تناسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'می یابد' به 'می‌یابد'
جز (جایگزینی متن - ' نمی کند' به ' نمی‌کند')
جز (جایگزینی متن - 'می یابد' به 'می‌یابد')
خط ۲۵: خط ۲۵:
هسته مفهوم تناسخ همان حضور روح در جهان جسمانی پس از مرگ است, اما علل و دلایل اعتقاد به آن و کارکرد آن در نظام های مختلف فکری بسیار متنوع است. اصولاً از آن جا که تناسخ در زمینه‌های متفاوتی شکل گرفته است, ادله رد یا اثبات آن نیز متنوع و تابع زمینه تکوین آن بوده‌اند. درباره بسیاری از معتقدان به تناسخ نمی‌توان از دلیل اعتقاد سخن گفت, بلکه باید به اسباب و علل رجوع کرد. این امر به ویژه درباره فرهنگ‌های ابتدایی مصداق دارد. جاندارپنداری (animism) یا نسبت دادن نفس به اشیاء غیر جاندار از عللی است که زمینه روانی این اعتقاد را در میان مردمان بدوی ایجاد کرده است. هم چنین تناسخ در ارتباط با نگرش بدوی به دوری بودن سرشت وجود که مستلزم بازگشت نیاکان به زندگی است, پدید آمده است.
هسته مفهوم تناسخ همان حضور روح در جهان جسمانی پس از مرگ است, اما علل و دلایل اعتقاد به آن و کارکرد آن در نظام های مختلف فکری بسیار متنوع است. اصولاً از آن جا که تناسخ در زمینه‌های متفاوتی شکل گرفته است, ادله رد یا اثبات آن نیز متنوع و تابع زمینه تکوین آن بوده‌اند. درباره بسیاری از معتقدان به تناسخ نمی‌توان از دلیل اعتقاد سخن گفت, بلکه باید به اسباب و علل رجوع کرد. این امر به ویژه درباره فرهنگ‌های ابتدایی مصداق دارد. جاندارپنداری (animism) یا نسبت دادن نفس به اشیاء غیر جاندار از عللی است که زمینه روانی این اعتقاد را در میان مردمان بدوی ایجاد کرده است. هم چنین تناسخ در ارتباط با نگرش بدوی به دوری بودن سرشت وجود که مستلزم بازگشت نیاکان به زندگی است, پدید آمده است.


آموزه سرشت دوری وجود در مراحل متأخرتر فرهنگی نیز نزد بسیاری از معتقدان به تناسخ مشاهده می‌شود; برای مثال اوریگن, متکلم مسیحی قرن سوم, هم به تناسخ معتقد است و هم به تکرار دایره وار رخدادها<ref>دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Origen و metempsychosis</ref>. در میان اقوام ابتدایی به و یژه در استرالیای مرکزی و غرب آفریقا تناسخ با توتمیسم (Totemism) و کیش پرستش نیاکان همراه است که یکی از علل آن شباهت نسل هاست, امری که موجب تصور بازگشت نسل پیشین به صورت اخلاف خود می‌شده است. در فرهنگ‌های پیشرفته تر تناسخ در زمینه ای اخلاقی بسط می یابد. وضع خوب یا بد هرکس در زندگی, نتیجه اعمال او در زندگی یا زندگی های سابق خود او تلقی می‌شود. در آیین هندو حتی خود فرایند تناسخ نوعی کیفر شمرده می‌شود که باید از آن گریخت<ref>برای اطلاعات بیشتر, نک: دایرةالمعارف دین و اخلاق, ذیل Transmigration, introductory and primitive</ref>.
آموزه سرشت دوری وجود در مراحل متأخرتر فرهنگی نیز نزد بسیاری از معتقدان به تناسخ مشاهده می‌شود; برای مثال اوریگن, متکلم مسیحی قرن سوم, هم به تناسخ معتقد است و هم به تکرار دایره وار رخدادها<ref>دایرةالمعارف کاتولیک, ذیل Origen و metempsychosis</ref>. در میان اقوام ابتدایی به و یژه در استرالیای مرکزی و غرب آفریقا تناسخ با توتمیسم (Totemism) و کیش پرستش نیاکان همراه است که یکی از علل آن شباهت نسل هاست, امری که موجب تصور بازگشت نسل پیشین به صورت اخلاف خود می‌شده است. در فرهنگ‌های پیشرفته تر تناسخ در زمینه ای اخلاقی بسط می‌یابد. وضع خوب یا بد هرکس در زندگی, نتیجه اعمال او در زندگی یا زندگی های سابق خود او تلقی می‌شود. در آیین هندو حتی خود فرایند تناسخ نوعی کیفر شمرده می‌شود که باید از آن گریخت<ref>برای اطلاعات بیشتر, نک: دایرةالمعارف دین و اخلاق, ذیل Transmigration, introductory and primitive</ref>.


=غایت تناسخ=
=غایت تناسخ=
خط ۳۱: خط ۳۱:


=نظریه اصالت روح=
=نظریه اصالت روح=
یکی از عام‌ترین و عمده‌ترین زمینه‌های اعتقاد به تناسخ, تصور اصالت روح و نفی دخالت جسم در هویت انسان است. در آیین‌های هندی, در تفکر اورفه ای فیثاغورثی و از آن جا نزد افلاطون و نوافلاطونیان و در بسیاری فرقه‌های گنوستیک چنین تصوری مشاهده می‌شود. مطابق این تصور, انسان همان روح یا نفس مجردی است که در جسم مادی اسیر است و وقتی حیات حقیقی می یابد که از قید تن رها گردد. بر این اساس, کسی که پاکی و تجرد لازم برای چنان حیاتی را در طول زندگی دنیوی خود کسب نکند به ناچار از جهان معنوی باز نمی‌ماند و به جسم باز می‌گردد تا زمانی که به تمامی تزکیه شود. در مقابل, ادیان ابراهیمی بر مبنای نگرش خود به وجود انسان که مشعر بر اهمیت توأمان جسم و روح در هویت انسان است, از رستاخیز یا معاد جسمانی دفاع کرده و تناسخ را رد کرده‌اند. لفظ و مفهوم تناسخ در قرآن نیامده است و اصطلاح مسخ از اقسام تناسخ, با مفهوم قرآنی مسخ متفاوت است.
یکی از عام‌ترین و عمده‌ترین زمینه‌های اعتقاد به تناسخ, تصور اصالت روح و نفی دخالت جسم در هویت انسان است. در آیین‌های هندی, در تفکر اورفه ای فیثاغورثی و از آن جا نزد افلاطون و نوافلاطونیان و در بسیاری فرقه‌های گنوستیک چنین تصوری مشاهده می‌شود. مطابق این تصور, انسان همان روح یا نفس مجردی است که در جسم مادی اسیر است و وقتی حیات حقیقی می‌یابد که از قید تن رها گردد. بر این اساس, کسی که پاکی و تجرد لازم برای چنان حیاتی را در طول زندگی دنیوی خود کسب نکند به ناچار از جهان معنوی باز نمی‌ماند و به جسم باز می‌گردد تا زمانی که به تمامی تزکیه شود. در مقابل, ادیان ابراهیمی بر مبنای نگرش خود به وجود انسان که مشعر بر اهمیت توأمان جسم و روح در هویت انسان است, از رستاخیز یا معاد جسمانی دفاع کرده و تناسخ را رد کرده‌اند. لفظ و مفهوم تناسخ در قرآن نیامده است و اصطلاح مسخ از اقسام تناسخ, با مفهوم قرآنی مسخ متفاوت است.


=رابطه تناسخ با مسخ=
=رابطه تناسخ با مسخ=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۶۳۸

ویرایش