۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میگوید' به 'میگوید') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|استادان | |استادان | ||
|[[امام صادق | |[[امام صادق علیهالسلام]] • [[موسی بن جعفر|امام کاظم علیهالسلام]] | ||
|- | |- | ||
|شاگردان | |شاگردان | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
هشام از همان آغاز جوانی سری پرشور داشت و شیفته علم و معرفت بود. او، برای رسیدن به این هدف، علوم عصر خویش را آموخت، کتب فلسفی دانشمندان [[یونان]] را فرا گرفت و کتابی در رد یکی از [[فلاسفه]] یونان نگاشت<ref>هشام بن حکم، صفایی، ص 14. </ref>. | هشام از همان آغاز جوانی سری پرشور داشت و شیفته علم و معرفت بود. او، برای رسیدن به این هدف، علوم عصر خویش را آموخت، کتب فلسفی دانشمندان [[یونان]] را فرا گرفت و کتابی در رد یکی از [[فلاسفه]] یونان نگاشت<ref>هشام بن حکم، صفایی، ص 14. </ref>. | ||
هشام، در مسیر تکامل اندیشهاش، به مکتبهای گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت جوییاش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن یزید کوفی]]، با [[امام صادق | هشام، در مسیر تکامل اندیشهاش، به مکتبهای گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت جوییاش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن یزید کوفی]]، با [[امام صادق علیهالسلام]] آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت<ref>رجال نجاشی، ص433. </ref>. سیر تکاملی اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلی [[تشیع]] را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت علیهالسلام]] و انجام [[مناسک حج]]، به شهرهای بغداد، بصره، [[مدائن]]، [[حجاز]] و کوفه سفر کرد و با برهانهای دقیق و منطقیاش در گسترش فرهنگ اهلبیت علیهالسلام کوشید. | ||
== سفر برای تحصیل دانش == | == سفر برای تحصیل دانش == | ||
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی میکرد پرسشهای خود را با امام صادق | هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی میکرد پرسشهای خود را با امام صادق علیهالسلام در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی میدهد: | ||
روزی، [[ابن ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی درباره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر میترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.» | روزی، [[ابن ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی درباره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر میترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.» | ||
از سوی دیگر در آیه129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در مییابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است. | از سوی دیگر در آیه129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در مییابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
هشام از پاسخ باز ماند. پس از ابن ابی العوجاء فرصت خواست و برای گرفتن پاسخ به [[مدینه]] شتافت. هشام سخن ابن ابی العوجاء را برای حضرت باز گفت. امام فرمود: منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در [[نفقه]] و رعایت حقوق همسری و طرز رفتار و کردار است; و مراد از عدالت در آیه129 این سوره عدالت در تمایلات قلبی است. بنابراین تعدد زوجات در اسلام حرام نیست و با شرایطی جایز است. | هشام از پاسخ باز ماند. پس از ابن ابی العوجاء فرصت خواست و برای گرفتن پاسخ به [[مدینه]] شتافت. هشام سخن ابن ابی العوجاء را برای حضرت باز گفت. امام فرمود: منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در [[نفقه]] و رعایت حقوق همسری و طرز رفتار و کردار است; و مراد از عدالت در آیه129 این سوره عدالت در تمایلات قلبی است. بنابراین تعدد زوجات در اسلام حرام نیست و با شرایطی جایز است. | ||
هشام از سفر برگشت و پاسخ را در اختیار ابن ابی العوجاء قرار داد. او [[سوگند]] یاد کرد که این پاسخ از (هشام) تو نیست<ref>منتهی الآمال، ج 2، ص 251. </ref>. | هشام از سفر برگشت و پاسخ را در اختیار ابن ابی العوجاء قرار داد. او [[سوگند]] یاد کرد که این پاسخ از (هشام) تو نیست<ref>منتهی الآمال، ج 2، ص 251. </ref>. | ||
هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش میکرد. امام صادق | هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش میکرد. امام صادق علیهالسلام نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایت سیراب میساخت. امام در برابر پرسشهای هشام، با بردباری پاسخ میداد و قانعش میساخت. نمونههایی از این پرسش و پاسخها در کتابهای توحید [[شیخ صدوق]] و علل الشرایع دیده میشود. | ||
== ترازوی امامت و الگوی شیعیان == | == ترازوی امامت و الگوی شیعیان == | ||
[[امام صادق | [[امام صادق علیهالسلام]] میفرمود: هشام بن حکم مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابود کننده نظرهای باطل دشمنان ماست. کسی که از او پیروی کند، از ما پیروی کرده است و کسی که با او مخالفت کند، با ما مخالفت ورزیده است<ref> هشام بن حکم، صفایی، ص 14. ; رجال نجاشی، ص433; فهرست شیخ طوسی، ص 355.</ref>. | ||
== در محضر امام کاظم | == در محضر امام کاظم علیهالسلام == | ||
پایههای اعتقادی و شخصیت والای علمی هشام در مکتب امام صادق | پایههای اعتقادی و شخصیت والای علمی هشام در مکتب امام صادق علیهالسلام استوار شد. چون پیشوای ششم، در سال 148 به [[شهادت]] رسید، هشام به [[موسی بن جعفر|امام کاظم علیهالسلام]] روی آورد; از محضر آن معصوم والامقام کامیاب شد و در شمار شاگردان و یاران آن حضرت جای گرفت. او نزد هفتمین امام علیهالسلام چنان جایگاهی یافت که تاریخنگاران وی را از کارگزاران مطمئن و مورد عنایت خاص آن حضرت شمردهاند<ref>معجم رجال الحدیث، ج19، ص 271.</ref>. | ||
== مقام علمی هشام بن حکم == | == مقام علمی هشام بن حکم == | ||
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت | شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت علیهالسلام]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس میکرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن میشتافت و دانشی تازه میآموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتابهای حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد. | ||
متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روانشناسی و سایر دانشهای رایج عصر خویش اطلاعات گستردهای داشت. [[عبدالله نعمه]] مینویسد: [[یحیی بن خالد برمکی]]، وزیر هارونالرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشستهای علمی و تخصصی برگزار میکرد. در یکی از نشستها، که هشام بن حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: درباره «عشق» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت شد. وقتی نوبت به هشام بن حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بیاختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج9، ص 324.</ref>. | متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روانشناسی و سایر دانشهای رایج عصر خویش اطلاعات گستردهای داشت. [[عبدالله نعمه]] مینویسد: [[یحیی بن خالد برمکی]]، وزیر هارونالرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشستهای علمی و تخصصی برگزار میکرد. در یکی از نشستها، که هشام بن حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: درباره «عشق» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت شد. وقتی نوبت به هشام بن حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بیاختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج9، ص 324.</ref>. | ||
== شاگردان هشام == | == شاگردان هشام == | ||
چنانکه اشاره شد، هشام در پرتو انوار تابناک اهلبیت | چنانکه اشاره شد، هشام در پرتو انوار تابناک اهلبیت علیهالسلام شاگردان بسیاری تربیت کرد که بعضی از آنان گوی سبقت از همگان ربودند. [[محمد بن ابی عمیر]] یکی از آنان شمرده میشود که مورد اعتماد و احترام علمای بزرگ [[امامیه]] قرار گرفته، از چهرههای درخشان شیعه است. صفوان بن یحیی کوفی، حماد بن عثمان، یونس بن یعقوب، علی بن منصور و یونس بن عبدالرحمن از دیگر شاگردان هشام به شمار میآیند. [[یونس بن عبدالرحمن]] فقیهی نامور و یاور مخصوص امام کاظم علیهالسلام بود<ref> هشام بن حکم، عبدالله نعمه، ص 62.</ref>. [[علی بن منصور]] در علم کلام دانشوری برجسته بود و درسهای [[توحید]] و [[امامت]] را در مجموعهای با عنوان «تدبیر» گرد آورد<ref> در مورد شرح حال او به مقاله نگارنده در شماره 15 ماهنامه کوثر رجوع شود.</ref>. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== در معرض اتهام == | == در معرض اتهام == | ||
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم | موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم علیهالسلام چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز درباره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبتهاى ناروا به اوج خود رسید، [[موسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا علیهالسلام]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا علیهالسلام فرمود: هشام را دوست بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص433.</ref>. | ||
== آخرین روزهاى زندگى == | == آخرین روزهاى زندگى == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت باقى میماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص313.</ref>. | هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت باقى میماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص313.</ref>. | ||
بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت. | بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت. | ||
حضرت رضا | حضرت رضا علیهالسلام درباره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بندهاى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن حکم، صفایى، ص 121.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
# [http://ensani.ir/fa/article/55211/%D9%87%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%B9- برگرفته از سایت هشام بن حکم از اصحاب امام صادق و امام کاظم | # [http://ensani.ir/fa/article/55211/%D9%87%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%B9- برگرفته از سایت هشام بن حکم از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهالسلام http://ensani.ir] | ||
# | # | ||
# [https://lib.eshia.ir/23019/1/6843/%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%DB%80 برگرفته از سایت بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهتhttps://lib.eshia.ir] | # [https://lib.eshia.ir/23019/1/6843/%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%DB%80 برگرفته از سایت بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهتhttps://lib.eshia.ir] |