۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خارق العاده' به 'خارقالعاده') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
بر اساس گزارشها مادر مریم نازا بود و تا 30 سال صاحب فرزند نشد<ref>ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه، آیتی، عبدالمحمد، ج 1، ص 159، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1363ش</ref>؛ لذا به درگاه خداوند دعا کرد تا به وی فرزندی عطا کند. هنگامی که دعایش [[مستجاب]] و باردار شد، به پاس این لطف الهی [[نذر]] کرد که فرزندش خدمتکار [[معبد]] [[بیتالمقدس]] باشد. | بر اساس گزارشها مادر مریم نازا بود و تا 30 سال صاحب فرزند نشد<ref>ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه، آیتی، عبدالمحمد، ج 1، ص 159، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1363ش</ref>؛ لذا به درگاه خداوند دعا کرد تا به وی فرزندی عطا کند. هنگامی که دعایش [[مستجاب]] و باردار شد، به پاس این لطف الهی [[نذر]] کرد که فرزندش خدمتکار [[معبد]] [[بیتالمقدس]] باشد. | ||
قرآن داستان مریم (سلام الله علیها) از تولد او و نذر مادرش را چنین بیان میکند: «[یاد کنید] هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا، برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از [[ولایت]] و سرپرستی من] آزاد باشد، بنابراین از من بپذیر، بیقین تو شنوا و دانایی. زمانی که او را زایید، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و آن پسر [که زاییدن او را آرزو داشت، در کرامت، عظمت، ارزش و شخصیت] مانند این دختر نیست [پس در مقام نامگذاریش گفت:] البته من نامش را «مریم» | قرآن داستان مریم (سلام الله علیها) از تولد او و نذر مادرش را چنین بیان میکند: «[یاد کنید] هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا، برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از [[ولایت]] و سرپرستی من] آزاد باشد، بنابراین از من بپذیر، بیقین تو شنوا و دانایی. زمانی که او را زایید، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و آن پسر [که زاییدن او را آرزو داشت، در کرامت، عظمت، ارزش و شخصیت] مانند این دختر نیست [پس در مقام نامگذاریش گفت:] البته من نامش را «مریم» نهادم و او و فرزندانش را از خطرات مهلک و وسوسههای بنیان برانداز [[شیطان]] رانده شده به پناه تو میآورم. پس پروردگارش او را به صورت نیکویی پذیرفت، و به طرز نیکویی نشو و نما داد<ref>آل عمران، 35-37</ref>». | ||
گزارش شده است؛ هنگامی که مادر مریم او را به دنیا آورد، بر اساس نذری که کرده بود، نوزاد را در پارچهای پیچید و برای خدمت در معبد، به بیتالمقدس نزد [[انبیا]] و دانشمندانی که آنجا مشغول به [[عبادت]] بودند، برد. مادر مریم شرح نذر خود را برای آنها بیان کرد، و از علما و بزرگان [[بنیاسرائیل]] خواست تا سرپرستی او را بر عهده گیرند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 544 - 545، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> از آنجا که مریم فرزند عمران و از خانواده بزرگی بود، و پدر مریم (عمران) مقام ریاست بر آنها داشت. اینجا بود که [[زکریا|زکریا (علیهالسلام)]] فرمود: من به سرپرستی او سزاوارترم؛ زیرا که خالهاش در منزل من است. افراد حاضر در معبد که تعداد آنها 29 نفر بود به این پیشنهاد زکریا راضی نشدند؛ لذا قرعه انداختند و قرعه به نام زکریا افتاد، <ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 739، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> و در حالیکه وی فرزندی نداشت، سرپرستی مریم(سلام الله علیها) را بر عهده گرفت:<ref> آل عمران، 44: «(ای پیامبر!) این [قصه مریم و زکریا]، از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنیاسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد</ref>». | گزارش شده است؛ هنگامی که مادر مریم او را به دنیا آورد، بر اساس نذری که کرده بود، نوزاد را در پارچهای پیچید و برای خدمت در معبد، به بیتالمقدس نزد [[انبیا]] و دانشمندانی که آنجا مشغول به [[عبادت]] بودند، برد. مادر مریم شرح نذر خود را برای آنها بیان کرد، و از علما و بزرگان [[بنیاسرائیل]] خواست تا سرپرستی او را بر عهده گیرند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 544 - 545، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> از آنجا که مریم فرزند عمران و از خانواده بزرگی بود، و پدر مریم (عمران) مقام ریاست بر آنها داشت. اینجا بود که [[زکریا|زکریا (علیهالسلام)]] فرمود: من به سرپرستی او سزاوارترم؛ زیرا که خالهاش در منزل من است. افراد حاضر در معبد که تعداد آنها 29 نفر بود به این پیشنهاد زکریا راضی نشدند؛ لذا قرعه انداختند و قرعه به نام زکریا افتاد، <ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 739، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> و در حالیکه وی فرزندی نداشت، سرپرستی مریم(سلام الله علیها) را بر عهده گرفت:<ref> آل عمران، 44: «(ای پیامبر!) این [قصه مریم و زکریا]، از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنیاسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد</ref>». | ||
بدینوسیله حضرت مریم (سلام الله علیها) به بیتالمقدس رفت و در قسمت شرقی آنجا محوطهای را برای خود آماده ساخت و در آنجا به عبادت پرداخت<ref>مریم، 16: «و در این کتاب (آسمانی)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقی(بیتالمقدس) قرار گرفت</ref>». وی در این دوران رشد جسمی مناسبی داشت و مورد لطف و عنایتهای دیگر الهی نیز قرار گرفت به گونهای که هرگاه زکریا در محل عبادت او حاضر میشد، طعامهایی را در نزد او میدید و مریم(سلام الله علیها) در جواب این سؤال که اینها را از کجا آوردهای؟ میگفت: اینها از جانب خداوند است<ref>آل عمران، 37؛ «غذا و میوه بهشتی حضرت مریم (سلام الله علیها)، 6219؛ «جایگاه مریم (سلام الله علیها) در قرآن و کتاب مقدس»، 29833</ref>. | |||
== حضرت مریم سیده زنان عالم == | == حضرت مریم سیده زنان عالم == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== ازدواج حضرت مریم == | == ازدواج حضرت مریم == | ||
بر اساس برخی گزارشهای تاریخی یوسف بن یعقوب بن ماثان پسر عموی حضرت مریم (سلام الله علیها) <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 307، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref> و یا | بر اساس برخی گزارشهای تاریخی یوسف بن یعقوب بن ماثان پسر عموی حضرت مریم (سلام الله علیها) <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 307، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref> و یا پسرخاله او بود<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 119</ref>. او مردی حکیم بود و دلبستگی خاصی در خدمت به [[کنیسه]] داشت. او به شغل نجاری مشغول بود و از درآمد خویش به فقرا کمک میکرد<ref> الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 307</ref>. | ||
[[زکریا|حضرت زکریا (علیهالسلام)]] او را برای خدمت به حضرت مریم (سلام الله علیها) گماشته بود<ref> البدء و التاریخ، ج 3، ص 119</ref>؛ لذا یوسف همواره از مریم مراقبت میکرد و به همین جهت نخستین کسی بود که از باردار شدن او نگران شد<ref> الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 308</ref>. | [[زکریا|حضرت زکریا (علیهالسلام)]] او را برای خدمت به حضرت مریم (سلام الله علیها) گماشته بود<ref> البدء و التاریخ، ج 3، ص 119</ref>؛ لذا یوسف همواره از مریم مراقبت میکرد و به همین جهت نخستین کسی بود که از باردار شدن او نگران شد<ref> الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 308</ref>. |