کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شده‌اند'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شده‌اند')
خط ۷۵: خط ۷۵:
أَنبأَنا المنصور بن أَبي الحسن الفقيه بإِسناده إِلي أَبي يعلي: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عيسي بن عمر، عن السدي، عن أَنس بن مالك: أَن النبي كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إِليك يأكل معي من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علي فأَذن له.<ref>ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.</ref>
أَنبأَنا المنصور بن أَبي الحسن الفقيه بإِسناده إِلي أَبي يعلي: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عيسي بن عمر، عن السدي، عن أَنس بن مالك: أَن النبي كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إِليك يأكل معي من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علي فأَذن له.<ref>ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.</ref>
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت می‌کند، برخي از علماي اهل‌سنت كه خيال مي کرده‌اند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است.
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت می‌کند، برخي از علماي اهل‌سنت كه خيال مي کرده‌اند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است.
عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب شده اند:
عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب شده‌اند:
... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلی‌الله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير<ref>الجرجاني، عبدالله بن عدي بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفاي365هـ)، الكامل في ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقيق: يحيي مختار غزاوي، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلی‌الله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير<ref>الجرجاني، عبدالله بن عدي بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفاي365هـ)، الكامل في ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقيق: يحيي مختار غزاوي، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
... حديث: إن النبي ( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائنني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علي بن أبي طالب، فإذن له، فاكل معه.<ref>المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، ذخيرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقيق: د.عبد الرحمن الفريوائي، ناشر: دار السلف - الرياض، الطبعة: الأولي، 1416 هـ -1996م.</ref>
... حديث: إن النبي ( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائنني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علي بن أبي طالب، فإذن له، فاكل معه.<ref>المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، ذخيرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقيق: د.عبد الرحمن الفريوائي، ناشر: دار السلف - الرياض، الطبعة: الأولي، 1416 هـ -1996م.</ref>
خط ۴۰۱: خط ۴۰۱:
حاكم نيشابوري و إبن أبي شيبه كوفي با سند صحيح نقل کرده‌اند كه:
حاكم نيشابوري و إبن أبي شيبه كوفي با سند صحيح نقل کرده‌اند كه:
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا».<ref>الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.</ref>
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا».<ref>الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.</ref>
ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کرده‌اند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمی‌رسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ می‌کند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن شده اند كه از عمر بهتر هستند.
ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کرده‌اند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمی‌رسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ می‌کند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن شده‌اند كه از عمر بهتر هستند.


اين روايات ثابت می‌کند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آن‌ها از ديگر اصحاب برتر نبوده‌اند و حتي عمر سوگند ياد كرده است كه در بقيع افرادي بهتر از آن‌ها دفن شده اند.
اين روايات ثابت می‌کند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آن‌ها از ديگر اصحاب برتر نبوده‌اند و حتي عمر سوگند ياد كرده است كه در بقيع افرادي بهتر از آن‌ها دفن شده‌اند.
حال اگر كسي از اهل‌سنت سؤال كند كه چرا شما به جاي پيروي از اميرمؤمنان علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كساني ديگري پيروي مي كنيد كه به اعتراف خود آن‌ها از هيچ يك از افراد اصحاب برتر نيستند، چه پاسخي خواهيد داد؟
حال اگر كسي از اهل‌سنت سؤال كند كه چرا شما به جاي پيروي از اميرمؤمنان علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كساني ديگري پيروي مي كنيد كه به اعتراف خود آن‌ها از هيچ يك از افراد اصحاب برتر نيستند، چه پاسخي خواهيد داد؟
اگر رسول خدا در قيامت از شما سؤال كند چه پاسخي براي آن حضرت خواهيد داشت؟
اگر رسول خدا در قيامت از شما سؤال كند چه پاسخي براي آن حضرت خواهيد داشت؟
خط ۴۴۰: خط ۴۴۰:
اي پيام آور خدا! ما اميرمؤمنان را دوست داريم، چرا كه خداوند او را بيش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذيرفته ايم؛ چون او برترين اصحاب بعد از شما بود، اين شما بوديد كه به ما دستور داديد علي بن أبي طالب را دوست بداريم.
اي پيام آور خدا! ما اميرمؤمنان را دوست داريم، چرا كه خداوند او را بيش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذيرفته ايم؛ چون او برترين اصحاب بعد از شما بود، اين شما بوديد كه به ما دستور داديد علي بن أبي طالب را دوست بداريم.
اما كساني كه از علي بن أبي طالب پيروي نكرده اند، به جاي دوست داشتنش، با او جنگيده اند، ياران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه هاي نماز او را سب کرده‌اند و ناسزا گفته اند، چه پاسخي خواهند داشت؟
اما كساني كه از علي بن أبي طالب پيروي نكرده اند، به جاي دوست داشتنش، با او جنگيده اند، ياران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه هاي نماز او را سب کرده‌اند و ناسزا گفته اند، چه پاسخي خواهند داشت؟
دیدگاه‌های بزرگان اهل‌سنت در باره اسناد روايت: ازآنجایی‌که روايت طير فضيلت بي نظيري را براي اميرمؤمنان علیه‌السلام و از طرف ديگر بطلان هر مذهبي غير مذهب اهل بيت علیهم‌السلام را به روشني اثبات مي نمايد، اكثر بزرگان اهل‌سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعيف نمايند؛ تا جائي كه برخي از راويان موثق اهل‌سنت، تنها به‌خاطر نقل همين روايت به شدت تضعيف شده اند.
دیدگاه‌های بزرگان اهل‌سنت در باره اسناد روايت: ازآنجایی‌که روايت طير فضيلت بي نظيري را براي اميرمؤمنان علیه‌السلام و از طرف ديگر بطلان هر مذهبي غير مذهب اهل بيت علیهم‌السلام را به روشني اثبات مي نمايد، اكثر بزرگان اهل‌سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعيف نمايند؛ تا جائي كه برخي از راويان موثق اهل‌سنت، تنها به‌خاطر نقل همين روايت به شدت تضعيف شده‌اند.
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي، مشهور به إبن سقا، يكي از اين روايان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي... قال السلفي سألت الحافظ خميسا الحوزي عن ابن السقاء فقال: هو من مزينة مضر ولم يكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطيين وذوي الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبي خليفة وأبي يعلي وابن زيدان البجلي والمفضل ابن الجندي وبارك الله في سنه وعلمه، واتفق انه أملي حديث الطير فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه.
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي، مشهور به إبن سقا، يكي از اين روايان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي... قال السلفي سألت الحافظ خميسا الحوزي عن ابن السقاء فقال: هو من مزينة مضر ولم يكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطيين وذوي الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبي خليفة وأبي يعلي وابن زيدان البجلي والمفضل ابن الجندي وبارك الله في سنه وعلمه، واتفق انه أملي حديث الطير فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه.
ابن سقاء... سلفي گفته است: از حافظ خميس حوزي در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزينه از قبيله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به اين لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه اي خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابي خليفه و ابي يعلي و ابن زيدان بجلي و مفضل بن جندي روايت شنيد، و خداوند نيز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزي از روزها داشت حديث طير املاء مي كرد؛ اما مردم نتوانستند كه اين روايت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جاي خويش بلند كردند و جاي او را آب كشيدند. <ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي.</ref>
ابن سقاء... سلفي گفته است: از حافظ خميس حوزي در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزينه از قبيله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به اين لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه اي خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابي خليفه و ابي يعلي و ابن زيدان بجلي و مفضل بن جندي روايت شنيد، و خداوند نيز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزي از روزها داشت حديث طير املاء مي كرد؛ اما مردم نتوانستند كه اين روايت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جاي خويش بلند كردند و جاي او را آب كشيدند. <ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي.</ref>
تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي شده اند، در برخي از كتاب ها صحت روايت را پذيرفته و در برخي ديگر با شك و ترديد به آن نگريسته اند.
تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي شده‌اند، در برخي از كتاب ها صحت روايت را پذيرفته و در برخي ديگر با شك و ترديد به آن نگريسته اند.
شمس‌الدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار در باره حديث طير می‌نویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد:
شمس‌الدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار در باره حديث طير می‌نویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد:
وأما حديث الطير فله طرق كثيرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها يوجب أن يكون الحديث له أصل.
وأما حديث الطير فله طرق كثيرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها يوجب أن يكون الحديث له أصل.
خط ۴۷۳: خط ۴۷۳:
محمد ناصر الباني بعد از نقل برخي از سندهای روايت طير، به اين حقيقت اشاره كرده و دلالت روايت را دليل موضع گيري اهل‌سنت در برابر آن اعلام كرده است:
محمد ناصر الباني بعد از نقل برخي از سندهای روايت طير، به اين حقيقت اشاره كرده و دلالت روايت را دليل موضع گيري اهل‌سنت در برابر آن اعلام كرده است:
وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب.
وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب.
خلاصه: پس حديث از نظر كثرت طرق مشكلي ندارد؛ اما نياز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر اين حديث شده اند، به‌خاطر آن چيزي است كه متن روايت ثابت می‌کند و آن برترين علي (علیه‌السلام) بر شيخين است، علاوه بر اين كه متن روايت نيز ركيك است و اضطراب دارد.
خلاصه: پس حديث از نظر كثرت طرق مشكلي ندارد؛ اما نياز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر اين حديث شده‌اند، به‌خاطر آن چيزي است كه متن روايت ثابت می‌کند و آن برترين علي (علیه‌السلام) بر شيخين است، علاوه بر اين كه متن روايت نيز ركيك است و اضطراب دارد.
و باز در ادامه با نقل برخي از عبارات روايت طير كه البته افضليت مطلق اميرمؤمنان علیه‌السلام را ثابت نمي كند، می‌گوید:
و باز در ادامه با نقل برخي از عبارات روايت طير كه البته افضليت مطلق اميرمؤمنان علیه‌السلام را ثابت نمي كند، می‌گوید:
قلت: فلو أن الحديث كان في أكثر طرقه بلفظ من هذه الألفاظ المتفقة المعني -، ولم تكن باسم التفضيل «أحب خلقك»، لكان من الممكن القول بثبوته، ويكون كحديث الراية الصحيح الذي في بعض رواياته:
قلت: فلو أن الحديث كان في أكثر طرقه بلفظ من هذه الألفاظ المتفقة المعني -، ولم تكن باسم التفضيل «أحب خلقك»، لكان من الممكن القول بثبوته، ويكون كحديث الراية الصحيح الذي في بعض رواياته:
خط ۵۱۳: خط ۵۱۳:
از حاكم در باره حديث طير سؤال شد؛ پس گفت: اين روايت صحي نيست؛ با اين كه حاكم نيشابوري به شيعه نسبت داده می‌شود. به راستي كه از او خواستند تا روايتي را در باره فضائل معاويه نقل كند؛ پس گفت: دلم راضي نمی‌شود، دلم راضي نمی‌شود، او را كتك زدند؛ اما بازهم اين كار را نكرد.
از حاكم در باره حديث طير سؤال شد؛ پس گفت: اين روايت صحي نيست؛ با اين كه حاكم نيشابوري به شيعه نسبت داده می‌شود. به راستي كه از او خواستند تا روايتي را در باره فضائل معاويه نقل كند؛ پس گفت: دلم راضي نمی‌شود، دلم راضي نمی‌شود، او را كتك زدند؛ اما بازهم اين كار را نكرد.


نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهل‌سنت در فضائل معاويه و نوشتن کتاب‌های مستقل در باره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهل‌سنت را زير سؤال می‌برد؛ چرا كه وقتي آن‌ها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را در باره معاويه جعل کرده‌اند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتاب‌های مستقلي شده اند، از كجا معلوم در جاهاي ديگر نيز همين كار را نكرده باشند؟
نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهل‌سنت در فضائل معاويه و نوشتن کتاب‌های مستقل در باره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهل‌سنت را زير سؤال می‌برد؛ چرا كه وقتي آن‌ها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را در باره معاويه جعل کرده‌اند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتاب‌های مستقلي شده‌اند، از كجا معلوم در جاهاي ديگر نيز همين كار را نكرده باشند؟
خلاصه اشكالات ابن تيميه:
خلاصه اشكالات ابن تيميه:
1. هيچ يك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ايشان صحاح سته باشد، روايت را نقل نكرده اند؛ 2. اين روايت هيچ سند صحيحي ندارد و ساختگي است؛ 3. حتي حاكم نيشابوري نيز گفته است كه روايت سندش صحيح نيست.
1. هيچ يك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ايشان صحاح سته باشد، روايت را نقل نكرده اند؛ 2. اين روايت هيچ سند صحيحي ندارد و ساختگي است؛ 3. حتي حاكم نيشابوري نيز گفته است كه روايت سندش صحيح نيست.
خط ۶۴۳: خط ۶۴۳:
تعدادي از علماي اهل‌سنت حتي در مسائل و فتاواي فقهي به اين قاعده استناد كرده وفتوا داده اند. عبد الرحيم أسنوي در التمهيد می‌نویسد:
تعدادي از علماي اهل‌سنت حتي در مسائل و فتاواي فقهي به اين قاعده استناد كرده وفتوا داده اند. عبد الرحيم أسنوي در التمهيد می‌نویسد:
احدها إذا قال: نساءُ المسلمينَ طوالقٌ ففي طلاقِ زوجتِه وجهان: صَحَّحَ النوويُ من زوائِدِه أنه لا يَقَعُ وعلله بأن الأصحَ عند أصحابِنا في الأصولِ أنه لا يَدْخُلُ وجَزَمَ الرافعيُ بنحوِهِ أيضا فقال: إذا قال نساء العالمين طوالق وأنت يا زوجتي لا تَطْلُق زوجتُه لأنه عطف علي نسوةٍ لم يطلقن كذا ذكره في الكلام علي الكنايات وهو صريح في أن المتكلم لا يدخل في عموم كلامه وأن التصريح به بعد ذلك لا يفيد.
احدها إذا قال: نساءُ المسلمينَ طوالقٌ ففي طلاقِ زوجتِه وجهان: صَحَّحَ النوويُ من زوائِدِه أنه لا يَقَعُ وعلله بأن الأصحَ عند أصحابِنا في الأصولِ أنه لا يَدْخُلُ وجَزَمَ الرافعيُ بنحوِهِ أيضا فقال: إذا قال نساء العالمين طوالق وأنت يا زوجتي لا تَطْلُق زوجتُه لأنه عطف علي نسوةٍ لم يطلقن كذا ذكره في الكلام علي الكنايات وهو صريح في أن المتكلم لا يدخل في عموم كلامه وأن التصريح به بعد ذلك لا يفيد.
يكي از آن موارد: زماني كه (حاكم» بگويد: زنان مسلمان ها طلاق داده شدند؛ پس در طلاق شدن زن خودش دو ديدگاه است. نووي تصحيح كرده است كه زن خودش طلاق نمی‌شود؛ به اين دليل كه ديدگاه صحيح در ميان اصحاب در علم اصول اين است كه خود متكلم شامل عام كلامش نمی‌شود. رافعي نيز به صورت قطعي همين فتوا را داده و گفته: «اگر بگويد كه زنان جهان طلاق شدند و تو اي همسر من » زن خود او طالق داده نمی‌شود؛ چرا كه گوينده همسر خود را به زناني كه طالق نشده اند، عطف كرده است و در كنايه ه ا از همين روش استفاده می‌شود. اين مطلب صراحت دارد بر اين كه متكلم شامل عموم كلام خودش نمی‌شود و تصريح بعد از آن نيز فايده اي ندارد.
يكي از آن موارد: زماني كه (حاكم» بگويد: زنان مسلمان ها طلاق داده شدند؛ پس در طلاق شدن زن خودش دو ديدگاه است. نووي تصحيح كرده است كه زن خودش طلاق نمی‌شود؛ به اين دليل كه ديدگاه صحيح در ميان اصحاب در علم اصول اين است كه خود متكلم شامل عام كلامش نمی‌شود. رافعي نيز به صورت قطعي همين فتوا را داده و گفته: «اگر بگويد كه زنان جهان طلاق شدند و تو اي همسر من » زن خود او طالق داده نمی‌شود؛ چرا كه گوينده همسر خود را به زناني كه طالق نشده‌اند، عطف كرده است و در كنايه ه ا از همين روش استفاده می‌شود. اين مطلب صراحت دارد بر اين كه متكلم شامل عموم كلام خودش نمی‌شود و تصريح بعد از آن نيز فايده اي ندارد.
<ref>الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاي772هـ)، التمهيد في تخريج الفروع علي الأصول، ج1، ص346، تحقيق: د. محمد حسن هيتو، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة: الأولي، 1400هـ</ref>
<ref>الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاي772هـ)، التمهيد في تخريج الفروع علي الأصول، ج1، ص346، تحقيق: د. محمد حسن هيتو، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة: الأولي، 1400هـ</ref>
و تعدادي از علماي سني مذهب در بحث ارث گفته اند:
و تعدادي از علماي سني مذهب در بحث ارث گفته اند:
خط ۷۴۶: خط ۷۴۶:
علامه ميرحامد حسين نقوي در جواب اين سخن ابن تيميه می‌گوید:
علامه ميرحامد حسين نقوي در جواب اين سخن ابن تيميه می‌گوید:
هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله صلی‌الله عليه وآله وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء....
هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله صلی‌الله عليه وآله وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء....
اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را می‌برد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آن‌ها دچار شده اند، عافيت بخشيده است.<ref>الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص180، الطبعة الأولي، 1414هـ.</ref>
اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را می‌برد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آن‌ها دچار شده‌اند، عافيت بخشيده است.<ref>الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص180، الطبعة الأولي، 1414هـ.</ref>
نتيجه آن كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان علیه‌السلام دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیه‌السلام توسط خداوند ثابت شود.
نتيجه آن كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله محبوب‌ترین مخلوق خداوند را مي شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از اميرمؤمنان علیه‌السلام دعا كرد تا «احب الخلق» بودن اميرمؤمنان علیه‌السلام توسط خداوند ثابت شود.


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش