غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ آوریل ۲۰۲۳
خط ۹۵: خط ۹۵:
* '''بِلاذُری''' در ''انساب‌الاشراف''، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید‌ بن ارقَم و ابن عباس و بُریدة بن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ)<ref>بلاذری، ج2، ص108-112 و ج5، ص80.</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است<ref>همان، ج2، ص156و157.</ref>.
* '''بِلاذُری''' در ''انساب‌الاشراف''، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید‌ بن ارقَم و ابن عباس و بُریدة بن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ)<ref>بلاذری، ج2، ص108-112 و ج5، ص80.</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است<ref>همان، ج2، ص156و157.</ref>.
   
   
* '''خطیب بغدادى''' در ''تاریخ بغداد''، از قول برخی صحابه [[پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)]] حدیث غدیر را آورده است<ref>خطیب بغدادی، ج8، ص372 و ج14، ص303.</ref> او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان [[اهل‌سنت]]، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک [[خلیفه دوم]] به [[علی (علیه‌السلام)]] و نزول آیه اکمال (سوره مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از عبدالله بن علی بن محمد بن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌ بن‌ موسى بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَة بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌ شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم [[ذی الحجه]] را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ‌ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس [[عمر]] گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ<ref>همان، ج9، ص221.</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مى‌پردازد.
* '''خطیب بغدادى''' در ''تاریخ بغداد''، از قول برخی صحابه [[پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] حدیث غدیر را آورده است<ref>خطیب بغدادی، ج8، ص372 و ج14، ص303.</ref> او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان [[اهل‌سنت]]، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک [[خلیفه دوم]] به [[علی (علیه‌السلام)]] و نزول آیه اکمال (سوره مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از عبدالله بن علی بن محمد بن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌ بن‌ موسى بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَة بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌ شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم [[ذی الحجه]] را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ‌ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس [[عمر]] گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ<ref>همان، ج9، ص221.</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مى‌پردازد.


نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت [[علی (علیه‌السلام)]] باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه [[رسول الله(ص)]] درمی‌یابیم که جز ولایت [[علی (علیه‌السلام)]] چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین در قضیه تبریک [[خلیفه دوم]] نکته آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت [[علی (علیه‌السلام)]] سبب تبریک و تهنیت از جانب [[عمربن‌خطاب]] شده است؟ چرا که اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی (علیه‌السلام) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟!
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت [[علی (علیه‌السلام)]] باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه [[رسول الله(ص)]] درمی‌یابیم که جز ولایت [[علی (علیه‌السلام)]] چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین در قضیه تبریک [[خلیفه دوم]] نکته آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت [[علی (علیه‌السلام)]] سبب تبریک و تهنیت از جانب [[عمربن‌خطاب]] شده است؟ چرا که اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی (علیه‌السلام) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟!