confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست | گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست | ||
بنابراين، وقتي ثابت شود كه اميرمؤمنان گرامي ترين فرد نزد خداوند است، ثابت میشود كه آن حضرت از هر جهت برترين فرد در ميان خلايق است. | بنابراين، وقتي ثابت شود كه اميرمؤمنان گرامي ترين فرد نزد خداوند است، ثابت میشود كه آن حضرت از هر جهت برترين فرد در ميان خلايق است. | ||
مقدمه سوم نيز با قاعده «قبح تقديم مفضول بر افضل» ثابت میشود؛ چرا كه تقديم مفضول با وجود فاضل يا افضل، يا از روي جهل و نشناختن افضل است، يا از روي هواي نفس، احتياج، ترس و... و تمام اين امور براي خداي متعال محال است؛ بنابراين، خداوند اميرمؤمنان علیهالسلام را كه از ديدگاه او برترين مخلوق است، براي جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) مقدم و تعيين شده است. | مقدمه سوم نيز با قاعده «قبح تقديم مفضول بر افضل» ثابت میشود؛ چرا كه تقديم مفضول با وجود فاضل يا افضل، يا از روي جهل و نشناختن افضل است، يا از روي هواي نفس، احتياج، ترس و... و تمام اين امور براي خداي متعال محال است؛ بنابراين، خداوند اميرمؤمنان علیهالسلام را كه از ديدگاه او برترين مخلوق است، براي جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) مقدم و تعيين شده است.<br> | ||
=== استدلال شیخ مفید === | |||
شيخ مفيد در دلالت اين روايت بر ولايت اميرمؤمنان (علیهالسلام) مینویسد: | شيخ مفيد در دلالت اين روايت بر ولايت اميرمؤمنان (علیهالسلام) مینویسد: | ||
ومنها: قوله (صلیالله علیه وآله وسلّم) علي الاتفاق: «اللهم ائتني بأحب خلقك إليك، يأكل معي من هذا الطائر» فجاءه بأميرِ المؤمنينَ (علیهالسلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلي الله تعالي أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوي وميل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالي ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علي الفاضل في النبوةِ وخلافتِها العامةِ في الأنام. <ref> الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبدالله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)،الإفصاح في إمامة أمير المؤمنين (علیهالسلام)، ص33، تحقيق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولي، 1412هـ</ref> | ومنها: قوله (صلیالله علیه وآله وسلّم) علي الاتفاق: «اللهم ائتني بأحب خلقك إليك، يأكل معي من هذا الطائر» فجاءه بأميرِ المؤمنينَ (علیهالسلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلي الله تعالي أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوي وميل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالي ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علي الفاضل في النبوةِ وخلافتِها العامةِ في الأنام. <ref> الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبدالله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)،الإفصاح في إمامة أمير المؤمنين (علیهالسلام)، ص33، تحقيق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولي، 1412هـ</ref> | ||
يكي از روايات اين سخن رسول خدا ص(صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه شيعه و سني بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدايا محبوبترین خلقت را پيش من بياور تا من از اين مرغ ميل نمايد»؛ پس اميرمؤمنان علیهالسلام آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوشجان كرد. | يكي از روايات اين سخن رسول خدا ص(صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه شيعه و سني بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدايا محبوبترین خلقت را پيش من بياور تا من از اين مرغ ميل نمايد»؛ پس اميرمؤمنان علیهالسلام آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوشجان كرد. | ||
و بهدرستی ثابت شده كه محبوبترین مخلوق نزد خداوند، برترين آنها است؛ چرا كه محبت خداوند از حق سرچشمه مي گيرد، نه از هواي نفس و خواهش طبع. وقتي آن حضرت برترين مخلوق خداوند باشد، ثابت میشود كه او امام است؛ به دليل فاسد بودن تقديم مفضول بر فاضل در نبوت و خلافت عامه خداوند بر مردم. | و بهدرستی ثابت شده كه محبوبترین مخلوق نزد خداوند، برترين آنها است؛ چرا كه محبت خداوند از حق سرچشمه مي گيرد، نه از هواي نفس و خواهش طبع. وقتي آن حضرت برترين مخلوق خداوند باشد، ثابت میشود كه او امام است؛ به دليل فاسد بودن تقديم مفضول بر فاضل در نبوت و خلافت عامه خداوند بر مردم. | ||
=== استدلال سید مرتضی === | |||
و سيد مرتضي در الفصول المختاره مینویسد: | و سيد مرتضي در الفصول المختاره مینویسد: | ||
ومن كلام الشيخ أدام الله عزه سئل في مجلس الشريف أبي الحسن أحمد بن القاسم العلوي المحمدي، فقيل له: ما الدليل علي أن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كان أفضل الصحابة؟ فقال: الدليل علي ذلك قول النبي (ص): (اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطائر) فجاء أمير المؤمنين - علیهالسلام - وقد ثبت أن أحب الخلق إلي الله سبحانه وتعالي أعظمهم ثوابا عند الله وأن أعظم الناس ثوابا لا يكون إلا لأنه أشرفهم أعمالا وأكثرهم عبادة لله تعالي، وفي ذلك برهان علي فضل أمير المؤمنين - علیهالسلام - علي الخلق كلهم سوي النبي (صلیالله علیه وآله وسلّم).<ref> المرتضي علم الهدي، ابوالقاسم علي بن الحسين بن موسي بن محمد بن موسي بن إبراهيم بن الإمام موسي الكاظم علیهالسلام (متوفاي436هـ)، الفصول المختارة، ص96، تحقيق السيد علي مير شريفي، ناشر: دار المفيد ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1414 هـ ـ 1993م.</ref> | ومن كلام الشيخ أدام الله عزه سئل في مجلس الشريف أبي الحسن أحمد بن القاسم العلوي المحمدي، فقيل له: ما الدليل علي أن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كان أفضل الصحابة؟ فقال: الدليل علي ذلك قول النبي (ص): (اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطائر) فجاء أمير المؤمنين - علیهالسلام - وقد ثبت أن أحب الخلق إلي الله سبحانه وتعالي أعظمهم ثوابا عند الله وأن أعظم الناس ثوابا لا يكون إلا لأنه أشرفهم أعمالا وأكثرهم عبادة لله تعالي، وفي ذلك برهان علي فضل أمير المؤمنين - علیهالسلام - علي الخلق كلهم سوي النبي (صلیالله علیه وآله وسلّم).<ref> المرتضي علم الهدي، ابوالقاسم علي بن الحسين بن موسي بن محمد بن موسي بن إبراهيم بن الإمام موسي الكاظم علیهالسلام (متوفاي436هـ)، الفصول المختارة، ص96، تحقيق السيد علي مير شريفي، ناشر: دار المفيد ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1414 هـ ـ 1993م.</ref> | ||
از سخنان شيخ (مفيد) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شريف ابوالحسن احمد بن القاسم علوي محمدي است كه از او سؤال شد: چه دليلي وجود دارد كه اميرمؤمنان علي بن أبي طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دليل بر اين مطلب اين گفته رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوبترین مخلوقاتت را بياور تا با من از اين مرغ تناول كند» پس اميرمؤمنان علیهالسلام آمد. بهدرستی ثابت شده است كه محبوبترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بيشتر است و كسي كه ثوابش از همه بيشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بيشتر و برتر و عبادتش زيادتر است. و اين دليل است بر فضيلت امير المؤمنين (علیهالسلام) بر تمام مردم به جز پيامبر اكرم صلیالله عليه و آله. | از سخنان شيخ (مفيد) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شريف ابوالحسن احمد بن القاسم علوي محمدي است كه از او سؤال شد: چه دليلي وجود دارد كه اميرمؤمنان علي بن أبي طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دليل بر اين مطلب اين گفته رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوبترین مخلوقاتت را بياور تا با من از اين مرغ تناول كند» پس اميرمؤمنان علیهالسلام آمد. بهدرستی ثابت شده است كه محبوبترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بيشتر است و كسي كه ثوابش از همه بيشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بيشتر و برتر و عبادتش زيادتر است. و اين دليل است بر فضيلت امير المؤمنين (علیهالسلام) بر تمام مردم به جز پيامبر اكرم صلیالله عليه و آله. | ||
كتاب الفصول المختارة، مجموعه اي از مناظرات و گفتگوهاي شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سيد مرتضي علم الهدي تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوري شده است. | كتاب الفصول المختارة، مجموعه اي از مناظرات و گفتگوهاي شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سيد مرتضي علم الهدي تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوري شده است. | ||
خط ۳۲۰: | خط ۳۲۳: | ||
# شنيدههاي خود سيد مرتضي از زبان شيخ مفيد. | # شنيدههاي خود سيد مرتضي از زبان شيخ مفيد. | ||
<br> | <br> | ||
=== نظر علامه مجلسی === | |||
علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه بعد از نقل روايت طير مینویسد: | علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه بعد از نقل روايت طير مینویسد: | ||
اعلم أن تلك الأخبار مع تواترها واتفاق الفريقين علي صحتها تدل علي كونه - صلوات الله عليه - أفضل الخلق وأحق بالخلافة بعد الرسول (صلیالله علیه وآله وسلّم) | اعلم أن تلك الأخبار مع تواترها واتفاق الفريقين علي صحتها تدل علي كونه - صلوات الله عليه - أفضل الخلق وأحق بالخلافة بعد الرسول (صلیالله علیه وآله وسلّم) | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۳۳: | ||
پس روشن شد كه دوستي خداوند نتيجه پيروي از رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، و در نتيجه ثابت شد كه آن حضرت افضل از همه آفريدگان است. اما رسول خدا ص(صلیالله علیه وآله وسلّم) به اجماع امت از اين قانون مستثني است زيرا خود حضرت گوينده اين جمله است پس نمي تواند خود او را هم شامل شود. پس ظاهر آن است كه مراد حضرتش محبوبترين ساير آفريدگان در نزد خدا مي باشد. | پس روشن شد كه دوستي خداوند نتيجه پيروي از رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، و در نتيجه ثابت شد كه آن حضرت افضل از همه آفريدگان است. اما رسول خدا ص(صلیالله علیه وآله وسلّم) به اجماع امت از اين قانون مستثني است زيرا خود حضرت گوينده اين جمله است پس نمي تواند خود او را هم شامل شود. پس ظاهر آن است كه مراد حضرتش محبوبترين ساير آفريدگان در نزد خدا مي باشد. | ||
اما اين كه علي علیهالسلام شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، از آن روست كه كسي كه از همه صحابه؛ بلكه از ساير انبياء و اوصياأ افضل است عقل روا نمي دارد كه ديگري بر او مقدم شود. | اما اين كه علي علیهالسلام شايسته ترين فرد به جانشيني رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است، از آن روست كه كسي كه از همه صحابه؛ بلكه از ساير انبياء و اوصياأ افضل است عقل روا نمي دارد كه ديگري بر او مقدم شود. | ||
=== نظر حافظ گنجي شافعي === | |||
حافظ گنجي شافعي، در باره حديث طير میگوید: | حافظ گنجي شافعي، در باره حديث طير میگوید: | ||
وفيه دلالةٌ واضحةٌ علي أنَّ علياً (علیهالسلام) أحبُّ الخلقِ إلي الله، وأدلُّ الدلالةِ علي ذلك إجابةُ دعاءِ النبي صلیالله عليه وآله وسلم حيث قال عز وجل: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا يُخْلِفُ الْميعادَ»، وما كان الله لِيُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا يَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ الميعاد، وما كان الله ليخلف رسله وعده، ولا يرد رسوله لأحب الخلق إليه، ومن أقرب الوسائل إلي الله تعالي محبتُه ومحبةُ من يُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدني بعضُ أهلِ العلمِ في معناه: | وفيه دلالةٌ واضحةٌ علي أنَّ علياً (علیهالسلام) أحبُّ الخلقِ إلي الله، وأدلُّ الدلالةِ علي ذلك إجابةُ دعاءِ النبي صلیالله عليه وآله وسلم حيث قال عز وجل: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم ». فأمَرَ بالدعاءِ وَوَعَدَ بالإجابةِ، وهو عز وجل «لا يُخْلِفُ الْميعادَ»، وما كان الله لِيُخْلفَ رُسُلَه وَعَدَهُ، ولا يَرِدُ دعاءَ رَسُولِهِ لأحبِّ الخلقِ الميعاد، وما كان الله ليخلف رسله وعده، ولا يرد رسوله لأحب الخلق إليه، ومن أقرب الوسائل إلي الله تعالي محبتُه ومحبةُ من يُحِبُّه لحُبِّه كما أنشدني بعضُ أهلِ العلمِ في معناه: | ||
بالخمسةِ الغُرِّ من قريشٍ وسادسُ القومِ جبرئيلُ | بالخمسةِ الغُرِّ من قريشٍ وسادسُ القومِ جبرئيلُ | ||
بحبِّهم ربِ فاغفرْ عني بحسنِ ظَنِّي بك الجميلُ <ref>الگنجي الشافعي، الإمام الحافظ أبي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد القرشي (متوفاي658هـ)، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص151، تحقيق و تصحيح و تعليق: محمد هادي اميني، ناشر: دار احياء تراث اهلالبیت (علیهالسلام)، طهران، الطبعة الثالثة، 1404هـ.</ref> | بحبِّهم ربِ فاغفرْ عني بحسنِ ظَنِّي بك الجميلُ <ref>الگنجي الشافعي، الإمام الحافظ أبي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد القرشي (متوفاي658هـ)، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص151، تحقيق و تصحيح و تعليق: محمد هادي اميني، ناشر: دار احياء تراث اهلالبیت (علیهالسلام)، طهران، الطبعة الثالثة، 1404هـ.</ref> | ||
=== اقرار به محبوبیت حضرت امیر المومنین علی(علیهالسلام) === | |||
در اين حديث دلالت واضحي است بر آن كه علي (علیهالسلام) محبوبترين آفريدگان در نظر خداست، و بهترين دليل بر اين مطلب مستجاب شدن دعاي پيامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در حق او است، خداوند فرموده: ادعوني استجب لكم. (مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم) كه هم امر به دعا فرموده و هم وعده اجابت داده است. و معلوم است كه خداوند خلف وعده نمي كند و با رسولانش تخلف از وعده نمي نمايد و دعاي رسول خود را درباره محبوبترين آفريدگان در نظر خود رد نمي كند. و از بهترين وسيله ها براي تقرب به خداي متعال دوستي او و دوستي كسي است كه بهخاطر خدا دوستش مي دارد، چنان كه يكي از اهل علم در اين معني برايم سرود: | در اين حديث دلالت واضحي است بر آن كه علي (علیهالسلام) محبوبترين آفريدگان در نظر خداست، و بهترين دليل بر اين مطلب مستجاب شدن دعاي پيامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در حق او است، خداوند فرموده: ادعوني استجب لكم. (مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم) كه هم امر به دعا فرموده و هم وعده اجابت داده است. و معلوم است كه خداوند خلف وعده نمي كند و با رسولانش تخلف از وعده نمي نمايد و دعاي رسول خود را درباره محبوبترين آفريدگان در نظر خود رد نمي كند. و از بهترين وسيله ها براي تقرب به خداي متعال دوستي او و دوستي كسي است كه بهخاطر خدا دوستش مي دارد، چنان كه يكي از اهل علم در اين معني برايم سرود: | ||
به آن پنج تن گران قدر از قريش و ششمين آنان كه جبرئيل است، پروردگارا ! به دوستي آنان از من بگذر و به حسن ظني كه به كار نيكوي تو دارم ). | به آن پنج تن گران قدر از قريش و ششمين آنان كه جبرئيل است، پروردگارا ! به دوستي آنان از من بگذر و به حسن ظني كه به كار نيكوي تو دارم ). | ||
خط ۳۶۴: | خط ۳۷۰: | ||
در يك كلام: | در يك كلام: | ||
آن چه خوبان همه دارند، او تنها دارد | آن چه خوبان همه دارند، او تنها دارد | ||
=== اقرار برخی خلفا بر عدم برتری بر دیگران === | |||
ابوبكر و عمر: ما بر هيچ يك از اصحاب برتري نداريم ابن أبي داود سجستاني در كتاب الزهد، در روايتي كه تمام راويان آن از روات بخاري يا مسلم هستند، نقل كرده است كه: | ابوبكر و عمر: ما بر هيچ يك از اصحاب برتري نداريم ابن أبي داود سجستاني در كتاب الزهد، در روايتي كه تمام راويان آن از روات بخاري يا مسلم هستند، نقل كرده است كه: | ||
نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهُذَلِيُّ أَبُو مَعْمَرٍ، نا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ قَيْسٍ، قَالَ: خَطَبَنَا أَبُو بَكْرٍ، قَالَ: " وُلِّيتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِينُونِي وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِي، فَإِنَّ لِي شَيْطَانًا يَعْتَرِينِي...<ref>السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي 275هـ)، الزهد، ص5، ح8، ناشر: دار المشكاة ـ القاهرة، الطبعة: الأولي، 1993م.</ref> | نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهُذَلِيُّ أَبُو مَعْمَرٍ، نا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ قَيْسٍ، قَالَ: خَطَبَنَا أَبُو بَكْرٍ، قَالَ: " وُلِّيتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِينُونِي وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِي، فَإِنَّ لِي شَيْطَانًا يَعْتَرِينِي...<ref>السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي 275هـ)، الزهد، ص5، ح8، ناشر: دار المشكاة ـ القاهرة، الطبعة: الأولي، 1993م.</ref> | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۸۳: | ||
محمد بن سعد با سند معتبر نقل میکند كه ابوبكر گفت: من از هيچ يك از صحابه برتر نيستم: | محمد بن سعد با سند معتبر نقل میکند كه ابوبكر گفت: من از هيچ يك از صحابه برتر نيستم: | ||
قال أخبرنا وهب بن جرير قال أخبرنا أبي سمعت الحسن قال لمّا بويَعَ أبو بكرَ قامَ خطيباَ:... وإنما أنا بشرٌ ولست بخيرٍ من أحدٍ منكم فراعوني فإذا رأيتموني إسْتَقَمْتُ فاتَّبِعُونِي وإن رأيتموني زِغْتُ فقَوِّمُوني واعْلموا أنّ لي شيطاناً يَعْتَرِيْنِي...<ref>الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبري، ج3، ص212، ناشر: دار، صادر - بيروت.الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج2، ص244، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج11، ص336، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج4، ص69، ناشر: دار، صادر - بيروت، الطبعة: الأولي، 1358.ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج8، ص266، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، تاريخ الخلفاء، ج1، ص71، تحقيق: محمد محي الدين عبد الحميد، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولي، 1371هـ - 1952م.</ref> | قال أخبرنا وهب بن جرير قال أخبرنا أبي سمعت الحسن قال لمّا بويَعَ أبو بكرَ قامَ خطيباَ:... وإنما أنا بشرٌ ولست بخيرٍ من أحدٍ منكم فراعوني فإذا رأيتموني إسْتَقَمْتُ فاتَّبِعُونِي وإن رأيتموني زِغْتُ فقَوِّمُوني واعْلموا أنّ لي شيطاناً يَعْتَرِيْنِي...<ref>الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبري، ج3، ص212، ناشر: دار، صادر - بيروت.الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج2، ص244، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج11، ص336، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج4، ص69، ناشر: دار، صادر - بيروت، الطبعة: الأولي، 1358.ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج8، ص266، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، تاريخ الخلفاء، ج1، ص71، تحقيق: محمد محي الدين عبد الحميد، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولي، 1371هـ - 1952م.</ref><br> | ||
در منابع اهلسنت با سند صحيح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف مي كرد، تمام مردم حتي زناني كه در داخل خانه هايشان هستند، از او داناتر هستند. | در منابع اهلسنت با سند صحيح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف مي كرد، تمام مردم حتي زناني كه در داخل خانه هايشان هستند، از او داناتر هستند. | ||
سعيد بن منصور در سنن خود مینویسد: | سعيد بن منصور در سنن خود مینویسد: | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۹۱: | ||
از شعبي نقل شده است كه عمر بن خطاب خطبه خواند، پس از حمد و ستايش خداوند گفت: كسي حق ندارد در مهريه زنان زياده روي كند، هر كس بيشتر از آن چه رسول خدا مهريه داده و يا گرفته، مهريه بگذارد، من اضافه آن را به بيت المال خواهم ريخت. سپس از منبر پايين آمد؛ پس زني از قريش جلوي او را گرفت و گفت: اي اميرمؤمنان !!! كتاب خدا شایستهتر است كه پيروش شود يا سخن تو؟ عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایستهتر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ درحالیکه خداوند در قرآن میفرماید: «و مال فراواني (بعنوان مهر) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد!» | از شعبي نقل شده است كه عمر بن خطاب خطبه خواند، پس از حمد و ستايش خداوند گفت: كسي حق ندارد در مهريه زنان زياده روي كند، هر كس بيشتر از آن چه رسول خدا مهريه داده و يا گرفته، مهريه بگذارد، من اضافه آن را به بيت المال خواهم ريخت. سپس از منبر پايين آمد؛ پس زني از قريش جلوي او را گرفت و گفت: اي اميرمؤمنان !!! كتاب خدا شایستهتر است كه پيروش شود يا سخن تو؟ عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایستهتر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ درحالیکه خداوند در قرآن میفرماید: «و مال فراواني (بعنوان مهر) به او پرداخته ايد، چيزي از آن را پس نگيريد!» | ||
پس عمر گفت: همه مردم از عمر داناتر هستند. اين سخن را دو يا سه بار گفت؛ سپس به منبر برگشت و به مردم گفت: من شما را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ آگاه باشيد، هر كس هر كاري كه مي خواهد با مالش انجام دهد. | پس عمر گفت: همه مردم از عمر داناتر هستند. اين سخن را دو يا سه بار گفت؛ سپس به منبر برگشت و به مردم گفت: من شما را از زياده روي در مهريه زنان نهي كرد؛ آگاه باشيد، هر كس هر كاري كه مي خواهد با مالش انجام دهد. | ||
بررسي سند روايت هشيم بن بشير: از روات بخاري مسلم و ساير صحاح سته: | ==== بررسي سند روايت هشيم بن بشير: ==== | ||
از روات بخاري مسلم و ساير صحاح سته: | |||
5979 هشيم بن بشير أبو معاوية السلمي الواسطي حافظ بغداد عن عمرو بن دينار وأبي الزبير وعنه أحمد وابن معين وهناد إمام ثقة مدلس عاش ثمانين سنة توفي 183 ع.<ref>الكاشف ج2، ص338</ref> | 5979 هشيم بن بشير أبو معاوية السلمي الواسطي حافظ بغداد عن عمرو بن دينار وأبي الزبير وعنه أحمد وابن معين وهناد إمام ثقة مدلس عاش ثمانين سنة توفي 183 ع.<ref>الكاشف ج2، ص338</ref> | ||
هشيم بن بشير، امام و ثقه بود و تدليس مي كرد. | هشيم بن بشير، امام و ثقه بود و تدليس مي كرد. | ||
خط ۴۴۷: | خط ۴۵۷: | ||
ابن سقاء... سلفي گفته است: از حافظ خميس حوزي در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزينه از قبيله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به اين لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه اي خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابي خليفه و ابي يعلي و ابن زيدان بجلي و مفضل بن جندي روايت شنيد، و خداوند نيز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزي از روزها داشت حديث طير املاء مي كرد؛ اما مردم نتوانستند كه اين روايت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جاي خويش بلند كردند و جاي او را آب كشيدند. <ref>الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي.</ref> | ابن سقاء... سلفي گفته است: از حافظ خميس حوزي در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزينه از قبيله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به اين لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه اي خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابي خليفه و ابي يعلي و ابن زيدان بجلي و مفضل بن جندي روايت شنيد، و خداوند نيز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزي از روزها داشت حديث طير املاء مي كرد؛ اما مردم نتوانستند كه اين روايت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جاي خويش بلند كردند و جاي او را آب كشيدند. <ref>الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي.</ref> | ||
تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي شدهاند، در برخي از كتاب ها صحت روايت را پذيرفته و در برخي ديگر با شك و ترديد به آن نگريسته اند. | تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي شدهاند، در برخي از كتاب ها صحت روايت را پذيرفته و در برخي ديگر با شك و ترديد به آن نگريسته اند. | ||
=== نظر شمسالدین ذهبي در مورد حدیث طیر مشوی === | |||
شمسالدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار در باره حديث طير مینویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد: | شمسالدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار در باره حديث طير مینویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد: | ||
وأما حديث الطير فله طرق كثيرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها يوجب أن يكون الحديث له أصل. | وأما حديث الطير فله طرق كثيرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها يوجب أن يكون الحديث له أصل. | ||
خط ۴۵۳: | خط ۴۶۵: | ||
وحديث الطير علي ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها في جزء ولم يثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبي داود في عبارته وقوله وله علي خطئه اجر واحد وليس من شرط الثقة ان لا يخطئ ولا يغلط ولا يسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالي.<ref>الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | وحديث الطير علي ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها في جزء ولم يثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبي داود في عبارته وقوله وله علي خطئه اجر واحد وليس من شرط الثقة ان لا يخطئ ولا يغلط ولا يسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالي.<ref>الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | ||
حديث طير با اينكه اسناد آن ضعيف است، اما طرق فراواني دارد كه من مجموع آنها را در يك مجموعه آورده ام، صحيح نيست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلي) باشد. ابن ابي داود در مورد اين روايت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابي داود اشاره خواهد شد )، و بهخاطر اجتهاد اشتباه يك پاداش میبرد، شرط ثقه بودن اين نيست كه اشتباه نكند و يا غلط نداشته باشد و يا سهو نكند؛ اين شخص از بزرگان علماي اسلام و از معتبرترين حفاظ است، رحمت خدا بر او باد. | حديث طير با اينكه اسناد آن ضعيف است، اما طرق فراواني دارد كه من مجموع آنها را در يك مجموعه آورده ام، صحيح نيست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلي) باشد. ابن ابي داود در مورد اين روايت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابي داود اشاره خواهد شد )، و بهخاطر اجتهاد اشتباه يك پاداش میبرد، شرط ثقه بودن اين نيست كه اشتباه نكند و يا غلط نداشته باشد و يا سهو نكند؛ اين شخص از بزرگان علماي اسلام و از معتبرترين حفاظ است، رحمت خدا بر او باد. | ||
=== نظر ابو نعیم در مورد حدیث طیر مشوی === | |||
ابو نعيم در حلية الاوليا تصريح میکند كه روايت طير را گروه فراواني نقل کردهاند؛ اما در ادامه فقط به يك سند آن بسنده كرده است: | ابو نعيم در حلية الاوليا تصريح میکند كه روايت طير را گروه فراواني نقل کردهاند؛ اما در ادامه فقط به يك سند آن بسنده كرده است: | ||
رواه الجم الغفير عن أنس وحديث مالك لم نكتبه الا من حديث القداحي تفرد به.<ref>لأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبدالله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج6، ص339، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.</ref> | رواه الجم الغفير عن أنس وحديث مالك لم نكتبه الا من حديث القداحي تفرد به.<ref>لأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبدالله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج6، ص339، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.</ref> | ||
اين روايت را از انس گروه فراواني نقل کردهاند، اما روايت مالك را تنها از طريق قداحي نقل كرده ايم. | اين روايت را از انس گروه فراواني نقل کردهاند، اما روايت مالك را تنها از طريق قداحي نقل كرده ايم. | ||
=== نظر انصاری تلمستانی در مورد حدیث طیر مشوی === | |||
انصاري تلمستاني تصريح میکند كه اين روايت با چندين سند از أنس نقل شده است: | انصاري تلمستاني تصريح میکند كه اين روايت با چندين سند از أنس نقل شده است: | ||
وقد رويَ من غير وجه عن أنس. | وقد رويَ من غير وجه عن أنس. | ||
اين روايت با چند سند از انس نقل شده است.<ref>الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص291، طبق برنامه الجامع الكبير.</ref> | اين روايت با چند سند از انس نقل شده است.<ref>الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص291، طبق برنامه الجامع الكبير.</ref> | ||
=== نظر سبکی شافعی در مورد طیر مشوی === | |||
سبكي شافعي در باره روايت طير میگوید: | سبكي شافعي در باره روايت طير میگوید: | ||
ثم ذكر ابن طاهر أنه رأي بخط الحاكم حديث الطير في جزء ضخم جمعه وقال وقد كتبته للتعجب. قلنا وغاية جمع هذا الحديث أن يدل علي أن الحاكم يحكم بصحته ولولا ذلك لما أودعه المستدرك. | ثم ذكر ابن طاهر أنه رأي بخط الحاكم حديث الطير في جزء ضخم جمعه وقال وقد كتبته للتعجب. قلنا وغاية جمع هذا الحديث أن يدل علي أن الحاكم يحكم بصحته ولولا ذلك لما أودعه المستدرك. | ||
خط ۴۷۰: | خط ۴۸۲: | ||
وأما الحكم علي حديث الطير بالوضع فغير جيد<ref>طبقات الشافعية الكبري ج4، ص169</ref> | وأما الحكم علي حديث الطير بالوضع فغير جيد<ref>طبقات الشافعية الكبري ج4، ص169</ref> | ||
اين كه ادعا شود حديث طير جعلي است، نيكو نيست. | اين كه ادعا شود حديث طير جعلي است، نيكو نيست. | ||
== چرایی مطرود بودن حدیث طیر مشوی نزد اهل سنت == | |||
اما چرا روايت طير، همانند صاحب آن در ميان محدثان و ائمه حديث اهلسنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با اين همه سندي كه دارد، اكثر علماي سني آن را تضعيف كرده و ساختگي دانسته اند؟ آنها نيز كه جرأت دسته قبلي را ندارند، از پذيرش صريح صحت روايت خودداري کردهاند؟ | اما چرا روايت طير، همانند صاحب آن در ميان محدثان و ائمه حديث اهلسنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با اين همه سندي كه دارد، اكثر علماي سني آن را تضعيف كرده و ساختگي دانسته اند؟ آنها نيز كه جرأت دسته قبلي را ندارند، از پذيرش صريح صحت روايت خودداري کردهاند؟ | ||
جواب واضح و روشن است. چون اين روايت اساس و بنيان عقائد اهلسنت را زير سؤال میبرد، حقانيت شيعه را به اثبات رسانده و مذاهب ديگر را باطل اعلام میکند. | جواب واضح و روشن است. چون اين روايت اساس و بنيان عقائد اهلسنت را زير سؤال میبرد، حقانيت شيعه را به اثبات رسانده و مذاهب ديگر را باطل اعلام میکند. | ||
طبيعي است كه وقتي اميرمؤمنان علیهالسلام برترين مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ بنابراين اكثر علماي سني با وجود ده ها سند و طريق نتوانسته اند صحت روايت را بپذيرند. | طبيعي است كه وقتي اميرمؤمنان علیهالسلام برترين مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ بنابراين اكثر علماي سني با وجود ده ها سند و طريق نتوانسته اند صحت روايت را بپذيرند. | ||
=== نظر البانی در مورد طیر مشوی === | |||
محمد ناصر الباني بعد از نقل برخي از سندهای روايت طير، به اين حقيقت اشاره كرده و دلالت روايت را دليل موضع گيري اهلسنت در برابر آن اعلام كرده است: | محمد ناصر الباني بعد از نقل برخي از سندهای روايت طير، به اين حقيقت اشاره كرده و دلالت روايت را دليل موضع گيري اهلسنت در برابر آن اعلام كرده است: | ||
وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب. | وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب. | ||
خط ۴۸۵: | خط ۴۹۸: | ||
آري، اين روايت از نظر سندي مشكلي ندارد؛ اما اگر حتي خود رسول خدا صلیالله عليه وآله با علماي سني روبرو شود و به صراحت بگويد كه اميرمؤمنان علیهالسلام از ابوبكر و عمر برتر است، آنها هرگز نخواهند پذيرفت. | آري، اين روايت از نظر سندي مشكلي ندارد؛ اما اگر حتي خود رسول خدا صلیالله عليه وآله با علماي سني روبرو شود و به صراحت بگويد كه اميرمؤمنان علیهالسلام از ابوبكر و عمر برتر است، آنها هرگز نخواهند پذيرفت. | ||
نام اين نوع برخورد با روايات و فضائل اهل بيت علیهمالسلام را چه مي توان گذاشت؟ آيا مي توان پذيرفت كه اين افراد اهل بيت علیهمالسلام دوست دارند؟ | نام اين نوع برخورد با روايات و فضائل اهل بيت علیهمالسلام را چه مي توان گذاشت؟ آيا مي توان پذيرفت كه اين افراد اهل بيت علیهمالسلام دوست دارند؟ | ||
=== نظر المغربی در مورد طیر مشوی === | |||
حافظ أحمد بن صديق المغربي متوفاي 1380هـ از علماي بزرگ مغرب، به صراحت میگوید كه هركس حديث طير را باطل بداند، ناصبي است و اگر حديث طير صحيح نباشد، هيچ روايت صحيحي نمي توان پيدا كرد. وي در كتاب جؤنة العطار در بابي تحت عنوان «النواصب يبطلون حديث الطير المتواتر؛ ناصبي ها روايت طير را كه متواتر است، باطل میدانند» مینویسد: | حافظ أحمد بن صديق المغربي متوفاي 1380هـ از علماي بزرگ مغرب، به صراحت میگوید كه هركس حديث طير را باطل بداند، ناصبي است و اگر حديث طير صحيح نباشد، هيچ روايت صحيحي نمي توان پيدا كرد. وي در كتاب جؤنة العطار در بابي تحت عنوان «النواصب يبطلون حديث الطير المتواتر؛ ناصبي ها روايت طير را كه متواتر است، باطل میدانند» مینویسد: | ||
يكاد النواصب من الحفاظ تتفق كلمتهم علي بطلان حديث الطير، بل بالغوا حتي جعلوه علامة علي ضعف الراوي، فكل من رواه جرحوه بروايته، وكذلك فعل الذهبي في " الميزان " , الذي ظهر فيه نصبه بأجلي معانيه، ولكنه مال إلي الإعتدال في " تاريخ الإسلام " , فذكر الحديث، ثم قال: ( وله طرق كثيرة عن أنس متكلم فيها، وبعضها علي شرط السنن، من أجودها حديث قطن بن نسير شيخ مسلم يعني في " الصحيح ": ثنا جعفر بن سليمان، ثنا عبدالله بن المثني، عن عبدالله بن أنس بن مالك، عن أنس قال: أهدي إلي رسول الله (ص) حجل مشوي، فقال: " اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكله معي، فجاء علي فأكله معه ") | يكاد النواصب من الحفاظ تتفق كلمتهم علي بطلان حديث الطير، بل بالغوا حتي جعلوه علامة علي ضعف الراوي، فكل من رواه جرحوه بروايته، وكذلك فعل الذهبي في " الميزان " , الذي ظهر فيه نصبه بأجلي معانيه، ولكنه مال إلي الإعتدال في " تاريخ الإسلام " , فذكر الحديث، ثم قال: ( وله طرق كثيرة عن أنس متكلم فيها، وبعضها علي شرط السنن، من أجودها حديث قطن بن نسير شيخ مسلم يعني في " الصحيح ": ثنا جعفر بن سليمان، ثنا عبدالله بن المثني، عن عبدالله بن أنس بن مالك، عن أنس قال: أهدي إلي رسول الله (ص) حجل مشوي، فقال: " اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكله معي، فجاء علي فأكله معه ") | ||
خط ۵۰۵: | خط ۵۱۹: | ||
اما اين كتاب به دست ما نرسيده است، بله، ذهبي اين كتاب را در ترجمه بيش از 20 نفر از كتاب «ميزان» نقل میکند و همه اين روايات را تضعيف كرده و همه راويان را نيز تضعيف میکند، تنها بهخاطر اينكه آنها راوي اين روايتند ! با اين همه ابن كثير را تصديق نمي كنيم، زيرا او كذاب است !<ref>جؤنة العطار في طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref> | اما اين كتاب به دست ما نرسيده است، بله، ذهبي اين كتاب را در ترجمه بيش از 20 نفر از كتاب «ميزان» نقل میکند و همه اين روايات را تضعيف كرده و همه راويان را نيز تضعيف میکند، تنها بهخاطر اينكه آنها راوي اين روايتند ! با اين همه ابن كثير را تصديق نمي كنيم، زيرا او كذاب است !<ref>جؤنة العطار في طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref> | ||
اشكالات اهلسنت به این روايت: | اشكالات اهلسنت به این روايت: | ||
ازآنجاییکه اين روايت، بساط همه مخالفان اهل بيت علیهمالسلام را جمع و بطلان مذهب آنها را ثابت میکند، خود را به آب و آتش زده اند كه حجيت اين روايت را زير سؤال ببرند و با اشكالات واهي و بي ارزش تلاش نموده اند كه از پذيرش اين روايت صحيح السند شانه خالي كنند. ابن تيميه حراني بيش از همه در نقد اين روايت كوشيده است. ما تمام اشكالات مطرح شده را ذكر و سپس پاسخ خواهيم داد. | ازآنجاییکه اين روايت، بساط همه مخالفان اهل بيت علیهمالسلام را جمع و بطلان مذهب آنها را ثابت میکند، خود را به آب و آتش زده اند كه حجيت اين روايت را زير سؤال ببرند و با اشكالات واهي و بي ارزش تلاش نموده اند كه از پذيرش اين روايت صحيح السند شانه خالي كنند. | ||
اشكال اول: | == نقدهای ابن تیمیه بر حدیث طیر مشوی == | ||
ابن تيميه حراني بيش از همه در نقد اين روايت كوشيده است. ما تمام اشكالات مطرح شده را ذكر و سپس پاسخ خواهيم داد. | |||
=== اشكال اول: === | |||
سند روايت صحيح نيست: | |||
ابن تيميه بعد از نقل روايت میگوید: | |||
و الجواب من وجوه: | و الجواب من وجوه: | ||
أحدها المطالبةُ بتصحيح النقلِ وقوله "رَوي الجمهورُ كافة" كذبٌ عليهم؛ فإن حديثَ الطيرِ لم يَروِهِ أحدٌ من اصحاب الصحيحِ ولا صحّحه أئمةُ الحديثِ ولكن هو مما رواه بعضُ الناس كما رووا أمثالَه في فضلِ غيرِ عليٍ؛ بل قد رُوي في فضائلِ معاويةَ أحاديثٌ كثيرةٌ وصنَّف في ذلك مصنفاتٌ وأهلُ العلمِ بالحديثِ لا يُصححون لا هذا و لا هذا. | أحدها المطالبةُ بتصحيح النقلِ وقوله "رَوي الجمهورُ كافة" كذبٌ عليهم؛ فإن حديثَ الطيرِ لم يَروِهِ أحدٌ من اصحاب الصحيحِ ولا صحّحه أئمةُ الحديثِ ولكن هو مما رواه بعضُ الناس كما رووا أمثالَه في فضلِ غيرِ عليٍ؛ بل قد رُوي في فضائلِ معاويةَ أحاديثٌ كثيرةٌ وصنَّف في ذلك مصنفاتٌ وأهلُ العلمِ بالحديثِ لا يُصححون لا هذا و لا هذا.<br> | ||
الثاني: أن حديثَ الطائرِ من المكذوبات الموضوعات عند أهلِ العلمِ والمعرفةِ بحقائقِ النقلِ قال أبو موسي المديني قد جَمَعَ غيرُ واحدٍ من الحفاظ طُرُقَ أحاديثَ الطيرِ للاعتبار والمعرفة كالحاكمِ النيسابوري وأبي نُعيم وابن مردويه وسُئل الحاكم عن حديثِ الطيرِ فقال لا يَصِحُّ هذا مع إن الحاكم منسوب إلي التشيع وقد طَلَبَ منه أن يرويَ حديثاً في فضلِ معاويةَ فقال: ما يجيء من قلبي ما يجيء من قلبي وقد ضربوه علي ذلك فلم يفعل. | |||
جواب از چند طريق: | الثاني: أن حديثَ الطائرِ من المكذوبات الموضوعات عند أهلِ العلمِ والمعرفةِ بحقائقِ النقلِ قال أبو موسي المديني قد جَمَعَ غيرُ واحدٍ من الحفاظ طُرُقَ أحاديثَ الطيرِ للاعتبار والمعرفة كالحاكمِ النيسابوري وأبي نُعيم وابن مردويه وسُئل الحاكم عن حديثِ الطيرِ فقال لا يَصِحُّ هذا مع إن الحاكم منسوب إلي التشيع وقد طَلَبَ منه أن يرويَ حديثاً في فضلِ معاويةَ فقال: ما يجيء من قلبي ما يجيء من قلبي وقد ضربوه علي ذلك فلم يفعل.<br> | ||
==== جواب از چند طريق: ==== | |||
نخستين طريق، طلب كردن صحت نقل روايت است. اين گفته او (علامه حلي) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر آنها است؛ چرا كه حديث طير را هيچ يك از اصحاب صحاح (سته) نقل نكرده اند؛ هيچ يك از پيشوايان حديث نيز آن را تصحيح ننموده اند. ولي برخي از مردم آن را نقل کردهاند؛ همان طوري كه شبيه آن را در باره غير علي نيز نقل نموده اند. بلكه در باره فضائل معاويه احاديث زيادي نقل کردهاند و کتابهای مستقلي نيز نوشته اند، اهل دانش حديث، نه آن را صحيح میدانند و نه اين را. | نخستين طريق، طلب كردن صحت نقل روايت است. اين گفته او (علامه حلي) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر آنها است؛ چرا كه حديث طير را هيچ يك از اصحاب صحاح (سته) نقل نكرده اند؛ هيچ يك از پيشوايان حديث نيز آن را تصحيح ننموده اند. ولي برخي از مردم آن را نقل کردهاند؛ همان طوري كه شبيه آن را در باره غير علي نيز نقل نموده اند. بلكه در باره فضائل معاويه احاديث زيادي نقل کردهاند و کتابهای مستقلي نيز نوشته اند، اهل دانش حديث، نه آن را صحيح میدانند و نه اين را. | ||
طريق دوم: حديث طير از دروغ ها و جعليات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حديث است. ابوموسي المديني گفته: چندين نفر از حفاظ طرق أحاديث طير را براي شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نيسابوري، أبونعيم و إبن مروديه.<ref>ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص371، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.</ref> | طريق دوم: حديث طير از دروغ ها و جعليات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حديث است. ابوموسي المديني گفته: چندين نفر از حفاظ طرق أحاديث طير را براي شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نيسابوري، أبونعيم و إبن مروديه.<ref>ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص371، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.</ref> | ||
خط ۵۱۷: | خط ۵۳۶: | ||
نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهلسنت در فضائل معاويه و نوشتن کتابهای مستقل در باره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهلسنت را زير سؤال میبرد؛ چرا كه وقتي آنها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را در باره معاويه جعل کردهاند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتابهای مستقلي شدهاند، از كجا معلوم در جاهاي ديگر نيز همين كار را نكرده باشند؟ | نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهلسنت در فضائل معاويه و نوشتن کتابهای مستقل در باره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهلسنت را زير سؤال میبرد؛ چرا كه وقتي آنها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را در باره معاويه جعل کردهاند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتابهای مستقلي شدهاند، از كجا معلوم در جاهاي ديگر نيز همين كار را نكرده باشند؟ | ||
خلاصه اشكالات ابن تيميه: | === خلاصه اشكالات ابن تيميه: === | ||
1. هيچ يك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ايشان صحاح سته باشد، روايت را نقل نكرده اند؛ 2. اين روايت هيچ سند صحيحي ندارد و ساختگي است؛ 3. حتي حاكم نيشابوري نيز گفته است كه روايت سندش صحيح نيست. | 1. هيچ يك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ايشان صحاح سته باشد، روايت را نقل نكرده اند؛ 2. اين روايت هيچ سند صحيحي ندارد و ساختگي است؛ 3. حتي حاكم نيشابوري نيز گفته است كه روايت سندش صحيح نيست. | ||
درحالیکه هر سه ادعاي ايشان دروغي بيش نيست و نشانگر عداوت و دشمني ابن تيميه با اميرمؤمنان علیهالسلام است. | درحالیکه هر سه ادعاي ايشان دروغي بيش نيست و نشانگر عداوت و دشمني ابن تيميه با اميرمؤمنان علیهالسلام است. |