۸۷٬۹۱۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'واقعیت ها' به 'واقعیتها') |
جز (جایگزینی متن - 'همه جانبه' به 'همهجانبه') |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
۳- نظریه اثرگذاری شخصیت مفسر در تفسیر برای بیان معیار و ملاک عینی تفسیرنیست؛ بلکه برای تفطن به این نکته است که مفسر بر پایه انبوهی از دانستهها، باورها وعلایق به تفسیر میپردازد که اگر آنها نوعی دیگر بود، تفسیر متفاوتی عرضه میکرد. به همین دلیل آگاهی مفسر از این واقعیت او را نسبت به گزینشی عمل کردن او در باب مدلولات کلام حساس میکند و ما هم که از بیرون به تفسیر او نگاه میکنیم، این معرفت برای ما حاصل میشود؛ لذا هر آنچه را میگوید، کلام آخر و برداشت وحیانی نمیدانیم، بلکه برداشتی بشری و خطاپذیر و ناقص میشماریم. | ۳- نظریه اثرگذاری شخصیت مفسر در تفسیر برای بیان معیار و ملاک عینی تفسیرنیست؛ بلکه برای تفطن به این نکته است که مفسر بر پایه انبوهی از دانستهها، باورها وعلایق به تفسیر میپردازد که اگر آنها نوعی دیگر بود، تفسیر متفاوتی عرضه میکرد. به همین دلیل آگاهی مفسر از این واقعیت او را نسبت به گزینشی عمل کردن او در باب مدلولات کلام حساس میکند و ما هم که از بیرون به تفسیر او نگاه میکنیم، این معرفت برای ما حاصل میشود؛ لذا هر آنچه را میگوید، کلام آخر و برداشت وحیانی نمیدانیم، بلکه برداشتی بشری و خطاپذیر و ناقص میشماریم. | ||
مثلا میدانیم فرقههای گوناگون مثل معتزله و اشاعره، هر کدام به چه جهت درباره اراده و اختیار و خلقت افعال به آیاتی خاص استدلال میکردند که نظریه خود را اثبات ونظریه مقابل را نفی کند. اشاعره که به جبر معتقد بود، آیاتی مانند «یضل من یشاء ویهدی من یشاء؛<ref>فاطر/سوره۳۵، آیه۸. </ref>هرکه را خواهد، گمراه کند و هرکه را خواهد، راهنمایی کند»، را به میان میکشید و با آنها بر جبری بودن هدایت و ضلالت انسان استدلال میکرد و معتزله که به تفویض معتقد بود، به آیاتی نظیر «کل امرئ بما کسب رهین؛<ref>طور/سوره۵۲، آیه۲۱. </ref>هرکسی در گرو چیزی است که کسب کرده است»، استدلال مینمود و در حقیقت هر دو گروه در تفسیر به طور گزینشی عمل میکرد و بر برخی از آیات تأکید میورزید و آیات دیگر را مورد تغافل قرار میداد. توجه به اثرگذاری تجربههای پیشین و شخصیت خود، به مفسر این رهنمود را میدهدکه به قرآن نگاهی | مثلا میدانیم فرقههای گوناگون مثل معتزله و اشاعره، هر کدام به چه جهت درباره اراده و اختیار و خلقت افعال به آیاتی خاص استدلال میکردند که نظریه خود را اثبات ونظریه مقابل را نفی کند. اشاعره که به جبر معتقد بود، آیاتی مانند «یضل من یشاء ویهدی من یشاء؛<ref>فاطر/سوره۳۵، آیه۸. </ref>هرکه را خواهد، گمراه کند و هرکه را خواهد، راهنمایی کند»، را به میان میکشید و با آنها بر جبری بودن هدایت و ضلالت انسان استدلال میکرد و معتزله که به تفویض معتقد بود، به آیاتی نظیر «کل امرئ بما کسب رهین؛<ref>طور/سوره۵۲، آیه۲۱. </ref>هرکسی در گرو چیزی است که کسب کرده است»، استدلال مینمود و در حقیقت هر دو گروه در تفسیر به طور گزینشی عمل میکرد و بر برخی از آیات تأکید میورزید و آیات دیگر را مورد تغافل قرار میداد. توجه به اثرگذاری تجربههای پیشین و شخصیت خود، به مفسر این رهنمود را میدهدکه به قرآن نگاهی همهجانبه بیاندازد و از گزینشی عمل کردن بپرهیزد؛ به همین روعلمای اصول و قرآن پژوهان در مورد جامع نگری نداشتن و عدم رعایت عام و خاص، ناسخ و منسوخ و همچنین برخورد ظاهرگرایی با متون هشدار دادهاند، اما ناگفته نماند که برخی از تاثیرپذیریهای مفسر ناخودآگاهانه است و با تحلیلهای بیرونی نسبت به شخصیت مفسر و انگیزههای او کشف میشود. | ||
== خاتمه == | == خاتمه == |