۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ن' به ' مین') |
برچسب: خنثیسازی |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== نسب == | == نسب == | ||
سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبدالله بن جندان بن عبدالله بن عمر بن عبدالله بن شیخان بن الشیخ أبیبکر بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[ | سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبدالله بن جندان بن عبدالله بن عمر بن عبدالله بن شیخان بن الشیخ أبیبکر بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمدالباقر]] بن [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی زینالعابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] بن امام [[علی بن ابی طالب|علی بن أبیطالب]] و امام علی همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] دختر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]] صلی الله علیه و آله است. | ||
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. | وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در این کتابها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشدهاند و یا تصحیح و پاک نویسی نشدهاند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الکافیة» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الیاقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشتههای او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامهها و جزوه ها و کتابهای پر برگ میباشند که بیشتر آنها یا از بین رفتهاند و یا کامل نشدهاند. | در این کتابها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشدهاند و یا تصحیح و پاک نویسی نشدهاند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الکافیة» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الیاقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشتههای او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامهها و جزوه ها و کتابهای پر برگ میباشند که بیشتر آنها یا از بین رفتهاند و یا کامل نشدهاند. | ||
برخی از تألیفات وی را که همگی | برخی از تألیفات وی را که همگی نسخههای خطی و منتشر نشده است ذکر میکنیم: | ||
* «العلم الشامخ فی معجم المشایخ» | * «العلم الشامخ فی معجم المشایخ» | ||
* «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم» | * «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم» | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمعآوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر میکرد. او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجستهترین آنها علامه معمرالسید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند. | حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمعآوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر میکرد. او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجستهترین آنها علامه معمرالسید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند. | ||
وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجستهترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ | وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجستهترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمالالدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد میکرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت. | ||
در سوماترا بسیار به فالمبان سفر میکرد و اهل آنجا بسیار او را دوست میداشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی میکرد. | در سوماترا بسیار به فالمبان سفر میکرد و اهل آنجا بسیار او را دوست میداشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی میکرد. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتابها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتابهای متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد. | او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتابها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتابهای متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد. | ||
به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی [[حضرموت]] را سیاحت کرد و با | به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی [[حضرموت]] را سیاحت کرد و با شخصیتهای آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد. | ||
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی میکردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران. | در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی میکردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است. | با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است. | ||
حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران میرفت، آنها را جمع میکرد و خدا را یادآوری میکرد، آنها را به توبه راهنمایی میکرد و پول بین آنها تقسیم میکرد و از آنها میخواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به | حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران میرفت، آنها را جمع میکرد و خدا را یادآوری میکرد، آنها را به توبه راهنمایی میکرد و پول بین آنها تقسیم میکرد و از آنها میخواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانههای خود بازگردند. و اگر پولش تمام میشد، با گریه و هق هق به خانهاش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران مینشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن میگفت که آنان را خشنود میکرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان میشد و جوانان نیز او را بسیار دوست میداشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، میبینیم که از حسرت و اشتیاق میگریند. | ||
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و | اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخیهای او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمعآوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند. | ||
== وفات == | == وفات == |