کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:
== دین و مذهب ==
== دین و مذهب ==
در باره مذهب او اگرچه برخی از صاحبنظران مانند «شیخ مفید» و «سید مرتضی» وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در تشیع او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را شیعه امامی به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته اهل‏‌سنت معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این رافضی نماز بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال «عبدالعظیم بن عبدالله حسنی» تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد. چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏ بویه که مشهور به شیعه‏ گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب نظران شیعه‏ شدن مردم اصفهان در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‏خورد که در آن‌ها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:
در باره مذهب او اگرچه برخی از صاحبنظران مانند «شیخ مفید» و «سید مرتضی» وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در تشیع او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را شیعه امامی به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته اهل‏‌سنت معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این رافضی نماز بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال «عبدالعظیم بن عبدالله حسنی» تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد. چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏ بویه که مشهور به شیعه‏ گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب نظران شیعه‏ شدن مردم اصفهان در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‏خورد که در آن‌ها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:
«نبی و الوصی و سیدان
«نبی و الوصی و سیدان
و زین العابدین و باقران
و زین العابدین و باقران
و موسی و الرضا و الفاضلان
و موسی و الرضا و الفاضلان
بهم أرجو خلودی فی الجنان»
بهم أرجو خلودی فی الجنان»
(امید من در بهشت جاویدان به پیامبر و جانشین او و دو آقا و زین العابدین و باقر و صادق و موسی و رضا و دو دانشمند محمد تقی و علی النقی هستند). در جای دیگر گفته است:
(امید من در بهشت جاویدان به پیامبر و جانشین او و دو آقا و زین العابدین و باقر و صادق و موسی و رضا و دو دانشمند محمد تقی و علی النقی هستند). در جای دیگر گفته است:


«حب علی بن ابیطالب
«حب علی بن ابیطالب
هو الذی یهدی الی الجنه»
هو الذی یهدی الی الجنه»
(محبت علی انسان را به سوی بهشت هدایت می‏کند). و در یک رباعی نیز گفته است:
(محبت علی انسان را به سوی بهشت هدایت می‏‌کند). و در یک رباعی نیز گفته است:
 
«إن المحبه للوصی فریضه
«إن المحبه للوصی فریضه
أعنی أمیرالمؤمنین علیاً
أعنی أمیرالمؤمنین علیاً
قد کلف الله البریه لها
قد کلف الله البریه لها
و اختاره للمؤمنین ولیاً»
و اختاره للمؤمنین ولیاً»
(دوستی با جانشین پیامبر واجب است یعنی محبت امیرالمؤمنین علی که خداوند موجودات را به خاطر او تکلیف کرد و در میان مؤمنین او را به عنوان ولی برگزید).
شیخ صدوق نیز وقتی دو قصیده از قصائد او را در مدح علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مشاهده کرد، کتاب عیون اخبار الرضا را به نام او تألیف نمود و در مقدمه این کتاب ضمن این‌که مدح بلیغی از او به عمل آورده است، با اشاره به قطعه شعری که بر یکی از انگشترانش بدین مضمون نقش بسته بود: «شفیع اسماعیل فی الآخره؛ محمد و العتره الطاهره»، وی را معتقد به امامت اهل‏‌بیت(علیه السلام) معرفی کرده است. نقش انگشتر دیگرش این قطعه شعر است: «علی الله توکلت و بالخمس توسلت». با توجه به شواهد فراوانی که گواه بر شیعه ‏بودن اوست، هر گونه شک و تردید در این باره زدوده می‌‏شود و نیازی به تفصیل بیشتر نیست. در میان عالمان شیعه به ویژه متأخرین، کسی نیست که تصریح بر تشیع او نکرده باشد مگر آنچه که از شیخ مفید و سید مرتضی نقل شد که آنان وی را در اصول احکام، معتزلی و در فروع احکام، اثناعشری می‏دانند. از وی تألیفات ارزش‏مندی برجای مانده که کمتر وزیری با توجه به اشتغالات امور داخلی، خارجی و نظامی کشور، توانسته این همه تألیفات از خود به یادگار بگذارد.


(دوستی با جانشین پیامبر واجب است یعنی محبت امیرالمؤمنین علی که خداوند موجودات را به خاطر او تکلیف کرد و در میان مؤمنین او را به عنوان ولی برگزید). شیخ صدوق نیز وقتی دو قصیده از قصائد او را در مدح علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مشاهده کرد، کتاب عیون اخبار الرضا را به نام او تألیف نمود و در مقدمه این کتاب ضمن اینکه مدح بلیغی از او به عمل آورده است، با اشاره به قطعه شعری که بر یکی از انگشترانش بدین مضمون نقش بسته بود: «شفیع اسماعیل فی الآخره؛ محمد و العتره الطاهره»، وی را معتقد به امامت اهل‏بیت(علیه السلام) معرفی کرده است. نقش انگشتر دیگرش این قطعه شعر است: «علی الله توکلت و بالخمس توسلت». با توجه به شواهد فراوانی که گواه بر شیعه‏بودن اوست، هر گونه شک و تردید در این باره زدوده می‏شود و نیازی به تفصیل بیشتر نیست. در میان عالمان شیعه به ویژه متأخرین، کسی نیست که تصریح بر تشیع او نکرده باشد مگر آنچه که از شیخ مفید و سید مرتضی نقل شد که آنان وی را در اصول احکام، معتزلی و در فروع احکام، اثناعشری می‏دانند. از وی تألیفات ارزش‏مندی برجای مانده که کمتر وزیری با توجه به اشتغالات امور داخلی، خارجی و نظامی کشور، توانسته این همه تألیفات از خود به یادگار بگذارد. موضوع نوشته‏های او بیشتر علوم زمانش را در بردارد. از جمله آثار وی که اکنون در دست است و بارها به چاپ رسیده: «المحیط فی اللغه»، «دیوان شعرالصاحب» و «الکشف عن مساوی شعر المتنبی» هستند. کتاب‏های دیگری که به او نسبت داده‏اند: «الجوهره مختصر الجمهره»، «فضائل النیروز»، «الانوار»، «کافی الرسائل»(شامل فرامین و نامه‏های شخصی و اداری کشور)، «اسماء الله سبحانه و صفاته»، «کتاب الامامه»، «الابانه»(در بیان اصول عقاید معتزلیان»، «الوزراء»، «الوقف و الابتداء»، «الامثال السائره من شعر المتنبی»، «رساله فی احوال عبدالعظیم الحسنی»، «رساله فی الهدایه و الضلاله»(در باره قضاء و قدر)، «عنوان المعارف و ذکر الخلایف»(در تاریخ پیامبر و خلفاء تا مطیع عباسی) و «اخبار ابی‏العیناء» هستند. همچنین کتاب دیگر او با عنوان «الاقناع فی العروض» است که نسخه‏هایی از آن در کتابخانه پاریس و مصر دیده شده است.
== آثار ==
موضوع نوشته‌‏های او بیشتر علوم زمانش را در بردارد. از جمله آثار وی که اکنون در دست است و بارها به چاپ رسیده: «المحیط فی اللغه»، «دیوان شعرالصاحب» و «الکشف عن مساوی شعر المتنبی» هستند. کتاب‏‌های دیگری که به او نسبت داده‏اند: «الجوهره مختصر الجمهره»، «فضائل النیروز»، «الانوار»، «کافی الرسائل»(شامل فرامین و نامه‏های شخصی و اداری کشور)، «اسماء الله سبحانه و صفاته»، «کتاب الامامه»، «الابانه»(در بیان اصول عقاید معتزلیان»، «الوزراء»، «الوقف و الابتداء»، «الامثال السائره من شعر المتنبی»، «رساله فی احوال عبدالعظیم الحسنی»، «رساله فی الهدایه و الضلاله»(در باره قضاء و قدر)، «عنوان المعارف و ذکر الخلایف»(در تاریخ پیامبر و خلفاء تا مطیع عباسی) و «اخبار ابی‌‏العیناء» هستند. همچنین کتاب دیگر او با عنوان «الاقناع فی العروض» است که نسخه‏‌هایی از آن در کتابخانه پاریس و مصر دیده شده است.


منابع: (ثعالبی، یتیمه الدهر، ج3صص169 تا 260؛ فهرست ابن ندیم، ص194؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج9ص37؛ معجم الادباء، ج6صص168 تا 317؛ وفیات الاعیان، ج1ص228 به بعد؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2صص251، 262، 291 و صفحات متعدد دیگر؛ الیقین، ابن طاوس، ص457؛ فرج المهموم، ابن طاوس، ص177؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج1ص413 شماره 1300؛ معجم البلدان، ج4ص6 ذیل ماده طالقان؛ تاریخ ابن خلدون، ج4ص466؛ روضات الجنات، ج2صص19 تا 43؛ اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج3ص328 شماره1092؛ الغدیر، ج4صص42 تا 81؛ هدیه العارفین، ج1ص209؛ الاعلام، زرکلی، ج1ص316؛ الکنی و الالقاب، ج2صص403 تا 409)
منابع: (ثعالبی، یتیمه الدهر، ج3صص169 تا 260؛ فهرست ابن ندیم، ص194؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج9ص37؛ معجم الادباء، ج6صص168 تا 317؛ وفیات الاعیان، ج1ص228 به بعد؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2صص251، 262، 291 و صفحات متعدد دیگر؛ الیقین، ابن طاوس، ص457؛ فرج المهموم، ابن طاوس، ص177؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج1ص413 شماره 1300؛ معجم البلدان، ج4ص6 ذیل ماده طالقان؛ تاریخ ابن خلدون، ج4ص466؛ روضات الجنات، ج2صص19 تا 43؛ اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج3ص328 شماره1092؛ الغدیر، ج4صص42 تا 81؛ هدیه العارفین، ج1ص209؛ الاعلام، زرکلی، ج1ص316؛ الکنی و الالقاب، ج2صص403 تا 409)
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۶۱

ویرایش