confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۵: | ||
كتاب الفصول المختارة، مجموعه اي از مناظرات و گفتگوهاي شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سيد مرتضي علم الهدي تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوري شده است. | كتاب الفصول المختارة، مجموعه اي از مناظرات و گفتگوهاي شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سيد مرتضي علم الهدي تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوري شده است. | ||
وي اين كتاب را از دو كتاب شيخ به نام هاي «المجالس» و «العيون و المحاسن» گزينش و تلخيص كرده كه در مقدمه كتاب از آنها نام میبرد؛ ولي متأسفانه هيچ يك از اين دو كتاب در حال حاضر در اختيار ما نيست و همچون ديگر ميراث هاي گرانبهاي شيعه در طول تاريخ از بين رفته است. | وي اين كتاب را از دو كتاب شيخ به نام هاي «المجالس» و «العيون و المحاسن» گزينش و تلخيص كرده كه در مقدمه كتاب از آنها نام میبرد؛ ولي متأسفانه هيچ يك از اين دو كتاب در حال حاضر در اختيار ما نيست و همچون ديگر ميراث هاي گرانبهاي شيعه در طول تاريخ از بين رفته است. | ||
همچنين سيد مرتضي مناظرات و مطالب ديگري را كه از زبان شيخ مفيد شنيده و يا خود در آن حضور داشته، بر اين مجموعه افزوده است. بنابراين سيد در فراهم كردن «الفصول المختارة» از سه منبع استفاده كرده است: | همچنين سيد مرتضي مناظرات و مطالب ديگري را كه از زبان شيخ مفيد شنيده و يا خود در آن حضور داشته، بر اين مجموعه افزوده است. بنابراين سيد در فراهم كردن «الفصول المختارة» از سه منبع استفاده كرده است:<br> | ||
# كتاب المجالس؛<br> | |||
# كتاب العيون والمحاسن؛<br> | |||
# شنيدههاي خود سيد مرتضي از زبان شيخ مفيد. | |||
<br> | |||
علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه بعد از نقل روايت طير مینویسد: | علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه بعد از نقل روايت طير مینویسد: | ||
اعلم أن تلك الأخبار مع تواترها واتفاق الفريقين علي صحتها تدل علي كونه - صلوات الله عليه - أفضل الخلق وأحق بالخلافة بعد الرسول | اعلم أن تلك الأخبار مع تواترها واتفاق الفريقين علي صحتها تدل علي كونه - صلوات الله عليه - أفضل الخلق وأحق بالخلافة بعد الرسول (صلیالله علیه وآله وسلّم) | ||
أما دلالتها علي كونه أفضل فلأن حب الله تعالي ليس إلا كثرة الثواب والتوفيق والهداية المرتبة علي كثرة الطاعة والاتصاف بالصفات الحسنة كما برهن في محله أنه تعالي منزه عن الانفعالات والتغيرات، وإنما اتصافه بالحب والبغض وأمثالهما باعتبار الغايات... | أما دلالتها علي كونه أفضل فلأن حب الله تعالي ليس إلا كثرة الثواب والتوفيق والهداية المرتبة علي كثرة الطاعة والاتصاف بالصفات الحسنة كما برهن في محله أنه تعالي منزه عن الانفعالات والتغيرات، وإنما اتصافه بالحب والبغض وأمثالهما باعتبار الغايات... | ||
فظهر أن حبه تعالي إنما يترتب علي متابعة الرسول | فظهر أن حبه تعالي إنما يترتب علي متابعة الرسول ص(صلیالله علیه وآله وسلّم)، فبثت أنه - صلوات الله عليه - أفضل من جميع الحلق. وإنما خص الرسول صلیالله عليه وآله بالاجماع وبقرينة أنه كان هو القائل لذلك فالظاهر أن مراده أحب سائر الخلق إليه تعالي. وأما كونه أحق بالخلافة فلأن من كان أفضل من جميع الصحابة بل من سائر الأنبياء والأوصياء لا يجوز العقل تقدم غيره عليه. <ref>المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج38، ص359، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.</ref> | ||
بدان كه اين اخبار با تواتري كه دارند و هر دو گروه عامه و خاصه بر صحت آن اتفاق نظر دارند دلالت میکند بر آن كه آن حضرت علیهالسلام برترين آفريدگان و شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا | بدان كه اين اخبار با تواتري كه دارند و هر دو گروه عامه و خاصه بر صحت آن اتفاق نظر دارند دلالت میکند بر آن كه آن حضرت علیهالسلام برترين آفريدگان و شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است. | ||
اما دلالت آن بر افضليت آن حضرت از آن جهت است كه دوستي خداي متعال چيزي جز پاداش بسيار و توفيق و هدايتي كه نتيجه طاعات بسيار و متصف شدن به صفات حسنه باشد نيست؛ چنان كه در جاي خود مبرهن است كه خداوند از انفعالات وتغيرات منزه است و اتصاف او به حالاتي چون دوستي و دشمني و امثال آن به اعتبار نتايج حاصله از اين حالات است نه خود حالات... | اما دلالت آن بر افضليت آن حضرت از آن جهت است كه دوستي خداي متعال چيزي جز پاداش بسيار و توفيق و هدايتي كه نتيجه طاعات بسيار و متصف شدن به صفات حسنه باشد نيست؛ چنان كه در جاي خود مبرهن است كه خداوند از انفعالات وتغيرات منزه است و اتصاف او به حالاتي چون دوستي و دشمني و امثال آن به اعتبار نتايج حاصله از اين حالات است نه خود حالات... | ||
پس روشن شد كه دوستي خداوند نتيجه پيروي از رسول خدا | پس روشن شد كه دوستي خداوند نتيجه پيروي از رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، و در نتيجه ثابت شد كه آن حضرت افضل از همه آفريدگان است. اما رسول خدا ص(صلیالله علیه وآله وسلّم) به اجماع امت از اين قانون مستثني است زيرا خود حضرت گوينده اين جمله است پس نمي تواند خود او را هم شامل شود. پس ظاهر آن است كه مراد حضرتش محبوبترين ساير آفريدگان در نزد خدا مي باشد. | ||
اما اين كه علي علیهالسلام شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا | اما اين كه علي علیهالسلام شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، از آن روست كه كسي كه از همه صحابه؛ بلكه از ساير انبياء و اوصياأ افضل است عقل روا نمي دارد كه ديگري بر او مقدم شود. | ||
حافظ گنجي شافعي، در باره حديث طير میگوید: | حافظ گنجي شافعي، در باره حديث طير میگوید: | ||
وفيه دلالةٌ واضحةٌ علي أنَّ علياً علیهالسلام أحبُّ الخلقِ إلي الله، وأدلُّ الدلالةِ علي ذلك إجابةُ دعاءِ النبي صلیالله عليه وآله وسلم حيث قال عز وجل: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا يُخْلِفُ الْميعادَ»، وما كان الله لِيُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا يَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ الميعاد، وما كان الله ليخلف رسله وعده، ولا يرد رسوله لأحب الخلق إليه، ومن أقرب الوسائل إلي الله تعالي محبتُه ومحبةُ من يُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدني بعضُ أهلِ العلمِ في معناه: | وفيه دلالةٌ واضحةٌ علي أنَّ علياً (علیهالسلام) أحبُّ الخلقِ إلي الله، وأدلُّ الدلالةِ علي ذلك إجابةُ دعاءِ النبي صلیالله عليه وآله وسلم حيث قال عز وجل: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا يُخْلِفُ الْميعادَ»، وما كان الله لِيُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا يَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ الميعاد، وما كان الله ليخلف رسله وعده، ولا يرد رسوله لأحب الخلق إليه، ومن أقرب الوسائل إلي الله تعالي محبتُه ومحبةُ من يُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدني بعضُ أهلِ العلمِ في معناه: | ||
بالخمسةِ الغُرِّ من قريشٍ وسادسُ القومِ جبرئيلُ | بالخمسةِ الغُرِّ من قريشٍ وسادسُ القومِ جبرئيلُ | ||
بحبِّهم ربِ فاغفرْ عني بحسنِ ظَنِّي بك الجميلُ <ref>الگنجي الشافعي، الإمام الحافظ أبي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد القرشي (متوفاي658هـ)، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص151، تحقيق و تصحيح و تعليق: محمد هادي اميني، ناشر: دار احياء تراث اهلالبیت ( | بحبِّهم ربِ فاغفرْ عني بحسنِ ظَنِّي بك الجميلُ <ref>الگنجي الشافعي، الإمام الحافظ أبي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد القرشي (متوفاي658هـ)، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص151، تحقيق و تصحيح و تعليق: محمد هادي اميني، ناشر: دار احياء تراث اهلالبیت (علیهالسلام)، طهران، الطبعة الثالثة، 1404هـ.</ref> | ||
در اين حديث دلالت واضحي است بر آن كه علي علیهالسلام محبوبترين آفريدگان در نظر خداست، و بهترين دليل بر اين مطلب مستجاب شدن دعاي پيامبر | در اين حديث دلالت واضحي است بر آن كه علي (علیهالسلام) محبوبترين آفريدگان در نظر خداست، و بهترين دليل بر اين مطلب مستجاب شدن دعاي پيامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در حق او است، خداوند فرموده: ادعوني استجب لكم. (مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم) كه هم امر به دعا فرموده و هم وعده اجابت داده است. و معلوم است كه خداوند خلف وعده نمي كند و با رسولانش تخلف از وعده نمي نمايد و دعاي رسول خود را درباره محبوبترين آفريدگان در نظر خود رد نمي كند. و از بهترين وسيله ها براي تقرب به خداي متعال دوستي او و دوستي كسي است كه بهخاطر خدا دوستش مي دارد، چنان كه يكي از اهل علم در اين معني برايم سرود: | ||
به آن پنج تن گران قدر از قريش و ششمين آنان كه جبرئيل است، پروردگارا ! به دوستي آنان از من بگذر و به حسن ظني كه به كار نيكوي تو دارم ). | به آن پنج تن گران قدر از قريش و ششمين آنان كه جبرئيل است، پروردگارا ! به دوستي آنان از من بگذر و به حسن ظني كه به كار نيكوي تو دارم ). | ||
سيد حميري در باره اين روايت اين شعر را سروده است: | سيد حميري در باره اين روايت اين شعر را سروده است: | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۴۳: | ||
فاغتر بالباب مغترا فقال لهم من ذا وكان وراء الباب مرتقبا | فاغتر بالباب مغترا فقال لهم من ذا وكان وراء الباب مرتقبا | ||
من ذا فقال علي قال إن له شأنا له اهتم منه اليوم فاحتجبا | من ذا فقال علي قال إن له شأنا له اهتم منه اليوم فاحتجبا | ||
(به من خبر رسيده كه پدرمان از انس حديث شگفت و بهت آوري را روايت نموده است )، ( درباره مرغ برياني كه روزي يك نفر آورد و رسول خدا | (به من خبر رسيده كه پدرمان از انس حديث شگفت و بهت آوري را روايت نموده است )، ( درباره مرغ برياني كه روزي يك نفر آورد و رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در خانه از نظر مردم دور بود ). ( آن مرغ را نزد حضرتش برد و هنگامي كه چشم آن حضرت به آن افتاد پروردگار را كه به همه كس نزديك و برگزيننده خوبان است خواند و گفت: ) ( محبوبترين آفريدگان را در نظر خودت بر من وارد ساز. خدا هم آنچه خواست به او عطا فرمود ). ( مردي شرافتمند در پشت در ايستاد و در زد، پيامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)از خادم پرسيد: كيست؟ و خود در پشت در منتظر بود ). ( كيست؟ گفت: علي است. فرمود: او مردي والامقام است و من امروز در انديشه او بودم و از همين رو در خانه نشستم و از ديد خلق پنهان شدم. | ||
خداوند چه كساني را دوست دارد؟ خداوند در قرآن كريم، گروهي از انسان ها را بهخاطر اعمال خاصي كه انجام مي دهند و فضائلي كه دارند، ستايش كرده و صراحتا فرموده است كه آنها را دوست دارد: | خداوند چه كساني را دوست دارد؟ خداوند در قرآن كريم، گروهي از انسان ها را بهخاطر اعمال خاصي كه انجام مي دهند و فضائلي كه دارند، ستايش كرده و صراحتا فرموده است كه آنها را دوست دارد: | ||
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنين <ref>. البقره/195؛ مائده/13</ref> | إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنين <ref>. البقره/195؛ مائده/13</ref> | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۵۶: | ||
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>الصف/4.</ref> | إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>الصف/4.</ref> | ||
اي كساني كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زياني نمي رساند خداوند جمعيّتي را مي آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند آنها در راه خدا جهاد مي كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگري هراسي ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) میدهد و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست . | اي كساني كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زياني نمي رساند خداوند جمعيّتي را مي آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند آنها در راه خدا جهاد مي كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگري هراسي ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) میدهد و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست . | ||
و طبق روايت «طير مشوي» اميرمؤمنان علیهالسلام محبوبترین مخلوق خداوند است؛ پس او در اين فضائل و در اين صفاتي كه خداوند بر شمرده؛ از همه مخلوقات برتر است؛ يعني اميرمؤمنان علیهالسلام سردار نيكوكاران، پاك ترين پاكان، امام پرهيزگاران، سالار عادلان، قهرمان صبر و شكيبائي، نماد و نمود متوكلان، پرچم دار و پيشاهنگ جهادگران، اسد الله الغالب و... است. | و طبق روايت «طير مشوي» اميرمؤمنان (علیهالسلام) محبوبترین مخلوق خداوند است؛ پس او در اين فضائل و در اين صفاتي كه خداوند بر شمرده؛ از همه مخلوقات برتر است؛ يعني اميرمؤمنان (علیهالسلام) سردار نيكوكاران، پاك ترين پاكان، امام پرهيزگاران، سالار عادلان، قهرمان صبر و شكيبائي، نماد و نمود متوكلان، پرچم دار و پيشاهنگ جهادگران، اسد الله الغالب و... است. | ||
همچنين خداوند در قرآن كريم میفرماید كه: | همچنين خداوند در قرآن كريم میفرماید كه: | ||
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم . <ref>الحجرات/13.</ref> | إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم . <ref>الحجرات/13.</ref> | ||
گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست | گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست | ||
پس اميرمؤمنان علیهالسلام كه گرامي ترين مخلوق در نزد خداوند است، بايد با تقواترين مخلوق خداوند و امام المتقين نيز باشد. | پس اميرمؤمنان (علیهالسلام) كه گرامي ترين مخلوق در نزد خداوند است، بايد با تقواترين مخلوق خداوند و امام المتقين نيز باشد. | ||
خداوند قطعاً مؤمنان، موحدان، مجاهدان، عابدان و در حقيقت تمام صاحبان صفات نيك را دوست دارد، و اميرمؤمنان علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق خداوند است، بايد سالار و امير همه مؤمنان و موحدان، پرچم دار تمام مجاهدان عبادت كنندگان... باشد. خلاصه هر صفت نيكي را كه بشماريد و خداوند آن را دوست داشته باشد، اميرمؤمنان علیهالسلام بالاترين درجه آن را برخوردار است؛ چرا كه آن حضرت محبوبترین مخلوق خداوند است و خداوند بندگانش را تنها بهخاطر همين اعمال و صفات نيك است كه دوست دارد. | خداوند قطعاً مؤمنان، موحدان، مجاهدان، عابدان و در حقيقت تمام صاحبان صفات نيك را دوست دارد، و اميرمؤمنان علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق خداوند است، بايد سالار و امير همه مؤمنان و موحدان، پرچم دار تمام مجاهدان عبادت كنندگان... باشد. خلاصه هر صفت نيكي را كه بشماريد و خداوند آن را دوست داشته باشد، اميرمؤمنان علیهالسلام بالاترين درجه آن را برخوردار است؛ چرا كه آن حضرت محبوبترین مخلوق خداوند است و خداوند بندگانش را تنها بهخاطر همين اعمال و صفات نيك است كه دوست دارد. | ||
در يك كلام: | در يك كلام: | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۷۸: | ||
در منابع اهلسنت با سند صحيح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف مي كرد، تمام مردم حتي زناني كه در داخل خانه هايشان هستند، از او داناتر هستند. | در منابع اهلسنت با سند صحيح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف مي كرد، تمام مردم حتي زناني كه در داخل خانه هايشان هستند، از او داناتر هستند. | ||
سعيد بن منصور در سنن خود مینویسد: | سعيد بن منصور در سنن خود مینویسد: | ||
عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ النَّاسَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَي عَلَيْهِ، وَقَالَ: «أَلا لا تُغَالُوا فِي صُدُقِ النِّسَاءِ، فَإِنَّهُ لا يَبْلُغُنِي عَنْ أَحَدٍ سَاقَ أَكْثَرَ مِنْ شَيْءٍ سَاقَهُ رَسُولُ اللَّهِ ( | عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ النَّاسَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَي عَلَيْهِ، وَقَالَ: «أَلا لا تُغَالُوا فِي صُدُقِ النِّسَاءِ، فَإِنَّهُ لا يَبْلُغُنِي عَنْ أَحَدٍ سَاقَ أَكْثَرَ مِنْ شَيْءٍ سَاقَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) أَوْ سِيقَ إِلَيْهِ، إِلا جَعَلْتُ فَضْلَ ذَلِكَ فِي بَيْتِ الْمَالِ»، ثُمَّ نَزَلَ فَعَرَضَتْ لَهُ امْرَأَةٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَتْ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كِتَابُ اللَّهِ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَوْ قَوْلُكَ؟ قَالَ: « بَلْ كِتَابُ اللَّهِ فَمَا ذَلِكَ؟»، قَالَتْ: نَهَيْتَ النَّاسَ آنِفًا أَنْ يُغَالُوا فِي صُدُقِ النِّسَاءِ، وَاللَّهُ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ:«وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا». | ||
فَقَالَ عُمَرُ: كُلُّ أَحَدٍ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلاثًا، ثُمَّ رَجَعَ إِلَي الْمِنْبَرِ، فَقَالَ لِلنَّاسِ: «إِنِّي نَهَيْتُكُمْ أَنْ تُغَالُوا فِي صُدُقِ النِّسَاءِ، أَلا فَلْيَفْعَلْ رَجُلٌ فِي مَالِهِ مَا بَدَا لَهُ».<ref>لخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي 227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج1، ص195، ح598، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر:الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولي، 1403هـ ـ 1982م؛الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي321هـ)، شرح مشكل الآثار، ج13، ص57، تحقيق شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1408هـ - 1987م.</ref> | فَقَالَ عُمَرُ: كُلُّ أَحَدٍ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلاثًا، ثُمَّ رَجَعَ إِلَي الْمِنْبَرِ، فَقَالَ لِلنَّاسِ: «إِنِّي نَهَيْتُكُمْ أَنْ تُغَالُوا فِي صُدُقِ النِّسَاءِ، أَلا فَلْيَفْعَلْ رَجُلٌ فِي مَالِهِ مَا بَدَا لَهُ».<ref>لخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي 227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج1، ص195، ح598، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر:الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولي، 1403هـ ـ 1982م؛الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي321هـ)، شرح مشكل الآثار، ج13، ص57، تحقيق شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1408هـ - 1987م.</ref> | ||
از شعبي نقل شده است كه عمر بن خطاب خطبه خواند، پس از حمد و ستايش خداوند گفت: كسي حق ندارد در مهريه زنان زياده روي كند، هر كس بيشتر از آن چه رسول خدا مهريه داده و يا گرفته، مهريه بگذارد، من اضافه آن را به بيت المال خواهم ريخت. سپس از منبر پايين آمد؛ پس زني از قريش جلوي او را گرفت و گفت: اي اميرمؤمنان !!! كتاب خدا شایستهتر است كه پيروش شود يا سخن تو؟ عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایستهتر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ درحالیکه خداوند در قرآن میفرماید: «و مال فراواني (بعنوان مهر) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد!» | از شعبي نقل شده است كه عمر بن خطاب خطبه خواند، پس از حمد و ستايش خداوند گفت: كسي حق ندارد در مهريه زنان زياده روي كند، هر كس بيشتر از آن چه رسول خدا مهريه داده و يا گرفته، مهريه بگذارد، من اضافه آن را به بيت المال خواهم ريخت. سپس از منبر پايين آمد؛ پس زني از قريش جلوي او را گرفت و گفت: اي اميرمؤمنان !!! كتاب خدا شایستهتر است كه پيروش شود يا سخن تو؟ عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایستهتر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ درحالیکه خداوند در قرآن میفرماید: «و مال فراواني (بعنوان مهر) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد!» | ||
خط ۴۰۰: | خط ۴۰۳: | ||
از اين گذشته، خود عمر بن الخطاب به جان خودش قسم خورده است كه كساني از اصحاب و ام المؤمنات كه در بقيع دفن شده بودند، از او برتر هستند. | از اين گذشته، خود عمر بن الخطاب به جان خودش قسم خورده است كه كساني از اصحاب و ام المؤمنات كه در بقيع دفن شده بودند، از او برتر هستند. | ||
حاكم نيشابوري و إبن أبي شيبه كوفي با سند صحيح نقل کردهاند كه: | حاكم نيشابوري و إبن أبي شيبه كوفي با سند صحيح نقل کردهاند كه: | ||
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا».<ref>الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.</ref> | حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا».<ref>الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.</ref> | ||
ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمیرسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن شدهاند كه از عمر بهتر هستند. | ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمیرسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن شدهاند كه از عمر بهتر هستند. | ||
خط ۴۱۰: | خط ۴۱۳: | ||
مَنْ قَلَّدَ إنْسَانًا عَمَلًا وفي رَعِيَّتِهِ من هو أَوْلَي منه فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَجَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ. | مَنْ قَلَّدَ إنْسَانًا عَمَلًا وفي رَعِيَّتِهِ من هو أَوْلَي منه فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَجَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ. | ||
هر كسي كه انساني را به كاري بگمارد كه مي داند در رعيتش شایستهتر از او وجود دارد؛ بهدرستی كه به خدا، رسول خدا و تمام مؤمنان خيانت كرده است.الكاساني الحنفي، علاء الدين أبي بكر بن مسعود بن احمد الشاشي الملقب بملك العلماء (متوفاي 587هـ)، <ref>بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج1، ص228، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1982م؛السرخسي الحنفي، شمسالدین ابوبكر محمد بن أبي سهل (متوفاي483هـ )، المبسوط، ج1، ص172، ناشر: دار المعرفة - بيروت؛ ابن عابدين الحنفي، محمد أمين بن عمر (متوفاي1252هـ)، حاشية رد المختار علي الدر المختار شرح تنوير الأبصار فقه أبو حنيفة، ج5، ص364، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1421هـ - 2000م.</ref> | هر كسي كه انساني را به كاري بگمارد كه مي داند در رعيتش شایستهتر از او وجود دارد؛ بهدرستی كه به خدا، رسول خدا و تمام مؤمنان خيانت كرده است.الكاساني الحنفي، علاء الدين أبي بكر بن مسعود بن احمد الشاشي الملقب بملك العلماء (متوفاي 587هـ)، <ref>بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج1، ص228، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1982م؛السرخسي الحنفي، شمسالدین ابوبكر محمد بن أبي سهل (متوفاي483هـ )، المبسوط، ج1، ص172، ناشر: دار المعرفة - بيروت؛ ابن عابدين الحنفي، محمد أمين بن عمر (متوفاي1252هـ)، حاشية رد المختار علي الدر المختار شرح تنوير الأبصار فقه أبو حنيفة، ج5، ص364، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1421هـ - 2000م.</ref> | ||
و حاكم نيشابوري متوفاي 405، به نقل از ابن عباس مینویسد كه رسول خدا صلیالله | و حاكم نيشابوري متوفاي 405، به نقل از ابن عباس مینویسد كه رسول خدا (صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) فرمود: | ||
مَنْ إسْتَعْمَلَ رَجُلاً مِنْ عِصَابَةٍ وفي تلك العصابةِ مَنْ هُو أرضي لله منه فقد خان اللهَ وخان رسولَه وخان المؤمنينَ. | مَنْ إسْتَعْمَلَ رَجُلاً مِنْ عِصَابَةٍ وفي تلك العصابةِ مَنْ هُو أرضي لله منه فقد خان اللهَ وخان رسولَه وخان المؤمنينَ. | ||
اگر كسي، شخصي را بر گروهي بگمارد كه در آن گروه، فردي ديگري وجود دارد كه خداوند از او راضي تر است، بهدرستی كه به خدا، رسول او و مؤمنان خيانت كرده است. | اگر كسي، شخصي را بر گروهي بگمارد كه در آن گروه، فردي ديگري وجود دارد كه خداوند از او راضي تر است، بهدرستی كه به خدا، رسول او و مؤمنان خيانت كرده است. | ||
خط ۴۱۹: | خط ۴۲۲: | ||
و خطيب بغدادي مینویسد كه رسول خدا فرمود: | و خطيب بغدادي مینویسد كه رسول خدا فرمود: | ||
ومن استعمل رجلا وهو يَجِدُ غيرَهُ خيراً منه وأعْلَمَ مِنْه بكتابِ الله وسنةً نَبِيّه فقد خان الله ورسولَه وجميعِ المؤمنين.<ref>البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج6، ص76، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.</ref> | ومن استعمل رجلا وهو يَجِدُ غيرَهُ خيراً منه وأعْلَمَ مِنْه بكتابِ الله وسنةً نَبِيّه فقد خان الله ورسولَه وجميعِ المؤمنين.<ref>البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج6، ص76، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.</ref> | ||
اگر كسي مردي را بگمارد؛ درحالیکه بهتر از او و داناتر از او را به كتاب خدا و سنت پيامبرش | اگر كسي مردي را بگمارد؛ درحالیکه بهتر از او و داناتر از او را به كتاب خدا و سنت پيامبرش مييابد، بهدرستی كه به خدا، رسول خدا(صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) و تمام مؤمنان خيانت كرده است. | ||
بيهقي (متوفاي 458هـ) در سنن كبراي خود مینویسد: | بيهقي (متوفاي 458هـ) در سنن كبراي خود مینویسد: | ||
عن بن عباس رضي الله عنهما عن رسول الله صلیالله عليه وسلم من استعملَ عاملا من المسلمين وهو يعلمُ أن فيهم أولي بذلك منه وأعلم بكتاب الله وسنة نبيه فقد خان الله ورسوله وجميع المسلمين.<ref>البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبري، ج10، ص118، ح20151، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.</ref> | عن بن عباس رضي الله عنهما عن رسول الله صلیالله عليه وسلم من استعملَ عاملا من المسلمين وهو يعلمُ أن فيهم أولي بذلك منه وأعلم بكتاب الله وسنة نبيه فقد خان الله ورسوله وجميع المسلمين.<ref>البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبري، ج10، ص118، ح20151، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.</ref> | ||
از إبن عباس از رسول خدا صلیالله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: هر كسي فرمانداري از مسلمانان را بگمارد؛ درحالیکه مي داند شایستهتر از او در ميان مسلمانان و داناتر از او به كتاب خدا و سنت پيامبرش وجود دارد، به راستي كه به خدا، رسول خدا و تمام مسلمانان خيانت كرده است. | از إبن عباس از رسول خدا صلیالله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: هر كسي فرمانداري از مسلمانان را بگمارد؛ درحالیکه مي داند شایستهتر از او در ميان مسلمانان و داناتر از او به كتاب خدا و سنت پيامبرش وجود دارد، به راستي كه به خدا، رسول خدا(صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ) و تمام مسلمانان خيانت كرده است. | ||
همين روايت را ابن عساكر دمشقي در كتاب تاريخ مدينة دمشق و متقي هندي، در كتاب كنز العمال، با عبارت ديگر نقل کردهاند.<ref>بن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج53، ص256، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995؛الهندي، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين (متوفاي975هـ)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج16، ص38، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1419هـ - 1998م.</ref> | همين روايت را ابن عساكر دمشقي در كتاب تاريخ مدينة دمشق و متقي هندي، در كتاب كنز العمال، با عبارت ديگر نقل کردهاند.<ref>بن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج53، ص256، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995؛الهندي، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين (متوفاي975هـ)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج16، ص38، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1419هـ - 1998م.</ref> |