۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تکیه گاه' به 'تکیهگاه') |
جز (جایگزینی متن - 'صلاح الدین' به 'صلاحالدین') |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
اختلاف میان صحابه و تابعان و پیشوایان مجتهد، موجب ستیز و دشمنی و جدایی میانشان نمیگردید. برخی از آنها یکدیگر را دعوت میکردند و برخی پشت سر برخی دیگر نماز میخواندند، اما مقلدان دشمن یکدیگر شدند و نسبت به یکدیگر کینه به دل گرفتند و نماز خواندن را پشت سر کسانی که در مذهب با آنها اختلاف داشتند رها کردند و به سرزنش و طعن اتباع مذاهب دیگر پرداختند. شیخ [[رشید رضا|محمد رشید رضا]] دراینباره میگوید: «متعصبان به مذاهب نپذیرفتند که اختلاف رحمتی برای آنها است، و هر یک از آنها نسبت به لزوم تقلید از مذهب خود تعصب نشان داده و پیروان خود را از تقلید دیگران حتی به خاطر منافع شخصی خود تحریم کردند. برخی نیز یکدیگر را طعن کردند که در کتب تاریخ و غیر آن معروف است تا جایی که برخی از مسلمانان چنان چه به کشوری روند که مردم آن به مذهب دیگری تعصب داشته باشند، نگاهشان به او همچون نگاه آنها به شتری است که دچار بیماری جرب و پوستی است».<ref>عیسی، 1389: 134.</ref> شوکانی میگوید: برخی از زیدیه که مدعی علم بودند، مرد صالحی را به این خاطر تکفیر کردند که دستهای خود را بر خلاف روش آنها برای دعا برداشته بود و یادآور میشود که لقب سنی در یمن در زمان خود لقب نکوهش بود، چون آنها معتقد بودند سنی تنها به کسانی گفته میشود که طرفدار [[معاویه]] و در ستیز با [[امام علی(ع)|علی]] است.<ref>الاشقر، 1412: 175ـ176.</ref><br> | اختلاف میان صحابه و تابعان و پیشوایان مجتهد، موجب ستیز و دشمنی و جدایی میانشان نمیگردید. برخی از آنها یکدیگر را دعوت میکردند و برخی پشت سر برخی دیگر نماز میخواندند، اما مقلدان دشمن یکدیگر شدند و نسبت به یکدیگر کینه به دل گرفتند و نماز خواندن را پشت سر کسانی که در مذهب با آنها اختلاف داشتند رها کردند و به سرزنش و طعن اتباع مذاهب دیگر پرداختند. شیخ [[رشید رضا|محمد رشید رضا]] دراینباره میگوید: «متعصبان به مذاهب نپذیرفتند که اختلاف رحمتی برای آنها است، و هر یک از آنها نسبت به لزوم تقلید از مذهب خود تعصب نشان داده و پیروان خود را از تقلید دیگران حتی به خاطر منافع شخصی خود تحریم کردند. برخی نیز یکدیگر را طعن کردند که در کتب تاریخ و غیر آن معروف است تا جایی که برخی از مسلمانان چنان چه به کشوری روند که مردم آن به مذهب دیگری تعصب داشته باشند، نگاهشان به او همچون نگاه آنها به شتری است که دچار بیماری جرب و پوستی است».<ref>عیسی، 1389: 134.</ref> شوکانی میگوید: برخی از زیدیه که مدعی علم بودند، مرد صالحی را به این خاطر تکفیر کردند که دستهای خود را بر خلاف روش آنها برای دعا برداشته بود و یادآور میشود که لقب سنی در یمن در زمان خود لقب نکوهش بود، چون آنها معتقد بودند سنی تنها به کسانی گفته میشود که طرفدار [[معاویه]] و در ستیز با [[امام علی(ع)|علی]] است.<ref>الاشقر، 1412: 175ـ176.</ref><br> | ||
اختلاف و کشمکش میان مقلدان پیروان مذاهب به درجه خطیری رسید، به نحوی که با یکدیگر دشمن شدند و در توطئه و اذیت و آزار یکدیگر تلاش کردند و این مسئله موجب پیدایش فتنههای بسیاری گردید. <br> | اختلاف و کشمکش میان مقلدان پیروان مذاهب به درجه خطیری رسید، به نحوی که با یکدیگر دشمن شدند و در توطئه و اذیت و آزار یکدیگر تلاش کردند و این مسئله موجب پیدایش فتنههای بسیاری گردید. <br> | ||
تاریخ رویدادهای متعددی را از این موارد برای ما بازگو میکند از جمله حافظ بن کثیر یادآور میشود در سال 595 ق که پادشاه افضل بن | تاریخ رویدادهای متعددی را از این موارد برای ما بازگو میکند از جمله حافظ بن کثیر یادآور میشود در سال 595 ق که پادشاه افضل بن صلاحالدین درگذشت، عزیز مصر تصمیم گرفت حنبلیها را از کشورش اخراج نماید و به بقیه برادران خود نامه نوشت تا آنها را از کشور بیرون برانند.<ref>ابنکثیر، 1966: 13/18.</ref><br> | ||
نیز درباره وقوع فتنهای بزرگ در بلاد خراسان مینویسد وقتی فخر الدین رازی به سمت پادشاه غزنه عزیمت کرد، پادشاه وی را اکرام نمود و مدرسهای برای وی در هرات بنا کرد، ولی اهالی آن سامان که پیرو مذهب ایشان نبودند به وی کینه ورزیدند و با او مناظره کردند و مناظره منتهی به ضرب و شتم او گردید و مردم تحریک شدند و سرانجام پادشاه دستور اخراج وی را از کشورش صادر کرد <ref>همان: 19ـ21.</ref><br> | نیز درباره وقوع فتنهای بزرگ در بلاد خراسان مینویسد وقتی فخر الدین رازی به سمت پادشاه غزنه عزیمت کرد، پادشاه وی را اکرام نمود و مدرسهای برای وی در هرات بنا کرد، ولی اهالی آن سامان که پیرو مذهب ایشان نبودند به وی کینه ورزیدند و با او مناظره کردند و مناظره منتهی به ضرب و شتم او گردید و مردم تحریک شدند و سرانجام پادشاه دستور اخراج وی را از کشورش صادر کرد <ref>همان: 19ـ21.</ref><br> | ||
نیز از اختلاف شدید میان حنفیها و شافعیها حکایت میکند تا جایی که این اختلاف گاهی به خرابی کشور منجر میشد. یاقوت حموی شهر اصفهان و در پی یادآوری عظمت گذشته این شهر مینویسد: «در این شهر و در بخشهای آن در اثر زیادی فتنهها و تعصب میان شافعیها و حنفیها و جنگهای میان این دو حزب، خرابی گسترش یافت به طوری که هر فرقهای محله فرقه دیگر را غارت میکرد و آن را به آتش میکشید و خراب میکرد و نسبت به یکدیگر هیچ گونه احساس وجدان و تعهد نمیکردند. این مسئله در سایر قصبات و روستاهای این شهر نیز وجود داشت» <ref>حموی، بیتا: 1/273.</ref><br> | نیز از اختلاف شدید میان حنفیها و شافعیها حکایت میکند تا جایی که این اختلاف گاهی به خرابی کشور منجر میشد. یاقوت حموی شهر اصفهان و در پی یادآوری عظمت گذشته این شهر مینویسد: «در این شهر و در بخشهای آن در اثر زیادی فتنهها و تعصب میان شافعیها و حنفیها و جنگهای میان این دو حزب، خرابی گسترش یافت به طوری که هر فرقهای محله فرقه دیگر را غارت میکرد و آن را به آتش میکشید و خراب میکرد و نسبت به یکدیگر هیچ گونه احساس وجدان و تعهد نمیکردند. این مسئله در سایر قصبات و روستاهای این شهر نیز وجود داشت» <ref>حموی، بیتا: 1/273.</ref><br> |