حدیث معراج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۵۱: خط ۵۱:
* حقیقت محبت به خدا<ref>مصباح یزدی، راهیان کوه دوست، ۱۳۷۹ش.</ref>.
* حقیقت محبت به خدا<ref>مصباح یزدی، راهیان کوه دوست، ۱۳۷۹ش.</ref>.


=متن حدیث معراج=
=متن و ترجمه حدیث معراج=


از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت است که <ref>الديلمي، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، صص: 206-199</ref>:<br>
رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنیِنَ عليه‌السلام<ref>این مناجات در کتاب بحارالانوار ، جلد ۷۷ ، صفحه ۲۱ موجود است که چون علامه مجلسی «رضوان الله علیه» از ارشاد القلوب دیلمی ، باب ۵۴ نقل نموده به همان مدرک مراجعه و استنساخ گردیده است و اگر تفاوتی در جملات دیده میشود به همین دلیل است</ref>: إنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ سَألَ رَبَّهُ فِی لَیْلَهِ الْمِعْراجِ فَقالَ : یا رَبِّ ! أیُّ الاْعْمالِ أفْضَلُ ؟ فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ : لَیْسَ شَیْءٌ عِنْدِی أفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَالرِّضا بِما قَسَمْتُ


پیامبر (صلّی‌الله علیه واله وسلّم) در شب معراج از خداوند پرسید: پروردگارا کدام عمل فضیلت بیشتری دارد؟<br>
از امیر مؤمنان عليه‌السلام روایت شده است که : پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در شب معراج از پروردگارش پرسید : پروردگارا ! برترین و شریفترین کارها کدام است ؟ خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود : هیچ عملی نزد من بالاتر از توکل بر من و راضی بودن به آنچه که من قسمت کرده ام ، نیست
خداوند پاسخ داد: چیزی نزد من از توکل به خودم و خشنودی از تقسیم بالاتر نیست،<br>


<big>‌ای محمّد!</big> دوستی خود را نسبت به دوستداران لازم نمودم، و محبت خود را به افراد مهربان که در راه من مهربانی می‌کنند، واجب کردم و محبّت خود را نسبت به کسانی که به من پیوسته‌اند و افرادی که بر من توکل نموده‌اند، لازم دیدم. باید بدانی که دوستی من پایانی ندارد و هر گاه بر دوستی خود نسبت به ایشان بیفزایم، نشانه‌ای در آن قرار می‌دهم. آنان کسانی هستند که چون من به مخلوقاتم می‌نگرند و نیازهای خود را نزد مردم ابراز نمی‌کنند و شکم‌ها را از حرام نگاه می‌دارند. در دنیا به ذکر و محبت من غرق در نعمت‌اند و نهایت رضایت را از ایشان دارم.<br>
<big>شایستگان محبّت خداوند</big>
<big>یا مُحَمَّدُ !</big> وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحابِّینَ فِیَّ ، وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَواصِلِینَ فِیَّ وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیَّ ، وَلَیْسَ لَِمحَبَّتِی عَلَمٌ وَلا نِهایَهٌ ، وَکُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً


‌<big>ای احمد!</big> اگر دوست می‌داری که با ورع ترین مردم باشی، نسبت به دنیا زهد پیشه کن و به آخرت تمایل داشته باش. <br>
أُولئِکَ الَّذِینَ نَظَرُوا إلَی الَْمخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إلَیْهِمْ وَلَمْ یَرْفَعُوا الْحَوائِجَ إلَی الْخَلْقِ
پرسید: خدایا چگونه زاهدترین باشم؟ <br>
فرمود: در دنیا اندکی از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها برگیر و برای روز بعد ذخیره مکن و بر ذکر من مداومت نما. <br>
پرسید: چگونه بر ذکر تو مداومت کنم؟ <br>
فرمود: با دوری از مردم و گرویدن به خلوت و عدم توجّه به تلخ‌وشیرین دنیا و خالی داشتن شکم و خانه‌ات از نعمت‌های دنیایی. ‌<br>


<big>ای احمد!</big> بر حذر باش که مانند کودکان نباشی که هر رنگی را می‌بینند و هر چیزی را از ترش‌وشیرین که به دست می‌آورند، مغرور می‌گردند. <br>
بُطُونُهُمْ خَفِیفَهٌ مِنْ أکْلِ الْحَرامِ
عرض کرد: خدایا مرا به کاری دعوت کن که با انجام آن به تو نزدیک شوم؟ <br>
فرمود: شب خود را روز قرار بده و روزت را شب. <br>
پرسید: چگونه؟ <br>
فرمود: خوابت را در شب تبدیل به نماز و غذایت را در روز گرسنگی کن (و روزه‌بگیر).<br>


<big>‌ای احمد!</big> سوگند به جلال و عزّتم، اگر بندهای چهار خصلت را برایم ضمانت نماید، او را در بهشت داخل می‌کنم:
نَعِیمُهُمْ فِی الدُّنْیا ذِکْرِی وَمَحَبَّتِی وَرِضائِی عَنْهُمْ
* زبانش را جز در موارد لازم باز نکند
* و دلش را از وسواس حفظ کند
* و بداند که من نسبت به تمام حالاتش علم دارم و او را می‌بینم
* و نور چشمش را گرسنگی بداند (روزه بگیرد).<br>


<big>ای احمد!</big> اگر شیرینی گرسنگی (و روزه) و خاموشی و خلوت و دوری از مردم و نتایجی که در پی دارند، می‌چشیدی (همیشه بر آنها ملازمت می‌کردی)؟ <br>
<big>ای محمد !</big> محبّت من شامل کسانی است که به خاطر من محبّت میکنند ، و به خاطر من عطوفت و مهربانی میکنند ، و به خاطر من با دیگران میپیوندند ، و محبّت من شامل کسانی است که بر من توکّل میکنند
پرسید: خداوندا نتیجه گرسنگی چیست؟ <br>
فرمود: کسب حکمت و دانش و حفظ قلب و تقرّب به من و حزن دائم و سبکی مخارج زندگی در میان مردم و گفتن سخن حقّ است و باک نداشتن از اینکه زندگی با آسانی یا با سختی می‌گذرد.<br>


<big>‌ای احمد!</big> آیا میدانی بنده در چه وقت به من تقرّب می‌یابد؟ <br>
و برای محبت من نه نشانه مخصوصی است و نه پایان و نهایتی


عرضه داشت: نه ‌ای پروردگار من. <br>
هرگاه که یک نشانه را از سر راه محبوبان خویش بر دارم نشانه دیگری را قرار خواهم داد


فرمود: هنگامی که گرسنه (و روزه) و یا در حال سجده باشد. ‌<br>
اینان کسانی هستند که به مردم به همان گونه که من نگاه میکنم ، مینگرند و دست نیاز به سوی خلق دراز نمی‌کنند


<big>ای احمد!</big> در شگفتم از سه کس:
شکم آنها از مالحرام خالی است
* بنده‌ای که در حال نماز است و می‌داند به‌سوی چه کسی دست را بالا برده و مقابل چه کسی ایستاده و چرت می‌زند
* و در شگفتم از کسی که خوراک یک روز را دارد، بااین‌وصف در فکر مخارج فردا است و برایش تلاش می‌کند،
* و در شگفتم از بنده‌ام که نمی‌داند من از او راضی‌ام یا خشمگین، بااین‌حال می‌خندد.<br>


<big>‌ای احمد!</big> در بهشت قصری از لؤلؤ و دُرّ ساخته شده که بندگان خاص را به آنجا برم و هر روز هفتاد بار به ایشان می‌نگرم و با آنان سخن می‌گویم و در هر بار نگاه، قصرشان را هفتاد برابر وسیع می‌نمایم، و هنگامی که اهل بهشت با خوراک و نوشیدنی لذّت برند، ایشان با یاد و سخن‌گفتن با من لذّت می‌برند. <br>
خوشی و کامرانی آنها در دنیا ذکر و محبّت و رضایت من از ایشان است
پرسید: خدایا نشانه اینان چیست؟ <br>
<big>
فرمود: آنان کسانی هستند که زبان خود را از گفتار بیهوده و شکمشان را از زیادی طعام حفظ می‌نمایند.<br>
پارساترین مردمان</big>
یا أحْمَدُ ! إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَکُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا وَارْغَبْ فِی الاْخِرَهِ


‌<big>ای احمد!</big> محبّت و دوستی من، دوستی با فقرا و معاشرت و آمیزش با ایشان است، <br>
فَقالَ : یا إلهی ! کَیْفَ أزْهَدُ فِی الدُّنْیا ؟ فقالَ : خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْناً مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَاللِّباسِ وَلا تَدَّخِر لِغَد وَدُمْ عَلی ذِکْرِی
پرسید: فقرا چه کسانی هستند؟ <br>
فرمود: کسانی هستندکه:
* به اندک از مال دنیا خرسندند،
* و بر گرسنگی صبر می‌کنند،
* و در نعمت و آسایش سپاس‌گزارند،
* و از گرسنگی و تشنگی خود به کسی شکوه نمی‌برند،
* و دروغ نمی‌گویند،
* و بر من خشم نمی‌گیرند،
* و به آنچه از دنیای ایشان فوت شده، غمگین و محزون نمی‌گردند،
* و به آنچه به ایشان رسیده، خوشحال نمی‌شوند. ‌<br>


<big>ای احمد!</big> دوستی با من، دوستی با فقرا است، پس به ایشان نزدیک شو و آنان را به خود نزدیک کن و در مجالسشان حاضر شو تا من به تو نزدیک شوم و از توانگران و مجالسشان دوری کن، زیرا فقرا دوستان من هستند.<br>
فَقالَ : یا رَبِّ ! کَیْفَ أدُومُ عَلی ذِکْرِکَ ؟ فَقالَ : بِالْخَلْوَهِ عَنِ النّاسِ وَبُغْضِکَ الْحُلْوَ وَالْحامِضَ وَفَراغِ بَطْنِکَ وَبَیْتِکَ مِنَ الدُّنْیا


‌<big>ای احمد!</big> لباس‌های فاخر و نرم را بر خود مپوش و خوراک‌های رنگارنگ را مخور و خوابگاه خود را نرم مکن. زیرا نفس جایگاه هر شرّ و دوست هر بدی است. تو او را به اطاعت خدا و امیدواری و نفس تو را به گناه او فرامی‌خواند و در اطاعت خدا با تو مخالفت می‌نماید و در آنچه خوش نداری، اطاعتت می‌کند و هنگامی که سیرش کنی، سر به طغیان برمی‌دارد، و چون گرسنه بماند، شکایت می‌کند و چون محتاج شود، خشم می‌گیرد و چون توانگر گردد، تکبّر می‌نماید و چون به مقامی برسد، مرا فراموش می‌کند، و چون ایمن گردد، از (من) غافل می‌گردد. او به شیطان نزدیک است و مَثَل آن، مَثَل شترمرغ است؛ بسیار می‌خورد و بار نمی‌برد و بسان خرزهره است که رنگی زیبا و طعمی تلخ دارد.<br>
ای احمد ! اگر دوست داری که پارساترین مردمان باشی ، نسبت به دنیا زهد پیشه کن و نسبت به آخرت رغبت داشته باش


<big>‌ای احمد!</big> دنیا و اهل آن را دوست مدار و آخرت و اهل آن را دوست خود گیر. <br>
پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت : خداوندا ! چگونه نسبت به دنیا زهد بورزم ؟ خداوند فرمود : از خوراک و آشامیدنی و پوشاک دنیا به اندازه خیلی کم (دو کف دست) استفاده کن و برای فردا چیزی ذخیره مکن و همواره به یاد من باش
پرسید خدایا اهل دنیا و آخرت چه کسانی هستند؟ <br>
فرمود: اهل دنیا کسی است که بسیار بخورد و بسیار بخندد و بسیار خشم گیرد و هر اندازه مال داشته باشد، راضی نگردد. به کسی که بدی کرده، عذر نمی‌خواهد، و کسی که از او عذر بخواهد، نمی‌پذیرد. هنگام طاعت و عبادت، کسل و هنگام معصیت، شجاع است. آرزویش دراز و مرگش نزدیک است و خود را محاسبه نمی‌کند، سودش به دیگران کم و گفتارش بسیار است. ترسش (از خدا) اندک و هنگام خوردن غذا بسیار شاد است، و هنگام رسیدن نعمت از خدا سپاسگزاری نمی‌کند و موقع بلا صبر ندارد. مردم را با دیده تحقیر می‌نگرد و خود را می‌ستاید که چنین‌وچنان کردم؛ درحالی‌که کاری صورت نمی‌دهد و به چیزی که از او نیست و دیگران را دعوت می‌کنند و بر دیگران (اگر کاری کوچک کرده باشند) منّت می‌گذارند و همواره از بدی‌های مردم سخن می‌گویند.<br>


‌<big>ای احمد!</big> دنیا پرستان زشتی‌های بسیاری دارند، از جمله نادان هستند و احمق و به استاد خود احترام نمی‌گذارند و خود را عاقل و خردمند می‌دانند، و حال اینکه نزد عارفان، گروهی احمق هستند.<br>
پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسید : خداوندا ! چگونه همواره به یاد تو باشم ؟ خداوند فرمود : با دوری از مردم و کینه نسبت به ترش و شیرین و خالی نگهداشتن شکم و خانه از دنیا


<big>ای احمد!</big> اهل خیر و آخرت، صورت‌های نحیف و لاغری دارند و حیای ایشان بسیار و حماقتشان اندک و سودشان به دیگران بی‌شمار و نیرنگشان کم است و مردم از دستشان در آسایش‌اند و نفسشان در رنج، گفتارشان وزین است و خود را محاسبه می‌کنند و نفس را به‌زحمت می‌اندازند. چشمانشان می‌خوابد، اما دل‌هایشان بیدار است. چشمانشان گریان و دل‌هایشان به یاد من است. هنگامی که مردم از غافلان نوشته شوند، ایشان از ذاکران محسوب می‌گردند. در آغاز نعمت حمد خدا را و در آخرش شکر او را به جا می‌آورند. دعایشان به نزد خدا بالا می‌رود و کلامشان شنیده می‌شود و فرشتگان را شاد می‌کند و دعایشان به زیر عرش می‌رسد و خداوند دوست می‌دارد آن را بشنود، چنان که مادر و فرزند را، و لحظه‌ای از خدا غافل نمی‌گردند. زیادی طعام و غذا را نمی‌خواهند، و لباس‌های بسیار برای خود تهیه نمی‌کنند. مردمان (دنیاپرست) نزد ایشان چون مرده تلقی می‌گردد و خدا را حی و بزرگوار می‌دانند. پشت‌کنندگان را به (خدا) دعوت می‌کنند و به روآورندگان، مهربانی بسیار کنند و دنیا و آخرت در نظرشان یکسان است.<br>
<big>دوری از خوی بچگانه</big>
یا أحْمَدُ ! اِحْذَرْ أنْ تَکُونَ مِثْلَ الصَّبِیِّ إذا نَظَرَ إلَی الاْخْضَرِ وَالاْصْفَرِ أحَبَّهُ وَإذا أُعْطِیَ شَیْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَالْحامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ


<big>ای احمد!</big> آیا میدانی زاهدان نزد من چه مقامی دارند؟ <br>
<big>ای احمد !</big> بپرهیز از اینکه مانند بچّه باشی که هرگاه به سبز و زرد نظر می افکند ، به آنها دل میبندد و یا ترش و شیرین در اختیارش قرار میگیرد ، نسبت به آن فریفته میشود
عرض کرد: نه خدای من. <br>
فرمود: در روز رستاخیز که مردم به‌پای حساب می‌روند و به اعمالشان سخت‌گیری می‌شود، ایشان از حساب در امان‌اند و کوچک‌ترین چیزی که در آخرت به زاهدان می‌بخشم، همه کلیدهای بهشت است تا هر دری را که می‌خواهند بگشایند و رویم را از آنان نمی‌پوشانم و آنان را به اقسام نعمت‌ها مثل تکلّم با آنان، خشنود می‌سازم، و ایشان را در جایگاه «صدق» می‌نشانم و اعمال نیک و رنجی که در دنیا دیده‌اند را به یادشان می‌آورم و چهار در را به رویشان می‌گشایم:
* دری که صبح و شام هدیه‌ها از سوی من به سویشان گسیل می‌گردد
* و دری که از آن به‌سوی من بدون سختی و هر گونه که خواستند، می‌نگرند
* و دری که از آن به اهل آتش نگاه می‌کنند و ستمکاران را می‌بینند که به چه عذاب‌هایی گرفتارند
* و دری که از آن، کنیزکان و حورالعین نزدشان می‌روند. <br>
پرسید: خدایا این زاهدان چه کسانی هستند؟ <br>
فرمود: زاهد کسی است که خانه‌ای ندارد تا خراب شود و برایش مغموم گردد و فرزندی ندارد که از مرگش محزون شود و مالی ندارد که از دستش برود و برایش اندوهگین شود و کسی او را نمی‌شناسد، تا لحظه‌ای از ذکر خدا بازش بدارد، و پس‌مانده غذا ندارد که درباره‌اش از او بازخواست شود و جامه نرمی هم ندارد.<br>


‌<big>ای احمد!</big> صورت‌های زاهدان از خستگی شب و روزه، روز به زردی می‌گراید و زبانشان به ذکر خدا مشغول است. دل‌هایشان از کثرت سکوت، ملول‌ است و سخت در تلاش عبادت‌اند؛ نه از ترس آتش و یا شوق بهشت، بلکه به ملکوت آسمان‌ها و زمین می‌نگرند (و قدرت او را می‌بینند) و می‌فهمند که او شایسته عبادت است.<br>
عوامل تقرب به پروردگار
<big>ای احمد!</big> این درجه پیامبران و صدیقان است که به امّت تو و امّت‌های پیامبران پیشین و به برخی از شهیدان داده‌ام. <br>
فَقالَ : یارَبِّ ! دُلَّنِی عَلی عَمَل أتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیْکَ


عرض کرد: خدایا زاهدان امّت من بیشترند، یا زاهدان بنی‌اسرائیل؟ <br>
قالَ : اجْعَلْ لَیْلَکَ نَهاراً وَنَهارَکَ لَیْلاً


فرمود: زاهدان بنی‌اسرائیل نسبت به زاهدان امّت تو، مانند یک موی سیاه در بدن گاوی سفید است.<br>
قالَ : یارَبِّ ! کَیْفَ ذلِکَ ؟
قَالَ : اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلاهً وَطَعامَکَ الْجُوعَ


پرسید: چگونه چنین است و حال اینکه عدد آنان بیشتر بوده است؟<br>
<big>یا أحْمد !</big> وَعِزَّتی وَجَلالِی ما مِنْ عَبْد ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصال إِلاّ أدْخَلْتُهُ الْجَنّهَ ، یَطْوِی لِساَنهُ فَلا یَفْتَحُهُ إِلاّ بِما یَعْنِیهِ وَیَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْواسِ وَیَحْفَظُ عِلْمی وَنَظَری إِلَیْهِ وَتَکُونُ قُرَّهُ عَیْنَیْهِ الْجُوعُ


فرمود: عدد آنان بیشتر بود، اما پس از یقین، گرفتار شک شدند و پس از اقرار، به انکار گرویدند.<br><small>پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلم روایت کرد که در این موقع، خدا را سپاس گفتم و برای زاهدان امت خود، دعا کردم و رحمت و سایر خیرات را بر ایشان خواستار گردیدم تا همیشه ثابت‌قدم بمانند.</small> ‌<br><big>ای احمد!</big> ورع و پرهیزکاری را شیوه و شعار خود ساز، زیرا ورع اول و وسط و آخر دین است و به‌وسیله آن می‌توان به خداوند تقرّب جست. ‌<br><big>ای احمد!</big> ورع زینت مؤمن و ستون دین است و مانند کشتی در دریا است که هر کس بر آن سوار شود نجات یابد و زاهدان نجات نمی‌یابند مگر به داشتن ورع.<br><big>‌ای احمد!</big> هیچ بنده‌ای مرا نشناخت و برایم تواضع ننمود، مگر اینکه همه چیز را برایش فروتن می‌سازم.<br>‌<big>ای احمد!</big> به‌وسیله ورع است که درهای عبادت به روی بنده باز می‌گردد و به‌وسیله آن بنده من نزد مردم بزرگ می‌گردد و به خدای خود تقرّب می‌جوید و مقامی ارجمند کسب می‌نماید.<br>‌<big>ای احمد!</big> خاموشی را شیوه خود ساز، زیرا آبادترین مکان‌ها قلوب کسانی است که با خاموشی و خودداری از سخنان بیهوده، قلب خود را آباد می‌کنند و خراب‌ترین مکان‌ها دل‌های کسانی است که با سخنان لغو و بیهوده دل‌های خود را ویران می‌سازند.<br>‌<big>ای احمد!</big> عبادت ده جزء دارد، و نه جزء آن در طلب روزی و کسب حلال است و اگر تلاش نمودی که خوراکت پاک و حلال باشد، در پناه من خواهی بود.<br>
پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! مرا راهنمایی کن که با چه کاری به تو تقرّب جویم ؟ خداوند فرمود : شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده


پرسید: خدایا آغاز عبادت چیست؟ <br>
عرض کرد : چگونه چنین کنم ؟ فرمود : خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده


فرمود: خاموشی و روزه‌گرفتن.<br>
<big>ای احمد !</big> به عزّت و جلالم سوگند که هر بنده ای که چهار صفت را برای من ضمانت کند ، من نیز او را به بهشت وارد میکنم : زبانش را در کام بپیچد و حرف نزند مگر آنکه آن سخن برای او مفید و ثمر بخش باشد قلب خود را از وسوسه های اهریمنی حفظ کند


پرسید: خداوندا نتیجه روزه‌داری چیست؟ <br>
همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم


فرمود: نتیجه روزه کسب حکمت و حکمت سبب معرفت و معرفت سبب یقین می‌گردد و هر گاه مرتبه یقین برای بنده‌ای حاصل شود، به زندگی خود اهمیت نمی‌دهد که آیا به‌سختی  یا به‌راحتی می‌گذرد؟ چون هنگام مرگ بنده فرامی‌رسد، در حالت مرگ، فرشتگان بر بالین سرش حاضر و هر کدام کاسه‌ای پر از آب کوثر و کاسه‌ای از شراب (بهشتی) بر دو دست دارند و به او می‌نوشانند تا تلخی و سختی مرگ از او دفع شود و او را به بشارتی بزرگ مژده دهند و به او می‌گویند: خوش آمدی و چه جایگاه نیکویی برایت آماده گشته و تو بر خدای عزیز و کریم و دوست نزدیک خود واردشده‌ای. <br>
و گرسنگی ، نور چشمانش باشد (گرسنگی را دوست بدارد)
سپس روحش از دست فرشتگان به پرواز درآید و به‌سوی خدا بالا رود و در کم‌ترین وقتی حجاب بین او و خداوند برداشته شود و خداوند مشتاق دیدار او است و روح این بنده در کنار چشمه‌ای نزد عرش می‌نشیند.<br>
سپس از او سؤال شود: چگونه دنیا را ترک گفتی؟<br>
گوید: خدایا به عزّت و جلالت سوگند خبری از دنیا ندارم، زیرا از آغاز زندگی، از تو ترسان بوده‌ام (و توجهی به امور دنیا نداشته‌ام) <br>


خداوند فرماید: آری راست گفتی، پیکرت در دنیا و روحت با من بود. اکنون هر چه خواهی طلب کن تا به تو عطا کنم و این است بهشت من که بر تو مباح شده، تا در همسایگی من ساکن شوی،<br>
گرسنگی و سکوت ، خلوت و سجود


پس روح مؤمن گوید: خدایا خود را به من شناساندی و من از شناخت تو از دیگران بی‌نیاز گشتم و سوگند به عزّت و جلالت، اگر خشنودی تو در این بود که بدنم قطعه‌قطعه گردد و هر روز هفتاد بار به سخت‌ترین شیوه‌ها کشته شوم، من رضایت تو را از صمیم قلب می‌طلبیدم. پروردگارا چگونه خودخواه و متکبّر می‌شدم و حال اینکه من ذلیل دست تو بودم و اگر تو دستم را نمی‌گرفتی و توفیق عنایت نمی‌کردی، من مغلوب (نفس) بودم و اگر یاریم نمی‌کردی، ضعیف و ناتوان بودم. پس تو مرا توانمند کردی و اگر تو با (عقل و دین) مرا زنده نمی‌کردی، من مرده (جهل) بودم و اگر عیب‌هایم را نمی‌پوشاندی، در همان معصیت اول، رسوا می‌گشتم. خداوند چگونه خشنودی تو را نمی‌خواستم و حال‌آنکه تو به من عقل دادی و کاملش نمودی تا تو را بشناسم و حق و باطل را از هم تمیز دهم و امرونهی تو و علم و جهل و نور و ظلمت را از یکدیگر تشخیص دهم. <br>
<big>یا أحْمَد !</big> لَوْ ذُقْتَ حَلاوَهَ الْجُوعِ وَالصَّمْتِ وَالخَلْوَهِ وَما وَرِثُوا مِنْها


سپس خدای متعال فرماید: به عزت و جلال خودم سوگند در هیچ جا و در هیچ زمان حجابی میان خود و تو قرار نخواهم داد؛ چنان که با همه دوستانم همین کار را خواهم نمود.<br>
قالَ : یا رَبِّ ! ما مِیراثُ الجُوعِ ؟ قالَ : الْحِکْمهُ وَحِفْظُ الْقَلْبِ وَالتَّقَرُّبُ إلَیَّ وَالْحُزْنُ الدّائِمُ وَخِفَّهُ الْمَؤُنَهِ بَیْنَ النّاسِ وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلا یُبالِی عاشَ بِیُسْر أمْ بِعُسْر
<big>ای احمد!</big> آیا میدانی چه عیشی گواراتر و چه زندگی‌ای باقی‌تر است؟<br>
عرض کرد: خداوندا نمی‌دانم. <br>


فرمود: آن زندگی‌ای گواراتر است که صاحبش از ذکر من غافل نگردد و نعمت‌هایم را به باد فراموشی نسپارد و نسبت به حقم جاهل نماند و شب و روز به دنبال کسب خشنودی من باشد و اما زندگی و حیات باقی‌تر این است که صاحبش آن‌قدر برای خویش عمل کند که دنیا در نظرش کوچک و آخرت بزرگ گردد و خواست مرا بر خواست خود مقدّم بدارد و رضایت مرا بطلبد و مرا باعظمت و بزرگ بداند و بداند که در همه حال بر او اشراف دارم و از یاد نبرد که همواره بر کردار و گفتارش آگاهم، پس اگر اراده گناه کرد، مراقب من باشد و دل خود را از آنچه ناخوش دارم، فارغ بدارد، شیطان و وسوسه‌هایش را دشمن بدارد و نگذارد بر دلش راه یابد، پس اگر چنین بود، دلش را از محبّت خود مالامال می‌سازم تا در نتیجه قلب او را به طور کامل متوجّه خود نمایم و دلش را از دنیا فارغ و به فکر آخرت مشغولش دارم و او را چون دوستان دیگرم، از نعمت‌ها بهره‌مند سازم، و چشم و گوش و قلبش را باز کنم، تا (حقیقت را) ببیند و جلالت و بزرگی مرا دریابد و طوری شود که لذّت‌های دنیا را خوش ندارد و از دنیا بترسد و چنان که چوپان گوسفندان خود را از چراگاه‌های خطرناک دور می‌نماید، او را از گناه‌ها دور سازم و چون بندهای به این مقام برسد، از مردم می‌گریزد، و گوشه‌گیری را اختیار می‌نماید و از دنیای فانی (فکرش) به آخرت باقی منتقل گردد و از وسوسه‌های شیطانی به خداوند پناه برد. ‌<br>
<big>ای احمد !</big> ای کاش میدانستی که گرسنگی و سکوت و تنهایی چه لذّت و آثاری دارند ! عرض کرد : خداوندا ! گرسنگی چه اثراتی دارد ؟ فرمود : حکمت ، حفظ قلب ، تقرّب به من ، حزن همیشگی ، کم خرج بودن بین مردم ، حق گویی ، بی اعتنایی به سختی یا آسانی زندگی


<big>ای احمد!</big> چنین بنده‌ای را باشکوه و وقار زینت دهم، پس این است عیش گوارا و زندگی دائمی و این است مقام کسانی که از من راضی‌اند. پس کسی که ملتزم به کسب رضایت من گشت، سه خصلت را به او می‌دهم:
<big>یا أحْمَدُ !</big> هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْت یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إلَیَّ ؟ قالَ : لا یا رَبِّ
* شکرگزاری‌ای را به او می‌آموزم که خالی از جهل باشد
* و ذکری به او بدهم که با فراموشی همراه نگردد
* و حالتی به او دهم که محبت مرا بر محبت مخلوقین مقدم بدارد و چون مرا دوست بدارد او را دوست دارم و چشم دلش را به عظمت خویش متوجه سازم و اینجا است که چیزی را از او مخفی نمی‌دارم و بندگان خاص را به او نشان دهم و در تاریکی شب و روشنایی روز با او سخن گویم تا سخن‌گفتنش با مردم قطع شود و با ایشان مجالست ننماید و کلام خود و فرشتگان را به گوشش برسانم و رازی را که بر خلق نهفته‌ام به او بیاموزم، و لباسی از حیا بر او بپوشانم، تا همه مخلوقین از او شرم نمایند و آمرزیده بر روی زمین راه رود و گوشش را شنوا و بصیر گردانم، تا چیزی از بهشت و دوزخ بر او پنهان نماند، و او را به آنچه در قیامت بر مردم می‌گذرد و هول و وحشتی که گریبانشان را می‌گیرد و چگونگی بازخواست توانگران و فقرا و جاهلان و عالمان آگاه سازم، (و چون بمیرد) قبرش را روشن نمایم و نکیر و منکر را برای سؤال نزد او بفرستم، اما اندوه مرگ و تاریکی قبر و لحد و دیدنی‌های وحشت‌آور را بر او وارد نسازم تا در قیامت، به‌پای میزان اعمال آید و نامه عملش را به دست راستش دهم و بدون واسطه با او سخن گویم و اینها است صفات دوستان من.<br>
<big>ای احمد!</big> همّت را و زبانت را یکی گردان و پیکرت را زنده بدار و لحظه‌ای از من غافل مباش. چون کسی که از من غافل گردد، باکی نخواهم داشت که در چه وادی هلاک می‌گردد.<br>
<big>‌ای احمد!</big> خردت را به کار بند، پیش از اینکه از بین رود، و هر کس عقل خود را به کار گیرد، هیچ‌گاه در امری گرفتار لغزش و طغیان نمی‌گردد. ‌<br>
<big>ای احمد!</big> آیا میدانی چرا و به چه چیز تو را بر سایر پیامبران برتری دادم؟ <br>
عرض کرد: نه خدایا. <br>
فرمود: به‌واسطه
* یقین؛
* و حسن خلق؛
* و سخاوت و مهربانی‌ات با مردم
و اوتاد زمین این‌گونه‌اند و اوتاد نگشتند مگر با این صفات. ‌<br>
<big>ای احمد!</big> هنگامی که شکم بنده گرسنه بود و زبانش را حفظ کرد، حکمت را به وی می‌آموزم؛ اگر چه کافر باشد. اما اگر کافر باشد، حکمتش در قیامت بر او حجّت و وبال خواهد بود و اگر مؤمن باشد، حکمتش برای او نور و برهان و شفا و رحمت می‌گردد و چیزهایی را درمی‌یابد که پیش‌ازاین نمی‌دانست و چیزهایی را می‌بیند که قبلاً نمی‌دید و نخستین چیزی که می‌بیند، عیب‌های خود او است؛ به‌طوری‌که به آن مشغول می‌گردد و عیوب دیگران را نمی‌بیند، و او را بر دقایق علم آگاه می‌سازم، به‌طوری‌که شیطان به سراغش نرود. ‌<br>
<big>ای احمد!</big> عبادتی نزد من بهتر از سکوت و روزه نیست. پس کسی که روزه گیرد، اما زبانش را حفظ نکند، مانند کسی است که برای نماز بایستد، ولی چیزی نخواند، پس اجر ایستادن به او می‌دهم، ولی اجر عابدان را به او نمی‌دهم.
‌<big>ای احمد!</big> آیا میدانی بنده چه وقت عابد به‌حساب می‌آید؟ عرض کرد: نه، فرمود: وقتی که هفت خصلت در او جمع شود که عبارت است از: <br>


* ورعی که او را از حرام‌ها باز دارد؛
قالَ : إذا کانَ جائِعاً أوْ ساجِداً
* خاموشی‌ای که او را از سخنان بیهوده نگاه دارد؛
* ترسی که هر روز بر گریه‌اش بیفزاید؛
* حیا و شرمی که او را در نهان از من شرمنده سازد؛
* به‌اندازه رفع گرسنگی غذا بخورد؛
* چون من دنیا را دشمن می‌دارم، او نیز دنیا را دشمن بدارد؛
* چون من خوبان را دوست می‌دارم، او نیز آنها را دوست بدارد. ‌<br>
<big>ای احمد!</big> این گونه نیست که هر کس بگوید: خدا را دوست دارم، مرا دوست داشته باشد؛ مگر اینکه این اوصاف را در خود گرد آورد: <br>
* از دنیا به‌اندازه قوت روزانه برگیرد؛
* و لباس ساده بپوشد؛
* و در حال سجده به خواب رود؛
* و نماز و عبادت را طول دهد؛
* و سکوت را شعار خود سازد؛
* و بر من توکل کند؛
* و بسیار بگرید؛
* و اندک بخندد؛
* و با هوای نفس مخالفت کند؛
* و مسجد را خانه خود گیرد؛
* و دانش را صاحب گردد؛
* و با زهد همنشین شود؛
* و علی را دوست گیرد؛
* و با فقرا مأنوس گردد؛
* و رضایت مرا طلب کند؛
* و سخت از گناهکاران بگریزد؛
* و به یاد من مشغول باشد؛
* و همواره تسبیح را بر لب داشته باشد؛
* و در عهد و پیمان صادق باشد؛
* و به عهد وفا نماید؛
* و دلش را پاک نگاه دارد؛
* و در نماز این پاکی را بیشتر مراعات نماید؛
* و در انجام فرایض کوشا باشد؛
* و به پاداشی که نزد من است دل دهد؛
* و از عذابم ترسان باشد؛
* و با دوستانم نزدیک گردد و همنشین آنان باشد. ‌<br>


<big>ای احمد!</big> اگر بنده‌ای به‌اندازه اهل آسمان و زمین نماز بخواند و به‌اندازه آنان روزه بگیرد و چون فرشتگان از غذا دوری کند و بسان برهنگان، لباس پوشد و به‌اندازه خردلی دوستی دنیا را در دل داشته باشد و یا مشتاق شهرت و یا ریاست و یا زینت آن باشد، به بهشت نخواهد رفت و همسایه من در خانه‌ام نخواهد بود و محبّت خود را از دل او دور خواهم کرد (و در پایان) درود و رحمت من بر تو باد.
<big>ای احمد !</big> آیا میدانی چه هنگامی بنده به من نزدیک میشود ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من ! فرمود : وقتی که گرسنه یا در حال سجده باشد
<ref>رُوِی عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(علیه‌السلام) أَنَّ النَّبِی(صلّی‌الله علیه واله وسلّم) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَیلَةَ الْمِعْرَاجِ <br>
 
فَقَالَ یا رَبِّ‌ای الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ <br>
<big>تعجّب از سه گروه</big>
فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی لَیسَ شَیءٌ أَفْضَلَ عِنْدِی مِنَ التَّوَکلِ عَلَی وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ <br>
<big>یا أحْمَدُ !</big> عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَهِ عَبِید; عَبْد دَخَلَ فِی الصَّلاهِ وَهُوَ یَعْلَمُ إلی مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ یَنعَسُ
یا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحَابِّینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَعَاطِفِینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَاصِلِینَ فِی وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکلِینَ عَلَی وَ لَیسَ لِمَحَبَّتِی عِلْمٌ وَ لَا غَایةٌ وَ لَا نِهَایةٌ وَ کلَّمَا رَفَعْتُ لَهُمْ عِلْماً وَضَعْتُ لَهُمْ عِلْماً أُولَئِک الَّذِینَ نَظَرُوا إِلَی الْمَخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إِلَیهِمْ وَ لَمْ یرْفَعُوا الْحَوَائِجَ إِلَی الْخَلْقِ بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أَکلِ الْحَرَامِ نَعِیمُهُمْ فِی الدُّنْیا ذِکرِی وَ مَحَبَّتِی وَ رِضَائِی عَنْهُمْ یا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ فَقَالَ إِلَهِی کیفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیا فَقَالَ خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْناً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَی ذِکرِی فَقَالَ یا رَبِّ کیفَ أَدُومُ عَلَی ذِکرِک فَقَالَ بِالْخَلْوَةِ عَنِ النَّاسِ وَ بُغْضِک الْحُلْوَ وَ الْحَامِضَ وَ فَرَاغِ بَطْنِک وَ بَیتِک مِنَ الدُّنْیا یا أَحْمَدُ احْذَرْ أَنْ تَکونَ مِثْلَ الصَّبِی إِذَا نَظَرَ إِلَی الْأَخْضَرِ وَ الْأَصْفَرِ وَ إِذَا أُعْطِی شَیئاً مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحَامِضِ اغْتَرَّ بِهِ فَقَالَ یا رَبِّ دُلَّنِی عَلَی عَمَلٍ أَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیک قَالَ اجْعَلْ لَیلَک نَهَاراً وَ نَهَارَک لَیلًا قَالَ یا رَبِّ کیفَ ذَلِک قَالَ اجْعَلْ نَوْمَک صَلَاةً وَ طَعَامَک الْجُوعَ- <br>
 
یا أَحْمَدُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ عَبْدٍ ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصَالٍ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ یطْوِی لِسَانَهُ فَلَا یفْتَحُهُ إِلَّا بِمَا یعْنِیهِ وَ یحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْوَاسِ وَ یحْفَظُ عِلْمِی وَ نَظَرِی إِلَیهِ وَ یکونُ قُرَّةُ عَینَیهِ الْجُوعَ یا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا قَالَ یا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ قَالَ الحِکمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَی وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَینَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا یبَالِی عَاشَ بِیسْرٍ أَمْ بِعُسْرٍ <br>
وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الْحَشیشِ أوْ غَیْرِهِ وَهُوَ یَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا یَدْرِی أنِّی راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ وَهُوَ یَضْحَکُ
یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَی وَقْتٍ یتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَی قَالَ [لَا یا رَبِّ قَالَ] إِذَا کانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً یا أَحْمَدُ عَجِبْتُ مِنْ ثَلَاثَةِ عَبِیدٍ عَبْدٍ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ وَ هُوَ یعْلَمُ إِلَی مَنْ یرْفَعُ یدَیهِ وَ قُدَّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ ینْعُسُ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یوْمٍ مِنَ الْحَشِیشِ أَوْ غَیرِهِ وَ هُوَ یهْتَمُّ لِغَدٍ وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا یدْرِی أَنِّی رَاضٍ عَنْهُ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیهِ وَ هُوَ یضْحَک یا أَحْمَدُ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤٍ فَوْقَ لُؤْلُؤٍ وَ دُرَّةٍ فَوْقَ دُرَّةٍ لَیسَ فِیهَا قَصْمٌ وَ لَا وَصْلٌ فِیهَا الْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَیهِمْ کلَّ یوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکلِّمُهُمْ کلَّمَا نَظَرْتُ إِلَیهِمْ وَ أَزِیدُ فِی مِلْکهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِک بِذِکرِی وَ کلَامِی وَ حَدِیثِی قَالَ یا رَبِّ مَا عَلَامَةُ أُولَئِک قَالَ مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا أَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکلَامِ وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ <br>
 
یا أَحْمَدُ إِنَّ الْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِی الْمَحَبَّةُ لِلْفُقَرَاءِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَیهِمْ قَالَ وَ مَنِ الْفُقَرَاءُ قَالَ الَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَ صَبَرُوا عَلَی الْجُوعِ وَ شَکرُوا عَلَی الرَّخَاءِ وَ لَمْ یشْکوا جُوعَهُمْ وَ لَا ظَمَأَهُمْ وَ لَمْ یکذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ یغْضَبُوا عَلَی رَبِّهِمْ وَ لَمْ یغْتَمُّوا عَلَی مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ یفْرَحُوا بِمَا آتَاهُمْ<br>
<big>ای احمد !</big> از سه بنده خود تعجب می کنم : بنده ای که به نماز ایستاده و می داند که دستهای خودرا به جانب چه کسی دراز کرده و در پیشگاه چه کسی ایستاده و در عین حال خواب آلود است
یا أَحْمَدُ مَحَبَّتِی مَحَبَّةُ الْفُقَرَاءِ فَأَدْنِ الْفُقَرَاءَ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْک وَ أَبْعِدِ الْأَغْنِیاءَ وَ أَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْک فَإِنَّ الْفُقَرَاءَ أَحِبَّائِی <br>
 
یا أَحْمَدُ لَا تَزَینْ بِلَینِ اللِّبَاسِ وَ طَیبِ الطَّعَامِ وَ لَینِ الْوِطَاءِ فَإِنَّ النَّفْسَ مَأْوَی کلِّ شَرٍّ وَ رَفِیقُ کلِّ سُوءٍ تَجُرُّهَا إِلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ تَجُرُّک إِلَی مَعْصِیتِهِ وَ تُخَالِفُک فِی طَاعَتِهِ وَ تُطِیعُک فِیمَا تکره [یکرَهُ] وَ تَطْغَی إِذَا شَبِعَتْ وَ تَشْکو إِذَا جَاعَتْ وَ تَغْضَبُ إِذَا افْتَقَرَتْ وَ تَتَکبَّرُ إِذَا اسْتَغْنَتْ وَ تَنْسَی إِذَا کبِرَتْ وَ تَغْفُلُ إِذَا آمَنَتْ وَ هِی قَرِینَةُ الشَّیطَانِ وَ مَثَلُ النَّفْسِ کمَثَلِ النَّعَامَةِ تَأْکلُ الْکثِیرَ وَ إِذَا حُمِلَ عَلَیهَا لَا تَطِیرُ وَ کمَثَلِ الدِّفْلَی لَوْنُهُ حَسَنٌ وَ طَعْمُهُ مُرٌّ <br>
و تعجّب می کنم از بنده ای که روزیِ امروز خود را از سبزی مختصری دارد ولی برای فردایش به فکر فرو رفته است
یا أَحْمَدُ أَبْغِضِ الدُّنْیا وَ أَهْلَهَا وَ أَحِبَّ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا قَالَ یا رَبِّ وَ مَنْ أَهْلُ الدُّنْیا وَ مَنْ أَهْلُ الْآخِرَةِ قَالَ أَهْلُ الدُّنْیا مَنْ کثُرَ أَکلُهُ وَ ضَحِکهُ وَ نَوْمُهُ وَ غَضَبُهُ قَلِیلُ الرِّضَا لَا یعْتَذِرُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیهِ وَ لَا یقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیهِ کسْلَانُ عِنْدَ الطَّاعَةِ شُجَاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِیةِ أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَ أَجَلُهُ قَرِیبٌ لَا یحَاسِبُ نَفْسَهُ قَلِیلُ الْمَنْفَعَةِ کثِیرُ الْکلَامِ قَلِیلُ الْخَوْفِ کثِیرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعَامِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیا لَا یشْکرُونَ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ لَا یصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلَاءِ کثِیرُ النَّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ یحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِمَا لَا یفْعَلُونَ وَ یدَّعُونَ بِمَا لَیسَ لَهُمْ وَ یتَکلَّمُونَ بِمَا یتَمَنَّوْنَ وَ یذْکرُونَ مَسَاوِئَ النَّاسِ وَ یخْفُونَ حَسَنَاتِهِمْ فَقَالَ یا رَبِّ کلُّ هَذَا الْعَیبِ فِی أَهْلِ الدُّنْیا قَالَ <br>
 
یا أَحْمَدُ إِنَّ عَیبَ أَهْلِ الدُّنْیا کثِیرٌ فِیهِمُ الْجَهْلُ وَ الْحُمْقُ لَا یتَوَاضَعُونَ لِمَنْ یتَعَلَّمُونَ مِنْهُ وَ هُمْ عِنْدَ أَنْفُسِهِمْ عُقَلَاءُ وَ عِنْدَ الْعَارِفِینَ حُمَقَاءُ <br>
و تعجّب میکنم از بنده ای که نمیداند آیا من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم ، ولی خندان است
یا أَحْمَدُ إِنَّ أَهْلَ الْخَیرِ وَ أَهْلَ الْآخِرَةِ رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ کثِیرٌ حَیاؤُهُمْ قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ کثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکرُهُمْ النَّاسُ مِنْهُمْ فِی رَاحَةٍ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَبٍ کلَامُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَعَیبِینَ لَهَا تَنَامُ أَعْینُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُمْ أَعْینُهُمْ بَاکیةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاکرَةٌ إِذَا کتِبَ النَّاسُ مِنَ الْغَافِلِینَ کتِبُوا مِنَ الذَّاکرِینَ فِی أَوَّلِ النِّعْمَةِ یحْمَدُونَ وَ فِی آخِرِهَا یشْکرُونَ دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ کلَامُهُمْ مَسْمُوعٌ تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلَائِکةُ وَ یدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یحِبُّ الرَّبُّ أَنْ یسْمَعَ کلَامَهُمْ کمَا تُحِبُّ الْوَالِدَةُ الْوَلَدَ وَ لَا یشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَینٍ وَ لَا یرِیدُونَ کثْرَةَ الطَّعَامِ وَ لَا کثْرَةَ الْکلَامِ وَ لَا کثْرَةَ اللِّبَاسِ النَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَی وَ اللَّهُ عِنْدَهُمْ حَی کرِیمٌ یدَعُونَ الْمُدْبِرِینَ کرَماً وَ یزِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً قَدْ صَارَتِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً <br>
 
یا أَحْمَدُ هَلْ تَعْرِفُ مَا لِلزَّاهِدِینَ عِنْدِی قَالَ لَا یا رَبِّ قَالَ یبْعَثُ الْخَلْقُ وَ ینَاقَشُونَ الْحِسَابَ وَ هُمْ مِنْ ذَلِک آمِنُونَ إِنَّ أَدْنَی مَا أُعْطِی الزَّاهِدِینَ فِی الْآخِرَةِ أَنْ أُعْطِیهُمْ مَفَاتِیحَ الْجِنَانِ کلِّهَا حَتَّی یفْتَحُوا‌ای بَابٍ شَاءُوا وَ لَا أَحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَ لَأُنْعِمَنَّهُمْ بِأَلْوَانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کلَامِی وَ لَأُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ وَ أُذَکرُهُمْ مَا صَنَعُوا وَ تَعِبُوا فِی‌دار الدُّنْیا وَ أَفْتَحُ لَهُمْ أَرْبَعَةَ أَبْوَابٍ بَابٍ یدْخُلُ عَلَیهِمُ الْهَدَایا بُکرَةً وَ عَشِیا مِنْ عِنْدِی وَ بَابٍ ینْظُرُونَ مِنْهُ إِلَی کیفَ شَاءُوا بِلَا صُعُوبَةٍ وَ بَابٍ یطَّلِعُونَ مِنْهُ إِلَی النَّارِ فَینْظُرُونَ إِلَی الظَّالِمِینَ کیفَ یعَذَّبُونَ وَ بَابٍ یدْخُلُ عَلَیهِمْ مِنْهُ الْوَصَائِفُ وَ الْحُورُ الْعِینُ قَالَ یا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ الزَّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ قَالَ الزَّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیسَ لَهُ بَیتٌ یخْرَبُ فَیغْتَمَّ لِخَرَابِهِ وَ لَا لَهُ وَلَدٌ یمُوتُ فَیحْزَنَ لِمَوْتِهِ وَ لَا لَهُ شَیءٌ یذْهَبُ فَیحْزَنَ لِذَهَابِهِ وَ لَا یعْرِفُهُ إِنْسَانٌ لِیشْغَلَهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَینٍ وَ لَا لَهُ فَضْلُ طَعَامٍ یسْأَلُ عَنْهُ وَ لَا لَهُ ثَوْبٌ لَینٌ<br>
<big>اوصاف و مقام اولیای خداوند</big>
یا أَحْمَدُ وُجُوهُ الزَّاهِدِینَ مُصْفَرَّةٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیلِ وَ صَوْمِ النَّهَارِ وَ أَلْسِنَتُهُمْ کلَالٌ إِلَّا مِنْ ذِکرِ اللَّهِ تَعَالَی قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَةٌ مِنْ کثْرَةِ صَمْتِهِمْ قَدْ أَعْطَوُا الْمَجْهُودَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَا مِنْ خَوْفِ نَارٍ وَ لَا مِنْ شَوْقِ جَنَّةٍ وَ لَکنْ ینْظُرُونَ فِی مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَهْلٌ لِلْعِبَادَةِ <br>
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ فِی الْجَنَّهِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤ فَوْقَ لُؤْلُؤ وَدُرَّه فَوْقَ دُرَّه لَیْسَ فِیها قَصْمٌ وَلا وَصْلٌ ، فِیهَا الْخَواصُّ ، أنْظُرُ إلَیْهِمْ کُلَّ یَوْم سَبْعِینَ مَرَّهً فَأُکَلِّمَهُمْ کُلَّما نَظَرْتُ إلَیْهِمْ ، وَأزِیدُ فِی مُلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَإذا تَلَذَّذَ أهْلُ الْجَنَّهِ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ تَلَذَّذُوا أُولئِکَ بِذِکْرِی وَکَلامِی وَحَدِیثِی
یا أَحْمَدُ هَذِهِ دَرَجَةُ الْأَنْبِیاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ مِنْ أُمَّتِک وَ أُمَّةِ غَیرِک وَ أَقْوَامٍ مِنَ الشُّهَدَاءِ قَالَ یا رَبِّ‌ای الزُّهَّادِ أَکثَرُ زُهَّادُ أُمَّتِی أَمْ زُهَّادُ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ إِنَّ زُهَّادَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی زُهَّادِ أُمَّتِک کشَعْرَةٍ سَوْدَاءَ فِی بَقَرَةٍ بَیضَاءَ فَقَالَ یا رَبِّ وَ کیفَ ذَلِک وَ عَدَدُ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکثَرُ قَالَ لِأَنَّهُمْ شَکوا بَعْدَ الْیقِینِ وَ جَحَدُوا بَعْدَ الْإِقْرَارِ قَالَ النَّبِی صفَحَمِدْتُ اللَّهَ تَعَالَی وَ شَکرْتُهُ وَ دَعَوْتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَ الرَّحْمَةِ وَ سَائِرِ الْخَیرَاتِ- <br>
 
یا أَحْمَدُ عَلَیک بِالْوَرَعِ فَإِنَّ الْوَرَعَ رَأْسُ الدِّینِ وَ وَسَطُ الدِّینِ وَ آخِرُ الدِّینِ إِنَّ الْوَرَعَ بِهِ یتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی یا أَحْمَدُ إِنَّ الْوَرَعَ زَینُ الْمُؤْمِنِ وَ عِمَادُ الدِّینِ إِنَّ الْوَرَعَ مَثَلُهُ کمَثَلِ السَّفِینَةِ کمَا أَنَّ الْبَحْرَ لَا ینْجُو إِلَّا مَنْ کانَ فِیهَا کذَلِک لَا ینْجُو الزَّاهِدُونَ إِلَّا بِالْوَرَعِ <br>
قالَ : یا رَبِّ ! ما عَلامَهُ أُولئِکَ ؟ قالَ : مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ
یا أَحْمَدُ مَا عَرَفَنِی عَبْدٌ وَ خَشَعَ لِی إِلَّا خَشَعَ لَهُ کلُّ شَیءٍ <br>
 
یا أَحْمَدُ الْوَرَعُ یفْتَحُ عَلَی الْعَبْدِ أَبْوَابَ الْعِبَادَةِ فَیکرَمُ بِهِ الْعَبْدُ عِنْدَ الْخَلْقِ وَ یصِلُ بِهِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ<br>
<big>ای احمد !</big> در بهشت قصری است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ ، و مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آنها قطع و وصلی وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ ، دوستان خاصّ من هستند که هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظرمی افکنم و هربار با آنها سخن میگویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان می افزایم
یا أَحْمَدُ عَلَیک بِالصَّمْتِ فَإِنَّ أَعْمَرَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الصَّالِحِینَ وَ الصَّامِتِینَ وَ إِنَّ أَخْرَبَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الْمُتَکلِّمِینَ بِمَا لَا یعْنِیهِمْ <br>
 
یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ فَإِنْ أُطِیبَ مَطْعَمُک وَ مَشْرَبُک فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ کنَفِی قَالَ یا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَةِ قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ قَالَ یا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ یورِثُ الحِکمَةَ وَ الحِکمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیقِینَ فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی کیفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیسْرٍ وَ إِذَا کانَ الْعَبْدُ فِی حَالَةِ الْمَوْتِ یقُومُ عَلَی رَأْسِهِ مَلَائِکةٌ بِیدِ کلِّ مَلَک کأْسٌ مِنْ مَاءِ الْکوْثَرِ وَ کأْسٌ مِنَ الْخَمْرِ یسْقُونَ رُوحَهُ حَتَّی تَذْهَبَ سَکرَتُهُ وَ مَرَارَتُهُ وَ یبَشِّرُونَهُ بِالْبِشَارَةِ الْعُظْمَی وَ یقُولُونَ لَهُ طِبْتَ وَ طَابَ مَثْوَاک إِنَّک تَقْدَمُ عَلَی الْعَزِیزِ الْکرِیمِ الْحَبِیبِ الْقَرِیبِ فَتَطِیرُ الرُّوحُ مِنْ أَیدِی الْمَلَائِکةِ فَتَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَینٍ وَ لَا یبْقَی حِجَابٌ وَ لَا سِتْرٌ بَینَهَا وَ بَینَ اللَّهِ تَعَالَی وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهَا مُشْتَاقٌ وَ یجْلِسُ عَلَی عَینٍ عِنْدَ الْعَرْشِ ثُمَّ یقَالُ لَهَا کیفَ تَرَکتِ الدُّنْیا فَیقُولُ إِلَهِی وَ عِزَّتِک وَ جَلَالِک لَا عِلْمَ لِی بِالدُّنْیا أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خَائِفٌ مِنْک فَیقُولُ اللَّهُ صَدَقْتَ عَبْدِی کنْتَ بِجَسَدِک فِی الدُّنْیا وَ رُوحُک مَعِی فَأَنْتَ بِعَینِی سِرُّک وَ عَلَانِیتُک سَلْ أُعْطِک وَ تَمَنَّ عَلَی فَأُکرِمَک هَذِهِ جَنَّتِی مُبَاحٌ فتبیح فَتَبَحْبَحْ فِیهَا وَ هَذَا جِوَارِی فَاسْکنْهُ فَیقُولُ الرُّوحُ إِلَهِی عَرَّفْتَنِی نَفْسَک فَاسْتَغْنَیتُ بِهَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِک وَ عِزَّتِک وَ جَلَالِک لَوْ کانَ رِضَاک فِی أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا یقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَکانَ رِضَاک أَحَبَّ إِلَهِی کیفَ أُعْجَبُ بِنَفْسِی وَ أَنَا ذَلِیلٌ إِنْ لَمْ تُکرِمْنِی وَ أَنَا مَغْلُوبٌ إِنْ لَمْ تَنْصُرْنِی وَ أَنَا ضَعِیفٌ إِنْ لَمْ تُقَوِّنِی وَ أَنَا مَیتٌ إِنْ لَمْ تُحْینِی بِذِکرِک وَ لَوْ لَا سَتْرُک لَافْتَضَحْتُ أَوَّلَ مَرَّةٍ عَصَیتُک إِلَهِی کیفَ لَا أَطْلُبُ رِضَاک وَ قَدْ أَکمَلْتَ عَقْلِی حَتَّی عَرَفْتُک وَ عَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ الْأَمْرَ مِنَ النَّهْی وَ الْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَحْجُبُ بَینِی وَ بَینَک فِی وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ کذَلِک أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِی <br>
و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت میبرند اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت میبرند
یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی‌ای عَیشٍ أَهْنَی وَ‌ای حَیاةٍ أَبْقَی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ أَمَّا الْعَیشُ الْهَنِیءُ فَهُوَ الَّذِی لَا یفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِکرِی وَ لَا ینْسَی نِعْمَتِی وَ لَا یجْهَلُ حَقِّی یطْلُبُ رِضَای لَیلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ أَمَّا الْحَیاةُ الْبَاقِیةُ فَهِی الَّتِی یعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتَّی تَهُونَ عَلَیهِ الدُّنْیا وَ تَصْغُرَ فِی عَینَیهِ وَ تَعْظُمَ الْآخِرَةُ عِنْدَهُ وَ یؤْثِرَ هَوَای عَلَی هَوَاهُ وَ یبْتَغِی مَرْضَاتِی وَ یعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتِی وَ یذْکرَ عِلْمِی بِهِ وَ یرَاقِبَنِی بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ عِنْدَ کلِّ سَیئَةٍ وَ مَعْصِیةٍ وَ ینْفِی قَلْبَهُ عَنْ کلِّ مَا أَکرَهُ وَ یبْغِضَ الشَّیطَانَ وَ وَسَاوِسَهُ لَا یجْعَلُ لِإِبْلِیسَ عَلَی قَلْبِهِ سُلْطَاناً وَ سَبِیلًا فَإِذَا فَعَلَ ذَلِک أَسْکنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً حَتَّی أَجْعَلَ قَلْبَهُ لِی وَ فَرَاغَهُ وَ اشْتِغَالَهُ وَ هَمَّهُ وَ حَدِیثَهُ مِنَ النِّعْمَةِ الَّتِی أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَی أَهْلِ مَحَبَّتِی مِنْ خَلْقِی وَ أَفْتَحَ عَینَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّی یسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ ینْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَی جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ أُضَیقَ عَلَیهِ الدُّنْیا وَ أُبَغِّضَ إِلَیهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ مَا فِیهَا کمَا یحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْکةِ فَإِذَا کانَ هَکذَا یفِرُّ مِنَ النَّاسِ فِرَاراً وَ ینْقَلُ مِنْ‌دار الْفَنَاءِ إِلَی‌دار الْبَقَاءِ وَ مِنْ‌دار الشَّیطَانِ إِلَی‌دار الرَّحْمَنِ یا أَحْمَدُ لَأُزَینَنَّهُ بِالْهَیبَةِ وَ الْعَظَمَةِ فَهَذَا هُوَ الْعَیشُ الْهَنِیءُ وَ الْحَیاةُ الْبَاقِیةُ وَ هَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ فَمَنْ عَمِلَ بِرِضَائِی أُلْزِمُهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ أُعَرِّفُهُ شُکراً لَا یخَالِطُهُ الْجَهْلُ وَ ذِکراً لَا یخَالِطُهُ النِّسْیانُ وَ مَحَبَّةً لَا یؤْثِرُ عَلَی مَحَبَّتِی مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقِینَ فَإِذَا أَحَبَّنِی أَحْبَبْتُهُ وَ أَفْتَحُ عَینَ قَلْبِهِ إِلَی جَلَالِی فَلَا أُخْفِی عَلَیهِ خَاصَّةَ خَلْقِی فَأُنَاجِیهِ فِی ظُلَمِ اللَّیلِ وَ نُورِ النَّهَارِ حَتَّی ینْقَطِعَ حَدِیثُهُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مُجَالَسَتُهُ مَعَهُمْ وَ أُسْمِعُهُ کلَامِی وَ کلَامَ مَلَائِکتِی وَ أُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذِی سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقِی وَ أُلْبِسُهُ الْحَیاءَ حَتَّی یسْتَحِی مِنْهُ الْخَلْقُ کلُّهُمْ وَ یمْشِی عَلَی الْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ أَجْعَلَ قَلْبَهُ وَاعِیاً وَ بَصِیراً وَ لَا أُخْفِی عَلَیهِ شیء [شَیئَاً] مِنْ جَنَّةٍ وَ لَا نَارٍ وَ أُعَرِّفَهُ بِمَا یمُرُّ عَلَی النَّاسِ فِی یوْمِ الْقِیامَةِ مِنَ الْهَوْلِ وَ الشِدَّةِ وَ مَا أُحَاسِبُ بِهِ الْأَغْنِیاءَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْجُهَّالَ وَ الْعُلَمَاءَ وَ أُنَوِّرُ لَهُ فِی قَبْرِهِ وَ أُنْزِلُ عَلَیهِ مُنْکراً یسْأَلُهُ وَ لَا یرَی غَمَّ الْمَوْتِ وَ ظُلْمَةَ الْقَبْرِ وَ اللَّحْدِ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ حَتَّی أَنْصِبَ لَهُ مِیزَانَهُ وَ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَانَهُ ثُمَّ أَضَعُ کتَابَهُ فِی یمِینِهِ فَیقْرَأُ مَنْشُوراً ثُمَّ لَا أَجْعَلُ بَینِی وَ بَینَهُ تَرْجُمَاناً فَهَذِهِ صِفَاتُ الْمُحِبِّینَ یا أَحْمَدُ اجْعَلْ هَمَّک هَمّاً وَاحِداً فَاجْعَلْ لِسَانَک وَاحِداً وَ اجْعَلْ بَدَنَک حَیاً لَا تَغْفُلْ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک یا أَحْمَدُ اسْتَعْمِلْ عَقْلَک قَبْلَ أَنْ یذْهَبَ فَمَنِ اسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ لَا یخْطِئُ وَ لَا یطْغَی <br>
 
یا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک <br>
عرض کرد : خداوندا ! نشانه های اینها چیست ؟ فرمود : زندانیانی هستند که زبانهای خود را از حرفهای غیر ضروری و شکمهای خود را از غذای غیر لازم ، محفوظ و حبس کرده اند
یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی لِأَی شَیءٍ فَضَّلْتُک عَلَی سَائِرِ الْأَنْبِیاءِ <br>
 
قَالَ اللَّهُمَّ لَا <br>
<big>اوصاف درویشان راستین</big>
قَالَ بِالْیقِینِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ سَخَاوَةِ النَّفْسِ وَ رَحْمَةٍ بِالْخَلْقِ وَ کذَلِک أَوْتَادُ الْأَرْضِ لَمْ یکونُوا أَوْتَاداً إِلَّا بِهَذَا <br>
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ الَْمحَبَّهَ للهِِ هِیَ الَْمحَبَّهُ لِلْفُقَراءِ وَالْتَقَرُّبُ إلَیْهِمْ
یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِکمَةَ وَ إِنْ کانَ کافِراً تَکونُ حِکمَتُهُ حُجَّةً عَلَیهِ وَ وَبَالًا وَ إِنْ کانَ مُؤْمِناً تَکونُ حِکمَتُهُ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ شِفَاءً وَ رَحْمَةً فَیعْلَمُ مَا لَمْ یکنْ یعْلَمُ وَ یبْصِرُ مَا لَمْ یکنْ یبْصِرُ فَأَوَّلُ مَا أُبَصِّرُهُ عُیوبُ نَفْسِهِ حَتَّی یشْغَلَ بِهَا عَنْ عُیوبِ غَیرِهِ وَ أُبَصِّرُهُ دَقَائِقَ الْعِلْمِ حَتَّی لَا یدْخُلَ عَلَیهِ الشَّیطَانُ یا أَحْمَدُ لَیسَ شَیءٌ مِنَ الْعِبَادَةِ أَحَبَّ إِلَی مِنَ الصَّمْتِ وَ الصَّوْمِ فَمَنْ صَامَ وَ لَمْ یحْفَظْ لِسَانَهُ کانَ کمَنْ قَامَ وَ لَمْ یقْرَأْ فِی صَلَاتِهِ فَأُعْطِیهِ أَجْرَ الْقِیامِ وَ لَمْ أُعْطِهِ أَجْرَ الْعَابِدِینَ <br>
 
یا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی مَتَی یکونُ لِی الْعَبْدُ عَابِداً قَالَ لَا یا رَبِّ قَالَ إِذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصَالٍ وَرَعٌ یحْجُزُهُ عَنِ الْمَحَارِمِ وَ صَمْتٌ یکفُّهُ عَمَّا لَا یعْنِیهِ وَ خَوْفٌ یزْدَادُ کلَّ یوْمٍ مِنْ بُکائِهِ وَ حَیاءٌ یسْتَحِی مِنِّی فِی الْخَلَاءِ وَ أَکلُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ یبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغْضِی لَهَا وَ یحِبُّ الْأَخْیارَ لِحُبِّی إِیاهُمْ <br>
قالَ : فَمَنِ الْفُقَراءُ ؟ قالَ : الَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَصَبَرُوا عَلَی الرَّخاءِ وَلَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَلا ظَمَأَهُمْ وَلَمْ یَکْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِم وَلَمْ یَغْضَبُوا عَلی رَبِّهِمْ وَلَمْ یَغْتَمُّوا عَلی ما فاتَهُمْوَلَمْ یَفْرَحُوا بِما آتاهُمْ
یا أَحْمَدُ لَیسَ کلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّی یأْخُذَ قُوتاً وَ یلْبَسَ دُوناً وَ ینَامَ سُجُوداً وَ یطِیلَ قِیاماً وَ یلْزَمَ صَمْتاً وَ یتَوَکلَ عَلَی وَ یبْکی کثِیراً وَ یقِلَّ ضَحِکاً وَ یخَالِفَ هَوَاهُ وَ یتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیتاً وَ الْعِلْمَ صَاحِباً وَ الزُّهْدَ جَلِیساً وَ الْعُلَمَاءَ أَحِبَّاءَ وَ الْفُقَرَاءَ رُفَقَاءَ وَ یطْلُبَ رِضَای وَ یفِرَّ مِنَ الْعَاصِینَ فِرَاراً وَ یشْغَلَ بِذِکرِی اشْتِغَالًا وَ یکثِرَ التَّسْبِیحَ دَائِماً وَ یکونَ بِالْعَهْدِ صَادِقاً وَ بِالْوَعْدِ وَافِیاً وَ یکونَ قَلْبُهُ طَاهِراً وَ فِی الصَّلَاةِ ذَاکیاً وَ فِی الْفَرَائِضِ مُجْتَهِداً وَ قَیماً عِنْدِی مِنَ الثَّوَابِ رَاغِباً وَ مِنْ عَذَابِی رَاهِباً وَ لِأَحِبَّائِی قَرِیباً وَ جَلِیساً یا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ صَامَ صِیامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ طَوَی مِنَ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِکةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَارِی ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ حُلْیتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لَا یجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَ لَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَ عَلَیک سَلَامِی وَ مَحَبَّتِی.</ref>
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> مَحَبَّتِی مَحَبَّهُ الْفُقَراءِ فَأَدْنِ الْفُقَراءَ وَقَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْکَ وَأبْعِدِ الاْغْنِیاءَ وَأبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْکَ لاِنَّ الْفُقَراءَ أحِبّائِی
 
<big>ای احمد !</big> محبّت من در گرو محبّت درویشان و تقرّب به ایشان است
 
عرض کرد : درویشان کیانند ؟ فرمود : آنانکه به کم ، راضی و بر گرسنگی ، صابر و در نعمت ، شاکر هستند; از گرسنگی و تشنگی خود شکایتی ندارند و هرگز دروغ بر زبان خود جاری نمیکنند و نسبت به پروردگارشان غضب نمینمایند و برای چیزی که از دستشان رفت ، غمگین نیستند و نسبت به چیزی که به دست میآورند ، فرحناک و شادمان نمیباشند
 
<big>ای احمد !</big> محبّت من در گرو محبّت درویشان است ، پس به آنها نزدیک شو و همنشینی با آنان را اختیار کن و از ثروتمندان و مجلسشان فاصله بگیر ، چراکه درویشان دوستان من هستند
 
<big>نفس ، چونان شترمرغ !</big>
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> لا تَزَیَّنْ بِلَبْسِ اللِّباسِ وَطِیبِ الطَّعامِ وَلِینِ الْوَطاءِ
 
فَإنَّ النَّفْسَ مَأوی کُلِّ شَرٍّ وَرَفِیقُ کُلِّ سُوء
 
تَجُرُّها إلی طاعَهِ اللهِ وَتَجُرُّکَ إلی مَعْصِیَتِهِ ، وَتُخالِفُکَ فِی طاعَتِهِ ، وَتُطِیعُکَ فِی ما تَکْرَهُ ، وَتَطْغی إذا شَبِعَتْ ، وَتَشْکُو إذا جاعَتْ ، وَتَغْضَبُ إذَا افْتَقَرَتْ ، وَتَتَکَبَّرُ إذَا اسْتَغْنَتْ ، وَتَنْسی إذا کَبُرَتْ ، وَتَغْفُلُ إذا أمِنَتْ وَهِیَ قَرِینَهُ الشَّیْطانِ
 
وَمَثَلُ النَّفْسِ کَمَثَلِ النَّعامَهِ تَأْکُلُ الْکَثِیرَ وَإذا حُمِلَ عَلَیْها لا تَطِیرُ
 
وَکَمَثَلِ الدِّفْلی لَوْنُهُ حَسَنُ وَطَعْمُهُ مُرٌّ
 
<big>ای احمد !</big> با لباس جذّاب و غذای لذیذ و بستر نرم ، خود آرایی مکن چرا که نفس ، خاستگاه هر بدی و رفیق هر نادرستی است
 
تو نفس را به اطاعت خدا می خوانی ولی او تو را به نافرمانی می کشاند
 
* هر گاه که می خواهی اطاعت خدا کنی با تو مخالفت می کند و هرگاه که بخواهی نافرمانی از خدا کنی با تو همراهی می کند
*
* هرگاه که سیر شود ، طغیان می کند و هرگاه که گرسنه شود ، فریاد و فغان سر میدهد
*
* هرگاه که بی نوا شود ، غضب می کند و هرگاه که بی نیاز شود ، تکبّر و بزرگی می ورزد
*
* هرگاه که بزرگ شود ، فراموشکار می شود و هرگاه که در امنیّت باشد ، غفلت می ورزد
 
نفس آدمی ، مثل شتر مرغ است که فراوان میخورد ولی وقتی که بر آن سوار می شوند (بار می گذارند) نمی پرد و مانند خرزهره است که رنگش زیبا ولی مزّه اش تلخ است.
 
<big>اوصاف دنیا زدگان</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> أبْغِضِ الدُّنْیا وَأهْلَها وَأحِبَّ الاْخِرَهَ وَأَهْلَها
 
قالَ : یا رَبِّ ! وَمَنْ أهْلُ الدُّنْیا وَمَنْ أهْلُ الاْخِرَه ؟ قالَ : أهْلُ الدُّنْیا مَنْ کَثُرَ أکْلُهُ وَضِحْکُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ ، قَلِیلُ الرِّضا ، لا یَعْتَذِرُ إلی مَنْ أساءَ إلَیْهِ وَلا یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَیْهِ
 
کَسْلانُ عِنْدَ الطّاعَهِ وَشُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِیَهِ
 
أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَأجَلُهُ قَرِیبٌ لا یُحاسِبُ نَفْسَهُ
 
قَلِیلُ الْمَنْفَعَهِ ، کَثِیرُ الْکَلامِ ، قَلِیلُ الْخَوْفِ ، کَثِیرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعامِ ، وَإنَّ أهْلَ الدُّنْیا لا یَشْکُرُونَ عِنْدَ الرَّخاءِ وَلا یَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلاءِ کَثِیرُ النّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ یَحْمِدُونَ أنْفُسَهُمْ بِما لا یَفْعَلُونَ وَیَدَّعُونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ وَیَتَکَلَّمُونَ بِما یَتَمَنُّونَ وَیَذْکُرُونَ مَساوِئَ النّاسِ وَیُخْفُونَ حَسَناتِهِمْ
 
فَقالَ : یا رَبِّ ! کُلُّ هذَا الْعَیْبِ فِی أهْلِ الدُّنْیا ؟ قالَ : یا أحْمَدُ ! إنَّ عَیْبَ أهْلِ الدُّنْیا کَثِیرٌ ، فِیهِمُ الْجَهْلُ وَالْحُمْقُ ، لا یَتَواضَعُونَ لِمَنْ یَتعَلَّمُونَ مِنْهُ وَهُمْ عِنْدَ أنْفُسِهِمْ عُقَلاءٌ وَعِنْدَ الْعارِفِینَ حُمَقاءٌ
 
<big>ای احمد !</big> دنیا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار
 
عرض کرد : ای خدای من ! اهل دنیا و اهل آخرت چه کسانی هستند ؟
فرمود : اهل دنیا کسی است که:
* خوردن و خندیدن و خواب و غضبش زیاد و رضایت او کم می باشد؛
* اگر به کسی بدی کرد از او پوزش نمی طلبد؛
* و عذر کسی را که از او عذر خواهی می کند نمی پذیرد؛
* هنگام عبادت ، کسل و هنگام معصیت ، شجاع است؛
* آرزویش دور و دراز و مرگش نزدیک است؛
* به حساب خود نمی پردازد؛
* نفعش به دیگران کم میرسد؛
* حرف زیاد میزند؛
* ترس کم دارد؛
* هنگام رسیدن به غذا، بسیار شادمان می شود؛
* اهل دنیا هنگام نعمت ، شکر و هنگام بلا ، صبر نمی کنند؛
* به کارهایی که انجام نداده اند خودستایی می کنند و چیزی را ادّعا می کنند که واجد آن نیستند؛
* و از روی آرزو و هوس سخن می گویند؛
* عیوب دیگران را بازگو ولی خوبی های آنها را مخفی می کنند.
 
عرض کرد : آیا اهل دنیا این همه عیب دارند ؟
فرمود : ای احمد ! اهل دنیا عیب فراوان دارند:
* جاهلند؛
* احمقند؛
* در مقابل استاد خود تواضع نمی کنند؛
* خود را عاقل می پندارند در حالی که نزد اهل م
عرفت احمق هستند.
 
<big>اوصاف اهل آخرت</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ أهْلَ الْخَیْرِ وَأهْلَ الاْخِرَهِ رَقِیقَهٌ وُجُوهُهُمْ ، کَثِیرٌ حَیاؤُهُمْ ، قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ ، کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِی راحَه وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَب ، کَلامُهُمْ مَوْزُونُ ، مُحاسِبینَ لاِنْفُسِهِمْ ، مُتْعِبِینَ لَها ، تَنامُ أعْیُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ
 
أعْیُنُهُمْ باکِیَهٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاکِرَهٌ ، إذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ
 
فِی أوَّلِ النِّعْمَهِ یَحْمَدُونَ ، وَفِی آخِرِها یَشْکُرُونَ
 
دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَکَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ
 
تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِکَهُ وَیَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یُحِبُّ الرَّبُّ أنْ یَسْمَعَ کَلامَهُمْ کَما تُحِبُّ الْوالِدَهُ الْوَلَدَ
 
وَلا یَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَهَ عَیْن وَلا یُرِیدُونَ کَثْرَهَ الطَّعامِ وَلا کَثْرَهَ الْکَلامِ وَلا کَثْرَهَ اللِّباسِ
 
النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتی وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَیٌّ کَرِیمٌ
 
یَدْعُونَ الْمُدْبِرِینَ کَرَماً وَیُرِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً
 
قَدْ صارَتِ الدُّنْیا وَالاْخِرَهُ عِنْدَهُمْ واحِدَهً
 
<big>ای احمد !</big> اهل خیر و آخرت:
* چهره هایشان لاغر است؛
* حیای آنها زیاد و حماقتشان کم و نفع آنان فراوان و حیله آنها اندک است؛
* مردم از دست آنها در رفاهند ولی خودشان از دست خویش در رنجند؛
* کلامشان سنجیده است؛
* به حساب خود می پردازند؛
* خود را به زحمت می افکنند؛
* چشمهایشان می خوابد ولی قلبشان نمی خوابد؛
* چشمانشان گریان و قلبهایشان به یاد خداست؛
* هنگامی که دیگر مردمان در غفلت به سر میبرند آنها در ذکر و یاد حق هستند؛
* در آغاز نعمت ، ستایش الهی و در پایان آن شکر خدا را به جای می آورند؛
* دعایشان نزد خدا مقبول و سخن ایشان نزد پروردگار پذیرفته است؛
* و وجود آنها مایه مباهات و خشنودی فرشتگان است؛
* و دعای آنها زیر حجابها می چرخد؛
* خداوند دوست دارد کلام آنان را بشنود آنگونه که مادر دوست دارد به کلام فرزند خود گوش دهد؛
* از خداوند لحظه ای غافل نمی شوند؛
* پر خوری و پرگوئی و پوشیدن لباسهای متنوع و زیاد و رنگارنگ را دوست ندارند؛
* مردم نزد آنها مردگانند و خداوند ، زنده کریم؛
* آنهایی را که از ایشان رخ برتافتند با بزرگواری فرا میخوانند و آنان را که به اینان روی آورده اند با مهربانی می پذیرند؛
* دنیا و آخرت نزد آنها یکسان است.
 
<big>پاداش زاهدان</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> هَلْ تَعْرِفُ ما لِلزّاهِدِینَ عِنْدِی ؟ قالَ : لا یا رَبِّ
 
قالَ : یُبْعَثُ الْخَلْقُ وَیُناقَشُونَ الْحِسابَ وَهُمْ مِنْ ذلِکَ آمِنُونَ
 
إنَّ أدْنی ما أُعْطِی الزّاهِدِینَ فِی الاْخِرَهِ أن أُعطِیَهُمْ مَفاتِیحَ الجِنانِ کُلَّها حَتّی یَفْتَحُوا أیَّ باب شاءُوا وَلا أحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَلاَنْعَمَنَّهُمْ بِألْوانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کَلامِی وَلاَُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْق وَأُذَکِّرَهُمْ ما صَنَعُوا وَتَعِبُوا فِی دارِ الدُّنْیا وَأفْتَحُ لَهُمْ أرْبَعَهَ أبْواب ، باباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمُ مِنْهُ الْهَدایا بُکْرَهً وَعَشِیّاً مِنْ عِنْدِی ، وَباباً یَنْظُرُونَ إلَی الظّالِمِینَ کَیْفَ یُعَذَّبُونَ ، وَباباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهُ الْوَصائِفُ وَالْحُورُ الْعِینُ
 
<big>ای احمد !</big> آیا میدانی که پاداش زاهدان نزد من چیست ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من
 
فرمود : مردم محشور میشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت میشود ولی آنان از این امر در امان هستند
 
کمترین چیزی که به زاهدان میدهم آن است که کلیدهای بهشت را عطایشان میکنم تا از هر دری که خواستند وارد بهشت شوند
 
و میان جمال خودم و آنان پردهای قرار نمیدهم
 
لذّتهای گوناگون گفتگوی با خودم را به آنان می چشانم و آنها را در جایگاه صادقان می نشانم و کارهای دنیا و رنجهایی را که کشیدهاند به یادشان می آورم و چهار در به رویشان می گشایم; از یک در هدایای من به آنها میرسد ، از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعی نگاه می کنند و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانی که عذاب می شوند می نگرند و از در دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد می شوند
 
<big>اوصاف زاهدان</big>
فَقالَ : یا رَبِّ ! مَنْ هؤُلاءِ الزّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ ؟ قالَ : اَلزّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرابِهِ وَلا لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزُنَ لِمَوْتِهِ وَلا لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزُنَ لِذِهابِهِ وَلا یَعْرِفُهُ إنْسانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اللهِ طَرْفَهَ عَیْن وَلا لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ وُجُوهَ الزّاهِدِینَ مُصْفَرَّهٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیْلِ وَصَوْمِ النَّهارِ وَألسِنَتَهُمْ کَلالٌ مِنْ ذِکْرِ اللهِ تَعالی
 
قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَهٌ مِنْ کَثْرَهِ صَمْتِهِمْ
 
قَدْ أعْطَوُا الَْمجهُودَ مِنْ أنْفُسِهِمْ لا مِنْ خَوْفِ نار وَلا مِنْ شَوْقِ جَنَّه
 
وَلکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ فَیَعْلَمُونَ أنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أهْلٌ لِلْعِبادِه
 
پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! این زاهدان که توصیفشان کردی چه کسانی هستند ؟ فرمود : زاهد آن کسی است که خانه ای ندارد که اگر خراب شد ، غم بخورد
 
فرزندی ندارد که اگر مُرد ، محزون شود و هیچ چیز ندارد که اگر از دست رفت ، غصه بخورد و هیچکس را نمی شناسد که او را لحظه ای از یاد خدا غافل کند
 
غذای اضافی ندارد که از او بطلبند و لباس نرم نمی پوشد
 
<big>ای احمد !</big> چهره اهل زهد ، از شب زنده داری و روزه ، زرد و زبان آنها از شدّت ذکر خداوند ، خسته شده است
 
قلبهاشان در سینه هایشان ، از مداومت سکوت ، مجروح شده است
 
آنان هرچه در توان دارند (در عبادت) کوشش میکنند ولی نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت ، بلکه در ملکوت آسمان و زمین مینگرند و مییابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است
 
<big>زاهدان امّت پیامبر و بنی اسرائیل</big>
 
قالَ : یا رَبِّ ! أیُّ الزُّهّادِ أکْثَرُ ؟ زُهّادُ أُمَّتی أمْ زُهّادُ بَنِی إسْرائِیلَ ؟ قالَ : إِنَّ زُهّادَ بَنِی إسْرائِیلَ مِنْ زُهّادِ أُمَّتِکَ کَشَعْرَه سَوْداءَ فِی بَقَرَه بَیْضاءَ
 
فَقالَ : یا رَبِّ ! وَکَیْفَ ذلِکَ وَعَدَدُ بَنِی إسْرائِیلَ أکْثَرُ ؟ قالَ : لاِنَّهُمْ شَکُّوا بَعْدَ الْیَقِینِ وَجَحَدُوا بَعْدَ الاْقْرارِ
 
قالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ : فَحَمِدْتُ اللهَ تَعالی وَشَکَرْتُهُ وَدَعْوَتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَالرَّحْمَهِ وَسائِرِ الْخَیْراتِ
 
پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! آیا زاهدان امّت من بیشترند یا زُهّاد بنی اسرائیل ؟ فرمود : مقدار زاهدان بنی اسرائیل در مقام مقایسه با زُهّاد امّت تو ، به اندازه یک موی سیاه در بدن یک گاو سفید است
 
عرض کرد : چگونه چنین است در حالی که تعداد بنی اسرائیل بیشتر از تعداد امّت من است ؟ فرمود : چون آنها پس از یقین ، شک کردند و بعد از اقرار به حقیقت ، آن را انکار کردند
 
پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : من شکرو حمد خدای تعالی را بجا آوردم و دعا کردم که خداوند آنها را حفظ و رحمت فرماید و سایر خیرات را بر آنان نازل کند
 
<big>تشبیه تقوا</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ رَأْسُ الدِّینِ وَوَسطُ الدِّینِ وَآخِرُ الدِّینِ
 
إنَّ الْوَرَعَ بِهِ یُتَقَرَّبُ إلَی اللهِ تَعالی
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ الْوَرَعَ زَیْنُ الْمُؤْمِنِ وَعِمادُ الدِّینِ
 
مَثَلُهُ کَمَثَلِ السَّفِینَهِ کَما أنَّ فِی الْبَحْرِ لا یَنْجُو إلاّ مَنْ کانَ فِیها وَکَذلِکَ لا یَنْجُو الزّاهِدُونَ إلاّ بِالْوَرَعِ
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> ما عَرَفَنِی عَبْدٌ وَخَشَعَ لِی إلاّ وَخَشَعَ لَهُ کُلُّ شَیْء
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> اَلْوَرَعُ یَفْتَحُ عَلَی الْعَبْدِ أبْوابَ الْعِبادَهِ فَیُکْرَمُ بِهِ الْعَبْدُ فِی الْخَلْقِ وَیَصِلُ بِهِ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ
 
<big>ای احمد !</big> بر تو باد به تقوا ، که صدر و ساقه و ذیل دین ، تقوا است و به وسیله آن ، بنده می تواند به خداوند تعالی تقرّب یابد
 
<big>ای احمد !</big> تقوا ، زینت مؤمن و پایه و ستون دین است
 
تقوا ، چونان کشتی است; همان گونه که از دریا جز با کشتی نمیتوان نجات یافت زاهدان نیز جز با تقوا نمی توانند نجات یابند
 
<big>ای احمد !</big> هیچکس نیست که مرا عبادت کند و در مقابل من خشوع کند مگر آنکه همه چیز در برابر او خاشع شود
 
<big>ای احمد !</big> تقوا درهای عبادت را به روی بنده می گشاید; در نتیجه ، بنده ، نزد خلق گرامی می شود و به وسیله آن به قرب خدای عزّوجلّ می رسد
 
<big>ارزش سکوت</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ فَإنَّ أعْمَرَ مَجْلِس قُلُوبُ الصّالِحِینَ وَالصّامِتِینَ وَإنَّ أخْرَبَ مَجْلِس قُلُوبُ المُتَکَلِّمِینَ بِما لا یَعْنِیهِمْ
 
ای احمد ! بر تو باد سکوت و کم حرفی; چرا که آبادترین مجلس و محفل ، قلبهای صالحان و ساکنان و ساکتان و خرابترین مجلس و محفل ،
 
قلبهای بیهوده گویان است
 
<big>اجزای عبادت و آثار روزه</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ الْعِبادَهَ عَشْرَهُ أجْزاء
 
تِسْعَهٌ مِنْها طَلَبُ الْحَلالِ فَإنْ طَیَّبْتَ مَطْعَمَکَ وَمَشْرَبَکَ فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَکَنَفِی
 
قالَ : یا رَبِّ ! وَما أوَّلُ الْعِبادَهِ ؟ قالَ : أوَّلُ الْعِبادَهِ الصَّمْتُ وَالصَّوْمُ
 
قالَ : یا رَبِّ ! وَما مِیراثُ الصَّوْمِ ؟ قال : اَلصَّوْمُ یُورِثُ الْحِکْمَهَ ، وَالْحِکْمَهُ تُورِثُ الْمَعْرِفَهَ ، وَالْمَعْرِفَهُ تُورِثُ الْیَقِینَ ، فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لا یُبالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْر أمْ بِیُسْر
 
<big>ای احمد !</big> عبادت ، ده بخش است ، نُه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را از راه حلال تهیّه کردی در حفظ و حمایت من خواهی بود
 
پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسید : خداوندا ! برترین و اولین عبادت چیست ؟ فرمود : آغاز عبادت ، روزه و سکوت است
 
عرض کرد : پروردگارا ! اثر روزه چیست ؟ فرمود : روزه باعث پدید آمدن حکمت است و حکمت موجب شناخت و شناخت موجب یقین است ، پس هرگاه که بنده به مقام یقین رسید ، در بند سختی یا آسانی زندگی نیست
 
<big>توصیف بنده در وقت مرگ و پس از آن</big>
وإذا کانَ الْعَبْدُ فِی حالَهِ الْمَوْتِ یَقُومُ عَلی رَأْسِهِ مَلائِکَهٌ بِیَدِ کُلِّ مَلَک کَأْسٌ مِنْ ماءِ الْکَوْثَرِ وَکَأْسٌ مِنَ الْخَمْرِ یَسْقُونَ رُوحَهُ حَتّی تَذْهَبَ سَکْرَتُهُ وَمَرارَتُهُ وَیُبَشِّرُونَهُ بِالْبَشارَهِ الْعُظْمی وَیَقُولُونَ لَهُ : طِبْتَ وَطابَ مَثْواکَ إنَّکَ تَقْدِمُ عَلَی الْعَزِیزِ الْکَرِیمِ الْحَبِیبِ الْقَرِیبِ
 
فَتَطِیرُ الرُّوحُ مِنْ أیْدِی الْمَلائِکَهِ فَتَصْعَدُ إلَی اللهِ تَعالی فِی أسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ عَیْن وَلا یَبْقی حِجابٌ وَلا سَتْرٌ بَیْنَها وَبَیْنَ اللهِ تَعالی ، وَاللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْها مُشْتاقٌ ، وَتَجْلِسُ عَلی عَیْن عِنْدَ الْعَرْشِ
 
ثُمَّ یُقالُ لَها : کَیْفَ تَرَکْتِ الدُّنْیا
 
؟ فَتَقُولُ : إلهی ! وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لا عِلْمَ لِی بِالدُّنْیا
 
أنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خائِفٌ مِنْکَ
 
فَیَقُولُ اللهُ : صَدَقْتَ عَبْدِی کُنْتَ بِجَسَدِکَ فِی الدُّنْیا وَرُوحُکَ مَعِی
 
فَأَنْتَ بِعَیْنِی سِرُّکَ وَعَلانِیَتُکَ
 
سَلْ أُعْطِیَکَ وَتَمَنَّ عَلیَّ فَأُکْرِمَکَ
 
هذِهِ جَنَّتِی مُباحٌ فَتَجْنَحَ فِیها
 
وَهَذا جِوارِی فَاسْکُنْهُ
 
فَتَقُولُ الرُّوحُ : إلهی ، عَرَّفْتَنِی نَفْسَکَ فَاسْتَغْنَیْتُ بِها عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ
 
وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَوْ کانَ رِضاکَ فِی أنْ أُقَطَّعَ سَبْعِینَ قَتْلَهً بِأَشَدِّ ما یُقْتَلُ بِهِ النّاسُ لَکانَ رِضاکَ أحَبَّ إلَیَّ
 
ءَأُعْجَبُ بِنَفْسِی ؟ وَأَنَا ذَلِیلٌ إنْ لَمْ تُکْرِمْنِی وَأَنَا مَغْلُوبٌ إنْ لَمْ تَنْصُرْنِی وَأَنَا ضَعِیفٌ إنْ لَمْ تُقَوِّنِی وَأَنَا مَیِّتٌ إنْ لَمْ تُحْیِنِی وَلَوْلا سِتْرُکَ لاَفْتَضَحْتُ أوَّلَ مَرَّه عَصَیْتُکَ
 
إلهی کَیْفَ لا أطْلُبُ رِضاکَ وَقَدْ أکْمَلْتَ عَقْلِی حَتّی عَرَفْتُکَ وَعَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْباطِلِ وَالاْمْرَ مِنَ النَّهْیِ وَالْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَالنُّورَ مِنَ الظُّلْمَهِ
 
فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ : وَعِزَّتِی وَجَلالِی لا أَحْجُبُ بَیْنِی وَبَیْنَکَ فِی وَقْت مِنَ الاْوْقاتِ ، کَذلِکَ أفْعَلُ بِأَحِبّائِی
 
وقتی که بنده من در حال سکرات مرگ باشد ، فرشتگان بالای سر او میایستند در حالی که به دست هر کدام از آنها جامی از آب کوثر و جامی از شراب بهشتی است ، به روح او می نوشانند تا سکرات موت و سختی آن از بین برود ، و او را به بشارتی بزرگ مژده می دهند و میگویند : خوش آمدی و مقدمت مبارک باد ! تو بر خدای عزیز ، کریم ، حبیب و نزدیک وارد میشوی
 
پس روح او از جوار فرشتگان پرواز می کند و به پیشگاه پرودگار در کمتر از یک چشم به هم زدن صعود می کند و دیگر بین او
 
و بین پروردگار ، پرده و حجابی نیست
 
خداوند مشتاق دیدار اوست و او را لب چشمه ای در کنار عرش می نشاند
 
سپس به او می گوید : دنیا را چگونه رها کردی ؟ جواب می دهد : خدایا ! به عزّت و جلالت که من نسبت به دنیا شناختی ندارم
 
من از آغاز تولّد از تو اندیشناک بودم
 
خداوند میفرماید : راست گفتی ای بنده من
 
تو جسمت در دنیا ، ولی روحت با من بود
 
همه اسرار و کارهای آشکار تو در نظر من بود
 
هرچه میخواهی درخواست کن تا به تو بدهم ، تمنّا کن تا برآورده سازم
 
این بهشت من برای تو مباح است پس در آن پر و بال بگشا
 
و این جوار من است پس در آن ساکن شو
 
پس روح عرض میکند : خداوندا ! تو بودی که خودت را به من شناساندی ، پس من از همه خلایق به وسیله این معرفت و شناخت بی نیاز شدم
 
قسم به عزّت و جلالت که اگر رضایت تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجیع ترین صورت کشته شوم; رضای تو برای من پسندیده است
 
خداوندا ! من چگونه به خود مغرور باشم ، در حالی که اگر تو مرا گرامی نداری ، ذلیلم اگر تو مرا یاری نفرمایی ، مغلوب و شکست خورده ام
 
اگر تو مرا تقویت نکنی ، ضعیف و ناتوانم
 
اگر مرا با یاد خودت زنده نگردانی مُرده ام و اگر پرده پوشی تو نبود ، اوّلین باری که من گناه کردم ، رسوا میشدم
 
خداوندا ! چگونه رضایت تو را طلب نکنم در
 
حالی که عقل مرا کامل کردی تا تو را بشناسم و حق را از باطل و امر را از نهی و علم را از جهل و نور را از ظلمت تشخیص بدهم
 
آنگاه خدای عزّوجلّ می فرماید : قسم به عزت و جلالم که بین تو و خود هیچ پرده و مانعی در هیچ زمانی ایجاد نمی کنم
 
اینگونه با دوستانم رفتار می کنم
 
حیات گوارا و جاوید
<big>یا أَحْمَدُ !</big> هَلْ تَدْرِی أیُّ عَیْش أهْنَأُ وَأیُّ حَیاه أبْقی ؟ قالَ : اَللّهُمَّ ! لا
 
قالَ : أمَّا الْعَیْشُ الهَنِیءُ فَهُوَ الَّذِی لا یَغْتَرُّ صاحِبُهُ عَنْ ذِکْرِی وَلا یَنْسی نِعْمَتِی وَلا یَجْهَلُ حَقِّی
 
یَطْلُبُ رِضایَ لَیْلَهُ وَنَهارَهُ
 
وَأَمَّا الْحَیاهُ الْباقِیَهُ فَهِیَ الَّتِی یَعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتّی تَهُونَ عَلَیْهِ الدُّنْیا وَتَصْغُرَ فِی عَیْنَیْهِ وَتَعْظُمَ الاْخِرَهُ عِنْدَهُ وَیُؤْثِرَ هَوایَ عَلی هَواهُ وَیَبْتَغِی مَرْضاتِی ]وَیُعَظِّمَنِی[ حَقَّ عَظَمَتِی وَیَذْکُرَ عِلْمِی بِهِ وَیُراقِبَنِی بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عِنْدَ کُلِّ سَیِّئَه وَمَعْصِیَه وَیُنَقِّی قَلْبَهُ عَنْ کُلِّ ما أکْرَهُ وَیُبغِضَ الشَّیْطانَ وَوَساوِسَهُ
 
لا یَجْعَلُ لاِبْلِیسَ عَلی قَلْبِهِ سُلْطاناً وَسَبِیلاً
 
فَإذا فَعَلَ ذلِکَ أسْکَنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً حَتّی أجْعَلَ قَلْبَهُ لِی وَفَراغَهُ وَاشْتِغالَهُ وَهَمَّهُ وَحَدِیثَهُ مِنَ النِّعْمَهِ الَّتِی أنْعَمْتُ بِها عَلی أهْلِ مَحَبَّتِی مِنْ خَلْقِی ، وَأفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ وَسَمْعِهِ حَتّی یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَیَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إلی جَلالِی وَعَظَمَتِی وأُضِیِّقُ عَلَیْهِ الدُّنْیا وأُبَغِّضُ إلَیْهِ ما فِیها مِنَ اللَّذّاتِ وَأُحَذِّرُهُ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیها کَما یُحَذِّرُ الرّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَراتِعِ الْهَلَکَهِ
 
فَإذا کانَ هکَذا یَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِراراً وَیُنْقَلُ مِنْ دارِ الْفَناءِ إلی دارِ الْبَقاءِ وَمِنْ دارِ الشَّیْطانِ إلی دارِ الرَّحْمنِ
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> لاَُزَیِّنَنَّهُ بِالْهَیْبَهِ وَالْعَظَمَهِ فَهذا هُوَ الْعَیْشُ الْهَنِیءُ وَالْحَیاهُ الْباقِیَهُ
 
وَهذا مَقامُ الرّاضِینَ
 
<big>ای احمد !</big> آیا میدانی
 
زندگی گوارا و حیات جاوید چیست ؟ عرض کرد : نمیدانم ای خدا من
 
فرمود : زندگی گوارا آن است که صاحب آن از یاد من غافل نگشته ، نعمت من را فراموش نکرده و نسبت به حق من جاهل نباشد
 
روز و شب در پس کسب رضایت من است
 
و اما حیات جاودان آن است که (صاحب آن) برای خود به گونه ای عمل میکند که دنیا در نظرش بی ارزش و در چشمش کوچک و آخرت بزرگ و با عظمت است و خواسته من را بر خواسته خویش مقدم میدارد و در طلب رضای من است
 
و حق مرا بزرگ میشمارد و همواره توّجه دارد که من نسبت به او آگاه هستم ، و شب و روز و هر وقت که میخواهد گناه و معصیتی بکند ، میداند که من مواظب او هستم و قلب خود را از هرچه که نمی پسندم پاک میکند و نسبت به شیطان و وسوسه های او کینه می ورزد
 
و برای ابلیس هیچ راه سلطه و نفوذی در مملکت دل خویش باقی نمیگذارد
 
وقتی که چنین حالات و روحیاتی پیدا کرد ، در قلب او عشق و محبّتی میگذارم که قلب و فراغت و اشتغال و تلاش او منحصراً برای من باشد و سخن او را همواره ذکر نعمتهایی که بر اهل محبّت خویش ارزانی داشته ام قرار میدهم ، و چشم و قلب او را میگشایم تا با گوش جانش بشنود و با چشم قلبش جلال و عظمت من را ببیند
 
و دنیا را بر او تنگ میگردانم و نسبت به لذّتهای دنیایی در او کینه ای به وجود می آورم
 
و از دنیا او را به گونه ای بر حذر میدارم که شبان ، گوسفندان خود را از چریدن در چراگاههای خطرناک و هلاکت آفرین بر حذر میدارد
 
پس وقتی که چنین شد به شدّت از مردم فرار میکند ، و از دنیای فانی به سرای باقی و از عالم شیطنت به سرزمین رحمت منتقل میشود
 
<big>ای احمد !</big> من چنین کسی را لباس هیبت و عظمت میپوشانم
 
و این است زندگی گوارا و حیات ابدی ، و این است مقام اهل رضا
 
<big>پاداش طالبان رضای حق</big>
فَمَنْ عَمِلَ بِرِضائِی أُلْزِمُهُ ثَلاثَ خِصال : أُعَرِّفُهُ شُکْراً لا یُخالِطُهُ الْجَهْلُ وَذِکْراً لا یُخالِطُهُ النِّسْیانُ وَمَحَبَّهً لا یُؤْثِرُ عَلی مَحَبَّتِی مَحَبَّهَ الَْمخْلُوقِینَ
 
فَإذا أحَبَّنِی أحْبَبْتُهُ وَأفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ إلی جَلالِی فَلا أُخْفِی عَلَیْهِ خاصَّهَ خَلْقِی فَأُناجِیهِ فِی ظُلَمِ اللَّیْلِ وَنُورِ النَّهارِ حَتّی یَنْقَطِعَ حَدِیثُهُ مِنَ الَْمخْلُوقِینَ وَمُجالَسَتُهُ مَعَهُمْ وَأُسْمِعُهُ کَلامِی وَکَلامَ مَلائِکَتِی وَأُعَرِّفُهُ السِّرَّ الَّذِی سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقِی ، وَأَلْبَسْتُهُ الْحَیاءَ حَتّی یَسْتَحْیِیَ مِنْهُ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ وَیَمْشِی عَلی أَرْض مَغْفُوراً لَهُ وَأَجْعَلُ قَلْبَهُ واعِیاً وَبَصِیراً وَلا أُخْفِی عَلَیْهِ شَیْئاً مِنْ جَنَّه وَلا نار وَأُعَرِّفُهُ بِما یَمُرُّ عَلَی النّاسِ فِی یَوْمِ الْقِیامَهِ مِنَ الْهَوْلِ وَالشِّدَّهِ وَما أُحاسِبُ بِهِ الاْغْنِیاءَ وَالْفُقَراءَ وَالْجُهّالَ وَالْعُلَماءَ وَأُنَوِّرُ لَهُ فِی قَبْرِهِ وَأُنْزِلُ عَلَیْهِ مُنْکَراً یَسْأَلُهُ وَلا یَری غَمَّ الْمَوْتِ وَظُلْمَهَ الْقَبْرِ وَاللَّحْدِ وَهَوْلَ الْمُطَّلَعِ حَتّی أنْصِبَ مِیزانَهُ وَأنْشُرَ لَهُ دِیوانَهُ ثُمَّ أَضَعُ کِتابَهُ فِی یَمِینِهِ فَیَقْرَأُهُ مَنْشُوراً ثُمَّ لا أجْعَلُ بَیْنِی وَبَیْنَهُ تَرْجُماناً
فَهذِهِ صِفاتُ الُْمحِبِّینَ
 
هرکس که عمل به رضای من کند ، سه خصلت به او میبخشم که همواره با آنها به سر میبرد :<br>
* به او نحوه شکر گزاری را می آموزم که هرگز آمیخته با جهل و نادانی نباشد
* و به او ذکر و یاد خودم را به گونه ای می آموزم که هیچ گاه فراموشی از یاد من برای او حاصل نشود
* و به او عشقی میدهم که هرگز محبّت دیگران را بر محبّت من مقدّم ندارد
 
پس وقتی که به من عشق ورزید ، من نیز به او عشق میورزم و چشم دل او را به جلای خویش میگشایم
پس:
# دوستان خاص خود را از او مخفی نمی کنم؛
# و در شب تار و روز روشن با او به مناجات می پردازم تا حدی که از گفتگو و همنشینی با دیگران خودداری نماید؛
# و سخن خودم و فرشتگانم را به گوش او می رسانم؛
#  او را بر اسراری که دیگران را از آن محروم کرده ام ، آگاه می گردانم؛
# و به او جامه حیا می پوشانم به گونه ای که همه از او شرم و حیا داشته باشند؛
# بر روی زمین راه می رود در حالی که گناهش آمرزیده است؛
# و قلب او را آگاه و بصیر می گردانم؛
# و چیزی را از بهشت و جهنم از او مخفی نمی کنم؛
# و آنچه را که بر مردم در رستاخیز می گذرد در همین دنیا به او نشان می دهم که چه صحنه های هولناک و وحشتناکی وجود دارد و چگونه ثروتمندان و فقرا و دانشمندان و نادانان را محاکمه و محاسبه می کنم؛
# و قبر او را نورانی کرده و فرشتهای (منکر) را می فرستم تا از او سؤال کند؛
# او ناراحتی مرگ و تاریکی قبر و لحد و وحشت عالم برزخ را نمیبیند ، تا آنگاه که برای سنجش اعمال او میزان را نصب و نامه عملش را باز می کنم؛
# و بین خود و او هیچ مترجمی قرار نمی دهم.
 
این صفات عاشقان من بود
 
<big>وحدت در اراده و زبان</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> اِجْعَلْ هَمَّکَ هَمّاً واحِداً ، فَاجْعَلْ لِسانَکَ لِساناً واحِداً وَاجْعَلْ بَدَنَکَ حَیّاً لا یَغْفُلُ أبَداً ، مَنْ غَفَلَ لا أُبالِی بِأَیِّ واد هَلَکَ
 
ای احمد ! اراده خود را یک اراده قرار بده; در نتیجه زبانت را یک زبان قرار بده ، و بدنت را زنده بدار ، هرگز غفلت پیدا نکن
 
کسی که از اهل غفلت باشد من در بند آن نیستم که در کدام وادی هلاک میشود
 
<big>ضرورت استفاده از عقل</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> اِسْتَعْمِلْ عَقْلَکَ قَبْلَ أنْ یَذْهَبَ فَمَنِ اسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ لا یُخْطِئُ وَلا یَطْغی
 
<big>یا أحْمَدُ !</big> أنْتَ لا تَغْفَلُ أبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لا أُبالِی بِأَیِّ واد هَلَکَ
 
<big>ای احمد !</big> عقل خود را قبل از آنکه از دست برود به کار انداز
 
هرکس که از عقل خود استفاده کند اشتباه و طغیان نمیکند
 
<big>ای احمد !</big> هرگز غفلت نداشته باش
 
هرکس که از من غفلت داشته باشد برای من مهمّ نیست که در کدام وادی به هلاکت می رسد
 
<big>دلیل برتری پیامبر اسلام بر سایر پیامبران</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> هَلْ تَدْرِی لاِیِّ شَیْء فَضَّلْتُکَ عَلی سائِرِ الاْنْبِیاءِ ؟ قالَ : اَللّهُمَّ ! لا
 
قالَ : بِالْیَقْینِ وَحُسْنِ الْخُلْقِ وَسَخاوَهِ النَّفْسِ وَرَحْمَه بِالْخَلْقِ وَکَذلِکَ أوْتادُ الاْرْضِ لَمْ یَکُونُوا أوْتاداً إلاّ بِهذا
 
<big>ای احمد !</big> آیا میدانی که چرا تو را بر سایر پیامبران برتری و فضیلت دادم ؟ عرض کرد : خیر ، نمی دانم ای خدای من
 
فرمود : بواسطه یقین و خوش اخلاقی و سخاوت و مهربانی با مردم
 
و همچنین برگزیدگان و اوتاد زمین هم که اوتاد زمین شدند به خاطر همین صفات و ویژگیهاست
 
<big>آثار کم خوری و کم حرفی</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> إنَّ الْعَبْدَ إذا جاعَ بَطْنُهُ وَحَفِظَ لِسانَهُ عَلَّمْتُهُ الْحِکْمَهَ
 
وَإنْ کانَ کافِراً تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّهً عَلَیْهِ وَوَبالاً ، وَإنْ کانَ مُؤْمِناً تَکُونُ حِکْمَتُهُ لَهُ نُوراً وَبُرْهاناً وَشِفاءً وَرَحْمَهً ، فَیَعْلَمُ ما لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ وَیُبْصِرُ ما لَمْ یَکُنْ یُبْصِرُ
 
فَأوَّلُ ما أُبَصِّرُهُ عُیُوبَ نَفْسِهِ حَتّی یَشْغَلَ بِها عَنْ عُیُوبِ غَیْرِهِ وَأُبَصِّرُهُ دَقائِقَ الْعِلْمِ حَتّی لا یَدْخُلَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ
 
<big>ای احمد !</big> وقتی که بنده شکمش گرسنه و زبانش از گفتار محفوظ باشد به او حکمت می آموزم پس اگر این انسان کافر باشد این حکمت به ضرر او و حجّتی علیه خود او خواهد بود ولی اگر مؤمن باشد حکمت او نور و برهان و شفا و رحمت است
 
پس آنچه را که تاکنون نمیدانسته ، اکنون می داند و آنچه را که تاکنون نمیدیده ، اکنون می بیند
 
پس نخستین چیزی را که میبیند عیوب خویش است قبل از آن که به عیب دیگران بپردازد ، و ریزه کاریها و دقائق علمی را به او می نمایانم تا شیطنت در- قلب و فکر و اندیشه - او وارد نگردد.
 
<big>لزوم حفظ زبان</big>
<big>یا أحْمَدُ !</big> لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْعِبادَهِ أَحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ وَالصَّوْمِ
 
فَمَنْ صامَ وَلَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَنْ قامَ وَلَمْ یَقْرَأْ فِی صَلاتِهِ فَأُعْطِیهِ أجْرَ الْقِیامِ وَلَمْ أُعْطِهِ أجْرَ الْعابِدِینَ
 
<big>ای احمد !</big> هیچ عبادتی نزد من از سکوت و روزه محبوبتر نیست
 
پس هر کس که روزه بگیرد و زبان خود را حفظ نکند مثل کسی است که به نماز بایستد ولی چیزی نخواند
 
پس به چنین نمازگزاری فقط پاداش بپاخاستن او را میدهم ولی پاداش عبادت کنندگان را به وی نخواهم داد
 
<big>اوصاف عابدان
یا أَحْمَدُ !</big> هَلْ تَدْرِی مَتی یَکُونُ لِیَ الْعَبْدُ عابِداً ؟ قالَ : لا یا رَبِّ ! قالَ : إذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصال
 
وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ الَْمحارِمِ ، وَصَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمّا لا یَعْنِیهِ ، وَخَوْفٌ یَزْدادُ کُلَّ یَوْم مِنْ بُکائِهِ ، وَحَیاءٌ یَسْتَحْیِی مِنِّی فِی الْخَلاءِ ، وَأَکْلُ ما لا بُدَّ مِنْهُ ، وَیُبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغْضِی لَها ، وَیُحِبُّ الاْخْیارَ لِحُبِّی لَهُم
 
<big>ای احمد !</big> آیا میدانی که چه هنگام بنده من ، بنده واقعی و عابد راستین محسوب میشود ؟ عرض کرد : خیر ای پروردگار من
 
فرمود : وقتی که هفت خصلت در او جمع گردد ، شایسته این نام خواهد شد :<br>
۱ - تقوایی که او را از محرّمات حفظ کند
 
۲ - سکوتی که او را از حرف بیهوده مهار کند
 
۳ - ترسی که هر روز به واسطه آن گریه اش افزون گردد
 
۴ - حیایی که در خلوت از من شرم بنماید
 
۵ - خوردن به اندازه ای که رفع نیاز او شود
 
۶ - کینه نسبت به دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه دارم
 
۷ - عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق میورزم
 
<big>اوصاف عاشقان حق
یا أَحْمَدُ !</big> لَیْسَ کُلُّ مَنْ قالَ أُحِبُّ اللهَ أَحَبَّنِی حَتّی یَأْخُذَ قُوتاً وَیَلْبِسَ دُوناً وَیَنامَ سُجُوداً وَیُطِیلَ قِیاماً وَیَلْزِمَ صَمْتاً وَیَتَوَکَّلَ عَلَیَّ وَیَبْکِیَ کَثِیراً وَیَقِلَّ ضِحْکاً وَیُخالِفَ هَواهُ وَیَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً وَالْعِلْمَ صاحِباً وَالزُّهْدَ جَلِیساً وَالْعُلَماءَ أحِبّاءَ وَالْفُقَراءَ رُفَقاءَ وَیَطْلُبَ رِضایَ وَیَفِرَّ مِنَ الْعاصِینَ فِراراً وَیَشْغَلَ بِذِکْرِی اشْتِغالاً وَیُکْثِرَ التَّسْبِیحَ دائِماً وَیَکُونَ بِالْعَهْدِ صادِقاً وَبِالْوَعْدِ وافِیاً وَیَکُونَ قَلْبُهُ طاهِراً وَفِی الصَّلاهِ ذاکِیاً وَفِی الْفَرائِضِ مُجْتَهِداً وَفِیما عِنْدِی مِنَ الثَّوابِ راغِباً وَمِنْ عَذابِی راهِباً وَلاِحِبّائِی قَرِیباً وَجَلِیساً
 
<big>ای احمد !</big> هرکس که ادّعای عشق و محبّت من بکند این طور نیست که عاشق من باشد
 
کسی عاشق من است که : غذایش اندک ، لباسش خشن و خوابش در حال سجده و نمازش طولانی باشد و همواره سکوت پیشه کند و بر من توکّل بنماید و گریه زیاد و خنده کم بکند و با هوس مخالفت کند و مسجد را به عنوان خانه خود و دانش را رفیق خود انتخاب کند ، و در طلب رضای من باشد و از تبهکاران دوری گزیند و به یاد و ذکر من مشغول و همواره در حال تسبیح و تقدیس من باشد ، در پیمان خود صادق و به عهد خود وفادار باشد ، قلبش پاک و در نماز ملتهب و برافروخته و در انجام واجبات کوشا و نسبت به پاداشی که نزد من است راغب و مایل و از عذاب من هراسناک و با عاشقان من نزدیک و همنشین باشد
 
<big>تأثیر دنیا دوستی
یا أحْمَدُ !</big> لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلاهَ أهْلِ السَّماءِ وَالاْرْضِ وَصامَ صِیامَ أهْلِ السَّماءِ وَالاْرْضِ وَطَوی مِنَ الطَّعامِ مِثْلَ الْمَلائِکَهِ وَلَبِسَ لِباسَ الْغازِی ثُمَّ أری فِی
 
قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّهً أوْ سُمْعَتِها أوْ رِیاسَتِها أوْ حِلْیَتِها أوْ زِینَتِها لا یُجاوِرُنِی فِی دارِی وَلاَنْزَعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَعَلَیْکَ سَلامِی وَمَحَبَّتِی (وَرَحْمَتِی) وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمیِنَ
 
<big>ای احمد !</big> اگر کسی به اندازه اهل آسمان و زمین نماز بخواند و به اندازه اهل آسمان و زمین روزه بگیرد و مانند فرشتگان چیزی نخورد و مانند برهنگان لباس نپوشد ، ولی من ذرّه ای از محبّت دنیا یا سُمعه و ریا یا ریاست دنیا یا زخارف و تشریفات دنیایی را در دل او بیابم ، او را از همنشینی خودم محروم می کنم و محبّتم را از قلبش بیرون می نمایم.
 
سلام و رحمت و محبّت من بر تو باد ، و ستایش مخصوص پروردگار عالمیان است<ref>http://alhassanain.org/persian/?com=book&id=1054</ref>


= معراج در بیان روایات =
= معراج در بیان روایات =
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش