confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' میب') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
هر واژهای بهصورت منفرد از دیگر واژگان، معنای اساسی دارد که خارج از بافت و سیاق قرآنی، آن معنا را برای خود حفظ کرده است و واژه خلیفـه و ترکیب خلیفة الله از واژههای مألوف است که در منابع معتبر به معنی جانشین و نایب و حاکم به کار برده شده است. مصطفوی درباره کاربردهای این واژه در قرآن کریم مینویسد: معنی لغوی خلیفه از ماده [خلف] است، اصل واحد در این ماده، مقابل «قدّام» [جلو] است و به معنای چیزی است که پس از چیز دیگر میآید.<ref>مصطفوی،1360: 3/29</ref> چنانچه در قرآن به معنی جانشینی شب و روز به کار رفته است: | هر واژهای بهصورت منفرد از دیگر واژگان، معنای اساسی دارد که خارج از بافت و سیاق قرآنی، آن معنا را برای خود حفظ کرده است و واژه خلیفـه و ترکیب خلیفة الله از واژههای مألوف است که در منابع معتبر به معنی جانشین و نایب و حاکم به کار برده شده است. مصطفوی درباره کاربردهای این واژه در قرآن کریم مینویسد: معنی لغوی خلیفه از ماده [خلف] است، اصل واحد در این ماده، مقابل «قدّام» [جلو] است و به معنای چیزی است که پس از چیز دیگر میآید.<ref>مصطفوی،1360: 3/29</ref> چنانچه در قرآن به معنی جانشینی شب و روز به کار رفته است: | ||
{{متن قرآن | | {{متن قرآن |وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أَرادَ أَن یَذَّکَّرَ أَو أَرادَ شُکُورا |سوره = فرقان |آیه = 62}} او همان کسی است که شب و روز را پس از یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا شکرگزاری کند. | ||
براساس این آیه، شب و روز به اراده خداوند متعال بهجای یکدیگر آمده جانشین هم میشوند. | براساس این آیه، شب و روز به اراده خداوند متعال بهجای یکدیگر آمده جانشین هم میشوند. | ||
و در معنای لغوی و اساسی به معنی جانشینی ملائکه نیز آمده است: | و در معنای لغوی و اساسی به معنی جانشینی ملائکه نیز آمده است: | ||
{{متن قرآن| | {{متن قرآن |وَ لَو نَشاءُ لَجَعَلنا مِنکُم مَلائِکَةً فِی الأَرضِ یَخلُفُون |سوره = زخرف |آیه = 60 }} اگر ما میخواستیم بهجای شما فرشتگانی را در زمین جانشین میکردیم. | ||
و از سوی دیگر در راستای معنی اساسی، توجه به دلالتهای التزامی واژگان ما را در فهم و تفسیر آیات قرآن یاری میدهد و مرز و محدوده هر واژه معین میگردد تا از آمیختن معنای واژگان به یکدیگر جلوگیری شود؛ در نتیجه سوء فهم و عدم تفاهم را برطرف کرده و از بهکاربردن الفاظ مبهم باز میدارد. برداشتهای متفاوت از دلالتهای التزامی مفهوم خلیفه، موجب بروز احتمالات تفسیری گوناگون شده که باید لحاظ شوند: | و از سوی دیگر در راستای معنی اساسی، توجه به دلالتهای التزامی واژگان ما را در فهم و تفسیر آیات قرآن یاری میدهد و مرز و محدوده هر واژه معین میگردد تا از آمیختن معنای واژگان به یکدیگر جلوگیری شود؛ در نتیجه سوء فهم و عدم تفاهم را برطرف کرده و از بهکاربردن الفاظ مبهم باز میدارد. برداشتهای متفاوت از دلالتهای التزامی مفهوم خلیفه، موجب بروز احتمالات تفسیری گوناگون شده که باید لحاظ شوند: | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
== خلیفه کیست == | == خلیفه کیست == | ||
در این دو آیه و همچنین آیات دیگری از این قبیل مانند: {{متن قرآن |«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» | در این دو آیه و همچنین آیات دیگری از این قبیل مانند: {{متن قرآن |«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» |سوره = انعام |آیه = 165 }} مستخلف عنه: کسی که جای او گرفته شده است ذکر نشده، آنچه بنظر میرسد و با معنی خلافت سازگار است اینکه در مورد آیه نخست، مستخلف عنه سکنه پیشین زمین، نسل آدم پیش از این آدم یا جنس دیگری از مخلوقین مانند جن یا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زیرا مراد از خلیفه در این آیه شخص آدم نیست بلکه نسل او است، چنانکه از، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء برمیآید. | ||
و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت میکردهاند. | و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت میکردهاند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
حتی برخی پا فراتر نهاده میگویند: | حتی برخی پا فراتر نهاده میگویند: | ||
نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله میباشند، بدلیل این دو آیه و آیه: {{متن قرآن |«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» | نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله میباشند، بدلیل این دو آیه و آیه: {{متن قرآن |«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» |سوره = انعام |آیه = 165 }} و {{متن قرآن |«ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» |سوره = یونس|آیه = 14 }}. | ||
و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند: | و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند: |