۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زمانها' به 'زمانها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== روحیات مفسر === | === روحیات مفسر === | ||
بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید میگردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به | بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید میگردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به دوری از تمایلات فکری در عوامل متعددی ریشه دارد که مهمترین آنها روایاتی است که در باب تفسیر به رأی رسیده و کسانی خواستهاند بگویند: تفسیر به رأی جایز نیست; بلکه باید براساس مأثورات و منصوصات از ناحیه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایشهای نحلهای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید میشود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز میماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزشهای شخصی مفسر است. | ||
==== پرهیز از تفسیر به رأی ==== | ==== پرهیز از تفسیر به رأی ==== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
=== ضرورت شناخت شخصیت مفسر === | === ضرورت شناخت شخصیت مفسر === | ||
بحث و بررسی شخصیت مفسر دست کم این فایده را دارد که ما بهتر بتوانیم به پیام واقعی کلام شناخت پیدا کنیم؛ زیرا شناخت آن به رعایت قواعد فهم و رفع موانع آن نیازدارد. بدون شک یکی از عوامل بازدارنده هویتهای شخصی مفسر است. او بر پایه دانستهها و باورهای ذهنی خود به سراغ متن میرود و این گاه بدون آن است که بداند کدام یک از آنها عقلانی و منطقی و مبتنی بر اصول پذیرفته شده است، (اصول پذیرفته شده مفسر گاه دستخوش تغییر | بحث و بررسی شخصیت مفسر دست کم این فایده را دارد که ما بهتر بتوانیم به پیام واقعی کلام شناخت پیدا کنیم؛ زیرا شناخت آن به رعایت قواعد فهم و رفع موانع آن نیازدارد. بدون شک یکی از عوامل بازدارنده هویتهای شخصی مفسر است. او بر پایه دانستهها و باورهای ذهنی خود به سراغ متن میرود و این گاه بدون آن است که بداند کدام یک از آنها عقلانی و منطقی و مبتنی بر اصول پذیرفته شده است، (اصول پذیرفته شده مفسر گاه دستخوش تغییر میشود و نظریات جدیدی جایگزین نظریاتپیشین میشود. این موارد افزون بر آنکه نقش شخصیت مفسر را روشن میکند، به ما میآموزاند که دایره توقعات خود را محدود کنیم و با احاطه بیشتری به تجربیات مفسرین پیشین به سراغ متن برویم. مثلا اگر مفسرین بر اساس نظریه هیئتبطلمیوسی به سراغ تفسیر بخشی از آیات میرفتهاند، متوجه شویم که این تا چهاندازه لرزان و خطرناک است و در این موارد چگونه باید برخورد کرد) و کدام یک از آنهادارای این ویژگی نیست؛ به همین دلیل دچار تعارض شده، تفاسیر ناهمسانی را عرضه میکند. | ||
به هر حال با نگاهی به مجموعهای از تفاسیر مذاهب و نحلهها تاثیر این پیش فرضها آشکار میگردد. این واقعیت گرچه در کل موجب تکامل دانش تفسیر و تعمیق فهم قرآن شده؛ اما در جاهایی مایه انحراف و کژ فهمی شده است. نفس این آگاهی به ما کمک میکند که بدانیم باید در چه راهی گام برداریم و چه عواملی را در فهم دخیل بدانیم و چه چیزهایی را نقد کنیم. آگاهی از گرایشها ما را از خوش خیالی و شگفت زدگی و اعجاب نسبت به فهم خود باز میدارد و ما را واقع بین و متواضع میکند. لذا فهم صحیح در گرو آن نیست که ذهن ما از هر پیش فرضی تهی باشد؛ زیرا این ممکن نیست. فهم صحیح آن است که بدانیم معلومات پیشین ما چیست که آنها را منقح و مستند و معقول کنیم و از این معلومات به نحو احسن استفاده کنیم و در نهایت برداشت خود را از قرآن عین کلام وحی ندانیم و نگوییم قرآن چنین میگوید؛ بلکه بگوییم برداشت ما از قرآن چنین است. | به هر حال با نگاهی به مجموعهای از تفاسیر مذاهب و نحلهها تاثیر این پیش فرضها آشکار میگردد. این واقعیت گرچه در کل موجب تکامل دانش تفسیر و تعمیق فهم قرآن شده؛ اما در جاهایی مایه انحراف و کژ فهمی شده است. نفس این آگاهی به ما کمک میکند که بدانیم باید در چه راهی گام برداریم و چه عواملی را در فهم دخیل بدانیم و چه چیزهایی را نقد کنیم. آگاهی از گرایشها ما را از خوش خیالی و شگفت زدگی و اعجاب نسبت به فهم خود باز میدارد و ما را واقع بین و متواضع میکند. لذا فهم صحیح در گرو آن نیست که ذهن ما از هر پیش فرضی تهی باشد؛ زیرا این ممکن نیست. فهم صحیح آن است که بدانیم معلومات پیشین ما چیست که آنها را منقح و مستند و معقول کنیم و از این معلومات به نحو احسن استفاده کنیم و در نهایت برداشت خود را از قرآن عین کلام وحی ندانیم و نگوییم قرآن چنین میگوید؛ بلکه بگوییم برداشت ما از قرآن چنین است. | ||
== شخصیت مفسر و متفکران مسلمان == | == شخصیت مفسر و متفکران مسلمان == | ||
بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان میدهد اندیشوران مسلمان به فهمهای مختلف به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژهها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت میدهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوریهای مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعهای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها | بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان میدهد اندیشوران مسلمان به فهمهای مختلف به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژهها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت میدهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوریهای مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعهای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها بطور آشکار نمود خود را در تفسیر قرآن نشان میدهد و نقش مفسر را آشکار میسازد، اما افزون بر نقش این تئوریها در تفسیر، مسائل دیگری برای مفسر مطرح است که قاعدتا نباید در مقوله فهم تاثیری داشته باشد؛ ولی مشاهده میشود که در فهم مفسرتاثیر میگذارد؛ مانند دانستههای علمی مفسر، نکات روان شناختی و زیستی مفسر. | ||
بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت | بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت پیدا میکند. به عنوان نمونه یکی از مفسران معاصر که به جاذبه زمین و مسائل مختلف آن آگاه است و در تفسیر به آن توجه دارد، در ذیل «الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها؛<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۲. </ref> خدا کسی است که آسمانها را بدون ستون برافراشته است»<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ - ۱۳، ص۲۴۶.</ref>، (برخلاف فخر رازی که در تفسیر آیه با بیان عقلی استدلال میکند براینکه ممکن نیست چنین آسمان بزرگی در فضا معلق بماند،) میگوید: «این آیه خبر از قوهای میدهد که به سبب آن اجرام بدون پایه هم میتوانند، در فضا بمانند؛ زیرا قانون جاذبه ستارگان و اجرام سماوی را در آسمان نگه میدارد و این غیرطبیعی نیست؛ بلکه بر اساس قوانین ثابت خدای به وجود آورنده آن است».<ref>رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج۱۸، ص۲۳۱- ۲۳۲. </ref> | ||
مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا | مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا اگر مشورت کردید، با آنان مخالفت کنید،<ref>ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص۲۴۱.</ref> چون به تفسیر آیات قرآن میپردازد، به اقتضای باورهای پیشین میگوید: آیات «فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۳۳. </ref>پس اگر (زن و شوهر) خواستند، (کودک را) با رضایت یکدیگر و مشورت همدیگر از شیر بگیرند، بر آنان گناهی نیست»، و «قالت احداهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین؛<ref>قصص/سوره۲۸، آیه ۲۶. </ref>یکی از آندو (دختر شعیب) گفت: ای پدر مزدورش گیر که او از بهترین کسانی است که به مزدوری گرفتهای، او نیرومندی امین است»، <ref>یزدانی، عباس، مجله مبین، شماره ۱۲، ص۴۲.</ref> دلالت دارند بر اینکه نه تنها مشورت با زنان جایز، که در مواردی پسندیده و مطلوب است. زیرا در آیه نخست خداوند میگوید: اگر زن و شوهر در پی مشورت با یکدیگر راضی شدند که کودک را قبل از دو سال از شیر بگیرند و به جهتی این کار را مصلحت بدانند، مانعی ندارد و در آیه دوم زمانی که یکی از دختران شعیب به پدر پیشنهاد میدهد و در مقام مشاورت به پدر میگوید: این جوان امین را برای کارهای ما به خدمت بگیر! پدر با اینکه پیامبر است، این پیشنهاد را میپذیرد و به نظر دخترش اهمیت میدهد. لذا از این دو آیه میتوان استفاده کرد که مشورت با زنان ممدوح شناخته شده است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۲. </ref> | ||
=== نظریه ابن عربی === | === نظریه ابن عربی === | ||
نظریه مورد بحث شواهدی نیز در گفتههای پیشینیان دارد؛ برای مثال ابن عربی دلایل کافی ارائه میدهد مبنی بر اینکه هر کس مطلوب خود را در قرآن مییابد. حتی | نظریه مورد بحث شواهدی نیز در گفتههای پیشینیان دارد؛ برای مثال ابن عربی دلایل کافی ارائه میدهد مبنی بر اینکه هر کس مطلوب خود را در قرآن مییابد. حتی اگر آن فراتر از معانی الفاظ و صرفا ناشی از گرایشهای عرفانی باشد. البته گاه این تفسیرها و اشارات با قواعد تفسیر انطباق ندارد و نمیتوان آنها را از مقوله تفسیر برشمرد. جالب توجه آنکه همو به تفسیر عقلی خرده میگیرد و میگوید: «نمیتوان به تفسیر عقلی محض بسنده کرد؛ چون همواره اسیر و محکوم تعصبات و پیش فرضهای عصری وفضای فکری شخص مفسر است».<ref>چتیک، ویلیام، هرمنوتیک در عرفان ابن عربی، کتاب نقد، شماره ۵ - ۶، ص۲۴۹- ۲۴۸.</ref> | ||
=== کلام ملاصدرای شیرازی === | === کلام ملاصدرای شیرازی === | ||
باز یکی از کسانی که به شخصیت مفسر و تأثیر وی در برداشتهای تفسیری اشاره | باز یکی از کسانی که به شخصیت مفسر و تأثیر وی در برداشتهای تفسیری اشاره و البته انتقاد کرده است، ملاصدرای شیرازی (ت ۱۰۵۰ ق.) است. وی به مناسبت بحث محکم و متشابه، صاحبان روشهای تفسیر کتاب خدا را بر چهار دسته تقسیم میکند و یکی از آنها را متفلسفین و طبیعیون و اطبا میشمارد و میگوید که آنها به حسب ذائقه و پیش فرضهای خود به توجیه و تأویل آیات میپردازند. <ref>آشتیانی، سید جلالالدین، رسائل فلسفی ملاصدرا، ص۹۲، رساله محکم و متشابه.</ref> | ||
=== کلام فیض کاشانی === | === کلام فیض کاشانی === | ||
فیض کاشانی در همین زمینه معتقد بود که مفسر در حکم شخص نائم است که بعد | فیض کاشانی در همین زمینه معتقد بود که مفسر در حکم شخص نائم است که بعد از بیداری به حقیقت کلام الهی پی برده و به مصداق «الناس نیام فاذا ماتوا انتهبوا؛<ref>ابن عربی، محییالدین، فتوحات مکیه، ج۳، ۹۴.</ref> مردم خوابند، چون بمیرند، بیدار شوند»، بعد از عروج به مقام ملکوت تأویل کلام حق را درک میکند.<ref>ابن عربی، محییالدین، فتوحات مکیه، ج۳، ۱۸۳.</ref> | ||
=== کلام علامه طباطبایی === | === کلام علامه طباطبایی === | ||
علامه طباطبایی نیز متشابه را به نزول باران تشبیه میکند که به محیطهای مختلف نازل میشود و با آنکه در اصل یک حقیقت است و هیچ محدودیتی ندارد، اما | علامه طباطبایی نیز متشابه را به نزول باران تشبیه میکند که به محیطهای مختلف نازل میشود و با آنکه در اصل یک حقیقت است و هیچ محدودیتی ندارد، اما همینکه نازل شد و در مسیلها و گودالها قرار گرفت، شکل میگیرد و محدودیت میپذیرد. القای معنایی از معانی به انسان اینچنین است. مسبوقات ذهنی نقش بسیار مهمی در نوع برداشت و فهم معنای الفاظ دارد. اگر این مسبوقات رنگ خاصی پذیرفته باشد، مانند تعصبات قومی، مذهبی و سیاسی یا گرایشهای حسی، آن معنا هم به همین رنگ درمیآید.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۶۲. </ref> | ||
=== نظر امام خمینی === | === نظر امام خمینی === | ||
امام خمینی نیز بر این نکته تاکید دارند که در میان مفسران مشربهای گوناگونی وجوددارد و هر مفسری براساس دانستهها و گرایشهایی که داشته، به تفسیر پرداخته است وهر کدام روی آن تخصص و فنی که داشته، یک پرده از پردههای قرآن کریم را تفسیر کرده است.<ref>خمینی، سید روح الله، تفسیر سوره حمد، ص۹۵- ۹۳.</ref> حتی در جایی تصریح میکنند که همین باورها و دانشها موجب شده که برخی مفسران یکسونگر شوند و تنها از ابعاد خاصی به تفسیر قرآن بپردازند. به عنوان نمونه در جایی میگویند: «بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف، عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند معنویات را. هر کسی به اندازه ادراک خودش و قشریون را تخطئه کردند. تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند؛ بلکه وقتی تفسیر قرآن کردند، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی وفلسفی و جهات معنوی و (از جهات دیگر) به کلی غفلت کردند. از حیات دنیایی وجهاتی که در این دنیا به آن احتیاج داشتند و تربیتهایی که در اینجا باید باشد از این غفلت کردند برحسب اختلاف | امام خمینی نیز بر این نکته تاکید دارند که در میان مفسران مشربهای گوناگونی وجوددارد و هر مفسری براساس دانستهها و گرایشهایی که داشته، به تفسیر پرداخته است وهر کدام روی آن تخصص و فنی که داشته، یک پرده از پردههای قرآن کریم را تفسیر کرده است.<ref>خمینی، سید روح الله، تفسیر سوره حمد، ص۹۵- ۹۳.</ref> حتی در جایی تصریح میکنند که همین باورها و دانشها موجب شده که برخی مفسران یکسونگر شوند و تنها از ابعاد خاصی به تفسیر قرآن بپردازند. به عنوان نمونه در جایی میگویند: «بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف، عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند معنویات را. هر کسی به اندازه ادراک خودش و قشریون را تخطئه کردند. تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند؛ بلکه وقتی تفسیر قرآن کردند، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی وفلسفی و جهات معنوی و (از جهات دیگر) به کلی غفلت کردند. از حیات دنیایی وجهاتی که در این دنیا به آن احتیاج داشتند و تربیتهایی که در اینجا باید باشد از این غفلت کردند برحسب اختلاف مسلکشان و در همین اوان و همین عصر یک دسته دیگری که اشتغال به امور فقهی و تعبدی داشتند، نیز (گروه مقابل) را تخطئه کردند یا حکم به الحاد کردند یا حکم به تکفیر کردند و این هر دو روش خلاف واقع بوده است» <ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۱، ص۲۳۵. </ref>، وی تأکید بر نقش شخصیت مفسر در تفسیر را به این محدود نمیسازد. ایشان گرایشهای فردی و اجتماعی و شرایط تاریخی را در فهم و برداشت مفسر دخیل میداند. <ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۷۴. </ref> | ||
=== نظر شهید مطهری === | === نظر شهید مطهری === | ||
از این صریح تر در تبیین نقش شخصیت مفسر در تفسیر، کلام شهید مطهری در باب فقه است. گرچه کلام ایشان درباره تفسیر نیست، اما به طور غیرمستقیم به آن مرتبط است; چون فقیه با استنباط احکام از متون قرآن و حدیث در حقیقت به نوعی تفسیر دست میزند. ایشان مینویسد: «اگر کسی فتوای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمنا به احوال شخصیت و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، میبیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته؛ به طوری که فتوای عرب بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم. فتوای دهاتی بوی دهاتی وفتوای شهری بوی شهری». <ref>مطهری، مرتضی، مقاله اصل اجتهاد در اسلام، مجله حوزه، سال اول، شماره چهارم، ص۶۱.</ref> | از این صریح تر در تبیین نقش شخصیت مفسر در تفسیر، کلام شهید مطهری در باب فقه است. گرچه کلام ایشان درباره تفسیر نیست، اما به طور غیرمستقیم به آن مرتبط است; چون فقیه با استنباط احکام از متون قرآن و حدیث در حقیقت به نوعی تفسیر دست میزند. ایشان مینویسد: «اگر کسی فتوای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمنا به احوال شخصیت و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، میبیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته؛ به طوری که فتوای عرب بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم. فتوای دهاتی بوی دهاتی وفتوای شهری بوی شهری». <ref>مطهری، مرتضی، مقاله اصل اجتهاد در اسلام، مجله حوزه، سال اول، شماره چهارم، ص۶۱.</ref> | ||
اینها نمونههایی از دیدگاههای متفکران مسلمان در زمینه نقش شخصیت مفسر درتفسیر بود و دراینباره استقصا نشده است وگرنه شواهد بسیاری را میتوان به دست آورد که علمای اسلامی به اهمیت ذهن و نقش مفسر توجه داشته و معلومات و باورهای او را در برداشتهای تفسیری دخیل میدانستهاند و حتی تأثیر آنها را گریزناپذیر و غیرقابل اجتناب شمردهاند، البته تمام عوامل | اینها نمونههایی از دیدگاههای متفکران مسلمان در زمینه نقش شخصیت مفسر درتفسیر بود و دراینباره استقصا نشده است وگرنه شواهد بسیاری را میتوان به دست آورد که علمای اسلامی به اهمیت ذهن و نقش مفسر توجه داشته و معلومات و باورهای او را در برداشتهای تفسیری دخیل میدانستهاند و حتی تأثیر آنها را گریزناپذیر و غیرقابل اجتناب شمردهاند، البته تمام عوامل روانشناختی و تاریخی و جغرافیایی علت تامه برداشتهای تفسیری نیست؛ اما نباید نقش عوامل یاد شده را نادیده گرفت. به دلیل تاثیر این عوامل تفسیرهای متون دینی قابل تحول و تکامل هستند؛ بعلاوه بشری و غیرمقدس به شمار میروند؛ لذا انتساب دادن این تفسیرها به شریعت و دین از سر ناآگاهی از عوامل پدیدآورنده آنهاست. | ||
== عوامل گرایش مفسر به تفسیری خاص == | == عوامل گرایش مفسر به تفسیری خاص == | ||
برای اینکه به اهمیت جایگاه مفسر و نقش شخصی وی در تفسیر پی ببریم، | برای اینکه به اهمیت جایگاه مفسر و نقش شخصی وی در تفسیر پی ببریم، باید ریشهها و علل گرایش مفسر را مورد توجه قرار دهیم. ببینیم چه عواملی موجب میشود که مفسری به معنایی روی آورد و برداشتی را ترجیح دهد. به نظر میرسد ریشههای گرایش مفسر دو دستهاند: | ||
=== کسب معلومات جدید === | === کسب معلومات جدید === | ||
گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا میکند و آگاهیهای جدیدی را | گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا میکند و آگاهیهای جدیدی را از زندگی، نیازها و مشکلات انسان بدست میآورد و از رهگذر آن بینش او نسبت به مذهب، معنویت و کتاب وحی در مواردی تغییر مییابد و تئوریهای مختلفی را درزمینه شکل اداره جامعه، برخورد با مسائل اجتماعی و حاکمیت معنویت و اخلاق برمیگزیند و تفسیری خاص از آیات مربوط به دست میدهد. این تئوریها میتواند معقول و مستند به دلایل علمی یا فرضیههای ناتمام در عرصه علم و فرهنگ باشد. مفسر با این تئوریها و فرضیهها به سراغ آیات قرآن میرود و برداشتهایی را از آنها ارائه میدهد. تاکید بر روی موضوعات جدید، مانند حکومت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زن در تفسیر قرآن به خاطر قرب ذهنی و توجه به تحولات معاصر است. اگر این تحولات علمی و طرح بحثهای جدید نبود، هرگز مفسران به این مباحث و تفسیر عصری از این آیات اقبال نمیکردند. | ||
به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی میپندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمیسازد. ما | به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی میپندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمیسازد. ما نیز اینرا قبول داریم؛ لیکن این سخن چیزی را اثبات نمیکند؛ چون ما نمیگوییم با حفظ شرایط موجود در جهان، احکام اسلام بدون هیچ مشکلی اجرا میشود. هر سنتی در هرجامعهای زمانی نبوده و سپس به وجود آمده است. البته شرایط حاضر با آن ناسازگار بوده و آن را طرد کرده است».<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۵۶. </ref> | ||
آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح میکند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمیشد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است. | آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح میکند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمیشد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است. | ||
=== طرح اشکالات جدید === | === طرح اشکالات جدید === | ||
مفسر اگر به گفتمانهای دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر میکشاند و به مناسبت | مفسر اگر به گفتمانهای دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر میکشاند و به مناسبت تفسیر آیات به پاسخگویی و دفع آن شبهات میپردازد. کافی است که به یکی از آیات متناسب با شبهه برخورد کند تا تفسیر خود را به سوی دفع اشکال سوق دهد. طرح اشکالات جدید در ذهن مفسر تأثیر قابل توجهی در شکل تفسیر و تبیین موضوع دارد. مثلا وقتی مفسری میبیند کسی آیات جهاد ابتدایی را با آزادی اندیشه در تضاد میشمارد، ممکن است درصدد برآید این آیات را به معنای دفاع بگیرد؛ نه تهاجم برای ایمان آوردن و یا نابودی مشرکان و گوید: اگر در قرآن آیاتی آمده است که به قتال با مشرکین دستور میدهد، ناظر به فتنهجویی و توطئهچینی آنهاست. همانطور که در آیه ۳۹ سوره حج آمده است <ref>حج/سوره۲۲، آیه۳۹. </ref> و یا ممکن است بگوید: این آیات در مقام جهاد ابتدایی است و سیره پیامبر هم دلالت بر این واقعیت دارد و اصلا ما مقولهای به نام آزادی اندیشه نداریم. به این ترتیب تفسیر او از این آیات با تفسیر قبلی تفاوت پیدا میکند. در هر صورت مفسر این شبهات و اشکالات را بر اساس تئوری خود پاسخ میدهد. | ||
از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴. </ref> خدا | از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴. </ref> خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، در شش روز آفرید»، مفسری که از معلومات روز باخبر است و میداند که برابر تئوریهای علمی زمین وآسمان در زمانی بسیار طولانی و طی میلیاردها سال بوجود آمدهاند، قهرا آن را با این آیه که میگوید، خدا آسمان و زمین را در شش روز آفرید ناسازگار میبیند؛ زیرا معنا ندارد دوران پیدایش زمین و آسمان که با فعل و انفعالهای بسیار کند و تدریجی بوده است، در شش روز باشد؛ لذا در تفسیر آن آیه میگوید: منظور از این روزها در پیش خدا هزار سال از سالهایی است که آدمی حساب میکند <ref>خلیل، عمادالدین، مع القرآن فی عالمه الرحیب، ص ۴۴ - ۳۸.</ref>؛ همانطور که درباره عروج به سوی خدا چنین آمده است: «ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۵. </ref> سپس به سوی او بالا میرود، در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که میشمارید». | ||
مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر میبیند و میگوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقولههای زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد. | مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر میبیند و میگوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقولههای زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد. | ||