۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صلاح الدین' به 'صلاحالدین') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری میدانست، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه فرستاد تا در آینده در اداره اغذیه فروشی به او کمک کند. زیدان، پس از دو سال، به مدرسه رفت و در آنجا حساب، صرف و نحو، خوش نویسی و کمی زبان فرانسه آموخت. در یازده سالگی، با اصرار پدرش، تحصیل را رها کرد<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139</ref>. زیدان یک سال و اندی در اغذیه فروشی نزد پدرش، و سپس دو سال در یک کارگاه کفاشی کار کرد، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه رفت و در مدت چهار ماه، با تلاش بسیار، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز کرد که ناتمام ماند<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152</ref>. | وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری میدانست، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه فرستاد تا در آینده در اداره اغذیه فروشی به او کمک کند. زیدان، پس از دو سال، به مدرسه رفت و در آنجا حساب، صرف و نحو، خوش نویسی و کمی زبان فرانسه آموخت. در یازده سالگی، با اصرار پدرش، تحصیل را رها کرد<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139</ref>. زیدان یک سال و اندی در اغذیه فروشی نزد پدرش، و سپس دو سال در یک کارگاه کفاشی کار کرد، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه رفت و در مدت چهار ماه، با تلاش بسیار، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز کرد که ناتمام ماند<ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152</ref>. | ||
در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر [[ابراهیم الیازجی]] (منتقد، شاعر، روزنامه نگار و محقق) و [[عبداللّه بستانی]] (شاعر، روزنامه نگار ونمایشنامه نویس) آشنا شد و به عضویت گروه [[جمعیة شمسالبِرّ|معیة شمسالبِرّ]]»، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان، درآمد و در این گروه، با یعقوب صروف (روزنامهنگار، مترجم و داستاننویس)، [[سلیم البستانی]] (روزنامهنگار و داستاننویس)، و [[اسکندر البارودی]] آشنا شد. با تشویق ها و | در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر [[ابراهیم الیازجی]] (منتقد، شاعر، روزنامه نگار و محقق) و [[عبداللّه بستانی]] (شاعر، روزنامه نگار ونمایشنامه نویس) آشنا شد و به عضویت گروه [[جمعیة شمسالبِرّ|معیة شمسالبِرّ]]»، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان، درآمد و در این گروه، با یعقوب صروف (روزنامهنگار، مترجم و داستاننویس)، [[سلیم البستانی]] (روزنامهنگار و داستاننویس)، و [[اسکندر البارودی]] آشنا شد. با تشویق ها و راهنماییهای بارودی، تصمیم گرفت به دانشکده پزشکی برود. دو ماه دروس مقدماتی را نزد بارودی خواند و در 1298 در رشته پزشکی به کالج پروتستان سوری راه یافت <ref>رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص 563 - 577؛ حسن، ص 8 - 9؛ فیلیپ، ص 161ـ169</ref> و در سال اول، شاگرد ممتاز شد. | ||
در اوایل سال دوم، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به | در اوایل سال دوم، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به کاستیهای دانشکده و برای احقاق حقوق خود و هواداری از استادی که به علت سخنرانی درباره داروینیسم اخراج شده بود، از رفتن به کلاس خودداری کردند. پس از کشمکشهای بسیار، دانشکده تصمیم گرفت دانشجویان معترض را اخراج کند<ref>فیلیپ، ص 180ـ206؛ بروگمن، ص 219</ref>. سپس او در رشته دارو سازی امتحان داد و چندی در این رشته درس خواند، ولی آن را نیمه کاره رها کرد و برای ادامه تحصیل به [[مصر]] رفت <ref>حسن، ص10؛ ابوخلیل، ص 16</ref>، وی قبل از سفر به مصر به عضویت فراماسونری درآمده بود. | ||
در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد؛ اما، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان، یک سال در آنجا مشغول بکار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان، برای درهم شکستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به [[مهدی سودانی]]، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست<ref>حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24</ref>. | در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد؛ اما، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان، یک سال در آنجا مشغول بکار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان، برای درهم شکستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به [[مهدی سودانی]]، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست<ref>حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24</ref>. |
ویرایش