کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
[[حدیث طیر مشوی]]<br> <br>
[[حدیث طیر مشوی]]<br> <br>
یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بر تمام خلایق ثابت می‌کند، روایت طیر مشوی است.  
یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بر تمام خلایق ثابت می‌کند، روایت طیر مشوی است.  
طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوش‌جان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر هم‌سفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم این شخص سعد بن عباده از قبیله خودم باشد؛ اما دیدم كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا این كه آن حضرت صدای خودشان را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) رساندند و پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دستور دادند اجازه ورود بدهم،  امیرمؤمنان (علیه‌السلام)وارد شدندو با رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از آن غذا نوش‌جان كردند.
طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوش‌جان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر هم‌سفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم این شخص سعد بن عباده از قبیله خودم باشد؛ اما دیدم كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا این كه آن حضرت صدای خودشان را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) رساندند و پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دستور دادند اجازه ورود بدهم،  امیرمؤمنان (علیه‌السلام)وارد شدندو با رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از آن غذا نوش‌جان كردند.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال‌هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال‌هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.


خط ۲۰: خط ۲۰:
*عبدالله بن العباس؛
*عبدالله بن العباس؛
*أبو سعید الخدری؛
*أبو سعید الخدری؛
*سفینة خادم رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم
*سفینة خادم رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)؛
*سعد بن أبی وقاص؛
*سعد بن أبی وقاص؛
*عمرو بن العاص؛
*عمرو بن العاص؛
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
ولا یُعْرَفُ لِعُثْمَانَ سَمَاعٌ مِنْ أَنَسٍ وَقَالَ إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ، عَنْ عبدالملک: هُوَ ابْنُ أَبِی سُلَیْمَانَ، عَنْ أَنَسٍ، شَهِدَ النَّبِیّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بِهَذَا، مُرْسَلٌ.<ref>البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، التاریخ الكبیر، ج6، ص258، تحقیق: السید هاشم الندوی، ناشر: دار الفكر.</ref>
ولا یُعْرَفُ لِعُثْمَانَ سَمَاعٌ مِنْ أَنَسٍ وَقَالَ إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ، عَنْ عبدالملک: هُوَ ابْنُ أَبِی سُلَیْمَانَ، عَنْ أَنَسٍ، شَهِدَ النَّبِیّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بِهَذَا، مُرْسَلٌ.<ref>البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، التاریخ الكبیر، ج6، ص258، تحقیق: السید هاشم الندوی، ناشر: دار الفكر.</ref>
از أنس بن مالك نقل شده است كه: مرغی را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هدیه دادند كه خوشش آمد؛ پس فرمود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد. پس علی اجازه گرفت و رسول خدا صدایش را شنید وفرمود: وارد شو.
از أنس بن مالك نقل شده است كه: مرغی را به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هدیه دادند كه خوشش آمد؛ پس فرمود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد. پس علی اجازه گرفت و رسول خدا صدایش را شنید وفرمود: وارد شو.
مشهور نیست كه عثمان از أنس روایت شنیده باشد. إسحاق بن یوسف از عبدالملک كه همان إبن أبی سلیمان باشد، از أنس نقل كرده است كه رسول خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به این قضیه (أحب الخلق بودن علی (علیه‌السلام)) شهادت داده است، این روایت مرسل است.
مشهور نیست كه عثمان از أنس روایت شنیده باشد. إسحاق بن یوسف از عبدالملک كه همان إبن أبی سلیمان باشد، از أنس نقل كرده است كه رسول خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به این قضیه (أحب الخلق بودن علی (علیه‌السلام) شهادت داده است، این روایت مرسل است.


علی بن عمر الحربی این روایت را به صورت كامل تر نقل كرده است:
علی بن عمر الحربی این روایت را به صورت كامل تر نقل كرده است:
خط ۷۶۸: خط ۷۶۸:
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
مرحوم مظفر در پاسخ او می‌گوید:
إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علی أنه لا یَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتنی بعلیٍّ یَدُلُّ علی عدمِ معرفتِهِ له؟ وكیف لا یَعْرِفُه وقد قال كما فی بعض الأخبار: ( اللهم ائتنی بأحب الخلق إلیك وإلیّ). وقال لعلی فی بعض آخر: (ما حسبك علی)؟ وقال له فی بعضها: (ما الذی أبطأ بك)؟ فالنبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم یقل: ائتنی بعلی، لیَحصُلَ التعیینُ من الله سبحانه فیَعْرِفُ الناسُ أن علیاً هو الأحبُّ إلی الله تعالی بنحو الاستدلالِ.
إنا لا نَعرفُ وجهَ الدلالة علی أنه لا یَعْرِفُه، أتراه لو قال: ائتنی بعلیٍّ یَدُلُّ علی عدمِ معرفتِهِ له؟ وكیف لا یَعْرِفُه وقد قال كما فی بعض الأخبار: ( اللهم ائتنی بأحب الخلق إلیك وإلیّ). وقال لعلی فی بعض آخر: (ما حسبك علی)؟ وقال له فی بعضها: (ما الذی أبطأ بك)؟ فالنبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم كان عارفاً به لكنه أبَهم ولم یقل: ائتنی بعلی، لیَحصُلَ التعیینُ من الله سبحانه فیَعْرِفُ الناسُ أن علیاً هو الأحبُّ إلی الله تعالی بنحو الاستدلالِ.
ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمی‌شناخت چیست؟ شما فكر می كنید اگر می فرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمی دانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم او را نمی‌شناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیه‌السلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر ص((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) او را می شناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی (علیه‌السلام)همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).
ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمی‌شناخت چیست؟ شما فكر می كنید اگر می فرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمی دانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم او را نمی‌شناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا ! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیه‌السلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) او را می شناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی (علیه‌السلام)همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).
علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه می‌گوید:
علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه می‌گوید:
إن النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) أرادَ أن یُعْلِمَ بأنَّ مِصداقَ هذا العنوانَ لیس إلا الإمامُ أمیرَ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، وأن اللهَ عز وجل هو الذی جَعَل علیاً أحبَّ الخلقِ إلیه وإلی رسولِه، لا أنَّ النبیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) جَعَلَ علیاً كذلك من عندِ نفسِه... ولو أرسَلَ بطلبِه أو قال: اللهم ائتنی بعلی فإنه أحبُّ الخلقِ إلیك لم تَتَبَیَّنْ هذه الحقیقةُ، ولَتَعَنَتِ المنافقونَ وقالوا بأن الذی قاله النبیُّ من عندِهِ لا مِنَ اللهِ عز وجل.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
إن النبیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) أرادَ أن یُعْلِمَ بأنَّ مِصداقَ هذا العنوانَ لیس إلا الإمامُ أمیرَ المؤمنینَ (علیه‌السلام)، وأن اللهَ عز وجل هو الذی جَعَل علیاً أحبَّ الخلقِ إلیه وإلی رسولِه، لا أنَّ النبیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جَعَلَ علیاً كذلك من عندِ نفسِه... ولو أرسَلَ بطلبِه أو قال: اللهم ائتنی بعلی فإنه أحبُّ الخلقِ إلیك لم تَتَبَیَّنْ هذه الحقیقةُ، ولَتَعَنَتِ المنافقونَ وقالوا بأن الذی قاله النبیُّ من عندِهِ لا مِنَ اللهِ عز وجل.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) می خواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوب‌ترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسول خدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی (علیه‌السلام)می فرستاد یا می گفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوب‌ترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمی شد و منافقان ایراد می گرفتند و می گفتند كه این گفته رسول خدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند.
رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) می خواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوب‌ترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسول خدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی (علیه‌السلام)می فرستاد یا می گفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوب‌ترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمی شد و منافقان ایراد می گرفتند و می گفتند كه این گفته رسول خدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند.


خط ۷۷۷: خط ۷۷۷:
حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ حَدَّثَنَا یُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِیزَارُ بْنُ حُرَیْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا وَهِیَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ عَلِیًّا أَحَبُّ إِلَیْكَ مِنْ أَبِی وَمِنِّی مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَی إِلَیْهَا فَقَالَ یَا بِنْتَ فُلَانَةَ أَلَا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.<ref>الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref>
حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ حَدَّثَنَا یُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِیزَارُ بْنُ حُرَیْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا وَهِیَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ عَلِیًّا أَحَبُّ إِلَیْكَ مِنْ أَبِی وَمِنِّی مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَی إِلَیْهَا فَقَالَ یَا بِنْتَ فُلَانَةَ أَلَا أَسْمَعُكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.<ref>الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref>
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم صلی‌الله علیه و آله اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیه‌السلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تكرار كرد-.
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم صلی‌الله علیه و آله اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیه‌السلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تكرار كرد-.
ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: ای دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدایت را با فریاد بلند كرده و بر سر رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) داد می زنی!
ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: ای دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدایت را با فریاد بلند كرده و بر سر رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) داد می زنی!


ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است:
ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است:
حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ الْعَیْزَارِ بْنِ حُرَیْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی النَّبِیِّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِیَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ... .<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ أَبِی إِسْحَاق، عَنْ الْعَیْزَارِ بْنِ حُرَیْثٍ، عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ، قَالَ: " اسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِیَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاكِ تَرْفَعِینَ صَوْتَكِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ... .<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیه‌السلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است.
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) اجازه می خواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد می زند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیه‌السلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است.
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! می بینم كه تو برسر رسول خدا فریاد می زنی! رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! می بینم كه تو برسر رسول خدا فریاد می زنی! رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی در باره این روایت می‌گوید:
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی در باره این روایت می‌گوید:
واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائیُ بسندٍ صحیحٍ عن النعمان بن بشیر قال استأذن أبو بكر علی النبی صلی‌الله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب إلیك من أبی الحدیث.<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref>
واَخرج أحمدُ وأبو داودَ والنسائیُ بسندٍ صحیحٍ عن النعمان بن بشیر قال استأذن أبو بكر علی النبی صلی‌الله علیه وسلم فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمت ان علیا احب إلیك من أبی الحدیث.<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref>
خط ۷۸۹: خط ۷۸۹:
هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید:
هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید:
رواه البزارُ ورجالُهُ رجالُ الصحیح.<ref>الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بكر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص127، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الكتاب العربی - القاهرة، بیروت - 1407هـ.</ref>
رواه البزارُ ورجالُهُ رجالُ الصحیح.<ref>الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بكر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص127، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الكتاب العربی - القاهرة، بیروت - 1407هـ.</ref>
البته به احتمال زیاد، دادن مرغ بریان به امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در قضیه طیر و رد ابوبكر دلیل اصلی این اعتراض عائشه به رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) باشد؛ چرا كه طبق روایتی كه بخاری نقل كرده، عائشه می‌گوید كه ما در زمان رسول خدا تنها از دو تكه نان سیاه، خرما و آب سیر می‌شدیم:
البته به احتمال زیاد، دادن مرغ بریان به امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در قضیه طیر و رد ابوبكر دلیل اصلی این اعتراض عائشه به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) باشد؛ چرا كه طبق روایتی كه بخاری نقل كرده، عائشه می‌گوید كه ما در زمان رسول خدا تنها از دو تكه نان سیاه، خرما و آب سیر می‌شدیم:
وقال محمد بن یُوسُفَ عن سُفْیَانَ عن مَنْصُورِ بن صَفِیَّةَ حَدَّثَتْنِی أُمِّی عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ صلی‌الله علیه وسلم وقد شَبِعْنَا من الْأَسْوَدَیْنِ التَّمْرِ وَالْمَاءِ.<ref>صحیح البخاری ج5، ص2074، ح5127،كِتَاب الْأَطْعِمَةِ، بَاب الرُّطَبِ وَالتَّمْرِ</ref>
وقال محمد بن یُوسُفَ عن سُفْیَانَ عن مَنْصُورِ بن صَفِیَّةَ حَدَّثَتْنِی أُمِّی عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ صلی‌الله علیه وسلم وقد شَبِعْنَا من الْأَسْوَدَیْنِ التَّمْرِ وَالْمَاءِ.<ref>صحیح البخاری ج5، ص2074، ح5127،كِتَاب الْأَطْعِمَةِ، بَاب الرُّطَبِ وَالتَّمْرِ</ref>
عائشه گفت: رسول خدا از دنیا رفت؛ درحالی‌که ما (فقط) از دو تكه نان سیاه، خرما و آب سیر می شدیم.
عائشه گفت: رسول خدا از دنیا رفت؛ درحالی‌که ما (فقط) از دو تكه نان سیاه، خرما و آب سیر می شدیم.
خط ۸۰۴: خط ۸۰۴:


طبیعی است كه هر كس شایسته این غذای بهشتی نیست.
طبیعی است كه هر كس شایسته این غذای بهشتی نیست.
ثانیا: متأسفانه ابن تیمیه اصل روایات طیر را نخوانده و یا اگر خوانده تعصب زیاد، حجابی ضخیم جلوی عقل و فكر او كشیده و گرنه در اصل روایت به صراحت آمده است كه رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم)منتظر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بوده است.
ثانیا: متأسفانه ابن تیمیه اصل روایات طیر را نخوانده و یا اگر خوانده تعصب زیاد، حجابی ضخیم جلوی عقل و فكر او كشیده و گرنه در اصل روایت به صراحت آمده است كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) منتظر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بوده است.
اگر رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا را نمی‌شناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیش‌ازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهل‌سنت نقل شده است:
اگر رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا را نمی‌شناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیش‌ازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهل‌سنت نقل شده است:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>


ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه می‌گوید:
ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه می‌گوید:
و لو سَمّی علیاً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم یَغْلِقُ البابَ فی وجهِ علیٍّ
و لو سَمّی علیاً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم یَغْلِقُ البابَ فی وجهِ علیٍّ
اگر رسول خدا ص((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) نام علی را می‌برد، أنس از امید باطل راحت می شد و در را بر روی علی نمی بست....
اگر رسول خدا ص(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نام علی را می‌برد، أنس از امید باطل راحت می شد و در را بر روی علی نمی بست....
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه می‌گوید:
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه می‌گوید:
هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را می‌برد، أنس راحت می شد...» اعتراض صریح به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس می گوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آن‌ها دچار شده‌اند، عافیت بخشیده است.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را می‌برد، أنس راحت می شد...» اعتراض صریح به رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس می گوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آن‌ها دچار شده‌اند، عافیت بخشیده است.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>
نتیجه آن كه رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند را می شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیه‌السلام)توسط خداوند ثابت شود.
نتیجه آن كه رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق خداوند را می شناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیه‌السلام)توسط خداوند ثابت شود.


===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه در باره ابوبكر وارد شده. ===  
خط ۸۳۱: خط ۸۳۱:
====جواب اشکال هشتم:====
====جواب اشکال هشتم:====
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می زند.
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می زند.
رسول خدا((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم)جایز نیست.<br>
رسول خدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایز نیست.<br>


مرحوم مظفر اعلی الله مقامه الشریف در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
مرحوم مظفر اعلی الله مقامه الشریف در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
خط ۸۴۹: خط ۸۴۹:
یعنی اگر رسول خدا تقسیم می كرد و می گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید می زد.<br>
یعنی اگر رسول خدا تقسیم می كرد و می گفت كه محبوب‌ترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید می زد.<br>


جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آن‌ها آمدند تا این مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) آن‌ها شایسته این مقام ندیند و از در خانه خود راندند؛ اما امیرمؤمنان آمدند و به این مقام رسیدند.
جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آن‌ها آمدند تا این مقام را از آن خود كنند؛ اما رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آن‌ها شایسته این مقام ندیند و از در خانه خود راندند؛ اما امیرمؤمنان آمدند و به این مقام رسیدند.
پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند این مقام را با وجود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به دست بگیرند.
پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آن‌ها حق نداشته اند این مقام را با وجود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به دست بگیرند.


خط ۸۶۲: خط ۸۶۲:
====جواب اشکال نهم:====
====جواب اشکال نهم:====
پیش‌ازاین روایت صحیح السندی را از مسند أبی یعلی خواندیم كه در آن آمده بود:
پیش‌ازاین روایت صحیح السندی را از مسند أبی یعلی خواندیم كه در آن آمده بود:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984مالنسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ..</ref>
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984مالنسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ..</ref>
انس گفته است كه نزد رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) یك پرنده بود؛ فرمودند: خداوندا محبوب‌ترین مخلوقت را بیاور تا با من از این پرنده بخورد؛ ابوبكر آمد و او را رد كرد، عمر نیز آمد و او را رد كرد، اما علی آمد و رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) به او اجازه داد.
انس گفته است كه نزد رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) یك پرنده بود؛ فرمودند: خداوندا محبوب‌ترین مخلوقت را بیاور تا با من از این پرنده بخورد؛ ابوبكر آمد و او را رد كرد، عمر نیز آمد و او را رد كرد، اما علی آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به او اجازه داد.
همچنین با سند صحیح نقل شده است كه عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدر من قرار بده؛ ولی خداوند به درخواست آن‌ها توجهی نكرد:
همچنین با سند صحیح نقل شده است كه عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدر من قرار بده؛ ولی خداوند به درخواست آن‌ها توجهی نكرد:
وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم): «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی....<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ</ref>
وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) : «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی....<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ</ref>
از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) آوردند؛ پس رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) فرمود: «خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده...
از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) آوردند؛ پس رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: «خدایا محبوب‌ترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده...


اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمی‌شود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟
اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمی‌شود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟
از این گذشته، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است.
از این گذشته، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است.
توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهم‌السلام، سه ویژه گی دارند كه از آن‌ها جز در مواردی كه خداوند دستور بدهد، نمی توانند استفاده نمایند: 1. قدرت الهی؛ 2. علم غیب؛ 3. مستجاب الدعوة بودن. آن بزرگواران از این سه ویژه در مسائل شخصی هیچگاه نمی توانند استفاده كنند؛ مثل حضرت عیسی (علیه‌السلام)با این كه مرده را زنده می كرد؛ اما خودش برای نجات جانش مجبور بود كه از این شهر به آن شهر مهاجرت كند تا جانش را حفظ نماید.<br>
توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهم‌السلام، سه ویژه گی دارند كه از آن‌ها جز در مواردی كه خداوند دستور بدهد، نمی توانند استفاده نمایند: 1. قدرت الهی؛ 2. علم غیب؛ 3. مستجاب الدعوة بودن. آن بزرگواران از این سه ویژه در مسائل شخصی هیچگاه نمی توانند استفاده كنند؛ مثل حضرت عیسی (علیه‌السلام)با این كه مرده را زنده می كرد؛ اما خودش برای نجات جانش مجبور بود كه از این شهر به آن شهر مهاجرت كند تا جانش را حفظ نماید.<br>


رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) می توانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد می توانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان می شدند و....
رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) می توانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد می توانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان می شدند و....
اما در قضیه طیر، پیام آور خدا از قدرت مستجاب الدعوة بودن استفاده كرد و دعا نمود كه خداوند امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را هر جا كه هست، بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود. و خداوند بر پیامبرش منت نهاد و دعای او را اجابت كرد. با این كه أنس بن مالك سه بار اجازه ورود نداد؛ اما قرار نبود كه كسی دیگری غیر از امیرمؤمنان (علیه‌السلام)از آن غذا میل نماید.
اما در قضیه طیر، پیام آور خدا از قدرت مستجاب الدعوة بودن استفاده كرد و دعا نمود كه خداوند امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را هر جا كه هست، بیاورد تا با آن حضرت هم‌سفره شود. و خداوند بر پیامبرش منت نهاد و دعای او را اجابت كرد. با این كه أنس بن مالك سه بار اجازه ورود نداد؛ اما قرار نبود كه كسی دیگری غیر از امیرمؤمنان (علیه‌السلام)از آن غذا میل نماید.
پس بر خلاف سخن دهلوی، رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) در همین جا نیز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون یا باید دهلوی بپذیرد كه یا مردم می دانستند كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بیاید، و این تمام رشته های دهلوی را پنبه خواهد كرد، یا باید بپذیرد كه پیامبر  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) از قدرت الهی و مستجاب‌الدعوة بودن خود استفاده نموده است.
پس بر خلاف سخن دهلوی، رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در همین جا نیز از قدرت اعجاز خودش استفاده كرده است؛ چون یا باید دهلوی بپذیرد كه یا مردم می دانستند كه علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) محبوب‌ترین مخلوق خداوند است و به او خبر دادند كه بیاید، و این تمام رشته های دهلوی را پنبه خواهد كرد، یا باید بپذیرد كه پیامبر  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) از قدرت الهی و مستجاب‌الدعوة بودن خود استفاده نموده است.


===اشكال دهم: رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. ===
===اشكال دهم: رسول خدا عادت نداشت كه تنها غذا بخورد. ===
رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علی هروی در ذیل روایت طیر اشكال خنده‌داری را از حسین بن عبدالله طیبی شارح كتاب مشكاة المصابیح نقل می‌کند كه چون رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، از خداوند چنین درخواستی كرد؛ پس منظور رسول خدا محبوب‌ترین فرد در نزد خداوند از میان پسر عموهایش بوده:
رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) عادت نداشت كه تنها غذا بخورد: ملا علی هروی در ذیل روایت طیر اشكال خنده‌داری را از حسین بن عبدالله طیبی شارح كتاب مشكاة المصابیح نقل می‌کند كه چون رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، از خداوند چنین درخواستی كرد؛ پس منظور رسول خدا محبوب‌ترین فرد در نزد خداوند از میان پسر عموهایش بوده:
قال الطیبیُّ: والوجهُ الذی یقتضیه المقامَ هو الوجه الثانی (ای أنه أراد به أحبَّ خلقِه إلیه من بنی عَمِّه وذویه) لأنه  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) كان یَكْرِهُ أن یأكلَ وحدَهُ لأنه لیس من شیمةِ أهل المُروءاتِ، فطلب من الله تعالی أن یُؤتِیَ له من یُؤاكِلُه وكان ذلك براً وإحساناً منه إلیه وأبرَّ المَبَرّات بذوی الرحم وصلتِه، كأنه قال: بأحبِّ خلقكَ إلیكَ من ذوی القرابَةِ القریبةِ ومن هو أولی بإحسانی وبری إلیه.  
قال الطیبیُّ: والوجهُ الذی یقتضیه المقامَ هو الوجه الثانی (ای أنه أراد به أحبَّ خلقِه إلیه من بنی عَمِّه وذویه) لأنه  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) كان یَكْرِهُ أن یأكلَ وحدَهُ لأنه لیس من شیمةِ أهل المُروءاتِ، فطلب من الله تعالی أن یُؤتِیَ له من یُؤاكِلُه وكان ذلك براً وإحساناً منه إلیه وأبرَّ المَبَرّات بذوی الرحم وصلتِه، كأنه قال: بأحبِّ خلقكَ إلیكَ من ذوی القرابَةِ القریبةِ ومن هو أولی بإحسانی وبری إلیه.  
طیبی گفته: دیدگاهی كه شایسته این روایت است، دیدگاه دوم است (یعنی این كه منظور رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) محبوب‌ترین مخلوق از بین پسر عموها و خانواده‌اش بوده)؛ چرا كه رسول خدا دوست نداشت، تنهائی غذا بخورد؛ زیرا این كار از اخلاق اهل مروت نیست؛ پس رسول خدا از خداوند خواست تا كسی را بیاورد تا با او غذا بخورد. و این كار، نیكی و احسان از جانب آن حضرت به آن شخص بود، و برترین نیكی و احسان این است كه به نزدیكان و خانواده انسان باشد؛ مثل این كه رسول خدا گفته باشد: خدایا محبوب‌ترین مخلوق از میان فامیل های نزدیكم را كه از همه شایسته‌تر به نیكی و احسان من باشد، نزدم بیاور....
طیبی گفته: دیدگاهی كه شایسته این روایت است، دیدگاه دوم است (یعنی این كه منظور رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق از بین پسر عموها و خانواده‌اش بوده)؛ چرا كه رسول خدا دوست نداشت، تنهائی غذا بخورد؛ زیرا این كار از اخلاق اهل مروت نیست؛ پس رسول خدا از خداوند خواست تا كسی را بیاورد تا با او غذا بخورد. و این كار، نیكی و احسان از جانب آن حضرت به آن شخص بود، و برترین نیكی و احسان این است كه به نزدیكان و خانواده انسان باشد؛ مثل این كه رسول خدا گفته باشد: خدایا محبوب‌ترین مخلوق از میان فامیل های نزدیكم را كه از همه شایسته‌تر به نیكی و احسان من باشد، نزدم بیاور....
بعد خود ملا علی هروی در پاسخ او می‌نویسد:
بعد خود ملا علی هروی در پاسخ او می‌نویسد:
وفیه أن لا شكَّ أن العمَ أولی، من إبنِه وكذا البنتَ وأولادَها فی أمرِ البِرِّ والإحسانِ، علی أن قولَ الطیبی هذا إنما یُتِمُّ إذا لم یكن أحدٌ هناك مِمَّن یؤاكِلُه ولا شكَّ فی وجودِه، لا سیما وأنسُ حاضرٌ وهو خادِمُهُ ولم یكن من عادتِه أنه لا یَأكُلُ مَعَهُ.<ref>ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح، ج11، ص250، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الكتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ - 2001م.</ref>
وفیه أن لا شكَّ أن العمَ أولی، من إبنِه وكذا البنتَ وأولادَها فی أمرِ البِرِّ والإحسانِ، علی أن قولَ الطیبی هذا إنما یُتِمُّ إذا لم یكن أحدٌ هناك مِمَّن یؤاكِلُه ولا شكَّ فی وجودِه، لا سیما وأنسُ حاضرٌ وهو خادِمُهُ ولم یكن من عادتِه أنه لا یَأكُلُ مَعَهُ.<ref>ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح، ج11، ص250، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الكتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ - 2001م.</ref>
تردیدی نیست كه عمو شایسته‌تر از پسر عمو است؛ همچنین دختر و فرزندان او در نیكی و احسان شایسته‌تر هستند. البته سخن طیبی زمانی درست است كه هیچ كس در آن جا نبوده باشد كه با آن حضرت غذا بخورد؛ در حالی تردیدی در وجود آن نیست؛ به‌ویژه كه أنس خادم آن حضرت در آن جا حاضر بوده؛ و پیامبر عادت نداشت كه با او غذا نخورد.
تردیدی نیست كه عمو شایسته‌تر از پسر عمو است؛ همچنین دختر و فرزندان او در نیكی و احسان شایسته‌تر هستند. البته سخن طیبی زمانی درست است كه هیچ كس در آن جا نبوده باشد كه با آن حضرت غذا بخورد؛ در حالی تردیدی در وجود آن نیست؛ به‌ویژه كه أنس خادم آن حضرت در آن جا حاضر بوده؛ و پیامبر عادت نداشت كه با او غذا نخورد.
====جواب اشکال دهم:====
====جواب اشکال دهم:====
اولاً: اگر دلیل این دعا و درخواست رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) این بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنین سفینه كه هر دو خادم رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟
اولاً: اگر دلیل این دعا و درخواست رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) این بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنین سفینه كه هر دو خادم رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟
آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم)، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟<br>
آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟<br>


ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها هم‌سفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه اش راند و با آن‌ها هم‌سفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه هم‌سفره نشد؟ مگر آن‌ها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمی شدند؟<br>
ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها هم‌سفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه اش راند و با آن‌ها هم‌سفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه هم‌سفره نشد؟ مگر آن‌ها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمی شدند؟<br>
خط ۹۰۵: خط ۹۰۵:


====جواب اشکال یازدهم:====
====جواب اشکال یازدهم:====
اولا: جناب دهلوی سخن پیامبر ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) را تحریف كرده است؛ چرا كه در هیچ یك از روایات نقل شده، «احب الناس الیك» نیامده؛ بلكه در همه آن‌ها «احب الخلق الیك» آمده. واضح است كه «احب الخلق» با «احب الناس» تفاوت اساسی دارد، تعبیر اول برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) را بر تمامی خلایق؛ حتی ملائكه، انبیاء، صلحا، صحابه و... ثابت می‌کند بر خلاف تعبیر دوم.<br>
اولا: جناب دهلوی سخن پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را تحریف كرده است؛ چرا كه در هیچ یك از روایات نقل شده، «احب الناس الیك» نیامده؛ بلكه در همه آن‌ها «احب الخلق الیك» آمده. واضح است كه «احب الخلق» با «احب الناس» تفاوت اساسی دارد، تعبیر اول برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام) را بر تمامی خلایق؛ حتی ملائكه، انبیاء، صلحا، صحابه و... ثابت می‌کند بر خلاف تعبیر دوم.<br>


ثانیاً: رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق الیك»، نه «احب الخلق الیك فی الأكل». شما به چه دلیل و مدركی سخن رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) را قید زده اید؟<br>
ثانیاً: رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق الیك»، نه «احب الخلق الیك فی الأكل». شما به چه دلیل و مدركی سخن رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را قید زده اید؟<br>


ثالثاً: طبق معیار شما، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همچنین همسران عثمان كه به ادعای شما آن‌ها نیز دختران پیامبر بوده‌اند، در هم‌سفره شدن با پیامبر شایسته‌تر بوده‌اند تا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كه به قول شما در حكم فرزند رسول خدا  ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) بوده. چون خود فرزند قطعاً از كسی كه در حكم فرزند است، طبق مبنای شما شایسته‌تر خواهد بود و لذت غذاخوردن با او بیشتر می‌شود. پس چرا رسول خدا با آن‌ها هم‌سفره نشد و علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) را دعوت كرد؟<br>
ثالثاً: طبق معیار شما، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همچنین همسران عثمان كه به ادعای شما آن‌ها نیز دختران پیامبر بوده‌اند، در هم‌سفره شدن با پیامبر شایسته‌تر بوده‌اند تا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) كه به قول شما در حكم فرزند رسول خدا  (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) بوده. چون خود فرزند قطعاً از كسی كه در حكم فرزند است، طبق مبنای شما شایسته‌تر خواهد بود و لذت غذاخوردن با او بیشتر می‌شود. پس چرا رسول خدا با آن‌ها هم‌سفره نشد و علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) را دعوت كرد؟<br>


رابعاً: عایشه و حفصه دو همسر پیامبر كه شاهد ماجرا بوده‌اند، در آن جا حاضر بودند، قطعاً غذاخوردن و هم‌کاسه شدن با همسر، از هم‌کاسه شدن با كسی در حكم فرزند است و جزء اهل‌وعیال او به‌حساب نمی‌آید، لذت بیشتری دارد؛ چرا رسول خدا حتی یک‌لقمه از آن غذای لذیذ به عایشه و یا حفصه تعارف نكرد؟<br>
رابعاً: عایشه و حفصه دو همسر پیامبر كه شاهد ماجرا بوده‌اند، در آن جا حاضر بودند، قطعاً غذاخوردن و هم‌کاسه شدن با همسر، از هم‌کاسه شدن با كسی در حكم فرزند است و جزء اهل‌وعیال او به‌حساب نمی‌آید، لذت بیشتری دارد؛ چرا رسول خدا حتی یک‌لقمه از آن غذای لذیذ به عایشه و یا حفصه تعارف نكرد؟<br>


خامساً: همان‌طور كه در پاسخ به شبهه قبلی گفتیم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران ما قرار بده و أنس نیز درخواست كرد كه خدایا این شخص را سعد بن عباده قرار بده، آیا آن‌ها به‌اندازه دهلوی نفهمیده بودند كه منظور رسول خدا ((صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و سلم) هم‌کاسه شدن با فرزند و یا كسی است كه در حكم فرزند او است بوده؟
خامساً: همان‌طور كه در پاسخ به شبهه قبلی گفتیم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران ما قرار بده و أنس نیز درخواست كرد كه خدایا این شخص را سعد بن عباده قرار بده، آیا آن‌ها به‌اندازه دهلوی نفهمیده بودند كه منظور رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) هم‌کاسه شدن با فرزند و یا كسی است كه در حكم فرزند او است بوده؟


===اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
===اشكال دوازدهم: هركس محبوب‌ترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. ===
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش