۶٬۷۰۰
ویرایش
(←پانویس) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
در قـرن دوم و سوم هجری قمری، زمینه مجادلات مذاهب کلامی خصوصا [[معتزله]] و [[اهل حدیث]] فراهم بود. این مجادلات موجب شد تا فضای فکری جامعه اسلامی آن روز تیره و تار شود. یک سوی این منازعات معتزلیان بودند که توجه خاصی به فهم عقلی داشتند که البته حاکمان وقت در ایجاد آن نقش داشتند و در طرف دیگر اهلحدیث بودند که بر ظواهر نصوص آیات و روایات و عمل به آن تعصب ویژهای داشتند. نتیجه این مناقشهها، جامعه اسلامی را با دو خطر بزرگ مواجه کرد.1: ادامه این وضع موجب درگیریها و حتی کشتار میان طرفداران این دو مذهب شد و نتیجه آن به شکست اتحاد مسلمانان انجامید. 2: ترویج هر یک از این دو تفکر افراطی و تفریطی، به شکست بنیان عقیدتی مردم منجر شد، زیرا نتیجه گرایش [[اهلحدیث]] و جمود | در قـرن دوم و سوم هجری قمری، زمینه مجادلات مذاهب کلامی خصوصا [[معتزله]] و [[اهل حدیث]] فراهم بود. این مجادلات موجب شد تا فضای فکری جامعه اسلامی آن روز تیره و تار شود. یک سوی این منازعات معتزلیان بودند که توجه خاصی به فهم عقلی داشتند که البته حاکمان وقت در ایجاد آن نقش داشتند و در طرف دیگر اهلحدیث بودند که بر ظواهر نصوص آیات و روایات و عمل به آن تعصب ویژهای داشتند. نتیجه این مناقشهها، جامعه اسلامی را با دو خطر بزرگ مواجه کرد.1: ادامه این وضع موجب درگیریها و حتی کشتار میان طرفداران این دو مذهب شد و نتیجه آن به شکست اتحاد مسلمانان انجامید. 2: ترویج هر یک از این دو تفکر افراطی و تفریطی، به شکست بنیان عقیدتی مردم منجر شد، زیرا نتیجه گرایش [[اهلحدیث]] و جمود آنها بر ظواهر نصوص، مسائلی چون تجسیم، تشبیه و نیز جعلیات را وارد عرصه اندیشه دینی کرد و نتیجه تفکر اعتزالی که پایه آن اعتماد کامل به فهم عقل بود، تالی فاسدهای خود را داشت. به همین جهت، ضرورت شکلگیری نهضتی اصلاحی در بستر اندیشه اهلسنت و جماعت احساس شد. در همین راستا سه نفر از متفکران اهل سنت و جماعت به نامهای 1.ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری متوفای 324 قمری 2. ابومنصور ماتریدی متوفای 333 قمری 3. ابوجعفر طحاوی برای رسیدن به این هدف تلاش خود را آغاز کردند تا به نوعی شکاف میان تفکر معتزلی و نصگرایی متعصبانه اهلحدیث را ترمیم کنند. البته باید گفت که نقش طحاوی بیشتر معطوف به تبیین آرای کلامی [[ابوحنیفه]] بود، در حالیکه ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی، هر کدام به تنهایی موسس مکتب کلامی جدیدی شدند که امروزه به نام مکاتب اشاعره و ماتریدیه شناخته میشود. | ||
== مقایسه روش کلامی ماتریدی و اشعری == | == مقایسه روش کلامی ماتریدی و اشعری == | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== دیدگاهها در تفاوت روش ماتریدیه با اشاعره == | == دیدگاهها در تفاوت روش ماتریدیه با اشاعره == | ||
محققینی که | محققینی که درباره ماتریدیه و اشاعره پژوهش کردهاند، به سه دیدگاه رسیدهاند. | ||
'''دیدگاه اول''' | '''دیدگاه اول''' | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== خلاصه عقاید ماتریدیه == | == خلاصه عقاید ماتریدیه == | ||
ماتریدیان همچون دیگر متکلمان اهلسنت و جماعت، درباره توحید تعصب خاصی دارند و از این نظر عنوان فاعلیت و خالقیت را فقط برای خداوند جایز میدانند و برای انسان هیچ شأنی جز کسب که به معنای نوعی انتساب فعل به فاعل است، قائل نیستند. با اینحال نمیتوان از وجود تفاوت آرای اشاعره و ماتریدیه و حتی میان آرای اشاعره متقدم و اشاعره متاخر غافل شد. | ماتریدیان همچون دیگر متکلمان اهلسنت و جماعت، درباره توحید تعصب خاصی دارند و از این نظر عنوان فاعلیت و خالقیت را فقط برای خداوند جایز میدانند و برای انسان هیچ شأنی جز کسب که به معنای نوعی انتساب فعل به فاعل است، قائل نیستند. با اینحال نمیتوان از وجود تفاوت آرای اشاعره و ماتریدیه و حتی میان آرای اشاعره متقدم و اشاعره متاخر غافل شد. | ||
مثلا ابوالحسن اشعری [[نظریهکسب]] را بهگونهای تفسیر میکند که جز انتسابِ اعتباری فعل به فاعل، چیز دیگری را ثابت نمیکند و در فرض اثبات قدرت برای انسان، به شرطی آن را میپذیرد که آن قدرت هیچ تاثیری نه در خلق فعل داشته باشد و نه در عنوان آن. اما اشاعره پس از او خصوصا ماتریدیه برای انسان | مثلا ابوالحسن اشعری [[نظریهکسب]] را بهگونهای تفسیر میکند که جز انتسابِ اعتباری فعل به فاعل، چیز دیگری را ثابت نمیکند و در فرض اثبات قدرت برای انسان، به شرطی آن را میپذیرد که آن قدرت هیچ تاثیری نه در خلق فعل داشته باشد و نه در عنوان آن. اما اشاعره پس از او خصوصا ماتریدیه برای انسان درباره افعالش، انتسابیحقیقی قایلاند. | ||
=== اثبات خدا === | === اثبات خدا === | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=== افعال اختیاری === | === افعال اختیاری === | ||
ماتریدیان | ماتریدیان درباره افعال اختیاری بشر، بیشتر از اشاعره به امر بینالامرین گرایش دارند. از دیدگاه این مکتب، انسان فاعل واقعی افعال خویش است، چون با اراده و قدرتی که خدا به او میدهد فعل را با مباشرت مستقیم ایجاد میکند که البته این ایجاد به معنای خلق نیست، زیرا معتقدند که فعل انسان غیر از فعل خداوند است. فعل خدا جنبه خلقی و فعل انسان جنبه کسبی و توصیفی دارد. مثلا نشستن و برخاستن فعل انسان است، اما اصل آن را خدا خلق میکند. پس ذات نشستن و برخاستن که ناشی از حرکت است، آفریده خداوند است، ولی نشستن و برخاستن که ناشی از اراده و اختیار انسان است، مربوط به فعل انسان می باشد. در یک جمله کوتاه میتوان گفت که اصل فعل را خدا میآفریند و عنوان فعل را انسان با نیتش آماده و با قدرت اعطایی از جانب خداوند ایجاد میکند. پس ایجاد هر فعلی از سوی خداوند، منوط به نیت انسان است. با این حساب، در نگاه ماتریدیه معیار جزا(ثواب و عقاب) نیت فعل و انجام آن است، زیرا «اِنّما الاعمالُ بالنیّات».<ref> با اقتباس از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۷، ص ۶۴۲۶.</ref> | ||
ماتریدیه برخلاف اشاعره معتقدند تکلیف ما لایطاق، (تکلیف انجام کار بر کسی که از طاقتش خارج است) خلاف عدالت و حکمت الهی است. در حالیکه اشاعره معتقدند که خداوند میتواند بندگانش را مجبور به تکالیفی بکند که از قدرتشان خارج است.<ref>با استفاده از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۶، ص ۶۰۵۹.</ref> | ماتریدیه برخلاف اشاعره معتقدند تکلیف ما لایطاق، (تکلیف انجام کار بر کسی که از طاقتش خارج است) خلاف عدالت و حکمت الهی است. در حالیکه اشاعره معتقدند که خداوند میتواند بندگانش را مجبور به تکالیفی بکند که از قدرتشان خارج است.<ref>با استفاده از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۶، ص ۶۰۵۹.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
'''محمد بن ابیبکر مرعشی''' | '''محمد بن ابیبکر مرعشی''' | ||
متکلم مشهور ماتریدی قرن دوازدهم، [[محمد بن | متکلم مشهور ماتریدی قرن دوازدهم، [[محمد بن ابی بکر مرعشی]] معروف به «ساجقلیزاده» (1150ق) صاحب نشرالطوالع است. | ||
'''شاه ولی الله دهلوی''' | '''شاه ولی الله دهلوی''' | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |