تناسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' می ب' به ' می‌ب'
جز (جایگزینی متن - ' می ی' به ' می‌ی')
جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' می‌ب')
خط ۴۷: خط ۴۷:


=مسئله شرور و تناسخ=
=مسئله شرور و تناسخ=
یکی دیگر از زمینه‌های عامی که به انحاء مختلف, هم در متون قدیم کلام و فلسفه و هم در مباحث جدید فلسفه دین, در ارتبایط با تناسخ وجود دارد, مسئله شرور و عدل الاهی است. در این جهان کودکان و حیوانات بی‌گناه رنج می‌برند, انسان‌ها در شرایط نابرابر زاده می‌شوند, مصائب فجیع برای انسان‌های نیکوکار واقع می‌شود و انسان‌های بدکار در آسایش و نعمت به سر می‌برند. نظریه تناسخ در پی توجیه این شرور و رفع تعارض آن با عدل الاهی است. مطابق این نظریه هر کسی در زندگی ثمره کردار خود را می بیند, آسایش, ثروت و سلامت حاصل نیکوکاری فرد در زندگی گذشته است و تمامی مصائب و آلام حاصل کردارهای ناپسند اوست.
یکی دیگر از زمینه‌های عامی که به انحاء مختلف, هم در متون قدیم کلام و فلسفه و هم در مباحث جدید فلسفه دین, در ارتبایط با تناسخ وجود دارد, مسئله شرور و عدل الاهی است. در این جهان کودکان و حیوانات بی‌گناه رنج می‌برند, انسان‌ها در شرایط نابرابر زاده می‌شوند, مصائب فجیع برای انسان‌های نیکوکار واقع می‌شود و انسان‌های بدکار در آسایش و نعمت به سر می‌برند. نظریه تناسخ در پی توجیه این شرور و رفع تعارض آن با عدل الاهی است. مطابق این نظریه هر کسی در زندگی ثمره کردار خود را می‌بیند, آسایش, ثروت و سلامت حاصل نیکوکاری فرد در زندگی گذشته است و تمامی مصائب و آلام حاصل کردارهای ناپسند اوست.


== نقد نظریه شرور و تناسخ ==
== نقد نظریه شرور و تناسخ ==
خط ۸۳: خط ۸۳:


== استلال بودایی ==
== استلال بودایی ==
استدلال بودایی به این ترتیب است: همه احوال, معلَّلْ به عللی مقدم بر خود هستند; برخی احوال نفسانی وجود دارد که علت آنها احوال جسمی نیست; بنابراین اولین حالت فاقد علت جسمانی می بایست علتی غیر جسمانی داشته باشد; این علت نمی‌تواند خدا باشد ـ زیرا در نظام بودایی خدا وجود ندارد ـ بنابراین, باید یک حالت آگاهی تجربی پیش از تولد وجود داشته باشد و تولدهای پیشین باید نامتناهی باشند.
استدلال بودایی به این ترتیب است: همه احوال, معلَّلْ به عللی مقدم بر خود هستند; برخی احوال نفسانی وجود دارد که علت آنها احوال جسمی نیست; بنابراین اولین حالت فاقد علت جسمانی می‌بایست علتی غیر جسمانی داشته باشد; این علت نمی‌تواند خدا باشد ـ زیرا در نظام بودایی خدا وجود ندارد ـ بنابراین, باید یک حالت آگاهی تجربی پیش از تولد وجود داشته باشد و تولدهای پیشین باید نامتناهی باشند.
   
   
این استدلال پیش فرض‌هایی دارد, همانند این پیش فرض این که هر حالتی باید معلل به علتی مقدم بر آن باشد, در حالی که می‌توان در مقابل گفت که حالات ذهنی فاقد علت جسمی به راستی لایعلل اند<ref>نک: دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation</ref>.
این استدلال پیش فرض‌هایی دارد, همانند این پیش فرض این که هر حالتی باید معلل به علتی مقدم بر آن باشد, در حالی که می‌توان در مقابل گفت که حالات ذهنی فاقد علت جسمی به راستی لایعلل اند<ref>نک: دایرةالمعارف فلسفه, ذیل Reincarnation</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۶۳۸

ویرایش