موسویه (موسائیه): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۳
خط ۶: خط ۶:
== عقاید ==
== عقاید ==
'''موسائیه''' معتقد بودند که امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او [[قائم آل محمد|مهدی قائم]] است. و اما افرادی چون [[هارون‌الرشید]] و یارانش به مردم وانمود می‌کردند که امام از دنیا رفته است در حالی‌که امام زنده و فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش، به روایتی از [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق (علیه‌السلام)]] که درباره مهدویت نقل شده است؛ استناد می‌کردند که به بخشی از آن اشاره می‌شود: «هو القائم‌المهدی فان یدهده رأسه علیکم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.» یعنی او مهدی‌قائم است و اگر ببینید سر او غلتان‌غلتان از کوهی فرود می‌‏آید باور نکنید و بدانید که او زنده و مهدی قائم‌آل‌محمد است.
'''موسائیه''' معتقد بودند که امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او [[قائم آل محمد|مهدی قائم]] است. و اما افرادی چون [[هارون‌الرشید]] و یارانش به مردم وانمود می‌کردند که امام از دنیا رفته است در حالی‌که امام زنده و فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش، به روایتی از [[امام صادق علیه السلام|امام‌ صادق (علیه‌السلام)]] که درباره مهدویت نقل شده است؛ استناد می‌کردند که به بخشی از آن اشاره می‌شود: «هو القائم‌المهدی فان یدهده رأسه علیکم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.» یعنی او مهدی‌قائم است و اگر ببینید سر او غلتان‌غلتان از کوهی فرود می‌‏آید باور نکنید و بدانید که او زنده و مهدی قائم‌آل‌محمد است.
و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم (علیه‌السلام)  قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان می‌شود و یارانش با وی دیدار می‌کنند و گوش به امر و نهی او می‌دهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد می‌کردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی به این‌دلیل قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر می‌خیزد. و باز عده‌ای از این فرقه معتقد بودند که حضرت، مثل [[عیسی بن مریم|عیسی‌بن‌مریم]] است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمی‌گردد، ولی او در زمان موعود باز می‌گردد و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق (علیه‌السلام) فرمود که او به عیسی (علیه‌السلام) بن مریم شبیه است و به دست [[بنى‌عباس|بنی‌عباس]] کشته می‌شود و چنان که گفته بود، به دست ایشان کشته شد. برخی دیگر از ایشان می‌گفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برده و هنگام قیامش، او را به زمین باز می‏‌گرداند. از منظر عده‌ای دیگر امام‌ رضا (علیه‌السلام) و کسانی که پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند؛ بلکه جانشینانی بودند که یکی پس از دیگری آمدند تا این‌که زمان برانگیخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است که از جانشینان وی فرمان برند. نگاه برخی دیگر این بود که ما نمی‌دانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان، وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است؛ بنابر‌این ما نباید درباره مرگ و زندگی حضرت بحث کنیم، بلکه باید بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. و اما عده‌ای دیگر که «[[بشریه]]» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (علیه‌السلام) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است<ref>ر. ک. مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، نشر آستان قدس رضوی؛ سال 1372 شمسی؛ چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>،<ref>نوبختی حسن بن موسی؛ فرق الشيعة؛ ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران؛ نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.</ref>،<ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، صفحات 93، 173، 235، 237.</ref>،<ref>اشعری ابوالحسن؛ مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين؛ مصر، ص 28.</ref>،<ref>اسفرایینی شاهفور بن طاهر؛ التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى؛ قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23.</ref>.
و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم (علیه‌السلام)  قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان می‌شود و یارانش با وی دیدار می‌کنند و گوش به امر و نهی او می‌دهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد می‌کردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی به این‌دلیل قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر می‌خیزد. و باز عده‌ای از این فرقه معتقد بودند که حضرت، مثل [[عیسی بن مریم|عیسی‌بن‌مریم]] است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمی‌گردد، ولی او در زمان موعود باز می‌گردد و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق (علیه‌السلام) فرمود که او به عیسی (علیه‌السلام) بن مریم شبیه است و به دست [[بنى‌عباس|بنی‌عباس]] کشته می‌شود و چنان که گفته بود، به دست ایشان کشته شد. برخی دیگر از ایشان می‌گفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برده و هنگام قیامش، او را به زمین باز می‏‌گرداند. از منظر عده‌ای دیگر امام‌ رضا (علیه‌السلام) و کسانی که پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند؛ بلکه جانشینانی بودند که یکی پس از دیگری آمدند تا این‌که زمان برانگیخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است که از جانشینان وی فرمان برند. نگاه برخی دیگر این بود که ما نمی‌دانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان، وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است؛ بنابر‌این ما نباید درباره مرگ و زندگی حضرت بحث کنیم، بلکه باید بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. و اما عده‌ای دیگر که «[[بشریه]]» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (علیه‌السلام) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است<ref>ر. ک. مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، نشر آستان قدس رضوی؛ سال 1372 شمسی؛ چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>،<ref>نوبختی حسن بن موسی؛ فرق الشيعة؛ ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران؛ نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.</ref>،<ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله؛ المقالات و الفرق؛ تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران، سال 1963 میلادی؛ صفحات 93، 173، 235، 237.</ref>،<ref>اشعری ابوالحسن؛ مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين؛ مصر، ص 28.</ref>،<ref>اسفرایینی شاهفور بن طاهر؛ التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى؛ قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==