معرفی دو میراث مکتوب غربیان در نقد دموکراسی (معرفى و نقد کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'چپ گرا' به 'چپ‌گرا'
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'چپ گرا' به 'چپ‌گرا')
خط ۵۲: خط ۵۲:
کرافورد براف مکفرسون(Craford Brough Macpherson) نظریه پرداز سیاسى کانادایى در سال 1911 به دنیا آمد و در سال 1987 وفات یافت. او پس از تحصیل در مدرسه اقتصاد لندن، در سال 1935 به زادگاهش (تورنتو) بازگشت و در دانشگاه به تدریس درس نظریه سیاسى پرداخت. جز چند سفر کوتاه علمى به چند کشور، سراسر زندگى علمى و دانشگاهى خود را در ترونتو گذراند. در سال 1962، یکى از مشهورترین آثارش را به نام نظریه سیاسى فردگرایى انحصارطلبانه منتشر ساخت. وى در این اثر استدلال مى‌کند که پیدایش بازار سرمایه‌دارى قرن هفدهم انگلستان فرهنگى را به وجود آورد که طى آن تصاحب و تملک(انحصار)کالاها به هدف عمده زندگى تبدیل شد. مکفرسون در کتاب نظریه دموکراسى: جستارهایى در بازاریابى(چاپ1973) نشان داد که پیشرفت و بقاى دموکراسى در صورتى امکان‌پذیر است که برخى از ارزش‌هاى فراموش شده دموکراسى چون آزادى خواهى احیا شود.<br>
کرافورد براف مکفرسون(Craford Brough Macpherson) نظریه پرداز سیاسى کانادایى در سال 1911 به دنیا آمد و در سال 1987 وفات یافت. او پس از تحصیل در مدرسه اقتصاد لندن، در سال 1935 به زادگاهش (تورنتو) بازگشت و در دانشگاه به تدریس درس نظریه سیاسى پرداخت. جز چند سفر کوتاه علمى به چند کشور، سراسر زندگى علمى و دانشگاهى خود را در ترونتو گذراند. در سال 1962، یکى از مشهورترین آثارش را به نام نظریه سیاسى فردگرایى انحصارطلبانه منتشر ساخت. وى در این اثر استدلال مى‌کند که پیدایش بازار سرمایه‌دارى قرن هفدهم انگلستان فرهنگى را به وجود آورد که طى آن تصاحب و تملک(انحصار)کالاها به هدف عمده زندگى تبدیل شد. مکفرسون در کتاب نظریه دموکراسى: جستارهایى در بازاریابى(چاپ1973) نشان داد که پیشرفت و بقاى دموکراسى در صورتى امکان‌پذیر است که برخى از ارزش‌هاى فراموش شده دموکراسى چون آزادى خواهى احیا شود.<br>
به اعتقاد مکفرسون، نظریه پردازان جدید دموکراسى چون ژوزف شومپیتر و رابرت دال تعریف نوینى از دموکراسى ارایه کرده‌اند که از یک سو با بازار رقابتى کاپیتالیسم و از سوى دیگر با عدم مشارکت گسترده دموکراتیک تناسب دارد. از این رو، وى بازیابى آزادى را براى دموکراسى سالم و نیرومند ضرورى مى‌داند. مکفرسون هواخواه شکلى از سوسیالیسم دموکراتیک بود و به همین دلیل، در یک سلسله سخنرانى‌هاى رادیویى تلاش کرد نشان دهد جوامع سوسیالیستى و جهان سومى داراى امکانات بالقوه و منحصر به فردى براى استقراربخشى به دموکراسى با شرایط خود هستند. مجموعه این سخنرانى‌ها در سال 1965 در کتاب جهان واقعى دموکراسى منتشر گردید (The RealWord Of Democracy) که بخش‌هایى از آن را بررسى مى‌کنیم:<br>
به اعتقاد مکفرسون، نظریه پردازان جدید دموکراسى چون ژوزف شومپیتر و رابرت دال تعریف نوینى از دموکراسى ارایه کرده‌اند که از یک سو با بازار رقابتى کاپیتالیسم و از سوى دیگر با عدم مشارکت گسترده دموکراتیک تناسب دارد. از این رو، وى بازیابى آزادى را براى دموکراسى سالم و نیرومند ضرورى مى‌داند. مکفرسون هواخواه شکلى از سوسیالیسم دموکراتیک بود و به همین دلیل، در یک سلسله سخنرانى‌هاى رادیویى تلاش کرد نشان دهد جوامع سوسیالیستى و جهان سومى داراى امکانات بالقوه و منحصر به فردى براى استقراربخشى به دموکراسى با شرایط خود هستند. مجموعه این سخنرانى‌ها در سال 1965 در کتاب جهان واقعى دموکراسى منتشر گردید (The RealWord Of Democracy) که بخش‌هایى از آن را بررسى مى‌کنیم:<br>
«افلاطون در سده پنچم پیش از میلاد، دموکراسى را به دلیل دیدگاه برابر خواهانه اش، مردود شمرد. به طور مشابه نیز، در قرن هفدهم میلادى، کرامول ـ رهبر انقلاب انگلیس ـ آن را رد کرد. حتى متحدان چپ گراى کرامول، به علت اصرار دموکراسى بر اعطاى حق رأى به مردم، با آن به مخالفت برخاستند. <br>
«افلاطون در سده پنچم پیش از میلاد، دموکراسى را به دلیل دیدگاه برابر خواهانه اش، مردود شمرد. به طور مشابه نیز، در قرن هفدهم میلادى، کرامول ـ رهبر انقلاب انگلیس ـ آن را رد کرد. حتى متحدان چپ‌گراى کرامول، به علت اصرار دموکراسى بر اعطاى حق رأى به مردم، با آن به مخالفت برخاستند. <br>
مبلغ اصلى لیبرالیسم در قرن نوزده میلادى، یعنى جان استوارت میل، على رغم نقش مهمى که براى توده‌هاى مردمى قائل بود، نظام خاصى از رأى گیرى را پیشنهاد مى‌کرد که در آن، طبقه کارگر به اکثریتى پر نفوذ تبدیل نشود. ژان ژاک روسو، یک جامعه دموکراتیک را جامعه اى مى‌دانست که انسان‌ها به آزاد بودن مجبور مى‌شوند نه این که آزاد باشند. به علاوه اشکالات دیگرى در دموکراسى به چشم مى‌خورد، از جمله: <br>
مبلغ اصلى لیبرالیسم در قرن نوزده میلادى، یعنى جان استوارت میل، على رغم نقش مهمى که براى توده‌هاى مردمى قائل بود، نظام خاصى از رأى گیرى را پیشنهاد مى‌کرد که در آن، طبقه کارگر به اکثریتى پر نفوذ تبدیل نشود. ژان ژاک روسو، یک جامعه دموکراتیک را جامعه اى مى‌دانست که انسان‌ها به آزاد بودن مجبور مى‌شوند نه این که آزاد باشند. به علاوه اشکالات دیگرى در دموکراسى به چشم مى‌خورد، از جمله: <br>
* 1 ـ '''دموکراسى یا جامعه مبتنى بر حق انتخاب فردى،''' نقاط ضعف دیگرى نیز دارد. از جمله: اول ـ جامعه سرمایه‌دارى مبتنى بر بازار، شکل نمى‌گیرد، مگر آن که در یک سو، تعدادى از مردم از سرمایه‌هاى کلان برخوردار مى‌شوند، و در سوى دیگر، تعداد کثیرى فاقد سرمایه مى‌گردند، یا سرمایه شان آن قدر اندک است که نمى‌توانند آن را به کار اندازند و سود ببرند، پس ناچار مى‌شوند نیروى کار خود را در اختیار دیگران قرار دهند. این واقعیت، آزادى انتخاب را هم نابرابر مى‌سازد. در واقع، همه آزادند، اما برخى آزادترند.<br>
* 1 ـ '''دموکراسى یا جامعه مبتنى بر حق انتخاب فردى،''' نقاط ضعف دیگرى نیز دارد. از جمله: اول ـ جامعه سرمایه‌دارى مبتنى بر بازار، شکل نمى‌گیرد، مگر آن که در یک سو، تعدادى از مردم از سرمایه‌هاى کلان برخوردار مى‌شوند، و در سوى دیگر، تعداد کثیرى فاقد سرمایه مى‌گردند، یا سرمایه شان آن قدر اندک است که نمى‌توانند آن را به کار اندازند و سود ببرند، پس ناچار مى‌شوند نیروى کار خود را در اختیار دیگران قرار دهند. این واقعیت، آزادى انتخاب را هم نابرابر مى‌سازد. در واقع، همه آزادند، اما برخى آزادترند.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۹۹

ویرایش