۲٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
* در برخی روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهای واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّی قَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَی(علیهالسلام) فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَی أَنْ رَدَّهَا إِلَی خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیهالسلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَی أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَی الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالی، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن محمد علان کلینی عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمی عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن علی. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات همسو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازی بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است. | * در برخی روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهای واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّی قَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَی(علیهالسلام) فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَی أَنْ رَدَّهَا إِلَی خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیهالسلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَی أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَی الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالی، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن محمد علان کلینی عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمی عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن علی. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات همسو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازی بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است. | ||
* چنان که روایتی از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده است: «هنگامی که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینی، الکافی، ج 3، ص 487. علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن علی بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلی، عن عبدالله بن سلیمان العامری، عن أبی جعفر(علیهالسلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که | * چنان که روایتی از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده است: «هنگامی که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینی، الکافی، ج 3، ص 487. علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن علی بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلی، عن عبدالله بن سلیمان العامری، عن أبی جعفر(علیهالسلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که رکعتهای سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقی ماند. | ||
* روایاتی که اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفی کرده و همان را نماز وسطای سفارش شده در قرآن میداند.<ref>«حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref> | * روایاتی که اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفی کرده و همان را نماز وسطای سفارش شده در قرآن میداند.<ref>«حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref> | ||
* در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه میشود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.<ref>دراینباره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگرچه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمیتوان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کردهاند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).</ref> فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .<ref>مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.</ref> | * در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه میشود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.<ref>دراینباره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگرچه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمیتوان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کردهاند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).</ref> فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .<ref>مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
===== روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج ===== | ===== روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج ===== | ||
* ابن اسحاق میگوید: یکی از دانشمندان برای من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آنگاه که بر او(صلی الله علیه وآله)واجب شد، درحالی که ایشان در | * ابن اسحاق میگوید: یکی از دانشمندان برای من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آنگاه که بر او(صلی الله علیه وآله)واجب شد، درحالی که ایشان در بلندیهای [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه ای از دره زد که چشمه ای از آن جاری شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو مینگریست این برای آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آنگاه جبرئیل برخاست و برای او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سوی [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوی پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آنگاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160.</ref> | ||
* علی بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) چون به 37 سالگی رسید، در خواب میدید که کسی به او «یا [[رسول الله]]» میگوید، زمان زیادی بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوهها مشغول شبانی گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردی افتاد که به او میگفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستی؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفی میکرد تا آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبی از آسمان فرود آورد و گفت: ای محمد برخیز و برای نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دستها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگی روی پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامی که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر از گاهی دو رکعت، دو رکعت نماز میگزارد و [[علی بن ابی طالب]](علیهالسلام)همدم پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمیشد. باری زمانی علی(علیهالسلام)بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتی نماز گزاردن او را دید پرسید: ای ابوالقاسم! این چه کاری است؟ پاسخ داد: این نمازی است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیهالسلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسی نماز نمیگزارد جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(علیهالسلام) و خدیجه پشت سر او (نماز میخواندند)... .<ref>طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 102.</ref> | * علی بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) چون به 37 سالگی رسید، در خواب میدید که کسی به او «یا [[رسول الله]]» میگوید، زمان زیادی بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوهها مشغول شبانی گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردی افتاد که به او میگفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستی؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفی میکرد تا آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبی از آسمان فرود آورد و گفت: ای محمد برخیز و برای نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دستها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگی روی پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامی که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر از گاهی دو رکعت، دو رکعت نماز میگزارد و [[علی بن ابی طالب]](علیهالسلام)همدم پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمیشد. باری زمانی علی(علیهالسلام)بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتی نماز گزاردن او را دید پرسید: ای ابوالقاسم! این چه کاری است؟ پاسخ داد: این نمازی است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیهالسلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسی نماز نمیگزارد جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(علیهالسلام) و خدیجه پشت سر او (نماز میخواندند)... .<ref>طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 102.</ref> | ||
* [[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) هفتمین آنها را عبادات میداند و بر این باور است که در زمانی که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهای پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref> | * [[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) هفتمین آنها را عبادات میداند و بر این باور است که در زمانی که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهای پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref> |
ویرایش