۸۶٬۰۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می گ' به ' میگ') |
جز (جایگزینی متن - ' می ف' به ' میف') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
حولا بنت بهلول فقط دستهایش را باز کرد و به سمت صورت قاضی دراز کرد و انگشتانش را جدا نمود و به صورت محمد بن یحیی بن حمزه اشاره کرد و فریاد زد: | حولا بنت بهلول فقط دستهایش را باز کرد و به سمت صورت قاضی دراز کرد و انگشتانش را جدا نمود و به صورت محمد بن یحیی بن حمزه اشاره کرد و فریاد زد: | ||
صورتت سیاه باد.. سخام در [[زبان عربی]] معانی متعددی دارد مانند سیاهی، بغض، خشم، تعفن و بدبختی. | صورتت سیاه باد.. سخام در [[زبان عربی]] معانی متعددی دارد مانند سیاهی، بغض، خشم، تعفن و بدبختی. | ||
منظور در اینجا این بود که خدا صورتت را سیاه کند، که استعاره ای از خشم و نفرت است. اعراب میگفتند که اگر خشمگین شوند و از کسی متنفر باشند، خداوند صورتش را سیاه کند، یعنی غضبش را بر او فرو | منظور در اینجا این بود که خدا صورتت را سیاه کند، که استعاره ای از خشم و نفرت است. اعراب میگفتند که اگر خشمگین شوند و از کسی متنفر باشند، خداوند صورتش را سیاه کند، یعنی غضبش را بر او فرو میفرستد. | ||
او به قاضی گفت که چون از عقیده معتزلی او اطلاع دارد و منتظر است که او در مورد عقیده او با او موافقت کند تا به او اجازه شهادت دهد. | او به قاضی گفت که چون از عقیده معتزلی او اطلاع دارد و منتظر است که او در مورد عقیده او با او موافقت کند تا به او اجازه شهادت دهد. |