جریان‌های فکری دینی معاصر در ایران و مصر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


این جریان در فضای اجتماعی سیاسی ازنیمه قرن نوزدهم به بعد یعنی دورانی که خوشبینی‌های اولیه نسبت به اروپا رنگ باخته بود و مسلمانان دو کشورعلاوه بر چهره تمدنی و علمی اروپا، وجه استعماری اروپا و آثار سوء آن را آشکارا و بلاواسطه حس می‌کردند به وجود آمد. چنان که گفتیم جنبش‌های عرابی پاشا در مصر و رژی در ایران از چنین تجربه مشترکی حکایت دارد.
این جریان در فضای اجتماعی سیاسی ازنیمه قرن نوزدهم به بعد یعنی دورانی که خوشبینی‌های اولیه نسبت به اروپا رنگ باخته بود و مسلمانان دو کشورعلاوه بر چهره تمدنی و علمی اروپا، وجه استعماری اروپا و آثار سوء آن را آشکارا و بلاواسطه حس می‌کردند به وجود آمد. چنان که گفتیم جنبش‌های عرابی پاشا در مصر و رژی در ایران از چنین تجربه مشترکی حکایت دارد.
در مصر امور این کشور پس از شکست قیام عرابی پاشا که اهدافی ضداستعماری و ضداستبدادی را تعقیب می‌کرد، تحت نظارت و کنترل کامل انگلیس قرار گرفته بود. حضور مستقیم استعمار انگلیس، روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مصر را مختل کرد. بلافاصله پس از سلطه بریتانیا بر مصر تغییر زبان عربی به زبان انگلیسی و تعیین زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی آموزشی و محدود کردن آموزش به تربیت کادرهای اداری و حکومتی در دستور کار اشغالگران انگلیسی قرار گرفت. (عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۱۲۸)
 
روایت ا.ن.کلنیژن جغرافی دان روسی از اوضاع سیاسی - اجتماعی و مظاهر زندگی شهری قاهره و دیگر شهرهای بزرگ مصر در این سال‌ها به کفایت گویاست. وی به هنگام دیدار از مصر در سال ۱۸۹۵م می‌نویسد: «ناوگان‌ها و کشتی‌های بی‌شمار و ژاندارم‌های انگلیسی در بندرگاه‌ها، نیروهای انگلیسی در قلعه‌ها، وزیران و کارمندان نامحدود انگلیسی، مدیران اداری انگلیسی، فروشگاه‌های انگلیسی، جامه‌های انگلیسی، زبان انگلیسی، بازی‌های انگلیسی و مهمتر از همه کلان‌سرمایه‌داران و رباخوران انگلیسی هستند که مصر را تسخیر کرده‌اند.» (لوین، ۱۳۷۸: ۱۵۱-۱۵۲)
در مصر امور این کشور پس از شکست قیام عرابی پاشا که اهدافی ضداستعماری و ضداستبدادی را تعقیب می‌کرد، تحت نظارت و کنترل کامل انگلیس قرار گرفته بود. حضور مستقیم استعمار انگلیس، روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مصر را مختل کرد. بلافاصله پس از سلطه بریتانیا بر مصر تغییر زبان عربی به زبان انگلیسی و تعیین زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی آموزشی و محدود کردن آموزش به تربیت کادرهای اداری و حکومتی در دستور کار اشغالگران انگلیسی قرار گرفت.<ref>عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۱۲۸</ref>
 
روایت ا.ن.کلنیژن جغرافی دان روسی از اوضاع سیاسی - اجتماعی و مظاهر زندگی شهری قاهره و دیگر شهرهای بزرگ مصر در این سال‌ها به کفایت گویاست. وی به هنگام دیدار از مصر در سال ۱۸۹۵م می‌نویسد: «ناوگان‌ها و کشتی‌های بی‌شمار و ژاندارم‌های انگلیسی در بندرگاه‌ها، نیروهای انگلیسی در قلعه‌ها، وزیران و کارمندان نامحدود انگلیسی، مدیران اداری انگلیسی، فروشگاه‌های انگلیسی، جامه‌های انگلیسی، زبان انگلیسی، بازی‌های انگلیسی و مهمتر از همه کلان‌سرمایه‌داران و رباخوران انگلیسی هستند که مصر را تسخیر کرده‌اند.» <ref>لوین، ۱۳۷۸: ۱۵۱-۱۵۲</ref>
 
شیخ محمد عبده در چنین شرایطی در مصر پرچم جنبش اصلاح اندیشه دینی را به دست گرفت. او به علل و دلایلی که از حوصله این نوشتار خارج است از روح حماسی و انقلابی سید جمال فاصله گرفت و میراث‌دار روح اصلاحی و تئوریک اندیشه‌های سید جمال شد و جنبش اعتدالی اصلاحی دینی در مصر پایه‌گذاری کرد.
شیخ محمد عبده در چنین شرایطی در مصر پرچم جنبش اصلاح اندیشه دینی را به دست گرفت. او به علل و دلایلی که از حوصله این نوشتار خارج است از روح حماسی و انقلابی سید جمال فاصله گرفت و میراث‌دار روح اصلاحی و تئوریک اندیشه‌های سید جمال شد و جنبش اعتدالی اصلاحی دینی در مصر پایه‌گذاری کرد.
عبده و شاگردانش نسبت به غرب رویکردی معتدل داشتند و بدور از خوشبینی مفرط نسل قبل، درعین تاکید بر اخذ دستاوردهای علمی و تمدنی از غرب به نیات استعمارگرانه اروپا آگاه بودند. توجه و اهتمام رهبران جنبش اعتدالی اصلاحی در مصر به مقولات فرهنگی و اجتماعی موجب می‌شد آنان فراتر از دستاوردهای علمی،‌ به یافته‌های انسان اروپایی در حوزه اندیشه اجتماعی نیز توجه داشته باشند. از این رو برخلاف افکار پیشگامان نوسازی در دوران اولیه، مشکل انحطاط و عقب ماندگی را تنها در عقب ماندگی علمی و امور دیوانی نمی‌دیدند، بلکه بیش و پیش از آن به انحطاط فکری و اجتماعی توجه داشتند. اهتمام رهبران جنبش اعتدالی اصلاحی در مصر به مقولات فرهنگی و اجتماعی موجب می‌شد آنان فراتر از دستاوردهای علمی،‌ به یافته‌های انسان اروپایی در حوزه اندیشه اجتماعی نیز اهمیت دهند و در غث و ثمین دستاوردهای اروپاییان در این حوزه و جذب آگاهانه عناصرمثبت اندیشه جدید و سازگار کردن آن با فرهنگ و اندیشه اسلامی به گونه‌ای که به رشد و اصلاح و نجات جامعه از انحطاط و عقب ماندگی بینجامد، تردید نکنند.
عبده و شاگردانش نسبت به غرب رویکردی معتدل داشتند و بدور از خوشبینی مفرط نسل قبل، درعین تاکید بر اخذ دستاوردهای علمی و تمدنی از غرب به نیات استعمارگرانه اروپا آگاه بودند. توجه و اهتمام رهبران جنبش اعتدالی اصلاحی در مصر به مقولات فرهنگی و اجتماعی موجب می‌شد آنان فراتر از دستاوردهای علمی،‌ به یافته‌های انسان اروپایی در حوزه اندیشه اجتماعی نیز توجه داشته باشند. از این رو برخلاف افکار پیشگامان نوسازی در دوران اولیه، مشکل انحطاط و عقب ماندگی را تنها در عقب ماندگی علمی و امور دیوانی نمی‌دیدند، بلکه بیش و پیش از آن به انحطاط فکری و اجتماعی توجه داشتند. اهتمام رهبران جنبش اعتدالی اصلاحی در مصر به مقولات فرهنگی و اجتماعی موجب می‌شد آنان فراتر از دستاوردهای علمی،‌ به یافته‌های انسان اروپایی در حوزه اندیشه اجتماعی نیز اهمیت دهند و در غث و ثمین دستاوردهای اروپاییان در این حوزه و جذب آگاهانه عناصرمثبت اندیشه جدید و سازگار کردن آن با فرهنگ و اندیشه اسلامی به گونه‌ای که به رشد و اصلاح و نجات جامعه از انحطاط و عقب ماندگی بینجامد، تردید نکنند.
آنان همچنین به خوبی دریافته بودند که ریشه کن کردن استبداد و ایجاد دولت ملی صرفا با اصلاح و نوسازی در سطح حاکمیت، از نوع «تنظیمات» ترکیه عثمانی و یا با انقلاب علیه نظام حاکم که ایده استادش سید جمال بود، محقق نخواهد شد. از نظر عبده برکندن ریشه استبداد در گرو رشد آگاهی و ارتقای فرهنگی جامعه بود.(بلقزیز۲۰۰۴: ۵۷) کواکبی یکی دیگر از پرچمداران اندیشه اصلاحی اعتدالی این دوره درباره نقش زمینه‌ها و آگاهی‌های اجتماعی و فرهنگی در استقرار دموکراسی می‌گوید: «بسا بود که آزادی خود به‌خود به ملتی رسد و همچنین از آن نیز سودی برای آن‌ها نباشد، چه اندکی بگذرد که آن آزادی به استبداد سخت ناهنجار منقلب گردد...وسیله‌ای کارآمد ملت است و قاطع دنباله استبداد می‌باشد. آن وسیله ترقی ملت است در ادراک و احساس و این ترقی میسر نگردد جز به تعالیم علوم...»(کواکبی، ۱۳۶۳: ۱۹۵-۱۹۷)
 
آنان همچنین به خوبی دریافته بودند که ریشه کن کردن استبداد و ایجاد دولت ملی صرفا با اصلاح و نوسازی در سطح حاکمیت، از نوع «تنظیمات» ترکیه عثمانی و یا با انقلاب علیه نظام حاکم که ایده استادش سید جمال بود، محقق نخواهد شد. از نظر عبده برکندن ریشه استبداد در گرو رشد آگاهی و ارتقای فرهنگی جامعه بود<ref>بلقزیز۲۰۰۴: ۵۷</ref>
 
کواکبی یکی دیگر از پرچمداران اندیشه اصلاحی اعتدالی این دوره درباره نقش زمینه‌ها و آگاهی‌های اجتماعی و فرهنگی در استقرار دموکراسی می‌گوید: «بسا بود که آزادی خود به‌خود به ملتی رسد و همچنین از آن نیز سودی برای آن‌ها نباشد، چه اندکی بگذرد که آن آزادی به استبداد سخت ناهنجار منقلب گردد...وسیله‌ای کارآمد ملت است و قاطع دنباله استبداد می‌باشد. آن وسیله ترقی ملت است در ادراک و احساس و این ترقی میسر نگردد جز به تعالیم علوم...»<ref>کواکبی، ۱۳۶۳: ۱۹۵-۱۹۷</ref>
 
از این رو رهبران اندیشه اصلاحی اعتدالی در جذب عناصری از فرهنگ و اندیشه جدید که می‌تواند در خارج کردن جامعه از رکود و انحطاط به کار‌آید و تبدیل آن به عناصری سازگار با فرهنگ و اندیشه دینی تردید نمی‌کردند.
از این رو رهبران اندیشه اصلاحی اعتدالی در جذب عناصری از فرهنگ و اندیشه جدید که می‌تواند در خارج کردن جامعه از رکود و انحطاط به کار‌آید و تبدیل آن به عناصری سازگار با فرهنگ و اندیشه دینی تردید نمی‌کردند.
نکته دیگر آن که آنان هرگز وام‌ستانی از غرب را پنهان نمی‌کردند بلکه بر ضرورت استفاده و کسب آگاهانه و گزینشی از فرهنگ و مدنیت غرب تاکید می‌ورزیدند. سخن رشیدرضا درباره آزادی و استبداد در مجله المنار این رویکرد واقعبینانه را به وضوح نشان می‌دهد:
نکته دیگر آن که آنان هرگز وام‌ستانی از غرب را پنهان نمی‌کردند بلکه بر ضرورت استفاده و کسب آگاهانه و گزینشی از فرهنگ و مدنیت غرب تاکید می‌ورزیدند. سخن رشیدرضا درباره آزادی و استبداد در مجله المنار این رویکرد واقعبینانه را به وضوح نشان می‌دهد: