیاری بودن سهو= | ||
سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان میکند: | سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان میکند: | ||
۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و حافظترین و ضابطترین فرد، تنها هدفشان جلب رضایت الهی بوده است و علاوه بر آن | ۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و حافظترین و ضابطترین فرد، تنها هدفشان جلب رضایت الهی بوده است و علاوه بر آن تلاشهای ایشان در راه حفظ دین و احکام الهی نیز موجب فیض و لطف الهی میشود. ((والذین جاهدوا فینا لهدینهم سبلنا)) ((ولینصرن الله من ینصره)) ((ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)) | ||
۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ||
۳ – سرزنش نسیان در بسیاری از آیات و هم چنین ذکر موارد عقاب در آخرت به دلیل نسیان • ((و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه)) کهف:۵۷ | ۳ – سرزنش نسیان در بسیاری از آیات و هم چنین ذکر موارد عقاب در آخرت به دلیل نسیان • ((و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه)) کهف:۵۷ | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در این دو آیه مقصود ترک نسیان ناشی از سهل انگاری و عدم اهتمام است با علم به اینکه مکلف امکان عدم نسیان را دارد. در نتیجه عقاب بر نسیان در موارد مشابه ناپسند نیست. | در این دو آیه مقصود ترک نسیان ناشی از سهل انگاری و عدم اهتمام است با علم به اینکه مکلف امکان عدم نسیان را دارد. در نتیجه عقاب بر نسیان در موارد مشابه ناپسند نیست. | ||
خداوند متعال نیز به اختیاری بودن نسیان در انسان اشاره کردهاند: ((و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما)) این آیه دال بر این است که اگر آدم دارای طاقت و و تحمل و عزم بود به آن کار اقدام نمیکرد و هر چه که قدرت انسان و عزم و طاقت او زیاد شود به نسبت آن نسیان او به مقتضای آیه کم میشود. | خداوند متعال نیز به اختیاری بودن نسیان در انسان اشاره کردهاند: ((و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما)) این آیه دال بر این است که اگر آدم دارای طاقت و و تحمل و عزم بود به آن کار اقدام نمیکرد و هر چه که قدرت انسان و عزم و طاقت او زیاد شود به نسبت آن نسیان او به مقتضای آیه کم میشود. | ||
۴ – دلیل آخر بر اختیاری بودن نسیان را از اقوال حضرت رسول (ص) انتخاب کردهاند که: «رفع عن امتی نسیان حیث انه رفع امتنان و تسهیل» به گفته ایشان رفع و از بین رفتن امری زمانی معنا | ۴ – دلیل آخر بر اختیاری بودن نسیان را از اقوال حضرت رسول (ص) انتخاب کردهاند که: «رفع عن امتی نسیان حیث انه رفع امتنان و تسهیل» به گفته ایشان رفع و از بین رفتن امری زمانی معنا مییابد که در مقابلش مواخذه باشد و مواخذه نیز برای امور اختیاری است. (صحیح من سیره النبی، ج ۵، ص ۱۸۵) | ||
نگاهی گذرا به دیدگاه سایر علماء در زمینه عصمت با پیش فرض اختیاری بودن سهو و نسیان، در اثبات فرضیه عصمت از سهو و نسیان تاثیر به سزایی دارد. | نگاهی گذرا به دیدگاه سایر علماء در زمینه عصمت با پیش فرض اختیاری بودن سهو و نسیان، در اثبات فرضیه عصمت از سهو و نسیان تاثیر به سزایی دارد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت میباشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن میباشد .این دسته از روایات اخبار آحادی است که نه تنها فایده علمی ندارند بلکه سبب وجوب عملی نیز نمیشوند. واخبار آحاد تنها سبب ظن میشود و عمل از روی ظن طبق فرامین الهی در قرآن و سنت باطل میباشد: | روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت میباشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن میباشد .این دسته از روایات اخبار آحادی است که نه تنها فایده علمی ندارند بلکه سبب وجوب عملی نیز نمیشوند. واخبار آحاد تنها سبب ظن میشود و عمل از روی ظن طبق فرامین الهی در قرآن و سنت باطل میباشد: | ||
” وأن تقولوا علی الله ما لا تعلمون ” بقره ۱۶۹ ” إلا من شهد بالحق وهم یعلمون ” زخرف۸۶ ” ولا تقف ما لیس لک به علم “اسراء ۳۶٫ (شوشتری، ص ۸-۲) | ” وأن تقولوا علی الله ما لا تعلمون ” بقره ۱۶۹ ” إلا من شهد بالحق وهم یعلمون ” زخرف۸۶ ” ولا تقف ما لیس لک به علم “اسراء ۳۶٫ (شوشتری، ص ۸-۲) | ||
با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو میشوند و رکعاتی از نماز را | با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو میشوند و رکعاتی از نماز را نمیخوانند و با تذکر مردم و خصوصا ذوالیدین متوجه این سهو شده و برگشته و ادامه نماز را میخوانند، در بررسی سندی و متنی روایات به معنای روایات ذکر شده اشاره نشده است. | ||
=بررسی سندی روایات= | =بررسی سندی روایات= | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها مینماید و میگوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او میداند. | در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها مینماید و میگوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او میداند. | ||
در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | ||
در احتمال بعدی که ذکر میکند میگوید شاید ذوالشمالین را ذوالیدین نیز | در احتمال بعدی که ذکر میکند میگوید شاید ذوالشمالین را ذوالیدین نیز مینامیدند و هم چنین بالعکس ذوالیدین نیز ذوالشمالین نامیده میشد و این امر سبب اشتباه شده است .(ابن حجر، فتح الباری ،ج۳، ص۷۷ و ابن اثیر ،ج ۲ ،ص ۱۴۱) | ||
این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
… عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲) | … عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲) | ||
در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | ||
در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره میباشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری اینگونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه | در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره میباشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری اینگونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه مییافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی میباشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف میدانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفتهاند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷) | ||
با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات میباشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان میکند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نمودهاند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونهاین روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟! | با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات میباشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان میکند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نمودهاند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونهاین روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟! | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
… فخرج مغضبا فصلی الرکعه التی کان ترک. (همان، ص ۸۸) | … فخرج مغضبا فصلی الرکعه التی کان ترک. (همان، ص ۸۸) | ||
… ثم سجد سجدتی السهو. (ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۰۹) | … ثم سجد سجدتی السهو. (ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۰۹) | ||
با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نمودهاند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر کردهاند که جای هیچ گونه شبهه ای در این زمینه وجود ندارد و اعتراض به پاسخ رسول الله (ص) در واقع اجتهاد در مقابل نص است، چرا که در آیات الهی اطاعت | با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نمودهاند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر کردهاند که جای هیچ گونه شبهه ای در این زمینه وجود ندارد و اعتراض به پاسخ رسول الله (ص) در واقع اجتهاد در مقابل نص است، چرا که در آیات الهی اطاعت همهجانبه از ایشان به صورت مطلق توصیه شده است. ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم …)) | ||
اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی نمیماند. ثانیا افرادی که گفته ذوالیدین را تایید نمودند چرا پیش از او متذکر این نکته نشدند و فقط او این نکته را متذکر شد تا جایی که همه روایات دربرگیرنده ی سهو از جانب او ذکر شدهاند؟ | اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی نمیماند. ثانیا افرادی که گفته ذوالیدین را تایید نمودند چرا پیش از او متذکر این نکته نشدند و فقط او این نکته را متذکر شد تا جایی که همه روایات دربرگیرنده ی سهو از جانب او ذکر شدهاند؟ | ||
برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفتهاند من هم مانند شما فراموش میکنم پس شما به من تذکر دهید در تناقض میباشد. اگر به دلیل اتهام ناروا به ایشان بود پس چرا بازگشتند و نماز را تمام کردند؟ | برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفتهاند من هم مانند شما فراموش میکنم پس شما به من تذکر دهید در تناقض میباشد. اگر به دلیل اتهام ناروا به ایشان بود پس چرا بازگشتند و نماز را تمام کردند؟ | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
۵ – ابن حنبل، احمد، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ۵ – ابن حنبل، احمد، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ||
۶ – ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ۶ – ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ||
۷ – ابن منظور افریقی، | ۷ – ابن منظور افریقی، جمالالدین ممد بن مکرم، لسان العرب، ناشر: نشر أدب الحوزه قم، ۱۴۰۵ ه. | ||
۸ – أبوریه، محمود، أضواء علی السنه المحمدیه أو دفاع عن الحدیث، چاپ پنجم، «بی جا» «بی تا». | ۸ – أبوریه، محمود، أضواء علی السنه المحمدیه أو دفاع عن الحدیث، چاپ پنجم، «بی جا» «بی تا». | ||
۹ – إحقاق الحق وإزهاق الباطل نور الله حسینی المرعشی تعلیقات: شهابالدین النجفی، ناشر: مکتبه | ۹ – إحقاق الحق وإزهاق الباطل نور الله حسینی المرعشی تعلیقات: شهابالدین النجفی، ناشر: مکتبه آیتاللهالعظمی المرعشی النجفی قم، «بی تا» | ||
۱۰ – انصاری قرطبی، ابی عبدالله محمد بن أحمد، الجامع لاحکام القرآن، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ه – ۱۹۸۵ م | ۱۰ – انصاری قرطبی، ابی عبدالله محمد بن أحمد، الجامع لاحکام القرآن، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ه – ۱۹۸۵ م | ||
۱۱ – البخاری الجعفی، أبی عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخاری، ناشر: دار الطباعه العامره استانبول، ۱۴۰۱ ه. | ۱۱ – البخاری الجعفی، أبی عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخاری، ناشر: دار الطباعه العامره استانبول، ۱۴۰۱ ه. | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
۴۳ – متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، تصحیح: بکری حیانی، نا شر: مؤسسه الرساله، بیروت، سال: ۱۴۰۹ ه. | ۴۳ – متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، تصحیح: بکری حیانی، نا شر: مؤسسه الرساله، بیروت، سال: ۱۴۰۹ ه. | ||
۴۴ – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه وفاء بیروت ،۱۴۰۳ ه. | ۴۴ – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه وفاء بیروت ،۱۴۰۳ ه. | ||
۴۵ – مزی، | ۴۵ – مزی، جمالالدین ابی الحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ جهارم، «بی جا»، ۱۴۰۶. | ||
۴۶ – مظفر، محمد حسین، علم الإمام، چاپ دوم، ناشر: دار الزهراء للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، ۱۴۰۲ ه. | ۴۶ – مظفر، محمد حسین، علم الإمام، چاپ دوم، ناشر: دار الزهراء للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، ۱۴۰۲ ه. | ||
۴۷ – مفید، محمد بن محمد النعمان ابن المعلم ابی عبدالله، رساله عدم سهو النبی صلی الله علیه وآله وسلم، «بی جا» «بی تا». | ۴۷ – مفید، محمد بن محمد النعمان ابن المعلم ابی عبدالله، رساله عدم سهو النبی صلی الله علیه وآله وسلم، «بی جا» «بی تا». | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
نویسنده: فاطمه ملکی طجر | نویسنده: فاطمه ملکی طجر | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |