کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
[[حدیث طیر مشوی]]<br> <br>
[[حدیث طیر مشوی]]<br> <br>
یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بر تمام خلایق ثابت می‌کند، روایت طیر مشوی است.  
یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بر تمام خلایق ثابت می‌کند، روایت طیر مشوی است.  
طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوش‌جان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر هم‌سفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم این شخص سعد بن عباده از قبیله خودم باشد؛ اما دیدم كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا این كه آن حضرت صدای خودشان را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) رساندند و پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دستور دادند اجازه ورود بدهم،  امیرمؤمنان علیه‌السلام وارد شدندو با رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از آن غذا نوش‌جان كردند.
طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوش‌جان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر هم‌سفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم این شخص سعد بن عباده از قبیله خودم باشد؛ اما دیدم كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا این كه آن حضرت صدای خودشان را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) رساندند و پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دستور دادند اجازه ورود بدهم،  امیرمؤمنان (علیه‌السلام)وارد شدندو با رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از آن غذا نوش‌جان كردند.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال‌هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال‌هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.


خط ۲۹: خط ۲۹:
ابوالقاسم طبرانی در كتاب المعجم الكبیر می‌نویسد:
ابوالقاسم طبرانی در كتاب المعجم الكبیر می‌نویسد:
حَدَّثَنَا عُبَیْدٌ الْعِجْلِیُّ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیْدٍ الْجَوْهَرِیُّ، ثنا حُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نُعْمٍ، عَنْ سَفِینَةَ، مَوْلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) أَنَّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) أُتِیَ بِطَیْرٍ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): «اللَّهُمَّ وَالِ».
حَدَّثَنَا عُبَیْدٌ الْعِجْلِیُّ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیْدٍ الْجَوْهَرِیُّ، ثنا حُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثنا سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نُعْمٍ، عَنْ سَفِینَةَ، مَوْلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) أَنَّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) أُتِیَ بِطَیْرٍ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): «اللَّهُمَّ وَالِ».
از سفینه خادم رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نقل شده است كه برای رسول خدا مرغی آوردند، آن حضرت فرمود: «پروردگارا ! محبوب‌ترین مخلوق در نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد»؛ پس علی علیه‌السلام آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: « خدایا علی علیه‌السلام را دوست بدار».<ref>الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الكبیر، ج7، ص82، ح6437، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ - 1983م.</ref>
از سفینه خادم رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نقل شده است كه برای رسول خدا مرغی آوردند، آن حضرت فرمود: «پروردگارا ! محبوب‌ترین مخلوق در نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد»؛ پس علی (علیه‌السلام)آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: « خدایا علی (علیه‌السلام)را دوست بدار».<ref>الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الكبیر، ج7، ص82، ح6437، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ - 1983م.</ref>
===== بررسی سند روایت: =====  
===== بررسی سند روایت: =====  
عبید العجلی: عبید العجلی. الحافظ الإمام المجود أبو علی الحسین بن محمد بن حاتم البغدادی تلمیذ یحیی بن معین.
عبید العجلی: عبید العجلی. الحافظ الإمام المجود أبو علی الحسین بن محمد بن حاتم البغدادی تلمیذ یحیی بن معین.
خط ۷۰: خط ۷۰:
روایت دوم: سدی كبیر از أنس بن مالك ابویعلی حنبلی در مسند خود و نسائی در خصائص امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند:
روایت دوم: سدی كبیر از أنس بن مالك ابویعلی حنبلی در مسند خود و نسائی در خصائص امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ. <ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984م؛النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ. <ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984م؛النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مرغی بود؛ پس فرمود: خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس ابوبكر آمد، رسول خدا او را بازگرداند، عمر نیز آمد و باز رسول خدا او را رد كرد؛ سپس علی علیه‌السلام آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به او اجازه داد.
از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مرغی بود؛ پس فرمود: خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس ابوبكر آمد، رسول خدا او را بازگرداند، عمر نیز آمد و باز رسول خدا او را رد كرد؛ سپس علی (علیه‌السلام)آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به او اجازه داد.
همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کرده‌اند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) اجازه ورود به آن‌ها را نداده است:
همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کرده‌اند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) اجازه ورود به آن‌ها را نداده است:
أَنبأَنا المنصور بن أَبی الحسن الفقیه بإِسناده إِلی أَبی یعلی: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عیسی بن عمر، عن السدی، عن أَنس بن مالك: أَن النبی كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتنی بأحب خلقك إِلیك یأكل معی من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علی فأَذن له.<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>
أَنبأَنا المنصور بن أَبی الحسن الفقیه بإِسناده إِلی أَبی یعلی: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عیسی بن عمر، عن السدی، عن أَنس بن مالك: أَن النبی كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتنی بأحب خلقك إِلیك یأكل معی من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علی فأَذن له.<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفای سه گانه، نقیصه بزرگی برای آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتری امیرمؤمنان علیه‌السلام را بر این سه خلیفه به صورت قطعی و مشخص ثابت می‌کند، برخی از علمای اهل‌سنت كه خیال می کرده‌اند می توانند این نقیصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفای سه گانه دور كنند، به جای نام هر یك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندی است كه ابویعلی آورده است.
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفای سه گانه، نقیصه بزرگی برای آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را بر این سه خلیفه به صورت قطعی و مشخص ثابت می‌کند، برخی از علمای اهل‌سنت كه خیال می کرده‌اند می توانند این نقیصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفای سه گانه دور كنند، به جای نام هر یك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندی است كه ابویعلی آورده است.
عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شده‌اند:
عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شده‌اند:
... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی صلی‌الله علیه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن أبی طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی صلی‌الله علیه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن أبی طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
=====راوی سوم: یحیی بن كثیر =====
=====راوی سوم: یحیی بن كثیر =====
روایت سوم: یحیی بن كثیر از أنس بن مالك ابوالقاسم طبرانی در المعجم الكبیر می‌نویسد:
روایت سوم: یحیی بن كثیر از أنس بن مالك ابوالقاسم طبرانی در المعجم الكبیر می‌نویسد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِیبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِیُّ، عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی كَثِیرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَیْمَنَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) طَائِرًا بَیْنَ رَغِیفَیْنِ، فَجَاءَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَیْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ، یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِیٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مِنَ الطَّائِرِ شَیْئًا، ثُمَّ رَفَعَ یَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِیٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَیْنِی وَبَیْنَهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): " وَالِی یَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) حَتَّی فَرَغَا.<ref>الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أیمن مرغی را در میان دو تكه نان به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هدیه كرد؛ وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آمد سؤال كرد: آیا چیزی در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدایا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس علی علیه‌السلام آمد، من گفتم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مشغول است، مدتی بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمی از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدایا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس علی علیه‌السلام آمد، بین من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. این سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علی با پیامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشیدند.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِیبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِیُّ، عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی كَثِیرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَیْمَنَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) طَائِرًا بَیْنَ رَغِیفَیْنِ، فَجَاءَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَیْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ، یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِیٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مِنَ الطَّائِرِ شَیْئًا، ثُمَّ رَفَعَ یَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِیٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَیْنِی وَبَیْنَهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): " وَالِی یَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) حَتَّی فَرَغَا.<ref>الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أیمن مرغی را در میان دو تكه نان به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هدیه كرد؛ وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آمد سؤال كرد: آیا چیزی در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدایا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس علی (علیه‌السلام)آمد، من گفتم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مشغول است، مدتی بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمی از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدایا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد؛ پس علی (علیه‌السلام)آمد، بین من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. این سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علی با پیامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشیدند.


===== بررسی سند روایت: =====
===== بررسی سند روایت: =====
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:
وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، قَالَ أَنَسٌ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ، قَالَ: فَسَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ، فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) عَلَی حَاجَةٍ. فَانْصَرَفَ، ثُمَّ سَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَلِكَ، فَسَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) صَوْتَهُ، فَقَالَ: " انْظُرْ مَنْ هَذَا؟ " فَخَرَجْتُ فَإِذَا هُوَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَجِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ وَالِی، اللَّهُمَّ وَالِی.<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ.</ref>
وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، قَالَ أَنَسٌ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ، قَالَ: فَسَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ، فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) عَلَی حَاجَةٍ. فَانْصَرَفَ، ثُمَّ سَمِعْتُ حَرَكَةً بِالْبَابِ فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ كَذَلِكَ، فَسَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) صَوْتَهُ، فَقَالَ: " انْظُرْ مَنْ هَذَا؟ " فَخَرَجْتُ فَإِذَا هُوَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَجِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ وَالِی، اللَّهُمَّ وَالِی.<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ.</ref>
از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آوردند؛ پس رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: «خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده. أنس گفت: من گفت: خدایا آن را سعد بن عبادة قرار بده.<br>
از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آوردند؛ پس رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: «خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده. أنس گفت: من گفت: خدایا آن را سعد بن عبادة قرار بده.<br>
پس حركتی را از در شنیدم و خارج شدم؛ دیدم كه علی علیه‌السلام است؛ پس گفتم: رسول خدا كار دارد؛ پس بازگشت، سپس صدای حركت در را شنیدم، خارج شدم؛ دیدم علی علیه‌السلام است؛ پس پیش رسول خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آمدم و قضیه را گفتم؛ پس گفت: خدا او را دوست بدار، خدایا او را دوست بدار.
پس حركتی را از در شنیدم و خارج شدم؛ دیدم كه علی (علیه‌السلام)است؛ پس گفتم: رسول خدا كار دارد؛ پس بازگشت، سپس صدای حركت در را شنیدم، خارج شدم؛ دیدم علی (علیه‌السلام)است؛ پس پیش رسول خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آمدم و قضیه را گفتم؛ پس گفت: خدا او را دوست بدار، خدایا او را دوست بدار.


ذهبی بعد از نقل أسناد روایت طیر می‌گوید:
ذهبی بعد از نقل أسناد روایت طیر می‌گوید:
خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:


===دلالت روایت===
===دلالت روایت===
دلالت روایت بر ولایت امیرمؤمنان علیه‌السلام: طبق این روایت امیرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند بعد از خاتم پیامبران است و بر تمام خلایق برتری دارد، وقتی این مطلب ثابت شود، ولایت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت نیز خود به خود ثابت می‌شود؛ چرا كه عقلای عالم تقدیم مفضول بر فاضل را قبیح و زشت می‌دانند.
دلالت روایت بر ولایت امیرمؤمنان علیه‌السلام: طبق این روایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام)محبوب‌ترین مخلوق خداوند بعد از خاتم پیامبران است و بر تمام خلایق برتری دارد، وقتی این مطلب ثابت شود، ولایت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت نیز خود به خود ثابت می‌شود؛ چرا كه عقلای عالم تقدیم مفضول بر فاضل را قبیح و زشت می‌دانند.
برای اثبات ولایت امیرمؤمنان علیه‌السلام از این روایت، باید سه مقدمه ثابت شود:<br>
برای اثبات ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام)از این روایت، باید سه مقدمه ثابت شود:<br>


1. علی بن أبی طالب علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است؛<br>
1. علی بن أبی طالب (علیه‌السلام)محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است؛<br>


2. هر كس محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) باشد، از تمام خلایق برتر است؛<br>
2. هر كس محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) باشد، از تمام خلایق برتر است؛<br>
خط ۳۳۴: خط ۳۳۴:
3. هر كس از تمام خلایق برتر باشد، او باید جانشین رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) شود.<br>
3. هر كس از تمام خلایق برتر باشد، او باید جانشین رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) شود.<br>


نتیجه: امیرمؤمنان علیه‌السلام خلیفه بلا فصل رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است.
نتیجه: امیرمؤمنان (علیه‌السلام)خلیفه بلا فصل رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است.
روایت طیر مقدمه اول را به روشنی به اثبات می رساند؛ چرا كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دعا فرمود كه خداوند محبو ب‌ترین مخلوق نزد خود را بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود و تنها كسی كه این افتخار نصیبش شد، امیرمؤمنان علیه‌السلام بود.
روایت طیر مقدمه اول را به روشنی به اثبات می رساند؛ چرا كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دعا فرمود كه خداوند محبو ب‌ترین مخلوق نزد خود را بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود و تنها كسی كه این افتخار نصیبش شد، امیرمؤمنان (علیه‌السلام)بود.
دلیل برای مقدمه دوم این است كه: معیار محبت و دوستی در نزد خداوند، تقوی و دیانت شخص است نه هوای نفس، پارتی بازی و...؛ چنانچه در قرآن كریم می‌فرماید:
دلیل برای مقدمه دوم این است كه: معیار محبت و دوستی در نزد خداوند، تقوی و دیانت شخص است نه هوای نفس، پارتی بازی و...؛ چنانچه در قرآن كریم می‌فرماید:
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم . <ref>الحجرات/13.</ref>
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم . <ref>الحجرات/13.</ref>
گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست
گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست
بنابراین، وقتی ثابت شود كه امیرمؤمنان گرامی ترین فرد نزد خداوند است، ثابت می‌شود كه آن حضرت از هر جهت برترین فرد در میان خلایق است.
بنابراین، وقتی ثابت شود كه امیرمؤمنان گرامی ترین فرد نزد خداوند است، ثابت می‌شود كه آن حضرت از هر جهت برترین فرد در میان خلایق است.
مقدمه سوم نیز با قاعده «قبح تقدیم مفضول بر افضل» ثابت می‌شود؛ چرا كه تقدیم مفضول با وجود فاضل یا افضل، یا از روی جهل و نشناختن افضل است، یا از روی هوای نفس، احتیاج، ترس و... و تمام این امور برای خدای متعال محال است؛ بنابراین، خداوند امیرمؤمنان علیه‌السلام را كه از دیدگاه او برترین مخلوق است، برای جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مقدم و تعیین شده است.<br>
مقدمه سوم نیز با قاعده «قبح تقدیم مفضول بر افضل» ثابت می‌شود؛ چرا كه تقدیم مفضول با وجود فاضل یا افضل، یا از روی جهل و نشناختن افضل است، یا از روی هوای نفس، احتیاج، ترس و... و تمام این امور برای خدای متعال محال است؛ بنابراین، خداوند امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را كه از دیدگاه او برترین مخلوق است، برای جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) مقدم و تعیین شده است.<br>
   
   
=== استدلال شیخ مفید ===
=== استدلال شیخ مفید ===
شیخ مفید در دلالت این روایت بر ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌نویسد:
شیخ مفید در دلالت این روایت بر ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌نویسد:
ومنها: قوله (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) علی الاتفاق: «اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك، یأكل معی من هذا الطائر» فجاءه بأمیرِ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلی الله تعالی أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوی ومیل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالی ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علی الفاضل فی النبوةِ وخلافتِها العامةِ فی الأنام. <ref> الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبدالله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)،الإفصاح فی إمامة أمیر المؤمنین (علیه‌السلام)، ص33، تحقیق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولی، 1412هـ</ref>
ومنها: قوله (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) علی الاتفاق: «اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك، یأكل معی من هذا الطائر» فجاءه بأمیرِ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلی الله تعالی أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوی ومیل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالی ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علی الفاضل فی النبوةِ وخلافتِها العامةِ فی الأنام. <ref> الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبدالله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)،الإفصاح فی إمامة أمیر المؤمنین (علیه‌السلام)، ص33، تحقیق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولی، 1412هـ</ref>
یكی از روایات این سخن رسول خدا ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدایا محبوب‌ترین خلقت را پیش من بیاور تا من از این مرغ میل نماید»؛ پس امیرمؤمنان علیه‌السلام آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوش‌جان كرد.
یكی از روایات این سخن رسول خدا ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدایا محبوب‌ترین خلقت را پیش من بیاور تا من از این مرغ میل نماید»؛ پس امیرمؤمنان (علیه‌السلام)آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوش‌جان كرد.
و به‌درستی ثابت شده كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خداوند، برترین آن‌ها است؛ چرا كه محبت خداوند از حق سرچشمه می گیرد، نه از هوای نفس و خواهش طبع. وقتی آن حضرت برترین مخلوق خداوند باشد، ثابت می‌شود كه او امام است؛ به دلیل فاسد بودن تقدیم مفضول بر فاضل در نبوت و خلافت عامه خداوند بر مردم.
و به‌درستی ثابت شده كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خداوند، برترین آن‌ها است؛ چرا كه محبت خداوند از حق سرچشمه می گیرد، نه از هوای نفس و خواهش طبع. وقتی آن حضرت برترین مخلوق خداوند باشد، ثابت می‌شود كه او امام است؛ به دلیل فاسد بودن تقدیم مفضول بر فاضل در نبوت و خلافت عامه خداوند بر مردم.
=== استدلال سید مرتضی ===
=== استدلال سید مرتضی ===
و سید مرتضی در الفصول المختاره می‌نویسد:
و سید مرتضی در الفصول المختاره می‌نویسد:
ومن كلام الشیخ أدام الله عزه سئل فی مجلس الشریف أبی الحسن أحمد بن القاسم العلوی المحمدی، فقیل له: ما الدلیل علی أن أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب كان أفضل الصحابة؟ فقال: الدلیل علی ذلك قول النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): (اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی من هذا الطائر) فجاء أمیر المؤمنین - علیه‌السلام - وقد ثبت أن أحب الخلق إلی الله سبحانه وتعالی أعظمهم ثوابا عند الله وأن أعظم الناس ثوابا لا یكون إلا لأنه أشرفهم أعمالا وأكثرهم عبادة لله تعالی، وفی ذلك برهان علی فضل أمیر المؤمنین - علیه‌السلام - علی الخلق كلهم سوی النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم).<ref> المرتضی علم الهدی، ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن الإمام موسی الكاظم علیه‌السلام (متوفای436هـ)، الفصول المختارة، ص96، تحقیق السید علی میر شریفی، ناشر: دار المفید ـ بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ ـ 1993م.</ref>
ومن كلام الشیخ أدام الله عزه سئل فی مجلس الشریف أبی الحسن أحمد بن القاسم العلوی المحمدی، فقیل له: ما الدلیل علی أن أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب كان أفضل الصحابة؟ فقال: الدلیل علی ذلك قول النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): (اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی من هذا الطائر) فجاء أمیر المؤمنین (علیه‌السلام) وقد ثبت أن أحب الخلق إلی الله سبحانه وتعالی أعظمهم ثوابا عند الله وأن أعظم الناس ثوابا لا یكون إلا لأنه أشرفهم أعمالا وأكثرهم عبادة لله تعالی، وفی ذلك برهان علی فضل أمیر المؤمنین (علیه‌السلام) علی الخلق كلهم سوی النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم).<ref> المرتضی علم الهدی، ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن الإمام موسی الكاظم (علیه‌السلام)(متوفای436هـ)، الفصول المختارة، ص96، تحقیق السید علی میر شریفی، ناشر: دار المفید ـ بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ ـ 1993م.</ref>


از سخنان شیخ (مفید) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شریف ابوالحسن احمد بن القاسم علوی محمدی است كه از او سؤال شد: چه دلیلی وجود دارد كه امیرمؤمنان علی بن أبی طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دلیل بر این مطلب این گفته رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوب‌ترین مخلوقاتت را بیاور تا با من از این مرغ تناول كند» پس امیرمؤمنان علیه‌السلام آمد. به‌درستی ثابت شده است كه محبوب‌ترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بیشتر است و كسی كه ثوابش از همه بیشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بیشتر و برتر و عبادتش زیادتر است. و این دلیل است بر فضیلت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) بر تمام مردم به جز پیامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله.
از سخنان شیخ (مفید) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شریف ابوالحسن احمد بن القاسم علوی محمدی است كه از او سؤال شد: چه دلیلی وجود دارد كه امیرمؤمنان علی بن أبی طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دلیل بر این مطلب این گفته رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوب‌ترین مخلوقاتت را بیاور تا با من از این مرغ تناول كند» پس امیرمؤمنان (علیه‌السلام)آمد. به‌درستی ثابت شده است كه محبوب‌ترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بیشتر است و كسی كه ثوابش از همه بیشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بیشتر و برتر و عبادتش زیادتر است. و این دلیل است بر فضیلت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) بر تمام مردم به جز پیامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله.
كتاب الفصول المختارة، مجموعه ای از مناظرات و گفتگوهای شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سید مرتضی علم الهدی تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوری شده است.
كتاب الفصول المختارة، مجموعه ای از مناظرات و گفتگوهای شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سید مرتضی علم الهدی تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوری شده است.
وی این كتاب را از دو كتاب شیخ به نام های «المجالس» و «العیون و المحاسن» گزینش و تلخیص كرده كه در مقدمه كتاب از آن‌ها نام می‌برد؛ ولی متأسفانه هیچ یك از این دو كتاب در حال حاضر در اختیار ما نیست و همچون دیگر میراث های گرانبهای شیعه در طول تاریخ از بین رفته است.
وی این كتاب را از دو كتاب شیخ به نام های «المجالس» و «العیون و المحاسن» گزینش و تلخیص كرده كه در مقدمه كتاب از آن‌ها نام می‌برد؛ ولی متأسفانه هیچ یك از این دو كتاب در حال حاضر در اختیار ما نیست و همچون دیگر میراث های گرانبهای شیعه در طول تاریخ از بین رفته است.
خط ۳۶۵: خط ۳۶۵:
فظهر أن حبه تعالی إنما یترتب علی متابعة الرسول ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فبثت أنه - صلوات الله علیه - أفضل من جمیع الحلق. وإنما خص الرسول (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بالاجماع وبقرینة أنه كان هو القائل لذلك فالظاهر أن مراده أحب سائر الخلق إلیه تعالی. وأما كونه أحق بالخلافة فلأن من كان أفضل من جمیع الصحابة بل من سائر الأنبیاء والأوصیاء لا یجوز العقل تقدم غیره علیه. <ref>المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج38، ص359، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.</ref>
فظهر أن حبه تعالی إنما یترتب علی متابعة الرسول ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فبثت أنه - صلوات الله علیه - أفضل من جمیع الحلق. وإنما خص الرسول (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بالاجماع وبقرینة أنه كان هو القائل لذلك فالظاهر أن مراده أحب سائر الخلق إلیه تعالی. وأما كونه أحق بالخلافة فلأن من كان أفضل من جمیع الصحابة بل من سائر الأنبیاء والأوصیاء لا یجوز العقل تقدم غیره علیه. <ref>المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج38، ص359، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.</ref>


بدان كه این اخبار با تواتری كه دارند و هر دو گروه عامه و خاصه بر صحت آن اتفاق نظر دارند دلالت می‌کند بر آن كه آن حضرت علیه‌السلام برترین آفریدگان و شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است.
بدان كه این اخبار با تواتری كه دارند و هر دو گروه عامه و خاصه بر صحت آن اتفاق نظر دارند دلالت می‌کند بر آن كه آن حضرت (علیه‌السلام)برترین آفریدگان و شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است.
اما دلالت آن بر افضلیت آن حضرت از آن جهت است كه دوستی خدای متعال چیزی جز پاداش بسیار و توفیق و هدایتی كه نتیجه طاعات بسیار و متصف شدن به صفات حسنه باشد نیست؛ چنان كه در جای خود مبرهن است كه خداوند از انفعالات وتغیرات منزه است و اتصاف او به حالاتی چون دوستی و دشمنی و امثال آن به اعتبار نتایج حاصله از این حالات است نه خود حالات...
اما دلالت آن بر افضلیت آن حضرت از آن جهت است كه دوستی خدای متعال چیزی جز پاداش بسیار و توفیق و هدایتی كه نتیجه طاعات بسیار و متصف شدن به صفات حسنه باشد نیست؛ چنان كه در جای خود مبرهن است كه خداوند از انفعالات وتغیرات منزه است و اتصاف او به حالاتی چون دوستی و دشمنی و امثال آن به اعتبار نتایج حاصله از این حالات است نه خود حالات...
پس روشن شد كه دوستی خداوند نتیجه پیروی از رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است، و در نتیجه ثابت شد كه آن حضرت افضل از همه آفریدگان است. اما رسول خدا ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به اجماع امت از این قانون مستثنی است زیرا خود حضرت گوینده این جمله است پس نمی تواند خود او را هم شامل شود. پس ظاهر آن است كه مراد حضرتش محبوبترین سایر آفریدگان در نزد خدا می باشد.
پس روشن شد كه دوستی خداوند نتیجه پیروی از رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است، و در نتیجه ثابت شد كه آن حضرت افضل از همه آفریدگان است. اما رسول خدا ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به اجماع امت از این قانون مستثنی است زیرا خود حضرت گوینده این جمله است پس نمی تواند خود او را هم شامل شود. پس ظاهر آن است كه مراد حضرتش محبوبترین سایر آفریدگان در نزد خدا می باشد.
اما این كه علی علیه‌السلام شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است، از آن روست كه كسی كه از همه صحابه؛ بلكه از سایر انبیاء و اوصیاأ افضل است عقل روا نمی دارد كه دیگری بر او مقدم شود.
اما این كه علی (علیه‌السلام)شایسته ترین فرد به جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است، از آن روست كه كسی كه از همه صحابه؛ بلكه از سایر انبیاء و اوصیاأ افضل است عقل روا نمی دارد كه دیگری بر او مقدم شود.
=== نظر حافظ گنجی شافعی ===
=== نظر حافظ گنجی شافعی ===
حافظ گنجی شافعی، در باره حدیث طیر می‌گوید:
حافظ گنجی شافعی، در باره حدیث طیر می‌گوید:
خط ۴۱۳: خط ۴۱۳:
گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست
گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست
پس امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كه گرامی ترین مخلوق در نزد خداوند است، باید با تقواترین مخلوق خداوند و امام المتقین نیز باشد.
پس امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كه گرامی ترین مخلوق در نزد خداوند است، باید با تقواترین مخلوق خداوند و امام المتقین نیز باشد.
خداوند قطعاً مؤمنان، موحدان، مجاهدان، عابدان و در حقیقت تمام صاحبان صفات نیك را دوست دارد، و امیرمؤمنان علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، باید سالار و امیر همه مؤمنان و موحدان، پرچم دار تمام مجاهدان عبادت كنندگان... باشد. خلاصه هر صفت نیكی را كه بشمارید و خداوند آن را دوست داشته باشد، امیرمؤمنان علیه‌السلام بالاترین درجه آن را برخوردار است؛ چرا كه آن حضرت محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و خداوند بندگانش را تنها به‌خاطر همین اعمال و صفات نیك است كه دوست دارد.
خداوند قطعاً مؤمنان، موحدان، مجاهدان، عابدان و در حقیقت تمام صاحبان صفات نیك را دوست دارد، و امیرمؤمنان (علیه‌السلام)كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، باید سالار و امیر همه مؤمنان و موحدان، پرچم دار تمام مجاهدان عبادت كنندگان... باشد. خلاصه هر صفت نیكی را كه بشمارید و خداوند آن را دوست داشته باشد، امیرمؤمنان (علیه‌السلام)بالاترین درجه آن را برخوردار است؛ چرا كه آن حضرت محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و خداوند بندگانش را تنها به‌خاطر همین اعمال و صفات نیك است كه دوست دارد.
در یك كلام:
در یك كلام:
آن چه خوبان همه دارند، او تنها دارد
آن چه خوبان همه دارند، او تنها دارد
خط ۴۶۳: خط ۴۶۳:


این روایات ثابت می‌کند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آن‌ها از دیگر اصحاب برتر نبوده‌اند و حتی عمر سوگند یاد كرده است كه در بقیع افرادی بهتر از آن‌ها دفن شده‌اند.
این روایات ثابت می‌کند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آن‌ها از دیگر اصحاب برتر نبوده‌اند و حتی عمر سوگند یاد كرده است كه در بقیع افرادی بهتر از آن‌ها دفن شده‌اند.
حال اگر كسی از اهل‌سنت سؤال كند كه چرا شما به جای پیروی از امیرمؤمنان علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كسانی دیگری پیروی می كنید كه به اعتراف خود آن‌ها از هیچ یك از افراد اصحاب برتر نیستند، چه پاسخی خواهید داد؟
حال اگر كسی از اهل‌سنت سؤال كند كه چرا شما به جای پیروی از امیرمؤمنان (علیه‌السلام)كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كسانی دیگری پیروی می كنید كه به اعتراف خود آن‌ها از هیچ یك از افراد اصحاب برتر نیستند، چه پاسخی خواهید داد؟
اگر رسول خدا در قیامت از شما سؤال كند چه پاسخی برای آن حضرت خواهید داشت؟
اگر رسول خدا در قیامت از شما سؤال كند چه پاسخی برای آن حضرت خواهید داشت؟
جالب است كه علمای اهل‌سنت روایات فراوانی نقل کرده‌اند كه اگر كسی شخصی را به امارت یك منطقه یا جمعیتی بگمارد كه می داند در جامعه، شخصی بهتر از او وجود دارد، به خدا، رسول و تمام مؤمنان خیانت كرده است.
جالب است كه علمای اهل‌سنت روایات فراوانی نقل کرده‌اند كه اگر كسی شخصی را به امارت یك منطقه یا جمعیتی بگمارد كه می داند در جامعه، شخصی بهتر از او وجود دارد، به خدا، رسول و تمام مؤمنان خیانت كرده است.
خط ۴۹۴: خط ۴۹۴:
وُلِّیتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِینُونِی وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِی، فَإِنَّ لِی شَیْطَانًا یَعْتَرِینِی.
وُلِّیتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِینُونِی وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِی، فَإِنَّ لِی شَیْطَانًا یَعْتَرِینِی.
من امر شما را بر عهده گرفتم؛ درحالی‌که بهترین شما نیستم، اگر درستكار بودم، یاریم كنید؛ اگر بد كردم، جلوی مرا بگیرید؛ چرا كه من شیطانی دارم كه همواره مرا گول می زند.
من امر شما را بر عهده گرفتم؛ درحالی‌که بهترین شما نیستم، اگر درستكار بودم، یاریم كنید؛ اگر بد كردم، جلوی مرا بگیرید؛ چرا كه من شیطانی دارم كه همواره مرا گول می زند.
آیا چنین كسی شایسته و سزاوار پیروی است یا امیرمؤمنان علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول است. ای وجدان های بیدار و ای جستجوگران حقیقت، تشنگان هدایت:
آیا چنین كسی شایسته و سزاوار پیروی است یا امیرمؤمنان (علیه‌السلام)كه محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا و رسول است. ای وجدان های بیدار و ای جستجوگران حقیقت، تشنگان هدایت:
فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ؟
فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ؟
اگر رسول خدا در قیامت از ما شیعیان سؤال كند كه چرا علی بن أبی طالب را بیش از همه مردم دوست دارید، چرا ولایت او را پذیرفتید، جواب ما روشن و حجت و برهان ما قاطع است، با سربلندی و افتخار عرضه خواهیم داشت كه:
اگر رسول خدا در قیامت از ما شیعیان سؤال كند كه چرا علی بن أبی طالب را بیش از همه مردم دوست دارید، چرا ولایت او را پذیرفتید، جواب ما روشن و حجت و برهان ما قاطع است، با سربلندی و افتخار عرضه خواهیم داشت كه:
ای پیام آور خدا! ما امیرمؤمنان را دوست داریم، چرا كه خداوند او را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذیرفته ایم؛ چون او برترین اصحاب بعد از شما بود، این شما بودید كه به ما دستور دادید علی بن أبی طالب را دوست بداریم.
ای پیام آور خدا! ما امیرمؤمنان را دوست داریم، چرا كه خداوند او را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارد. ما امامت او را پذیرفته ایم؛ چون او برترین اصحاب بعد از شما بود، این شما بودید كه به ما دستور دادید علی بن أبی طالب را دوست بداریم.
اما كسانی كه از علی بن أبی طالب پیروی نكرده اند، به جای دوست داشتنش، با او جنگیده اند، یاران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه های نماز او را سب کرده‌اند و ناسزا گفته اند، چه پاسخی خواهند داشت؟
اما كسانی كه از علی بن أبی طالب پیروی نكرده اند، به جای دوست داشتنش، با او جنگیده اند، یاران و دوستان او را به شهادت رسانده اند، بر منابر مساجد و در خطبه های نماز او را سب کرده‌اند و ناسزا گفته اند، چه پاسخی خواهند داشت؟
دیدگاه‌های بزرگان اهل‌سنت در باره اسناد روایت: ازآنجایی‌که روایت طیر فضیلت بی نظیری را برای امیرمؤمنان علیه‌السلام و از طرف دیگر بطلان هر مذهبی غیر مذهب اهل بیت علیهم‌السلام را به روشنی اثبات می نماید، اكثر بزرگان اهل‌سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعیف نمایند؛ تا جائی كه برخی از راویان موثق اهل‌سنت، تنها به‌خاطر نقل همین روایت به شدت تضعیف شده‌اند.
دیدگاه‌های بزرگان اهل‌سنت در باره اسناد روایت: ازآنجایی‌که روایت طیر فضیلت بی نظیری را برای امیرمؤمنان (علیه‌السلام)و از طرف دیگر بطلان هر مذهبی غیر مذهب اهل بیت علیهم‌السلام را به روشنی اثبات می نماید، اكثر بزرگان اهل‌سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعیف نمایند؛ تا جائی كه برخی از راویان موثق اهل‌سنت، تنها به‌خاطر نقل همین روایت به شدت تضعیف شده‌اند.
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی... قال السلفی سألت الحافظ خمیسا الحوزی عن ابن السقاء فقال: هو من مزینة مضر ولم یكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطیین وذوی الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبی خلیفة وأبی یعلی وابن زیدان البجلی والمفضل ابن الجندی وبارك الله فی سنه وعلمه، واتفق انه أملی حدیث الطیر فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه.
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی... قال السلفی سألت الحافظ خمیسا الحوزی عن ابن السقاء فقال: هو من مزینة مضر ولم یكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطیین وذوی الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبی خلیفة وأبی یعلی وابن زیدان البجلی والمفضل ابن الجندی وبارك الله فی سنه وعلمه، واتفق انه أملی حدیث الطیر فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه.
ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابی خلیفه و ابی یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء می كرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>
ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم؛ پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد؛ پس از ابی خلیفه و ابی یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء می كرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند؛ پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>
خط ۵۳۱: خط ۵۳۱:
اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهل‌سنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته اند؟ آن‌ها نیز كه جرأت دسته قبلی را ندارند، از پذیرش صریح صحت روایت خودداری کرده‌اند؟
اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهل‌سنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته اند؟ آن‌ها نیز كه جرأت دسته قبلی را ندارند، از پذیرش صریح صحت روایت خودداری کرده‌اند؟
جواب واضح و روشن است. چون این روایت اساس و بنیان عقائد اهل‌سنت را زیر سؤال می‌برد، حقانیت شیعه را به اثبات رسانده و مذاهب دیگر را باطل اعلام می‌کند.
جواب واضح و روشن است. چون این روایت اساس و بنیان عقائد اهل‌سنت را زیر سؤال می‌برد، حقانیت شیعه را به اثبات رسانده و مذاهب دیگر را باطل اعلام می‌کند.
طبیعی است كه وقتی امیرمؤمنان علیه‌السلام برترین مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمی‌رسد؛ بنابراین اكثر علمای سنی با وجود ده ها سند و طریق نتوانسته اند صحت روایت را بپذیرند.
طبیعی است كه وقتی امیرمؤمنان (علیه‌السلام)برترین مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمی‌رسد؛ بنابراین اكثر علمای سنی با وجود ده ها سند و طریق نتوانسته اند صحت روایت را بپذیرند.
=== نظر البانی در مورد طیر مشوی ===
=== نظر البانی در مورد طیر مشوی ===
محمد ناصر البانی بعد از نقل برخی از سندهای روایت طیر، به این حقیقت اشاره كرده و دلالت روایت را دلیل موضع گیری اهل‌سنت در برابر آن اعلام كرده است:
محمد ناصر البانی بعد از نقل برخی از سندهای روایت طیر، به این حقیقت اشاره كرده و دلالت روایت را دلیل موضع گیری اهل‌سنت در برابر آن اعلام كرده است:
وبالجملة، فالحدیث لا ینقصه كثرة طرق، وإنما یفتقر إلی سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحدیث لما یظهر من متنه من تفضیل علی علی الشیخین رضی الله عنهم، بالإضافة لما فی متنه من ركة اللفظ والاضطراب.
وبالجملة، فالحدیث لا ینقصه كثرة طرق، وإنما یفتقر إلی سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحدیث لما یظهر من متنه من تفضیل علیٍ علَی الشیخین رضی الله عنهم، بالإضافة لما فی متنه من ركة اللفظ والاضطراب.
خلاصه: پس حدیث از نظر كثرت طرق مشكلی ندارد؛ اما نیاز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر این حدیث شده‌اند، به‌خاطر آن چیزی است كه متن روایت ثابت می‌کند و آن برترین علی (علیه‌السلام) بر شیخین است، علاوه بر این كه متن روایت نیز ركیك است و اضطراب دارد.
خلاصه: پس حدیث از نظر كثرت طرق مشكلی ندارد؛ اما نیاز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر این حدیث شده‌اند، به‌خاطر آن چیزی است كه متن روایت ثابت می‌کند و آن برترین علی (علیه‌السلام) بر شیخین است، علاوه بر این كه متن روایت نیز ركیك است و اضطراب دارد.
و باز در ادامه با نقل برخی از عبارات روایت طیر كه البته افضلیت مطلق امیرمؤمنان علیه‌السلام را ثابت نمی كند، می‌گوید:
و باز در ادامه با نقل برخی از عبارات روایت طیر كه البته افضلیت مطلق امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را ثابت نمی كند، می‌گوید:
قلت: فلو أن الحدیث كان فی أكثر طرقه بلفظ من هذه الألفاظ المتفقة المعنی -، ولم تكن باسم التفضیل «أحب خلقك»، لكان من الممكن القول بثبوته، ویكون كحدیث الرایة الصحیح الذی فی بعض روایاته:
قلت: فلو أن الحدیث كان فی أكثر طرقه بلفظ من هذه الألفاظ المتفقة المعنی -، ولم تكن باسم التفضیل «أحب خلقك»، لكان من الممكن القول بثبوته، ویكون كحدیث الرایة الصحیح الذی فی بعض روایاته:
"لأعطین الرایة رجلاً یفتح الله علی یدیه، یحب الله ورسوله، ویحبه الله ورسوله..." <ref>رواه البخاری ( 4210 )، ومسلم ( 7/127 ).</ref> لكن الواقع أن أكثر الروایات بلفظ اسم التفضیل: "أحب".. ومن هنا جاء الحكم علیه بالوضع كما تقدم.<ref>ألبانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، السلسة الضعیفة وأثرها السیء فی الأمة، ج14، ص183، ناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزیع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد - الریاض، الطبعة: الطبعة الأولی، 1425هـ - 2004م</ref>
"لأعطین الرایة رجلاً یفتح الله علی یدیه، یحب الله ورسوله، ویحبه الله ورسوله..." <ref>رواه البخاری ( 4210 )، ومسلم ( 7/127 ).</ref> لكن الواقع أن أكثر الروایات بلفظ اسم التفضیل: "أحب".. ومن هنا جاء الحكم علیه بالوضع كما تقدم.<ref>ألبانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، السلسة الضعیفة وأثرها السیء فی الأمة، ج14، ص183، ناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزیع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد - الریاض، الطبعة: الطبعة الأولی، 1425هـ - 2004م</ref>
خط ۵۴۲: خط ۵۴۲:
«به‌درستی كه پرچم را به دستی مردی می دهم كه خداوند به دست او فتح خواهد كرد، او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند». این روایت بخاری و مسلم نقل کرده‌اند؛ اما حدیث طیر در اكثر طرق خود با لفظ اسم تفضیل «أحب» آمده، به همین خاطر حكم به ضعف روایت کرده‌اند؛ چنانچه پیش‌ازاین نیز گذشت.
«به‌درستی كه پرچم را به دستی مردی می دهم كه خداوند به دست او فتح خواهد كرد، او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند». این روایت بخاری و مسلم نقل کرده‌اند؛ اما حدیث طیر در اكثر طرق خود با لفظ اسم تفضیل «أحب» آمده، به همین خاطر حكم به ضعف روایت کرده‌اند؛ چنانچه پیش‌ازاین نیز گذشت.


آری، این روایت از نظر سندی مشكلی ندارد؛ اما اگر حتی خود رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) با علمای سنی روبرو شود و به صراحت بگوید كه امیرمؤمنان علیه‌السلام از ابوبكر و عمر برتر است، آن‌ها هرگز نخواهند پذیرفت.
آری، این روایت از نظر سندی مشكلی ندارد؛ اما اگر حتی خود رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) با علمای سنی روبرو شود و به صراحت بگوید كه امیرمؤمنان (علیه‌السلام)از ابوبكر و عمر برتر است، آن‌ها هرگز نخواهند پذیرفت.
نام این نوع برخورد با روایات و فضائل اهل بیت علیهم‌السلام را چه می توان گذاشت؟ آیا می توان پذیرفت كه این افراد اهل بیت علیهم‌السلام دوست دارند؟
نام این نوع برخورد با روایات و فضائل اهل بیت علیهم‌السلام را چه می توان گذاشت؟ آیا می توان پذیرفت كه این افراد اهل بیت علیهم‌السلام دوست دارند؟
=== نظر المغربی در مورد طیر مشوی ===
=== نظر المغربی در مورد طیر مشوی ===
خط ۵۵۰: خط ۵۵۰:
وبعد، فإذا لم یكن حدیث الطیر صحیحاً؛ فلا یصح فی الدنیا حدیث البتة، ولا یقع تواتر بخبر بالمرة.
وبعد، فإذا لم یكن حدیث الطیر صحیحاً؛ فلا یصح فی الدنیا حدیث البتة، ولا یقع تواتر بخبر بالمرة.
فقد رواه عن أنس ( سبعة وتسعون راویاً ) مائة إلا ثلاثة بأعدادها مضاعفة من الطرق عنهم، وورد مع ذلك عن جماعة من الصحابة منهم ( علی ـ نفسه ـ، وعائشة، وابن عباس ) وتمام سبعة من الصحابة فیما یحضرنی الآن، بحیث أفرد طرقه الإمام محمد بن جریر الطبری فی مجلد ضخم، ومن بعده جماعة منهم الحافظ ابن القا الذی أملی مجلساً فیه ببغداد فقاموا إلیه وأخرجوه من المسجد وغسلوا الكرسی الذی كان یملی علیه بالماء.
فقد رواه عن أنس ( سبعة وتسعون راویاً ) مائة إلا ثلاثة بأعدادها مضاعفة من الطرق عنهم، وورد مع ذلك عن جماعة من الصحابة منهم ( علی ـ نفسه ـ، وعائشة، وابن عباس ) وتمام سبعة من الصحابة فیما یحضرنی الآن، بحیث أفرد طرقه الإمام محمد بن جریر الطبری فی مجلد ضخم، ومن بعده جماعة منهم الحافظ ابن القا الذی أملی مجلساً فیه ببغداد فقاموا إلیه وأخرجوه من المسجد وغسلوا الكرسی الذی كان یملی علیه بالماء.
ولما وقف الباقلانی شیخ الأشعریة والنواصب فی عصره علی المجلد الذی جمعه ابن جریر فی طرق هذا الحدیث؛ رد علی ابن جریر بعقله، وأبطل الحدیث بكاسد رأیه وفاسد نصبه... فإلی هذا الحد بلغ تعصب النواصب علی علیّ ـ علیه‌السلام ـ...
ولما وقف الباقلانی شیخ الأشعریة والنواصب فی عصره علی المجلد الذی جمعه ابن جریر فی طرق هذا الحدیث؛ رد علی ابن جریر بعقله، وأبطل الحدیث بكاسد رأیه وفاسد نصبه... فإلی هذا الحد بلغ تعصب النواصب علی علیّ ـ (علیه‌السلام)ـ...
والمقصود اعتراف الذهبی بصحة الحدیث مع أنه جمع هو أیضاً طرقه فی جزء، وضعف جمیع تلك الطرق، لكن یحكی هذا ابن كثیر فی " تاریخه "؛ وابن كثیر جربنا علیه الكذب فی هذا الباب.
والمقصود اعتراف الذهبی بصحة الحدیث مع أنه جمع هو أیضاً طرقه فی جزء، وضعف جمیع تلك الطرق، لكن یحكی هذا ابن كثیر فی " تاریخه "؛ وابن كثیر جربنا علیه الكذب فی هذا الباب.
أما نحن فلم نقف علی الجزء المذكور، نعم ذكره الذهبی فی أزید من عشرین ترجمة من " المیزان " , وضعف جمیعها بل ضعف أولئك الرواة لمجرد روایة هذا الحدیث، ومع ذلك فلا نصدق ابن كثیر فإنه كذاب...
أما نحن فلم نقف علی الجزء المذكور، نعم ذكره الذهبی فی أزید من عشرین ترجمة من " المیزان " , وضعف جمیعها بل ضعف أولئك الرواة لمجرد روایة هذا الحدیث، ومع ذلك فلا نصدق ابن كثیر فإنه كذاب...
خط ۵۸۸: خط ۵۸۸:
3. حتی حاكم نیشابوری نیز گفته است كه روایت سندش صحیح نیست.<br>
3. حتی حاكم نیشابوری نیز گفته است كه روایت سندش صحیح نیست.<br>


درحالی‌که هر سه ادعای ایشان دروغی بیش نیست و نشانگر عداوت و دشمنی ابن تیمیه با امیرمؤمنان علیه‌السلام است.<br>
درحالی‌که هر سه ادعای ایشان دروغی بیش نیست و نشانگر عداوت و دشمنی ابن تیمیه با امیرمؤمنان (علیه‌السلام)است.<br>


==== پاسخ سؤال اول: ====
==== پاسخ سؤال اول: ====
خط ۶۲۶: خط ۶۲۶:
در یك كلام، در قلب من در صحت این روایت اشكال است؛ اگر چه طرق بسیاری دارد. خدا بهتر می داند.
در یك كلام، در قلب من در صحت این روایت اشكال است؛ اگر چه طرق بسیاری دارد. خدا بهتر می داند.
ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، <ref>البدایة والنهایة، ج7، ص354، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، <ref>البدایة والنهایة، ج7، ص354، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
پیش از ابن كثیر، استادش شمس‌الدین ذهبی نیز در شرح حال أحمد بن الأزهر تصریح می‌کند كه او روایتی را در فضائل علی بن أبی طالب علیه‌السلام نقل كرده است كه قلب او شهادت به بطلانش می‌دهد:
پیش از ابن كثیر، استادش شمس‌الدین ذهبی نیز در شرح حال أحمد بن الأزهر تصریح می‌کند كه او روایتی را در فضائل علی بن أبی طالب (علیه‌السلام)نقل كرده است كه قلب او شهادت به بطلانش می‌دهد:
أحمد بن الازهر [ س ق ] النیسابوری الحافظ اتهمه یحیی بن معین فی روایة ذلك الحدیث عن عبد الرزاق ثم انه عذره قال ابن عدی هو بصورة اهل الصدق قلت بل هو كما قال أبو حاتم صدوق
أحمد بن الازهر [ س ق ] النیسابوری الحافظ اتهمه یحیی بن معین فی روایة ذلك الحدیث عن عبد الرزاق ثم انه عذره قال ابن عدی هو بصورة اهل الصدق قلت بل هو كما قال أبو حاتم صدوق
وقال النسائی وغیره لا باس به وقد ادرك كبار مشیخة الكوفة عبدالله بن نمیر وطبقته وحدث عنه جلة ولم یتكلموا فیه الا لروایته عن عبد الرزاق عن معمر حدیثا فی فضائل علی یشهد القلب انه باطل.<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج1، ص213، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.</ref>
وقال النسائی وغیره لا باس به وقد ادرك كبار مشیخة الكوفة عبدالله بن نمیر وطبقته وحدث عنه جلة ولم یتكلموا فیه الا لروایته عن عبد الرزاق عن معمر حدیثا فی فضائل علی یشهد القلب انه باطل.<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج1، ص213، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.</ref>
خط ۶۵۶: خط ۶۵۶:
فَلا یَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی.<ref>طه/16.</ref>
فَلا یَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی.<ref>طه/16.</ref>
پس مبادا كسی كه به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی می‌کند، تو را از آن بازدارد كه هلاك خواهی شد!
پس مبادا كسی كه به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی می‌کند، تو را از آن بازدارد كه هلاك خواهی شد!
بلی، قلبی كه خالی از محبت خاندان اهل‌البیت علیهم‌السلام باشد و جای آن را دشمنان آن‌ها گرفته باشد، طبیعی است كه نمی تواند این روایات را بپذیرد؛ چرا كه خداوند به انسان دو قلب نداده است كه با یكی امیرمؤمنان علیه‌السلام و با دیگری دشمنانش را دوست داشته باشد، در یك قلب هم كه جای دو شیء متضاد نیست.
بلی، قلبی كه خالی از محبت خاندان اهل‌البیت علیهم‌السلام باشد و جای آن را دشمنان آن‌ها گرفته باشد، طبیعی است كه نمی تواند این روایات را بپذیرد؛ چرا كه خداوند به انسان دو قلب نداده است كه با یكی امیرمؤمنان (علیه‌السلام)و با دیگری دشمنانش را دوست داشته باشد، در یك قلب هم كه جای دو شیء متضاد نیست.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ.<ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند برای هیچ كس دو دل در درونش نیافریده.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ.<ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند برای هیچ كس دو دل در درونش نیافریده.


خط ۶۸۶: خط ۶۸۶:
مرحوم علامه مظفر رضوان الله تعالی علیه در جواب او می‌نویسد:
مرحوم علامه مظفر رضوان الله تعالی علیه در جواب او می‌نویسد:
والجواب: أن الأمرَ العظیمِ تعریفُ الأحبِ إلی الله تعالی للناسِ بدلیل وجدانی؛ فإنه آكد من اللفظِ وأقوی فی الحجةِ، كما عَرَفَهُم نبیُّ الهدی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم أن علیاً حبیبُ الله فی قصة خیبر بإخبارهم أنه یعطی الرایةَ مَنْ یُحِبُّهُ اللهُ ورسولُه ویحب اللهَ ورسولَه، وأن الفتحَ علی یدِه، علی أنّه یكفی فی المناسبة رغبةَ النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم بأن یأكلَ مع أحبِّ الخلقِ إلی اللهِ وإلیه.<ref>دلائل الصدق، ج6، ص169.</ref>
والجواب: أن الأمرَ العظیمِ تعریفُ الأحبِ إلی الله تعالی للناسِ بدلیل وجدانی؛ فإنه آكد من اللفظِ وأقوی فی الحجةِ، كما عَرَفَهُم نبیُّ الهدی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم أن علیاً حبیبُ الله فی قصة خیبر بإخبارهم أنه یعطی الرایةَ مَنْ یُحِبُّهُ اللهُ ورسولُه ویحب اللهَ ورسولَه، وأن الفتحَ علی یدِه، علی أنّه یكفی فی المناسبة رغبةَ النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم بأن یأكلَ مع أحبِّ الخلقِ إلی اللهِ وإلیه.<ref>دلائل الصدق، ج6، ص169.</ref>
پاسخ: امر عظیم و مهم آن بود كه محبوبترین خلق در نظر خدا با دلیلی عینی و وجدانی به مردم معرفی شود، زیرا این گونه معرفی از معرفی لفظی اكیدتر و در حجت آوردن قوی تر است، همان گونه كه پیامبر هدایت صلی‌الله علیه و آله به مردم شناساند كه علی علیه‌السلام حبیب خداست آنجا كه در جنگ خیبر به مردم خبر داد كه پرچم را به دست كسی می سپارد كه محبوب خدا و رسول و محب خدا و رسول است و پیروزی به دست او انجام می گیرد. علاوه آن كه همین مناسبت كافی است كه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله میل داشته كه با محبوبترین خلق در نظر خدا و خودش غذا بخورد.
پاسخ: امر عظیم و مهم آن بود كه محبوبترین خلق در نظر خدا با دلیلی عینی و وجدانی به مردم معرفی شود، زیرا این گونه معرفی از معرفی لفظی اكیدتر و در حجت آوردن قوی تر است، همان گونه كه پیامبر هدایت صلی‌الله علیه و آله به مردم شناساند كه علی (علیه‌السلام)حبیب خداست آنجا كه در جنگ خیبر به مردم خبر داد كه پرچم را به دست كسی می سپارد كه محبوب خدا و رسول و محب خدا و رسول است و پیروزی به دست او انجام می گیرد. علاوه آن كه همین مناسبت كافی است كه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله میل داشته كه با محبوبترین خلق در نظر خدا و خودش غذا بخورد.


===اشكال پنجم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان (ع)؟ ===  
===اشكال پنجم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان (ع)؟ ===  
رسول خدا صمحبوب ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان ع؟ یكی از اشكالاتی كه برخی از علمای سنی به حدیث طیر گرفته اند این است كه اگر این روایت درست باشد، پس تكلیف رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) چه می‌شود؟ این روایت ثابت می‌کند كه او محبوب‌ترین مخلوق خداوند ـ حتی برتر از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) ـ است؛ درحالی‌که به اتفاق مسلمانان پیامبر اسلام از همه خلائق و قطعاً از علی بن أبی طالب علیه‌السلام افضل است؛ پس روایت به اطلاق و عموم خود نمی تواند باقی بماند.
رسول خدا صمحبوب ترین مخلوق خداوند یا امیرمؤمنان ع؟ یكی از اشكالاتی كه برخی از علمای سنی به حدیث طیر گرفته اند این است كه اگر این روایت درست باشد، پس تكلیف رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) چه می‌شود؟ این روایت ثابت می‌کند كه او محبوب‌ترین مخلوق خداوند ـ حتی برتر از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) ـ است؛ درحالی‌که به اتفاق مسلمانان پیامبر اسلام از همه خلائق و قطعاً از علی بن أبی طالب (علیه‌السلام)افضل است؛ پس روایت به اطلاق و عموم خود نمی تواند باقی بماند.
ملا علی هروی و محمد عبد الرحمن المباركفوری به نقل امام تُوْرِبِشْتی در این باره می‌نویسد:
ملا علی هروی و محمد عبد الرحمن المباركفوری به نقل امام تُوْرِبِشْتی در این باره می‌نویسد:
ومما یُبَیِّنُ لك أنَّ حَمْلَهُ علی العمومِ غیرُ جائزٍ هو أن النبیَّ صلی‌الله علیه وسلم من جملةِ خلقِ اللهِ ولا جائزٌ أن یكونَ علیٌ أحبَّ إلی الله منه.<ref>ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح، ج11، ص250، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الكتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ - 2001م.</ref>
ومما یُبَیِّنُ لك أنَّ حَمْلَهُ علی العمومِ غیرُ جائزٍ هو أن النبیَّ صلی‌الله علیه وسلم من جملةِ خلقِ اللهِ ولا جائزٌ أن یكونَ علیٌ أحبَّ إلی الله منه.<ref>ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح، ج11، ص250، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الكتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ - 2001م.</ref>
از چیزهای كه روشن می‌کند كه حمل روایت بر عموم جایز نیست، این است كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از جمله مخلوقات خداوند است و جایز نیست كه علی علیه‌السلام محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد.
از چیزهای كه روشن می‌کند كه حمل روایت بر عموم جایز نیست، این است كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از جمله مخلوقات خداوند است و جایز نیست كه علی (علیه‌السلام)محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد.
====جواب اشکال پنجم:====
====جواب اشکال پنجم:====
چنین اشكالاتی نشانه این است كه محققان و دانشمندان سنی دقت لازم را در فهم روایت نكرده اند و یا تعصب بیش از اندازه قدرت تفكر را از آن‌ها سلب كرده است. ما در پاسخ او به چند نكته به صورت مختصر اشاره می كنیم.
چنین اشكالاتی نشانه این است كه محققان و دانشمندان سنی دقت لازم را در فهم روایت نكرده اند و یا تعصب بیش از اندازه قدرت تفكر را از آن‌ها سلب كرده است. ما در پاسخ او به چند نكته به صورت مختصر اشاره می كنیم.
اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) برترین مخلوق خداوند است و هیچ مخلوقی به مقام و موقعیت او نخواهد رسید؛ بنابراین وقتی می گوییم امیرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را از این عموم خارج می كنیم؛
اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) برترین مخلوق خداوند است و هیچ مخلوقی به مقام و موقعیت او نخواهد رسید؛ بنابراین وقتی می گوییم امیرمؤمنان (علیه‌السلام)محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را از این عموم خارج می كنیم؛
ثانیاً: عموم كلام رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) شامل خود آن حضرت نمی‌شود؛ چنانچه علامه مجلسی رضوان الله تعالی در این باره گفته است:
ثانیاً: عموم كلام رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) شامل خود آن حضرت نمی‌شود؛ چنانچه علامه مجلسی رضوان الله تعالی در این باره گفته است:
وإنما خصَّ الرسولَ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بالاجماعِ وبقرینةِ أنّه كان هو القائلُ لذلك فالظاهرُ أن مرادَه أحبُّ سائرِ الخلقِ إلیه تعالی.
وإنما خصَّ الرسولَ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بالاجماعِ وبقرینةِ أنّه كان هو القائلُ لذلك فالظاهرُ أن مرادَه أحبُّ سائرِ الخلقِ إلیه تعالی.
خط ۷۳۰: خط ۷۳۰:


وی پس از نقل این روایت و روایات دیگری با همین مضمون گفته است:
وی پس از نقل این روایت و روایات دیگری با همین مضمون گفته است:
والاقتصارُ علی عیسی علیه‌السلام وأمُّه إیذاناً باستجابةِ دعاءِ امرأةَ عمرانَ علی أتّم وجه لیتوجه ارباب الحاج إلی الله تعالی بشراشرهم أو یقدر له ما یخصصه وعلی التقدیرین یَخْرُجُ النبیُّ صلی‌الله تعالی علیه وسلم من العمومِ فلا یَلْزِمُ تَفْضِیلُ عیسی علیه الصلاة والسلام فی هذا المعنی ویؤیّدُهُ خروجُ المتكلمِّ من عمومِ كلامِهِ وقد قال به جمع ویشهد له ماروی الجلال فی البهجة السنیة عن عكرمة قال: لما ولد النبی صلی‌الله تعالی علیه وسلم أشرقت الأرض نورا فقال إبلیس: لقد ولد اللیلة ولد یفسد علینا أمرنا فقالت له جنوده: لو ذهبت الیه فجاءه فركضه جبریل علیه والسلام فوقع بعدن.
والاقتصارُ علی عیسی (علیه‌السلام)وأمُّه إیذاناً باستجابةِ دعاءِ امرأةَ عمرانَ علی أتّم وجه لیتوجه ارباب الحاج إلی الله تعالی بشراشرهم أو یقدر له ما یخصصه وعلی التقدیرین یَخْرُجُ النبیُّ صلی‌الله تعالی علیه وسلم من العمومِ فلا یَلْزِمُ تَفْضِیلُ عیسی علیه الصلاة والسلام فی هذا المعنی ویؤیّدُهُ خروجُ المتكلمِّ من عمومِ كلامِهِ وقد قال به جمع ویشهد له ماروی الجلال فی البهجة السنیة عن عكرمة قال: لما ولد النبی صلی‌الله تعالی علیه وسلم أشرقت الأرض نورا فقال إبلیس: لقد ولد اللیلة ولد یفسد علینا أمرنا فقالت له جنوده: لو ذهبت الیه فجاءه فركضه جبریل علیه والسلام فوقع بعدن.
اكتفا به عیسی و مادرش، برای اعلام اجابت دعای همسر عمران به كامل ترین وجه آن است، تا این كه صاحبان حاجت به صورت كامل رو به خداوند بیاورند، یا با دادن این جایگاه ویژه از او تقدیر كند.
اكتفا به عیسی و مادرش، برای اعلام اجابت دعای همسر عمران به كامل ترین وجه آن است، تا این كه صاحبان حاجت به صورت كامل رو به خداوند بیاورند، یا با دادن این جایگاه ویژه از او تقدیر كند.
بنابر هر دو تقدیر، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از این عموم خارج می‌شود؛ پس سبب برتری عسی علیه‌السلام در این مورد بر رسول خدا نمی‌شود. این مطلب را این قاعده تأیید می‌کند كه: عموم كلام شامل خود متكلم نمی‌شود. تعدادی همین نظر را داده اند، و روایتی را كه جلال در البهجة السنیة از عكرمه نقل كرده، بر این مطلب شهادت می‌دهد كه گفت: وقتی رسول خدا به دنیا آمد، نوری زمین را روشن كرد؛ پس ابلیس گفت: در این شب فرزندی به دنیا آمد كه كار ما را خراب خواهد كرد، لشكریانش به او گفتند: باید به سوی او برویم، پس جبرئیل آمد و او را با لگد به سرزمین عدن انداخت.
بنابر هر دو تقدیر، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از این عموم خارج می‌شود؛ پس سبب برتری عسی (علیه‌السلام)در این مورد بر رسول خدا نمی‌شود. این مطلب را این قاعده تأیید می‌کند كه: عموم كلام شامل خود متكلم نمی‌شود. تعدادی همین نظر را داده اند، و روایتی را كه جلال در البهجة السنیة از عكرمه نقل كرده، بر این مطلب شهادت می‌دهد كه گفت: وقتی رسول خدا به دنیا آمد، نوری زمین را روشن كرد؛ پس ابلیس گفت: در این شب فرزندی به دنیا آمد كه كار ما را خراب خواهد كرد، لشكریانش به او گفتند: باید به سوی او برویم، پس جبرئیل آمد و او را با لگد به سرزمین عدن انداخت.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبدالله (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص138، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبدالله (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص138، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
حتی آن‌ها كه قائل هستند كه عموم كلام شامل متكلم نیز می شوند، تصریح کرده‌اند كه اگر دلیل خاص وجود داشته باشد، تخصیص می خورد؛ چنانچه برخی از علمای اهل‌سنت با استفاده از همین قاعده در تفسیر روایت «لَا یَنْبَغِی لِقَوْمٍ فِیهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ یَؤُمَّهُمْ غَیْرُهُ» تصریح کرده‌اند كه این عموم شامل خود رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نمی‌شود:
حتی آن‌ها كه قائل هستند كه عموم كلام شامل متكلم نیز می شوند، تصریح کرده‌اند كه اگر دلیل خاص وجود داشته باشد، تخصیص می خورد؛ چنانچه برخی از علمای اهل‌سنت با استفاده از همین قاعده در تفسیر روایت «لَا یَنْبَغِی لِقَوْمٍ فِیهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ یَؤُمَّهُمْ غَیْرُهُ» تصریح کرده‌اند كه این عموم شامل خود رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نمی‌شود:
خط ۷۵۰: خط ۷۵۰:
در روایت طیر مشوی عموم «أحب الخلق الیك» نمی تواند شامل خود آن حضرت شود؛ چرا كه طبق قاعده امیر الصنعانی رسول خدا از غیر خودش با خداوند سخن گفته است.
در روایت طیر مشوی عموم «أحب الخلق الیك» نمی تواند شامل خود آن حضرت شود؛ چرا كه طبق قاعده امیر الصنعانی رسول خدا از غیر خودش با خداوند سخن گفته است.
همچنین آن حضرت از خداوند خواسته است كه «احب الخلق» را پیش او بیاورد و او را در نزد آن حضرت حاضر كند تا هر دو از آن مرغ بریان نوش‌جان كنند؛ با این حال چگونه معقول است كه پیغمر از خداوند خواسته باشد كه خود او را در آن جا حاضر كند تا با خودش از آن مرغ بریان بخورد؟!
همچنین آن حضرت از خداوند خواسته است كه «احب الخلق» را پیش او بیاورد و او را در نزد آن حضرت حاضر كند تا هر دو از آن مرغ بریان نوش‌جان كنند؛ با این حال چگونه معقول است كه پیغمر از خداوند خواسته باشد كه خود او را در آن جا حاضر كند تا با خودش از آن مرغ بریان بخورد؟!
بنابراین خود آن حضرت از اول امر شامل این عموم نمی‌شود؛ چون بر خلاف عقل و منطق است. بر فرض كه شامل خود آن حضرت نیز بشود، با دلایل فراوان دیگر تخصیص می خورد؛ همان طوری كه علمای سنی در مورد امامت ابوبكر و برتری حضرت عیسی علیه‌السلام تصریح كرده بودند كه این اطلاقات با دلایل متعدد دیگر تخصیص می خورد.
بنابراین خود آن حضرت از اول امر شامل این عموم نمی‌شود؛ چون بر خلاف عقل و منطق است. بر فرض كه شامل خود آن حضرت نیز بشود، با دلایل فراوان دیگر تخصیص می خورد؛ همان طوری كه علمای سنی در مورد امامت ابوبكر و برتری حضرت عیسی (علیه‌السلام)تصریح كرده بودند كه این اطلاقات با دلایل متعدد دیگر تخصیص می خورد.
البته حنفی ها و وهابی ها نمی توانند چنین اشكالی به شیعیان داشته باشند؛ چرا كه بخاری دوران آن‌ها اعتقاد دارد كه هیچ دلیلی وجود ندارد كه ثابت كند رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد. و همین مطلب را از امام أحناف نعمان بن ثابت نیز نقل كرده است:
البته حنفی ها و وهابی ها نمی توانند چنین اشكالی به شیعیان داشته باشند؛ چرا كه بخاری دوران آن‌ها اعتقاد دارد كه هیچ دلیلی وجود ندارد كه ثابت كند رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد. و همین مطلب را از امام أحناف نعمان بن ثابت نیز نقل كرده است:
وأمرٌ ثالثٌ وأخیرُ أن الدكتورَ قد إدعی أنَّ النبیَّ صلی‌الله علیه وسلم أفضلُ الخلائقِ عند اللهِ علی الإطلاقِ. وهذه عقیدةٌ وهی لا تُثْبِتُ عندَه إلا بنصٍ قطعیِ الثبوتِ قطعیِ الدلالةِ أی بآیةٍ قطعیةِ الدلالةِ أو حدیثٍ متواترٍ قطعیِ الدلالةِ، فأینَ هذا النصُ الذی یَثْبُتُ كونُه صلی‌الله علیه وسلم أفضلَ الخلائقِ عنده الله علی الإطلاقِ؟
وأمرٌ ثالثٌ وأخیرُ أن الدكتورَ قد إدعی أنَّ النبیَّ صلی‌الله علیه وسلم أفضلُ الخلائقِ عند اللهِ علی الإطلاقِ. وهذه عقیدةٌ وهی لا تُثْبِتُ عندَه إلا بنصٍ قطعیِ الثبوتِ قطعیِ الدلالةِ أی بآیةٍ قطعیةِ الدلالةِ أو حدیثٍ متواترٍ قطعیِ الدلالةِ، فأینَ هذا النصُ الذی یَثْبُتُ كونُه صلی‌الله علیه وسلم أفضلَ الخلائقِ عنده الله علی الإطلاقِ؟
خط ۷۵۷: خط ۷۵۷:
روشن است كه این قضیه در میان علما اختلافی است و امام ابوحنیفه این مطلب را قبول ندارد....
روشن است كه این قضیه در میان علما اختلافی است و امام ابوحنیفه این مطلب را قبول ندارد....


نتیجه: امیرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند است؛ اما بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم).
نتیجه: امیرمؤمنان (علیه‌السلام)محبوب‌ترین مخلوق خداوند است؛ اما بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم).


===اشكال ششم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت. ===  
===اشكال ششم: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق را نمی‌شناخت. ===  
خط ۷۶۸: خط ۷۶۸:
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علی أنه لا یَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتنی بعلیٍّ یَدُلُّ علی عدمِ معرفتِهِ له؟ وكیف لا یَعْرِفُه وقد قال كما فی بعض الأخبار: ( اللهم ائتنی بأحب الخلق إلیك وإلیّ). وقال لعلی فی بعض آخر: (ما حسبك علی)؟ وقال له فی بعضها: (ما الذی أبطأ بك)؟ فالنبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم یقل: ائتنی بعلی، لیَحصُلَ التعیینُ من الله سبحانه فیَعْرِفُ الناسُ أن علیاً هو الأحبُّ إلی الله تعالی بنحو الاستدلالِ.
إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علی أنه لا یَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتنی بعلیٍّ یَدُلُّ علی عدمِ معرفتِهِ له؟ وكیف لا یَعْرِفُه وقد قال كما فی بعض الأخبار: ( اللهم ائتنی بأحب الخلق إلیك وإلیّ). وقال لعلی فی بعض آخر: (ما حسبك علی)؟ وقال له فی بعضها: (ما الذی أبطأ بك)؟ فالنبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم یقل: ائتنی بعلی، لیَحصُلَ التعیینُ من الله سبحانه فیَعْرِفُ الناسُ أن علیاً هو الأحبُّ إلی الله تعالی بنحو الاستدلالِ.
ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمی‌شناخت چیست؟ شما فكر می كنید اگر می فرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمی دانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم او را نمی‌شناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیه‌السلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر ص((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) او را می شناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی علیه‌السلام همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).
ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمی‌شناخت چیست؟ شما فكر می كنید اگر می فرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمی دانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم او را نمی‌شناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیه‌السلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر ص((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) او را می شناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی (علیه‌السلام)همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).
علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه می‌گوید:
علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه می‌گوید:
إن النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) أرادَ أن یُعْلِمَ بأنَّ مِصداقَ هذا العنوانَ لیس إلا الإمامُ أمیرَ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، وأن اللهَ عز وجل هو الذی جَعَل علیاً أحبَّ الخلقِ إلیه وإلی رسولِه، لا أنَّ النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) جَعَلَ علیاً كذلك من عندِ نفسِه... ولو أرسَلَ بطلبِه أو قال: اللهم ائتنی بعلی فإنه أحبُّ الخلقِ إلیك لم تَتَبَیَّنْ هذه الحقیقةُ، ولَتَعَنَتِ المنافقونَ وقالوا بأن الذی قاله النبیُّ من عندِهِ لا مِنَ اللهِ عز وجل.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
إن النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) أرادَ أن یُعْلِمَ بأنَّ مِصداقَ هذا العنوانَ لیس إلا الإمامُ أمیرَ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، وأن اللهَ عز وجل هو الذی جَعَل علیاً أحبَّ الخلقِ إلیه وإلی رسولِه، لا أنَّ النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) جَعَلَ علیاً كذلك من عندِ نفسِه... ولو أرسَلَ بطلبِه أو قال: اللهم ائتنی بعلی فإنه أحبُّ الخلقِ إلیك لم تَتَبَیَّنْ هذه الحقیقةُ، ولَتَعَنَتِ المنافقونَ وقالوا بأن الذی قاله النبیُّ من عندِهِ لا مِنَ اللهِ عز وجل.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) می خواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوب‌ترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسول خدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی علیه‌السلام می فرستاد یا می گفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوب‌ترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمی شد و منافقان ایراد می گرفتند و می گفتند كه این گفته رسول خدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند.
رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) می خواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوب‌ترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسول خدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی (علیه‌السلام)می فرستاد یا می گفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوب‌ترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمی شد و منافقان ایراد می گرفتند و می گفتند كه این گفته رسول خدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند.


البته این كلام علامه لكهنوی كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتی عائشه می فهمد كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) امیرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السلام را بیش از او پدرش دوست دارد، پیش پیامبر می آید و به شدت و با صدای بلند اعتراض می‌کند:
البته این كلام علامه لكهنوی كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتی عائشه می فهمد كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) امیرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السلام را بیش از او پدرش دوست دارد، پیش پیامبر می آید و به شدت و با صدای بلند اعتراض می‌کند:
خط ۷۸۱: خط ۷۸۱:
ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است:
ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است:
حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ الْعَیْزَارِ بْنِ حُرَیْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی النَّبِیِّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِیَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ... .<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ الْعَیْزَارِ بْنِ حُرَیْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی النَّبِیِّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِیَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ... .<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی علیه‌السلام از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است.
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیه‌السلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است.
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! می بینم كه تو برسر رسول خدا فریاد می زنی! رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! می بینم كه تو برسر رسول خدا فریاد می زنی! رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی در باره این روایت می‌گوید:
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی در باره این روایت می‌گوید:
خط ۷۹۷: خط ۷۹۷:
این حدیث را أبوكریب از أشجعی و همچنین نصر بن علی از أبوحمد از سفیان نقل کرده‌اند؛ تنها با یك تفاوت در حدیث هر دوی آمده است كه عائشه گفت: ما از دو تكه نان سیاه سیر نمی شدیم.
این حدیث را أبوكریب از أشجعی و همچنین نصر بن علی از أبوحمد از سفیان نقل کرده‌اند؛ تنها با یك تفاوت در حدیث هر دوی آمده است كه عائشه گفت: ما از دو تكه نان سیاه سیر نمی شدیم.


طبیعی است كه عائشه از دادن مرغ به امیرمؤمنان علیه‌السلام به شدت ناراحت شده باشد؛ به‌ویژه كه وقتی او دعا كرد و از خداوند خواست كه این شخص را پدر من قرار دهد و این مرغ نصیب پدر من شود؛ اما خداوند نپذیرفت و نیز وقتی ابوبكر به در خانه آمد تا از این غذا بخورد، رسول خدا او را از در خانه اش دور كرد و اجازه ورود به او را نداد. خود عائشه نیز از این غذا قطعاً نخورده است؛ بنابراین با داد و فریاد اعتراض كرده است كه چرا رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، علی بن أبی طالب و صدیقه طاهره (سلام الله علیهما) را از او و پدرش بیشتر دوست دارد.!
طبیعی است كه عائشه از دادن مرغ به امیرمؤمنان (علیه‌السلام)به شدت ناراحت شده باشد؛ به‌ویژه كه وقتی او دعا كرد و از خداوند خواست كه این شخص را پدر من قرار دهد و این مرغ نصیب پدر من شود؛ اما خداوند نپذیرفت و نیز وقتی ابوبكر به در خانه آمد تا از این غذا بخورد، رسول خدا او را از در خانه اش دور كرد و اجازه ورود به او را نداد. خود عائشه نیز از این غذا قطعاً نخورده است؛ بنابراین با داد و فریاد اعتراض كرده است كه چرا رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، علی بن أبی طالب و صدیقه طاهره (سلام الله علیهما) را از او و پدرش بیشتر دوست دارد.!
غافل از این كه این غذا تنها نصیب كسی می شد كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و دیگران حق خوردن از آن را نداشته اند.
غافل از این كه این غذا تنها نصیب كسی می شد كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و دیگران حق خوردن از آن را نداشته اند.
همچنین طبق برخی از روایات رسول خدا دعا كرد كه خداوند غذای از غذاهای بهشت را نصیب او و امیرمؤمنان علیه‌السلام نماید. ابن عساكر دمشقی می‌نویسد:
همچنین طبق برخی از روایات رسول خدا دعا كرد كه خداوند غذای از غذاهای بهشت را نصیب او و امیرمؤمنان (علیه‌السلام)نماید. ابن عساكر دمشقی می‌نویسد:
... حَدَّثَنِی أَنَسُ بنُ مَالِكٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ أَحْجُبُ النَّبِیَّ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: اللَّهُمَّ أَطْعِمْنَا مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ، فَأُتِیَ بِلَحْمِ طَیْرٍ مَشْوِیَ فَوُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنَا بِمَنْ تُحِبُّهُ وَیُحِبُّكَ وَیُحِبُّ نَبِیكَ قَالَ أَنَسٌ: فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْبَابِ، فَاسْتَأْذَنَنِی فَلَمْ آذَنْ لَهُ....<ref>ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج15، ص200، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>
... حَدَّثَنِی أَنَسُ بنُ مَالِكٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ أَحْجُبُ النَّبِیَّ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: اللَّهُمَّ أَطْعِمْنَا مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ، فَأُتِیَ بِلَحْمِ طَیْرٍ مَشْوِیَ فَوُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنَا بِمَنْ تُحِبُّهُ وَیُحِبُّكَ وَیُحِبُّ نَبِیكَ قَالَ أَنَسٌ: فَخَرَجْتُ فَإِذَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْبَابِ، فَاسْتَأْذَنَنِی فَلَمْ آذَنْ لَهُ....<ref>ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج15، ص200، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>
از أنس بن مالك روایت شده است كه گفت: من دربان رسول خدا بودیم؛ پس از او شنیدم كه می گفت: «خداوندا غذای از غذاهای بهشتی را نصیب ما بگردان» پس گوشت مرغ بریان شده ای آوردند و در جلوی آن حضرت قرار دادند؛ پس گفت: «خدایا كسی را بیاور پیش من كه تو او را دوست دارد و او نیز تو و رسولت را دوست دارد». أنس گفت: پس خارج شدم دیدم كه علی (علیه‌السلام) جلوی در است؛ اجازه ورود گرفت؛ ولی من اجازه ندادم.....
از أنس بن مالك روایت شده است كه گفت: من دربان رسول خدا بودیم؛ پس از او شنیدم كه می گفت: «خداوندا غذای از غذاهای بهشتی را نصیب ما بگردان» پس گوشت مرغ بریان شده ای آوردند و در جلوی آن حضرت قرار دادند؛ پس گفت: «خدایا كسی را بیاور پیش من كه تو او را دوست دارد و او نیز تو و رسولت را دوست دارد». أنس گفت: پس خارج شدم دیدم كه علی (علیه‌السلام) جلوی در است؛ اجازه ورود گرفت؛ ولی من اجازه ندادم.....
خط ۸۱۳: خط ۸۱۳:
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه می‌گوید:
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه می‌گوید:
هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را می‌برد، أنس راحت می شد...» اعتراض صریح به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس می گوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آن‌ها دچار شده‌اند، عافیت بخشیده است.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را می‌برد، أنس راحت می شد...» اعتراض صریح به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس می گوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آن‌ها دچار شده‌اند، عافیت بخشیده است.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
نتیجه آن كه رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند را می شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان علیه‌السلام توسط خداوند ثابت شود.
نتیجه آن كه رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند را می شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیه‌السلام)توسط خداوند ثابت شود.


===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا می‌کند كه روایات زیادی در صحیحین در باره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آن‌ها مقامشان از علی علیه‌السلام برتر بوده است و....
تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا می‌کند كه روایات زیادی در صحیحین در باره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آن‌ها مقامشان از علی (علیه‌السلام)برتر بوده است و....
====جواب اشکال هفتم:====
====جواب اشکال هفتم:====
در جواب او می گوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی در باره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل‌سنت نام آن‌ها را «صحیح» نمی گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟
در جواب او می گوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی در باره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل‌سنت نام آن‌ها را «صحیح» نمی گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟
خط ۸۷۰: خط ۸۷۰:
اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمی‌شود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟
اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمی‌شود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟
از این گذشته، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است.
از این گذشته، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است.
توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهم‌السلام، سه ویژه گی دارند كه از آن‌ها جز در مواردی كه خداوند دستور بدهد، نمی توانند استفاده نمایند: 1. قدرت الهی؛ 2. علم غیب؛ 3. مستجاب الدعوة بودن. آن بزرگواران از این سه ویژه در مسائل شخصی هیچگاه نمی توانند استفاده كنند؛ مثل حضرت عیسی علیه‌السلام با این كه مرده را زنده می كرد؛ اما خودش برای نجات جانش مجبور بود كه از این شهر به آن شهر مهاجرت كند تا جانش را حفظ نماید.<br>
توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهم‌السلام، سه ویژه گی دارند كه از آن‌ها جز در مواردی كه خداوند دستور بدهد، نمی توانند استفاده نمایند: 1. قدرت الهی؛ 2. علم غیب؛ 3. مستجاب الدعوة بودن. آن بزرگواران از این سه ویژه در مسائل شخصی هیچگاه نمی توانند استفاده كنند؛ مثل حضرت عیسی (علیه‌السلام)با این كه مرده را زنده می كرد؛ اما خودش برای نجات جانش مجبور بود كه از این شهر به آن شهر مهاجرت كند تا جانش را حفظ نماید.<br>


رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) می توانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد می توانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان می شدند و....
رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) می توانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد می توانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان می شدند و....
اما در قضیه طیر، پیام آور خدا از قدرت مستجاب الدعوة بودن استفاده كرد و دعا نمود كه خداوند امیرمؤمنان علیه‌السلام را هر جا كه هست، بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود. و خداوند بر پیامبرش منت نهاد و دعای او را اجابت كرد. با این كه أنس بن مالك سه بار اجازه ورود نداد؛ اما قرار نبود كه كسی دیگری غیر از امیرمؤمنان علیه‌السلام از آن غذا میل نماید.
اما در قضیه طیر، پیام آور خدا از قدرت مستجاب الدعوة بودن استفاده كرد و دعا نمود كه خداوند امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را هر جا كه هست، بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود. و خداوند بر پیامبرش منت نهاد و دعای او را اجابت كرد. با این كه أنس بن مالك سه بار اجازه ورود نداد؛ اما قرار نبود كه كسی دیگری غیر از امیرمؤمنان (علیه‌السلام)از آن غذا میل نماید.
پس بر خلاف سخن دهلوی، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین جا نیز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون یا باید دهلوی بپذیرد كه یا مردم می دانستند كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بیاید، و این تمام رشته های دهلوی را پنبه خواهد كرد، یا باید بپذیرد كه پیامبر  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از قدرت الهی و مستجاب‌الدعوة بودن خود استفاده نموده است.
پس بر خلاف سخن دهلوی، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین جا نیز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون یا باید دهلوی بپذیرد كه یا مردم می دانستند كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بیاید، و این تمام رشته های دهلوی را پنبه خواهد كرد، یا باید بپذیرد كه پیامبر  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از قدرت الهی و مستجاب‌الدعوة بودن خود استفاده نموده است.


خط ۹۱۶: خط ۹۱۶:


===اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
===اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست: دهلوی ادعا كرده است كه حتی اگر بپذیریم كه امیرمؤمنان علیه‌السلام محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد، بازهم امامت و خلافت آن حضرت ثابت نمی‌شود:
هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست: دهلوی ادعا كرده است كه حتی اگر بپذیریم كه امیرمؤمنان (علیه‌السلام)محبوب‌ترین مخلوق خداوند باشد، بازهم امامت و خلافت آن حضرت ثابت نمی‌شود:
و اگر احب مطلقاً مراد باشد نیز مفید مدعا نیست زیرا كه احب الخلق الی الله چه لازم است كه صاحب ریاست عام باشد بسا اولیاء كبار و انبیاء عالی‌مقدار كه احب الخلق الی الله بوده‌اند و صاحب ریاست عامه نبوده‌اند مثل حضرت زكریا و حضرت یحیی بلكه حضرت شمویل كه در زمان ایشان طالوت به نص الهی ریاست عام داشت.
و اگر احب مطلقاً مراد باشد نیز مفید مدعا نیست زیرا كه احب الخلق الی الله چه لازم است كه صاحب ریاست عام باشد بسا اولیاء كبار و انبیاء عالی‌مقدار كه احب الخلق الی الله بوده‌اند و صاحب ریاست عامه نبوده‌اند مثل حضرت زكریا و حضرت یحیی بلكه حضرت شمویل كه در زمان ایشان طالوت به نص الهی ریاست عام داشت.


خط ۹۲۹: خط ۹۲۹:


ثانیاً: قبح تقدیم مفضول بر افضل، از مسائل عقلی است كه تمام عقلای عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگی روزمره خودشان نیز بر این قاعده پایبند هستند. تمام تلاش مردم برای زندگی بهتر، خانه زیباتر، همسر زیباتر و... از همین قاعده عقلی نشئت می‌گیرد. تابه‌حال دیده نشده است كه بیماری در شرایط مساوی، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومی مراجعه كند. اگر این كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت می‌کنند كه از اول چرا پیش متخصص نرفتی.
ثانیاً: قبح تقدیم مفضول بر افضل، از مسائل عقلی است كه تمام عقلای عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگی روزمره خودشان نیز بر این قاعده پایبند هستند. تمام تلاش مردم برای زندگی بهتر، خانه زیباتر، همسر زیباتر و... از همین قاعده عقلی نشئت می‌گیرد. تابه‌حال دیده نشده است كه بیماری در شرایط مساوی، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومی مراجعه كند. اگر این كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت می‌کنند كه از اول چرا پیش متخصص نرفتی.
اما متأسفانه علمای سنی بر خلاف عقل و وجدانشان این قاعده عقلی را زیر پا می‌گذارند و چون می‌دانند كه با وجود علی بن أبی طالب علیه‌السلام كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمی‌رسد؛ ازاین‌رو تلاش می‌کنند كه این قاعده عقلی را نپذیرند.<br>
اما متأسفانه علمای سنی بر خلاف عقل و وجدانشان این قاعده عقلی را زیر پا می‌گذارند و چون می‌دانند كه با وجود علی بن أبی طالب (علیه‌السلام)كه محبوب‌ترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمی‌رسد؛ ازاین‌رو تلاش می‌کنند كه این قاعده عقلی را نپذیرند.<br>


ثالثاً: آیات قرآن كریم بهترین دلیل بر این است كه تقدیم مفضول بر افضل جایز نیست، خداوند در آیات متعدد این مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آیات متعدد این نكته را متذكر شده است:
ثالثاً: آیات قرآن كریم بهترین دلیل بر این است كه تقدیم مفضول بر افضل جایز نیست، خداوند در آیات متعدد این مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آیات متعدد این نكته را متذكر شده است:
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش