عرش: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نا معلوم' به ' نا‌معلوم')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عَرش''' یکی از مفاهیم [[قرآن|قرآنی]]  و مطابق با عقاید [[امامیه]]، به معنای علم، تدبیر و یا حاکمیت الهی است.
'''عَرش''' یکی از مفاهیم [[قرآن|قرآنی]]  و مطابق با عقاید [[امامیه]] به معنای علم، تدبیر و یا حاکمیت الهی است.


== عرش در لغت ==
== عرش در لغت ==
خط ۶: خط ۶:


== عرش در قرآن ==
== عرش در قرآن ==
عرش در قرآن با توجه به موارد استعمالش، در معانی مختلفی به کار گرفته شده است که البته همه آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." در آیه شریفه: الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ.<ref>سوره طه، آیه 5</ref> «استوا» بر عرش کنایه از استیلای خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است، چنان‌که در اطلاقات معمولی نیز گاهی کلمه " بر تخت نشستن " حکایتی کنایه‌آمیز از تسلط  پادشاه بر کشورش می‌باشد. لازم به توضیح است که برخی از الفاظ نمى‌‏توانند به درستى بيان‌کننده عظمت خداوند و حتى عظمت مخلوقات بزرگ او باشند، به همين دليل با استفاده از معانى كنايى اين الفاظ، تمثیلی از آن همه عظمت ترسیم خواهد شد. از جمله این الفاظ، كلمه" عرش" است كه در لغت به معنى" سقف" يا" تخت پايه بلند" در برابر كرسى است كه به معنى تخت پايه كوتاه است و سپس اين كلمه در‌باره تخت‌قدرت خداوند به نام عرش پروردگار به كار رفته است.
عرش در قرآن با توجه به موارد استعمالش در معانی مختلفی به کار گرفته شده است که البته همه آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." در آیه شریفه: الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ.<ref>سوره طه، آیه 5</ref> «استوا» بر عرش کنایه از استیلای خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است، چنان‌که در اطلاقات معمولی نیز گاهی کلمه " بر تخت نشستن " حکایتی کنایه‌آمیز از تسلط  پادشاه بر کشورش می‌باشد. لازم به توضیح است که برخی از الفاظ نمى‌‏توانند به درستى بيان کننده عظمت خداوند و حتى عظمت مخلوقات بزرگ او باشند، به همين دليل با استفاده از معانى كنايى اين الفاظ، تمثیلی از آن همه عظمت ترسیم خواهد شد. از جمله این الفاظ، كلمه" عرش" است كه در لغت به معنى" سقف" يا" تخت پايه بلند" در برابر كرسى است كه به معنى تخت پايه كوتاه است و سپس اين كلمه در‌باره تخت‌قدرت خداوند به نام عرش پروردگار به كار رفته است.


== عرش خداوند ==
== عرش خداوند ==
در اينكه منظور از عرش خدا چيست و اين كلمه كنايه از چه معنايى مى‌‏باشد، مفسران، محدثان و فلاسفه سخن بسيار گفته‌‏اند. گاهى عرش را به معنى" علم بى پايان پروردگار" تفسير و گاهی به معنى" مالكيت و حاكميت خدا" اطلاق کرده‌اند و گاهی به معنى هر يك از صفات كماليه و جلاليه او، چرا كه هر يك از اين اوصاف، بيان‌کننده عظمت مقام او مى‏‌باشد  همانگونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آنها است. آرى خداوند داراى عرش علم، عرش قدرت، عرش رحمانيت و عرش رحيميت است.
در اينكه منظور از عرش خدا چيست و اين كلمه كنايه از چه معنايى است، مفسران، محدثان و فلاسفه سخن بسيار گفته‌‏اند. گاهى عرش را به معنى" علم بى پايان پروردگار" تفسير و گاهی به معنى" مالكيت و حاكميت خدا" اطلاق کرده‌اند و گاهی به معنى هر يك از صفات كماليه و جلاليه او، چرا كه هر يك از اين اوصاف بيان‌کننده عظمت مقام او مى‏‌باشد  همانگونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آنها است. آرى خداوند داراى عرش علم، عرش قدرت، عرش رحمانيت و عرش رحيميت است.
مطابق با  تفاسیر سه‌گانه فوق، مفهوم" عرش" بازگشت ناظر به صفتی از صفات الهی است، نه يك وجود خارجى.
مطابق با  تفاسیر سه‌گانه فوق، مفهوم" عرش" بازگشت ناظر به صفتی از صفات الهی است، نه يك وجود خارجى.
بعضى از رواياتى كه از اهل بيت ع به دست ما رسيده است نيز همين معنى را تاييد مى‏‌نمايد، مانند حديثى كه" حفص بن غياث" از امام صادق ع نقل مى‌‏كند كه‏ از امام ع درباره تفسير" وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏" سؤال كردند، فرمود:" منظور علم او است" و در حديث ديگرى از همان امام ع" عرش" را به معنى علمى كه پیامبران را بر آن واقف كرده، و" كرسى" را به معنى علمى كه هيچ‌ كسی را از آن آگاه نكرده است تفسير کرده است، در حالى كه بعضى ديگر از مفسران با الهام گرفتن از روايات ديگرى" عرش" و" كرسى" را به دو موجود عظيم از مخلوقات پروردگار تفسير كرده‌‏اند.از جمله  گفته‌اند: منظور از عرش، مجموعه عالم هستى است.
بعضى از رواياتى كه از اهل بيت ع به دست ما رسيده است نيز همين معنى را تاييد مى‏‌نمايد، مانند حديثى كه" حفص بن غياث" از امام صادق ع نقل مى‌‏كند كه‏ از امام ع درباره تفسير" وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏" سؤال كردند، فرمود:" منظور علم او است" و در حديث ديگرى از همان امام ع" عرش" را به معنى علمى كه پیامبران را بر آن واقف كرده، و" كرسى" را به معنى علمى كه هيچ‌ كسی را از آن آگاه نكرده است تفسير کرده است، در حالى كه بعضى ديگر از مفسران با الهام گرفتن از روايات ديگرى" عرش" و" كرسى" را به دو موجود عظيم از مخلوقات پروردگار تفسير كرده‌‏اند.از جمله  گفته‌اند: منظور از عرش، مجموعه عالم هستى است.
و نیز گفته‌‏اند: مجموعه زمين و آسمان در درون كرسى قرار دارد، بلكه آسمان و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان پهناور، و كرسى در برابر عرش نيز همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان وسيع. و گاه" عرش" را بر قلب انبيا و اوصيا و مؤمنان كامل، اطلاق كرده‏‌اند، چنان‌كه در حديث آمده است: ان قلب المؤمن عرش الرحمن:" قلب مؤمن عرش بزرگ خدا است"! و نيز در حديث قدسى نقل شده است: لم يسعنى سمائى و لا ارضى و وسعنى قلب عبدى المؤمن:" آسمان و زمين  وسعت وجود مرا ندارد، ولى قلب بنده مؤمن من، جايگاه من است.<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج 20 ص 35</ref>
و نیز گفته‌‏اند: مجموعه زمين و آسمان در درون كرسى قرار دارد، بلكه آسمان و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان پهناور و كرسى در برابر عرش نيز همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان وسيع. و گاه" عرش" را بر قلب انبيا و اوصيا و مؤمنان كامل، اطلاق كرده‏‌اند، چنان‌كه در حديث آمده است: ان قلب المؤمن عرش الرحمن:" قلب مؤمن عرش بزرگ خدا است"! و نيز در حديث قدسى نقل شده است: لم يسعنى سمائى و لا ارضى و وسعنى قلب عبدى المؤمن:" آسمان و زمين  وسعت وجود مرا ندارد، ولى قلب بنده مؤمن من، جايگاه من است.<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج 20 ص 35</ref>


== عرش از منظر روایات ==  
== عرش از منظر روایات ==  
خط ۲۵: خط ۲۵:
=== عرش نا‌معلوم است ===
=== عرش نا‌معلوم است ===
برخی از مذاهب اهل سنت همچون اشاعره و اهل حدیث، معتقدند که به مفاهیمی مانند عرش و کرسی تنها باید ایمان آورد و از تفکر درباره آن پرهیز کرد.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۵۳.</ref> خداوند بر عرش قرار دارد؛ ولی مفهوم آن برای ما معلوم نیست.<ref>دانشنامه قرآنی، ج ۴۹، مدخل عرش، ص۱۴۴۶</ref>
برخی از مذاهب اهل سنت همچون اشاعره و اهل حدیث، معتقدند که به مفاهیمی مانند عرش و کرسی تنها باید ایمان آورد و از تفکر درباره آن پرهیز کرد.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۵۳.</ref> خداوند بر عرش قرار دارد؛ ولی مفهوم آن برای ما معلوم نیست.<ref>دانشنامه قرآنی، ج ۴۹، مدخل عرش، ص۱۴۴۶</ref>
از مالک بن انس نقل شده است که می‌گوید: جمله نشستن خداوند بر روی عرش جمله‌ای دارای مفهوم است، اما تفسیر آن قابل فهم نیست و نیز پرسش درباره آن بدعت، اما ایمان به آن واجب است. <ref>احمدی، «اندیشه کلامی سنایی درباره عرش»، ص۷.</ref>  
از مالک بن انس نقل شده است که می‌گوید: جمله نشستن خداوند بر روی عرش جمله‌ای دارای مفهوم است، اما تفسیر آن قابل فهم نیست و نیز پرسش درباره آن بدعت، اما ایمان به آن واجب است. <ref>احمدی، «اندیشه کلامی سنایی درباره عرش»، ص۷.</ref>  


=== مادی و مکانی بودن عرش ===
=== مادی و مکانی بودن عرش ===
معتقدان در‌باره مادی بودن عرش تحلیل‌های مختلفی از خود ارائه دادند. مثلا ظاهرگرایان و حشویه معتقدند که عرش الهی مکانی است وسیع که خداوند بر آن تکیه کرده و به تدبیر امور هستی مشغول است.<ref>دانشنامه قرآنی، ج۴۹، مدخل عرش، ص۱۴۴۶.</ref> برخی می‌گویند که عرش از چهار سمت به مقدار چهار انگشت گسترده شده است و زیر خداوند صدایی چون رحل آهنی به گوش می‌رسد.<ref>موسوی مبلغ، «ظاهر نگری در آیات صفات»، ص۸.</ref> برخی از جسم‌گرایان معتقدند عرش و کرسی دو جسم وسیع و بزرگ کیهانی‌اند.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۷۱.</ref> و عده اندکی نیز گفته‌اند عرش و کرسی همان سیاره «زحل» و «مشتری» هستند.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۷۰.</ref>بعضی دیگر می‌گویند که در روز قیامت خداوند بر عرش می‌نشیند و فرشتگان او را حمل می‌کنند، به گونه‌ای که همه آن را مشاهده می‌کنند.<ref>مختاری، «عرش الهی، واگرایی و همگرایی آن با کرسی»، ص۵۱.</ref> برخی از فلاسفه مسلمان، عرش الهی را «فلک‌الافلاک» که همان فلک نهم در نظام فلسفی است می‌دانستد.<ref>بی نام، «تفسیر قرآن مجید، سوره رعد آیه ۲»، ص۸.</ref>
معتقدان در‌باره مادی بودن عرش تحلیل‌های مختلفی از خود ارائه دادند. مثلا ظاهرگرایان و حشویه معتقدند که عرش الهی مکانی است وسیع که خداوند بر آن تکیه کرده و به تدبیر امور هستی مشغول است.<ref>دانشنامه قرآنی، ج۴۹، مدخل عرش، ص۱۴۴۶.</ref> برخی می‌گویند که عرش از چهار سمت به مقدار چهار انگشت گسترده شده است و زیر خداوند صدایی چون رحل آهنی به گوش می‌رسد.<ref>موسوی مبلغ، «ظاهر نگری در آیات صفات»، ص۸.</ref> برخی از جسم‌گرایان معتقدند عرش و کرسی دو جسم وسیع و بزرگ کیهانی‌اند.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۷۱.</ref> و عده اندکی نیز گفته‌اند عرش و کرسی همان سیاره «زحل» و «مشتری» هستند.<ref>بیات مختاری، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۷۰.</ref>بعضی دیگر می‌گویند که در روز قیامت خداوند بر عرش می‌نشیند و فرشتگان او را حمل می‌کنند، به گونه‌ای که همه آنرا مشاهده می‌کنند.<ref>مختاری، «عرش الهی، واگرایی و همگرایی آن با کرسی»، ص۵۱.</ref> برخی از فلاسفه مسلمان، عرش الهی را «فلک‌الافلاک» که همان فلک نهم در نظام فلسفی است می‌دانستد.<ref>بی نام، «تفسیر قرآن مجید، سوره رعد آیه ۲»، ص۸.</ref>


== عرش از منظر مذاهب و عالمان مسلمان ==  
== عرش از منظر مذاهب و عالمان مسلمان ==  


=== عرش معنای کنایی دارد ===
=== عرش معنای کنایی دارد ===
از نگاه معتزله و برخی از مفسران امامیه، چیزی به نام عرش در خارج وجود ندارد، بلکه عرش به معنای کنایه از امور دیگری است.<ref>بی‌نا، «آیات عرش و کرسی» در فرهنگ نامه علوم قرآن، ص۹۱.</ref> اما اینکه عرش کنایه از چیست، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. گروهی معتقدند: عرش سراسر جهان هستی است و نشستن خداوند بر آن، کنایه از تدبیر الهی بر تمام امور است.<ref>بی نام، «تفسیر قرآن مجید، سوره رعد، آیه ۲»، ص۱۰.</ref> عده‌ای دیگر می‌گویند: کرسی کنایه از دنیای مادی و عرش کنایه از جهان مافوق ماده است.<ref>مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ۱۳۶۹ش، ج ۲۰، ص۳۸.</ref> شیخ صدوق عرش را به علم بی‌پایان پرودگار تفسیر کرده است.
از نگاه معتزله و برخی از مفسران امامیه، چیزی به نام عرش در خارج وجود ندارد، بلکه عرش به معنای کنایه از امور دیگری است.<ref>بی‌نا، «آیات عرش و کرسی» در فرهنگ نامه علوم قرآن، ص۹۱.</ref> اما اینکه عرش کنایه از چیست، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. گروهی معتقدند: عرش سراسر جهان هستی است و نشستن خداوند بر آن، کنایه از تدبیر الهی بر تمام امور است.<ref>بی نام، «تفسیر قرآن مجید، سوره رعد، آیه ۲»، ص۱۰.</ref> عده‌ای دیگر می‌گویند: کرسی کنایه از دنیای مادی و عرش کنایه از جهان مافوق ماده است.<ref>مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ۱۳۶۹ش، ج ۲۰، ص۳۸.</ref> شیخ صدوق عرش را به علم بی‌پایان پرودگار تفسیر کرده است.
<ref> شیخ صدوق، معانی الأخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.</ref> برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمان‌روایی، حاکمیت و مالکیت خداوند می‌دانند.<ref>معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافته‌ای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref>
<ref> شیخ صدوق، معانی الأخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.</ref> برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمان‌روایی، حاکمیت و مالکیت خداوند می‌دانند.<ref>معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافته‌ای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش