۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نمی ی' به ' نمیی') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
الف. وجود شارع یعنی [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] در میان [[مسلمانان]] و دسترسی مستقیم آنان به آن حضرت، که خود بهترین راه و مطمئنترین طریق برای شناخت احکام شرعی در وقت نیاز بود و مردم بی هیچ واسطه ای به شخص پیامبر (صلی الله علیه) مراجعه میکردند و دربارۀ احکام و مسائل خویش از آن حضرت میپرسیدند. | الف. وجود شارع یعنی [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] در میان [[مسلمانان]] و دسترسی مستقیم آنان به آن حضرت، که خود بهترین راه و مطمئنترین طریق برای شناخت احکام شرعی در وقت نیاز بود و مردم بی هیچ واسطه ای به شخص پیامبر (صلی الله علیه) مراجعه میکردند و دربارۀ احکام و مسائل خویش از آن حضرت میپرسیدند. | ||
ب. در این دوره، به علت آغاز تشریع و نزول آیات و عدم درگیری مسلمانان با مسائل جدید، پدیدهها و فروع جدید کم بودند و زمینههای تازه ای برای تعلیل و تبیین احکام اجتهادی وجود نداشت. با این حال نمیتوان این امر را نادیده گرفت که آثاری از | ب. در این دوره، به علت آغاز تشریع و نزول آیات و عدم درگیری مسلمانان با مسائل جدید، پدیدهها و فروع جدید کم بودند و زمینههای تازه ای برای تعلیل و تبیین احکام اجتهادی وجود نداشت. با این حال نمیتوان این امر را نادیده گرفت که آثاری از رگههای آغازین اجتهاد در زمان تشریع و خود پیامبر (صلی الله علیه) وجود داشته است. برای روشن مطلب باید به این مطلب اشاره کرد که اجتهاد دارای دو مفهوم عام و خاص است به این شرح: | ||
* اجتهاد در مفهوم عام آن عبارت است از: قدرت و توان بر عملیات استنباط، از هر مصدر و منبع تشریعی که مجتهدان آن را معتبر بدانند. | * اجتهاد در مفهوم عام آن عبارت است از: قدرت و توان بر عملیات استنباط، از هر مصدر و منبع تشریعی که مجتهدان آن را معتبر بدانند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
و احادیث و اخباری که در مذمت و بدگویی و منع از اجتهاد، از سوی ائمه (علیه السلام) صادر شده، به مفهوم دوم اجتهاد، یعنی مفهوم خاص اجتهاد است که همان اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی به عنوان عامل و منشأ تشریع حکم باشد و اتفاقاً آنان که گفتهاند اجتهاد تا قرن هفتم در مذهب شیعه مذموم بوده است، به همین اجتهاد از راه رأی و تفکر نظر داشتهاند و البته مذمت از اجتهاد در کلام ائمه و پیروانشان، دلیل نمیشود که اجتهاد از همان قرن اول تا قرن هفتم حامل معنای دوم بوده است و بعدها به معنا و مفهوم اول تحول یافته است؛ <ref>ادوار اجتهاد، ص 92 - 99</ref>زیرا در همان دوران ائمه، چنان که اشاره شد و علامۀ کاشفالغطاء نیز تصریح کرده، باب اجتهاد به معنا و مفهوم اول، باز بوده و مانعی برای اعمال آن در منابع وجود نداشته است؛ چرا که مقتضی برای اجتهاد و تفقه که همان اصول احکام و قوانین کلی آن است، در این دوره موجود بوده و مانع از اعمال آن در منابع مفقود بوده است<ref>اصل الشیعه و اصولها، ص 233 - 237</ref>. | و احادیث و اخباری که در مذمت و بدگویی و منع از اجتهاد، از سوی ائمه (علیه السلام) صادر شده، به مفهوم دوم اجتهاد، یعنی مفهوم خاص اجتهاد است که همان اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی به عنوان عامل و منشأ تشریع حکم باشد و اتفاقاً آنان که گفتهاند اجتهاد تا قرن هفتم در مذهب شیعه مذموم بوده است، به همین اجتهاد از راه رأی و تفکر نظر داشتهاند و البته مذمت از اجتهاد در کلام ائمه و پیروانشان، دلیل نمیشود که اجتهاد از همان قرن اول تا قرن هفتم حامل معنای دوم بوده است و بعدها به معنا و مفهوم اول تحول یافته است؛ <ref>ادوار اجتهاد، ص 92 - 99</ref>زیرا در همان دوران ائمه، چنان که اشاره شد و علامۀ کاشفالغطاء نیز تصریح کرده، باب اجتهاد به معنا و مفهوم اول، باز بوده و مانعی برای اعمال آن در منابع وجود نداشته است؛ چرا که مقتضی برای اجتهاد و تفقه که همان اصول احکام و قوانین کلی آن است، در این دوره موجود بوده و مانع از اعمال آن در منابع مفقود بوده است<ref>اصل الشیعه و اصولها، ص 233 - 237</ref>. | ||
مطلبی که باید به آن اشاره کرد، این است که واژۀ اجتهاد در عرف آن زمان نزد امامیه، به دلیل آمیختگی آن با رأی، تاویل و قیاس، کاربرد مثبتی نداشته و ناپسند بوده است و به جای آن از | مطلبی که باید به آن اشاره کرد، این است که واژۀ اجتهاد در عرف آن زمان نزد امامیه، به دلیل آمیختگی آن با رأی، تاویل و قیاس، کاربرد مثبتی نداشته و ناپسند بوده است و به جای آن از واژههای «تفقه»، «معرفت»، «تفریع»، «استنباط» و دیگر واژههای متناسب با فقه امامیه استفاده میشده است. | ||
اما پس از غیبت صغری با ظهور نظر پردازانی مطلع مانند: ابن جنید و ابن ابی عقیل و سپس با ظهور افرادی مانند: شیخ مفید و شاگردش سید مرتضی و آنگاه با درخشش شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی معروف به شیخ طوسی و پیدایش نحلۀ فقهی وی در بغداد و نجف اشرف، بتدریج زمینه برای استفاده از واژۀ اجتهاد در محیط فقه امامیه فراهم گردید، به گونهای که محققان و فقیهان دورههای بعدی، به سهولت و آسانی، برای بیان استنباط، از لغت «اجتهاد» بهره گرفتند، به این معنا که مفاهیم مورد نظر اهل سنت را از لفظ اجتهاد، کنار نهادند و به جای آن از مفاهیم برگرفته از قرآن و از سنت و عترت پیامبر (صلی الله علیه) استفاده کردند<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله اجتهاد، ج 1، ص 473 به بعد ادوار اجتهاد، ص 42 به بعد</ref>. | اما پس از غیبت صغری با ظهور نظر پردازانی مطلع مانند: ابن جنید و ابن ابی عقیل و سپس با ظهور افرادی مانند: شیخ مفید و شاگردش سید مرتضی و آنگاه با درخشش شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی معروف به شیخ طوسی و پیدایش نحلۀ فقهی وی در بغداد و نجف اشرف، بتدریج زمینه برای استفاده از واژۀ اجتهاد در محیط فقه امامیه فراهم گردید، به گونهای که محققان و فقیهان دورههای بعدی، به سهولت و آسانی، برای بیان استنباط، از لغت «اجتهاد» بهره گرفتند، به این معنا که مفاهیم مورد نظر اهل سنت را از لفظ اجتهاد، کنار نهادند و به جای آن از مفاهیم برگرفته از قرآن و از سنت و عترت پیامبر (صلی الله علیه) استفاده کردند<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله اجتهاد، ج 1، ص 473 به بعد ادوار اجتهاد، ص 42 به بعد</ref>. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
این تعریف اگرچه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز میشود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول مجتهد تحصیل میکند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی. | این تعریف اگرچه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز میشود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول مجتهد تحصیل میکند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی. | ||
د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق | د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیلهای تفصیلی). | ||
== بنیانگذاران اجتهاد == | == بنیانگذاران اجتهاد == |
ویرایش