۸۶٬۰۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زیان بار' به 'زیانبار') |
جز (جایگزینی متن - 'مبارزه طلب' به 'مبارزهطلب') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را میتوان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشههای خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشههایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفستهای حزبی تدوین میکردند. | با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را میتوان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشههای خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشههایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفستهای حزبی تدوین میکردند. | ||
آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیشترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی | آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیشترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی مبارزهطلبانه و پرخاش جویانه ی او در برابر مخالفان بوده است. | ||
ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمیکرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف میرسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام میدهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبتهای غیر علمی و جاهلانه استفاده میکند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» میخواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز میماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار میبرد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمتها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیدههای وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشههای شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است. | ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمیکرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف میرسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام میدهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبتهای غیر علمی و جاهلانه استفاده میکند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» میخواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز میماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار میبرد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمتها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیدههای وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشههای شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
در یک کلام، نمیتوان نظمی را در دستگاه اندیشهای ابن تیمیه مشاهده کرد و با توجه به گستردگی آثار وی از یک سو، و پراکندگی انها از سوی دیگر، بررسی اندیشه ی او بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل نیز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسیاری از موارد در میمانند که به کدام نظر ابن تیمیه نگاه کنند؛ گاه او را یک عالم مقید به سنت میبینند و گاه مخالفتهای وی با بنیانهای اندیشهای اهل سنت، آنها را به تعجب وا میدارد. | در یک کلام، نمیتوان نظمی را در دستگاه اندیشهای ابن تیمیه مشاهده کرد و با توجه به گستردگی آثار وی از یک سو، و پراکندگی انها از سوی دیگر، بررسی اندیشه ی او بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل نیز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسیاری از موارد در میمانند که به کدام نظر ابن تیمیه نگاه کنند؛ گاه او را یک عالم مقید به سنت میبینند و گاه مخالفتهای وی با بنیانهای اندیشهای اهل سنت، آنها را به تعجب وا میدارد. | ||
به نظر میرسد چنین آشفتگی فکری در ابن تیمیه، نتیجه ی تعارضهای فکری وی است؛ زیرا از یک سو به دلیل تعصب و تصلب میکوشد در مسیر مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفیگری نقلی (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دلیل آشنایی اش با فلسفه، علوم عقلی و اندیشههای دیگر، وارد مباحث عقلی شده و به جای دفع تعارضها، خود دچار تعارض میشود؛ و هر چند تأملات علمی، وی را در مسیر دیگری سوق میدهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر میگزیند و خود را از زحمت | به نظر میرسد چنین آشفتگی فکری در ابن تیمیه، نتیجه ی تعارضهای فکری وی است؛ زیرا از یک سو به دلیل تعصب و تصلب میکوشد در مسیر مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفیگری نقلی (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دلیل آشنایی اش با فلسفه، علوم عقلی و اندیشههای دیگر، وارد مباحث عقلی شده و به جای دفع تعارضها، خود دچار تعارض میشود؛ و هر چند تأملات علمی، وی را در مسیر دیگری سوق میدهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر میگزیند و خود را از زحمت اندیشهورزی رها میکند.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref> | ||
=اوضاع روزگار ابن تیمیه= | =اوضاع روزگار ابن تیمیه= |